دیار آل محمد
پیش گفتار
پربرگ و بارترین سفرنامه ای که یک بیگانه در عصر صفویه به رشته تحریر درآورده است، سفرنامه «شوالیه شاردن » است.
شاردن فرانسوی در زمان پادشاهی شاه عباس ثانی، و پسر و جانشینش شاه سلیمان، سه بار به ایران سفر کرد، و افزون بر دوازده سال در این کشور به سر برد، جز زبانها فرانسوی و انگلیسی، زبانهای ترکی و فارسی را نیز می دانست او که در سال 1623 میلادی - 1002 خورشیدی - در پاریس به دنیا آمده بود، در بیست و دو سالگی به نمایندگی پدرش برای رسیدگی به امور تجاری وی راهی هند شد، و به هنگام مراجعت از آن سرزمین، از راه خلیج فارس به اصفهان آمد و در سال 1670 میلادی برابر1049 خورشیدی به پاریس بازگشت. او پس از سپری شدن قریب پانزده ماه بار دگر از راه قفقاز به ایران مراجعت کرد.
در آن روزگاران راهی که از فرانسه به اصفهان از طریق «مسکو» می گذشت هزار و پانصد فرسنگ فرانسوی - هر فرسنگ فرانسوی قریب چهار کیلومتر بود - طول داشت، و از فاصله پاریس تا اصفهان از طریق خشکی هزار و سیصد فرسنگ فرانسوی بود.
او در این راه دراز رنجها و مشقتهای طاقت فرسایی تحمل کرده که خود بدانها اشاره نموده است. شوالیه شاردن در دومین سفرش به ایران، پس از گذشتن از قفقاز و تبریز و میانه و قم و کاشان به اصفهان رسید، از مقربان دربار شاه عباس دوم شد، و سمت تاجرباشی شاه یافت. وی در سفر سوم هنگامی به ایران رسید که شاه عباس ثانی حامیش در گذشته بود و پسر و جانشین شاه صفی دوم که بعدها شاه سلیمان نامیده شد بر تخت سلطنت نشسته بود.
این جهانگرد معروف اگر چه برخلاف بسیاری از جهانگردان دیگر زبان فارسی را خوب می دانست و به آسانی ی توانست با مردم ارتباط برقرار کند، ولی به جهت معاشرت خود با درباریان، بزرگان، جاه مندان، سفیران کشورهای بیگانه مقیم ایران، نمایندگان کمپانیهای اروپایی، برخی از گروههای مذهبی صاحب نام، نتوانست از مسائل و مصائب درون جامعه ایران بگونه ای رژف آگاه گردد.
اما شرح احوال و کارهای شاه عباس ثانی و جانشینش شاه سلیمان بدو نیک اعمال و نیات درباریان و بزرگان را به تفصیل تمام نوشت. جز این با دقت و علاقه بسیار به نگارش سابقه تمدن، مذهب، اخلاق، آداب و رسوم ایرانیان و دقایق اوضاع تاریخی و جغرافیایی این سرزمین پرداخت «و چون به خط و زبان فارسی نیک آشنا بود، در تنظیم مطالب سیاحتنامه اش از متون بسیار و کتبهای خطی استفاده کرد» و این یکی از امتیازات برجسته سفرنامه اوست.
شاردن در کتاب اصفهان خود، قصرها و باغهای پادشاهان، و کاخها و بستانهای وزیران و جاه مندان و بزرگان را یکان یکان در هر محلت یکی پس از دیگری برشمرده، و هر کدام را چنان به دقت شرح و تفصیل کرده که هر کس با فن نقشه کشی اندک آشنایی داشته باشد می تواند نقشه قسمتهای اعیان نشین آن روز را با صحت تمام رسم کند. اما در سیاحتنامه مفصل وی به کوخهای فقیران و چگونگی زندگی پرمحرومیت آنان، اشارتی در خور توجه نرفته است.
