لامارتین، شاعر و نویسندهی فرانسوی میگوید: «منشاء هر کار بزرگی زن است، زن کتابی است که جز به مهر و محبت خوانده نمیشود». زنان همواره در جهان، در عرصههای مختلف فعال بودهاند و خصوصا در ترویج و پیشرفت فرهنگ، هنر، ادبیات و علم، نقش بهسزایی داشتهاند. زنان، بخش جداییناپذیر ادبیات هستند و نمیتوان نقش آنها را در ادبیات نادیده گرفت. مصطفی مستور در اینباره در کتاب «استخوان خوک و دستهای جذامی» مینویسد: «اگه زنی در کار نباشه، عشقی هم در کار نیست. شکسپیر و حافظ و رومئو وژولیت و شیرین و فرهاد ول معطلاند. اگه روزی زنها بخواند از این جا برند، تقریبا همهی ادبیات و سینما و هنر دنیا رو با خودشون باید ببرند».
بنیتا هر هفته به بررسی زندگینامه و معرفی آثار زنان شاعر و نویسنده میپردازد. در این قسمت، به بهانهی سالروز تولد دوروتی ال سِیِرز، نویسنده و شاعر مشهور انگلیسی، نگاهی به زندگی و آثار این بانوی نویسنده و شاعر خواهیم داشت.
دوروتی ال سِیِرز در سیزدهم ژوئن 1893، در شهر آکسفورد متولد شد. او تنها فرزند خانواده بود. پدر دوروتی مدیر مدرسهی یک کلیسا بود و با خانوادهاش در همان مدرسه زندگی میکردند. دوروتی در دوران کودکی به مدرسهی گودولفین رفت و پس از اتمام تحصیلاتش موفق شد بورس تحصیلی کالج سامرویل را کسب کند. در سال 1915 دوروتی به عنوان شاگرد اول در زبانهای مدرن فارغالتحصیل شد. او که از زندگی آکادمیک خسته شده بود، به جمع ناشران آکسفورد پیوست و از سال 1922 تا 1929 مشغول انجام امور کپیرایت شد.
دوروتی اولین رمانش را در سال 1923 منتشر کرد. عنوان اولین رمان او «جسد چه کسی؟» بود که در آن لرد پیتر ویمزی که قهرمان 14 فصل این رمان و بسیاری از داستانهای کوتاهش بود، را معرفی کرده بود. او 4 رمان دیگر و دو سری داستان نیز نوشت. او تمام وقتش را به نوشتن اختصاص میداد و به زودی یکی از مشهورترین نویسندگان ژانر جنایی شد. دوروتی نوشتن شعر و ترجمهی آثار فرانسوی دوران قرون وسطی را نیز آغاز کرد.
دوروتی در سال 1926، در سن 33 سالگی با آرتور فلمینگ، روزنامهنگار انگلیسی ازدواج کرد. دو سال بعد پدرش دار فانی را وداع گفت و دوروتی کلبهی کوچکی در ویتهم برای مادرش خرید تا بتواند در آنجا زندگی کند. پس از مدتی دوروتی موفق شد خانهی کنار منزل مادرش را بخرد و به آنجا نقل مکان کند تا دو خانه را ادغام کنند و با هم زندگی کنند.
دوستان دوروتی او را تشویق به نوشتن نمایشنامهی لرد پیتر کردند و پس از موفقیت دوروتی در این کار، او تصمیم گرفت نوشتن داستانهای جنایی را کنار بگذارد و به نمایشنامه نویسی بپردازد. این کار دوروتی باعث شد که از نظر مالی وضعیت ثابتی پیدا کند و در زمینهای که آموزش دیده بود کار کند.
او از هر زمانی برای نوشتن بهره میگرفت و تا آخر عمر مشغول به نوشتن مقالات و آثارش بود. آثار دانته، او را بسیار متاثر میکردند و او اقدام به آموختن ایتالیایی کهن و ترجمهی بخشی از کمدی الهی کرد.
دوروتی در 17 دسامبر 1957 بر اثر حملهی قلبی درگذشت. او تا زمان مرگ مشغول ترجمهی بخش سوم از کتاب دانته بود و پس از مرگ، دوستش باربارا رینولدز این کار را به اتمام رساند.
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید، میتوانید «زنانی که با قلمشان جاودانه شدند؛ مایا آنجلو» را نیز بخوانید.
دوستان و همراهان همیشگی بنیتا، شما میتوانید سری مقالات زنانی که با قلمشان جاودانه شدند را هر هفته سهشنبه دنبال کنید. لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در بخش نظرات به اشتراک بگذارید؛ همچنین میتوانید به کانال تلگرامی بنیتا بپیوندید.
منبع:
1. sayers.org
2. encyclopedia
3. anglican
4. bbc.co
5. goodreads