شاردن نه روان شناس و جامعه شناس بود، نه فیلسوف و حکیم، اما قلمی شیوا و شیرین و سحرآفرین داشت، و همین عامل مهم موجب توجه بسیاری از بزرگان و سرآمدان دانش به سیاحتنامه او شد، چنانکه منتسکو و ولتر با دقت و علاقه سفرنامه وی را مورد مطالعه قرار دادند، و به علت استقبال فرهیختگان فرانسه چندین بار به زبان فرانسوی منتشر و پس از آن به زبانهای گوناگون ترجمه شد.
قم در سفرنامه شاردن
همانگونه که اشارت رفت، شاردن هنگام عبور از شهرهای ایران تا رسیدن به دربار شاه عباس دوم، مشاهدات خود را با دقت به وصف کشیده است، وصف دل انگیز او از وضع جغرافیایی و فرهنگی شهرهای ایران، بویژه آداب و رسوم و صنایع دستی و زیباییهای هنری و معماری آن دوران، بسیار خواندنی است.
یکی از شهرهایی که در مسیر شاردن قرار داشته و او به تفصیل آن را توصیف کرده است شهر مقدس قم است. شاردن در باره این شهر تاریخی و مذهبی چنین گزارش می دهد:
وقتی به قم نزدیک می شدیم در هر طرف و هر جا مسجدهای کوچک و مقبره هایی که مدفن نبیره های حضرت علی بود مشاهده می شد. مردم ایران نواده ها و نبیره های این خلیفه را امامزاده می نامند که به مثابه حواریون حضرت مسیح می باشند. در سراسر ایران عده زیادی امامزاده مدفونند، و همه در نظر ایرانیان مقدس می باشند. در قم ودیه ها و آبادیهای مجاور آن افزون بر چهارصد امامزاده وجود دارد.
ساعت ده شب به این شهر وارد شدیم، و در همان وقت، حادثه بسیار بدی برای من اتفاق افتاد. توضیح این که وقتی جلو در کاروانسرا از اسبم فرود آمدم و زمام آن را به دستم گرفتم تا نوکرم بیاید و آن را بگیرد تنه ام به دم اسبی که برابر ایستاده بود و در تاریکی شب آن را ندیده بودم، خورد. آن اسب ترسید و رمید، و با دو پای خود لگدی به شکمم زد، اگر اندکی دورتر بودم بی گمان از ضربت لگدش جان می باختم، یا به سختی آسیب می دیدم. اما سر و گردن اسبم میان من و اسب لگد زن حائل شد و از شدت ضربتش آن قدر کاست که بر زمین نیفتادم، اما تا یک ربع ساعت به دشواری و سختی نفس می کشیدم. لطف و عنایت خدای بزرگ که همیشه و در همه تنگناها و پیش آمدهای پر خطر شامل حالم بوده مرا از این مهلکه نجات بخشید. اما شش هفته درد آن را و گرچه از پایم نینداخت تحمل کردم.
قم شهر بزرگی است نهاده بر دشتی گسترده دامن، در برابر کوه نسبتا بلندی که فاصله اش بیش از نیم فرسنگ نیست.
شهر به شکل مستطیلی است که از خاور به باختر در طول رودخانه ای دامن کشیده است. در باره عده سکنه و خانه هایش تحقیق کافی نکرده ام. چنان که می گویند پانزده هزار خانه دارد، و پیرامونش را باغهایی فرا گرفته است، قم را خندقی شهربند کرده است، و نیز بارویی نیمه ویران دارد که در فواصلی معین آثار برج هایی دیده می شود. مقبره رستم خان یکی از شاهزادگان سلسله سلاطین اخیر گرجستان در یکی از باغهای بزرگ و با صفای آنست. این باغ وسیع اکنون گردشگاه عامه می باشد. شاهزاده موصوف به شوق و امید پادشاهی یافتن این سرزمین به دین اسلام گروید. دو دیوار زیبا در لبه و تمام طول نهر و سراسر درازای شهر کشیده شده، و در آخرین حد شرقی رودخانه پل عظیمی ساخته اند. گر چه این شهر از نظر تجاری چندان معتبر نیست ولی بازارهای خوب و آبادی دارد که در آنها همه گونه جنس موجود است. میوه های تازه و خشک مخصوصا انار، همچنین مقادیر زیادی صابون، سفالهای سفید و لعابدار، تیغه شمشیر مهم ترین صادرات این شهر است، تیغه های شمشیر قم در سراسر ایران از نظر جوهر و جنس مشهور است. کوزه های سفالین این شهر به سبب تخلخلی که دارند آب را در تابستان خوب و به سرعت سرد می کنند. آنان که می خواهند در فصل تابستان پیوسته آب سرد بنوشند از هر کوزه بیش از پنج یا شش روز استفاده نمی کنند، زیرا منافذ ریز آنها بر اثر وجود ذرات کوچک محلول در آب بسته می شود، و از آن پس آب سرد نمی شود. برای این که بوی گل کام نوشندگان آب را نیازارد معمولا نخست داخل کوزه را با گلاب می شویند سپس آن را پر از آب می کنند، پارچه خیسی را دورش می بندند و به جایی می آویزند. پس از سپری شدن شش ساعت یک چهارم آب درون آن به بیرون ترشح و کاسته می شود. اما از آن پس ترشح آب کندتر و پس از چند روز کاملا متوقف می گردد، و از این زمان اگر مدتی آب در کوزه بماند طعمش اندکی عوض می شود.
بیشتر خانه های قم پایاب هایی دارد که چهل تا پنجاه پله می خورد و مردم آب آشامیدنی خود را از آنها برمی دارند. آب این پایاب هااز چشمه هایی در همان محل می جوشد و از شیرهایی که بر آن تعبیه شده استفاده می شود بسیار سرد است و مخصوصا در فصل تابستان وجود این منابع آب برای ساکنان قم نعمتی است.
این شهر بزرگ مساجد و کاروانسراهای بزرگ و خوب دارد. با شکوه ترین و مجلل ترین آنها مسجدی است که دو پادشاهی، که اخیرا در گذشته اند در آن جا به خاک شده اند. این مسجد که شهرت بسیار دارد دارای چهار حیاط است. حیاط اول به شکل مربع و همانند باغی پر گل و درخت می باشد. خیابان میان آن که سنگ فرش شده با نرده از باغچه های پوشیده از گل و درخت و سبزه دو طرف جدا شده است. در دو طرف خیابان، و در طول حیاط دو صفه وسیع و آجرفرش به بلندی سه پا وجود دارد که روی هر کدام بیست اتاق ساخته شده. هر کدام طاقی به وسعت نه پای مربع دارد و هر یک دارای یک بخاری و یک ایوان می باشد. در طرف چپ در ورودی پایاب گودی بدان گونه که در سطور قبل یاد شد وجود دارد، و در جانب راست جایگاهی شبیه به یک قفس بزرگ دیده می شود. بر اطلاق این قسمت از ساختمان دلگشا و خوش منظر و باصفاست.
جوی آب صاف و روشنی که از حوضی واقع در مدخل محوطه جریان می یابد به حوض دیگری که در آخر حیاط است وارد می شود. ده بیت که بدین شرح با آب طلا بر بالای مدخل نوشته شده صاحب مقبره را معرفی می کند تاریخ بنای سردر مقبره حضرت معصومه قم علیها السلام: در زمان پادشاهی خیرآفرین شاه عباس ثانی که خدا دوران سلطنتش را پاینده بدارد این در رحمت به روی مردم گشوده گشت چنان دری که هر کس بدان بنگرد بهشت را از یاد می برد. بینندگان چنان به خیره و به نظر شگفتی بر این بنا می نگرند که آسان نمی توانند دیده از دیدنش برگیرند و بسان باد بگذرند معصوم خلیفه مرشد کامل که خورشید گیتی آرا از پرتو آرای جهانتابش روشنی گرفته وسیله یکی از نواب خود آقامراد این سه در با شکوه را که از فرط رفعت و عظمت سر به آسمان می ساید ساخته است. این است گذرگاه ورود به بارگاه رفیع و قدرمند حضرت معصومه که از خاندان جلیل حضرت رسالت علیه السلام است. خوشا به حال مؤمنان راستینی که بر این آستان رفیع درجات که ماه و خورشید بر آن بوسه می زنند، سر می سایند و آن را زیارت می کنند. همچنان که تیر به هدف اصابت می کند ملتمسانی که از این آستان فیاض مراد می طلبند البته به آرزوی خود می رسند بی گمان تقدیر در برابر بانی و سازنده این درگاه که برای رضای خدا ساخته می شود هرگز مانعی به وجود نمی آورد. ای مؤمن پاک اعتقاد اگر می خواهی تاریخ بنای این درگاه بلند پایه را دریابی به تو می گویم از لفظ بجوی.
حیاط دوم از نظر صفا و زیبایی همسنگ حیاط اول نیست; و اطراف حیاط سوم را که دست کمی از حیاط اول ندار بناهای دو طبقه ای احاطه کرده که دارای ایوان و مهتابی می باشند، و جوی آبی همانند جوی حیاط اول از میان آن جاری است. در وسط حیاط حوض بزرگی دیده می شود، و چهار درخت بزرگ و سایه افکن در چهارگوشه آنست که روزها بر روی حوض سایه می اندازند. این حیاط به وسیله دوازده پله سنگ مرمر به حیاط چهارم مربوط می شود. سر در مرتفع حیاط اخیر بسیار عالی و با شکوه است، و قسمت پایین آن با سنگ مرمر سپید که از روشنی و تابناکی چون سنگ سماق می درخشد آذین یافته است; و قسمت بالای سر در که به صورت نیمه گنبد است با نقوش زرین و لاجوردی مزین شده است. در پایین و اطراف حیاط چهارم حجره های بسیاری بنا شده که مانند اتاقهای سه حیاط دیگر ایوان و مهتابی دارند. در این حجره ها طلاب علوم دینی زندگی می کنند، و هزینه آنان از درآمد اوقاف این استان تامین می شود. عمارتهای ضریح حضرت معصومه، در مقابل بنا شده، و شامل سه بنای با شکوه و مجلل است که همه در کنار هم، و در یک ردیف قرار گرفته اند. مدخل بارگاه میانی که هجده پا عمق دارد در نهایت شکوه و جلال می باشد. و سر در آن از سنگهای مرمر سپید و شفاف و پرقیمت ساخته شده است. بالای سر در نیم گنبدی است که سطح رویه بیرونی آن از کاشیهای آبی بسیار زیبایی پوشیده شده و سطح داخلیش با لاجورد و آب طلا آذین یافته است. اطراف در عمارت که دوازده پا بلندی، و شش پا پهنا دارد از سنگ شفاف و روشنی ساخته شده، و سطح در با صفحه ای نقره خام که روی آن با طلا و مینا و قلمکاری مزین گشته، پوشیده شده است. بارگاه حضرت معصومه بنایی هشت ضلعی است که بالای آن گنبدی بزرگ و زیبا و با شکوه برافراشته شده است. سطح داخلی بارگاه از پایین به بالا به قدر شش پا با صفحه های بزرگی از سنگ سماق براق و مواجی که روی آنها با طلا و رنگهای زیبا شکل گل کشیده شده پوشیده شده و در سطوح بالا و راس گنبد میله مانندی ضخیم و بلند به درازای تقریبی بیست پا افراشته شده که سر آن منتهی به هلالی است. این میله از گلوله هایی به اندازه های متفاوت که روی هم تعبیه شده تشکیل گردیده است. همه این گلوله ها که بنا به اعتقاد ایرانیان تو پر می باشند از طلای بی غش است، و اگر این گفته درست باشد بهای آنها از میلیونها در می گذرد، به هر روی این تزیینات، زیبا و دیدنی و بس سنگین قیمت می باشد. اینست ترجمه و مفهوم دعاها و کلماتی که در بارگاه آمده است: «خدا همیشه بوده، و همیشه خواهد بود، و جز پروردگار همه کس و همه چیز نیست و فنا می شود، حمد و ثنایی که در باره ذات پروردگار نباشد همه بیهوده و باطل است، و هر نعمتی که موهبت الهی نباشد جز سایه و شبحی از نعمت نیست.
پاکبازان و پرهیزکاران نباید به امید پاداش خدا را ستایش و نیایش کنند. لذت جویی و پاداش طلبی شیوه عاشقان راستین نیست. پیوستن به معشوق پایان آرزو و هدف دلدادگان صادق است، و من از آن از خود گسسته ام تا در دریای بیگران فنا بقا یابم.»
در میان این بارگاه قبر متبرک و مطهر حضرت فاطمه دختر گرامی حضرت امام موسی کاظم(ع) هفتمین امام شیعیان است. شیعیان بر این اعتقادند که جانشینان حقیقی حضرت رسول دوازده امامی می باشند که از دودمان آن حضرت و دامادش حضرت علی یکی پس از دیگری ظهور کرده اند.
طول مزار حضرت معصومه هشت، عرضش پنج، و بلندیش شش پاست. رو و دورش با کاشیهای بسیار عالی و زیبا پوشیده شده، و رو پوشی زربفت بر آن گسترده شده است. نیم گام دور از مزار نرده ای سیمین و تو پر به بلندی شش پا در اطراف آن تعبیه شده، و در هر یک از چهار گوشه اش گویی بزرگ از زر نصب گردیده است. نرده را دور مزار از آن نصب کرده اند که زائران نتوانند به مزار مقدس دست بزنند یا ببوسند. روپوش نیز بدین سبب بر آن گسترده شده که مقبره از دید مردمان پنهان بماند، و تنها با موافقت ارشد متولیان و خادمان و پرداختن مبلغی پول به دیدن خود مزار می توان نایل شد. کف بارگاه با قالیهایی پشمین خوش بافت و گرانبها فرش شده، اما روزهای عید روی آنها قالیهای ابریشمین زربفت می گسترانند. ده پا پایین سقف بارگاه چند قندیل نقره آویخته شده است. شکل این قندیلها که هر کدام قریب شصت مارک وزن دارد همانند قندیلهای اماکن متبرک مسیحیان نیست، زیرا قندیلهای بارگاه حضرت معصومه هیچیک انبار روغن ندارد و آنها را نمی توان روشن کرد. چندان که پرسیدم نتوانستم کلمه قندیل را دریابم. گمان می کنم این کلمه از کاندیل لافتی مشتق شده است. این لفظ را مسیحیان یونانی در باره کسانی به کار می برند که مامور روشن داشتن مشعلها و چراغهای معابد می باشند، و بسا ممکن است از کلمه شاندل مشتق شده باشد که در تمام زبانهای اروپایی نزدیک به هم تلفظ می شود، اما معنیشان یکی است. مسلمانان به متصدیان روشن داشتن مشعلها قندیل چی می گویند.
بر نرده مزار او دعاهایی به خط زرین نوشته و آویخته شده است. این دعاها بر پوستهایی که کاملا صاف و صیقلی شده، نسبتا ضخیم و به بزرگی ورق کاغذ است، کتابت یافته است. صفحه ای که برابر در ورودی آویخته شده زیارت نامه است. هر کس به قصد زیارت وارد بارگاه مقدس می شود نخست سه بار آستانه و نرده مزار متبرک را می بوسد، آن گاه راست به احترام می ایستد، و در حالی که با حضور دل به مزار می نگرد، ملایی که همه وقت برای خواندن زیارتنامه آماده است، زیارتنامه را کلمه به کلمه به او تلقین می کند. زائر پس از خواندن دعا و ذکر دگر بار نرده و سپس آستانه را می بوسد، سپس مبلغی معادل چهار یا پنج سو به نسبت دارایی خود به ملا می دهد. زائران پولهایی را که نذر مرقد مطهر حضرت معصومه کرده اند در صندوقچه آهنینی که به شکل مخروط ناقص است و نزدیک در ورودی بارگاه جا دارد می ریزند. هر جمعه در صندوق را باز می کنند. پولهایی را که زائران در آن ریخته اند برمی دارند و میان خادمان حرم مقدس تقسیم می کنند.
شاید آوردن دعاهای بسیاری که در این بارگاه متعالی خوانده می شود مطالب را طولانی کند از این رو به آوردن زیارتنامه مرقد شریف بسنده می شود.
مرقد حضرت فاطمه تا زمان حاضر سه بار تعمیر و ترمیم شده. چون خلفای بغداد شیعیان حضرت علی علیه السلام و همه ائمه اطهار را مورد شکنجه و آزار قرار می دادند، امام موسی کاظم پدر آن حضرت وی را به شهر قم انتقال داد. حضرت فاطمه طی مدت اقامت خود در این شهر بناهای بزرگی ساخت. و سرانجام در همین شهر جان به جان آفرین تسلیم کرد. شیعیان بر این اعتقادند که به اراده و مشیت باریتعالی آن حضرت پس از مرگ به آسمانها عروج کرده و در مرقدش چیزی نیست، و این بناهای عالی به یاد وی بر پا شده است.
دو ساختمان دو طرف آستان مقدس حضرت فاطمه آرامگاه دو تن از پادشاهان اخیر ایران است. سر در این دو آرامگاه کوتاه تر و کم پهناتر از مدخل بارگاه حضرت فاطمه است. اما درهای آنها همچنان از صفحه های سیمین پوشیده شده است. هر دو بنا از نظر وسعت برابرند و هر دو در آخر دالانی که دوازده پا عرض و سی و پنج پا طول دارد واقع اند. نزدیک مدخل اتاقی است که مخصوص نگهداری تزیینات و نفایس می باشد. مزار شاه عباس ثانی دوازده ضعلی غیر منظم است; و مزار دیگری که شاه صفی در آن به خاک سپرده شده چهار ضلعی غیر منتظم می باشد. سطح مخازن، دالانها، و بارگاه همه پوشیده از قالیهای زیبا و گرانبهاست، اما در آرامگاه قالیهای زرتار ابریشمین گسترده شده است. شکوه و عظمت و زیبایی این دو بنا در وصف نمی گنجد، و به راستی بی نظیر است. قسمتهای پایین بارگاه با سنگهای بزرگ سماق که با طلا و لاجورد آذین یافته پوشیده شده است. طاقها و سقف ها در نهایت زیبایی و ظرافت ساخته، و چنان با نقوش طلا و لاجورد هنرمندانه پرداخته شده که چشم را خیره و بیننده را حیران می کند. در ساختمان این بناها چندان طلا و لاجورد به کار رفته که بیننده می پندارد همه از زر و لاجورد ساخته شده است. پایین بارگاه بیست و چهار پنجره در دو ردیف تعبیه شده; بزرگ ترین آنها رو به باغی خوش منظر گشوده می شود، و یکی که کوچکتر است رو به بارگاه دارد. همه پنجره ها با شیشه های بلورین که با طلا و لاجورد تزیین یافته در قابهای سیمین تو پر جا دارد. در زیر هلال طاق عبارات و جملات پرمعنایی به نظم و نثر با خطوط زیبا و زرین نوشته شده که ترجمه نمونه ای از آنها این است:
«پادشاهی که به عدل و داد نمی کوشد بسان ابر تیره ای است که از آن باران نمی بارد;
دارایی و ثروتی که نیازمندان از آن بهره نمی یابند همانند درخت خشکی است که سایه و میوه ندارد;
بینوایان و نیازمندان ناشکیبا چونان رودخانه خشک و بی آبند.
افرادی که تظاهربه زهد و تقوا می کنند، اما پرهیزگار و پاکدامن نمی باشند شمعهای کور و بی نور را مانندند.
دین به دنیا فروشان و متدینانی که دل به دنیا باخته اند شوره زارهایی هستند که هرگز گل و گیاه برنمی آورند.»
بلندی قبر شاه عباس ثانی، چهار، پهنایش چهار، و درازایش هشت پاست. سه قندیل طلای تو پر از سقف آرامگاه آویخته شده که بزرگ ترین آنها بیست و چهار، و دوتای دیگر هر کدام دوازده مارک وزن دارند. این قندیلها وسیله میله های سیمین از سقف آویخته شده اند، مزار از کاشیهای بسیار زیبایی تزیین یافته، و روی آن پارچه های زربفت و بسیار گرانبهایی که هر ذراع آن افزون بر نهصد لیور بها دارد پوشیده شده است. گرانبهاترین روپوش مرقد با منگوله های زرین روی مقبره تعبیه شده و پایین روپوش بزرگ، نوارهای ابریشمین زیبایی دارد که از حلقه های زرین تو پر متصل به قالی می گذرد، و آن دو را به هم می پیوندد. همه چنگکها و قلابهای گوشه ها نیز طلاهای تو پر می باشند. دالان آرامگاه برجستگی ستون مانندی دارد که بر همه جوانب مشرف و مسلط است; و بر آن اشعار زیبایی به زر در مدح حضرت علی پیشوای شیعیان نوشته شده، این شعرها که سراینده اش حسن قاضی است هفت بند دارد. بند اول در ستایش و عت حضرت رسول، و شش بند دیگر در مدح حضرت علی است.
آرامگاه شاه صفی از نظر جلوه و جلال و شکوه همتای مقربه شاه عباس ثانی است.
همه ظروف و اوانی و آلات و ابزار متعلق به این بارگاهها از طلا یا نقره است. این وسایل عبارتند از شمعدانهای طلا که هر کدام پنجاه تا شصت مارک وزن دارد. مجمعه های بزرگی که با آن بینوایان و مستمندان را اطعام می کنند. ظرفهای مخصوص جای آب دهان و زباله، انبر، خاک انداز مخصوص بخاری، آتشدان، روغندان و گلابدانها. از ظروف و آلات طلا و نقره منحصرا در روزهای عید استفاده می شود.
شامگاهان در سراسر عمارت مرقد، دالانها، ایوانها و جاهای دیگر ساختمان شمع می افروزند که تا بامداد روشن است. در بارگاه حضرت معصومه نیز شبانگاهان شمع بسیار روشن می کنند. دو شمعدان بسیار بزرگ که هر یک روی سه پایه سنگینی قرار دارد شبانگاه اطراف خود را نورباران می سازد. هشت تن قاری موظفند که شب و روز به نوبت قرآن بخوانند. این قاریان بی آنکه به رفت و آمد کسان اعتنا کنند به قرات قرآن مجید اشتغال دارند، و گاهی سر خود را به راست و چپ و جلو و عقب حرکت می دهند زیرا بر این باورند که این کار، هم بیانگر اعتقاد بیشتر آنان به مبانی مذهبی است، و هم با دقت و توجه افزون تر قرآن را قرات می کنند. دوازده قاری نیز باید به نوبت بر سر قبر شاه صفی قرآن تلاوت کنند. و بیست و پنج تن نیز به نوبت بر سر گور شاه عباس ثانی قرآن تلاوت نمایند.
در پشت و کنار این هر سه مزار خانه های زیبا، باغچه ها،بناهای بسیار با شکوه که همه مفروش و پاکیزه و دارای اثاثیه لازم می باشند، واقعند. در مغرب گورستانی متجاوز از هزار و پانصد گام مربع وسعت دارد دیده می شود. در این گورستان گورهای کهنه و نو بسیار است. چون در نظر مردم ایران شهر قم به سبب وجود بارگاه حضرت معصومه در آن، مقدس است مردم اگر بتوانند جسد مردگان خود را به آن جا می آورند و به خاک می سپارند.
در سمت راست بنا دیواری بلند و عریض است که از آجر ساخته شده، و آن در حقیقت سدی است در برابر طغیان رودخانه قم که از پایین دیوار می گذرد. مردم ایران به این مکان مقدس، آستان مبارک معصومه می گویند; و این نام در اللهیات سزاوار کسی است که در تمام مدت عمر خود هرگز مرتکب گناه نشده است. در هر سال قریب سه هزار و دویست تومان معادل صد و چهل هزار لیور به مصرف نگهداری و دیگر خدمات این بناها می رسد. از این مبلغ هزار و پانصد تومان خرج آرامگاه شاه عباس ثانی، هزار تومان هزینه مقبره شاه صفی، و هفتصد تومان خرج آستان مقدس حضرت معصومه می شود. مخارج نگهبانی و تعمیر و ترمیم بناها، هزینه نگهداری اثاثیه، بهای شمع و روغن مشعلها، خرج روزانه روحانیون ساکن آستانه و طلاب علوم دینی، و هزینه اطعام بینوایان و مستمندان از این محل تامین می شود.
سه نفر از رجال سرشناس و مهم ایران سمت تولیت بارگاههای سه گانه را دارند، و مسؤولیت هر بارگاه به عهده یکی از آنهاست. عایدات و مخارج هر بارگاه زیر نظر مستقیم متولی آن تنظیم می شود. عنوان متولیها تربت دار است، و انتخاب امام جماعت، برگزیدن مؤذن، قندیل چی که قندیلها و شمعها را روشن می کند، ماموران نظافت که هم بناها را جارو و تمیز می کنند، و هم مسؤول تهیه آب جهت وضو و تطهیر می باشند از جمله وظایف آنهاست.
پیرمرد سرشناس و محترمی که سابقا سمت قورچی باشی داشته یعنی فرمانده کل سی هزار مرد سپاهی بوده اکنون متولی آستانه مقدس است. قم جز این بناها دارای بسیار عمارتهای رفیع و با شکوه می باشد و روی هم رفته شهر خوبی است. اما هوایش در تابستان بسیار گرم و موجب ناراحتی ساکنانش می شود. در این فصل آب رودخانه قم به سبب نقصان نزولات سخت کاهش می یابد و به صورت جویی در می آید، اما در آغاز بهار که برف کوههای مجاور شروع به ذوب شدن می کند نه تنها بستر رودخانه لبریز می گردد بلکه گاهی طغیان می کند مانند رود سن پهناور می شود و داخل شهر می گردد. اسم دیگر این رود جوبادگان (Joubadgan) است.
طول جغرافیایی قم هشتاد و پنج درجه و چهل و هشت دقیقه و عرضش سی و چهار درجه و سی دقیقه می باشد; اما چنان که پیش از این اشاره کردم تا بستانهایش چنان گرم می شود که در هیچ نقطه ایران حرارت خورشید بدان سوزندگی نیست. در این شهر همه گونه مواد خوراکی و میوه به فراوانی و ارزانی یافت می شود، مخصوصا پسته اش در نهایت امتیاز است و مردمانش بسیار با ادب و اجتماعی می باشند.
بعضی از مصنفان ایران نوشته اند که قم در نخستین سده هجری بنا شده، اما تصریح کرده اند که در زمان زندگی حضرت رسول هفت آبادی کوچک و نزدیک به هم وجود داشته و عبدالله زیدان که با سپاهی گران به آنجا آمده با بنای ساختمانهای بزرگ و وسیع این هفت آبادی را به هم پیوسته و دورش را بارویی عظیم برآورده است; و پس از مدتی از آن هفت آبادی شهری پدید آورده که در عظمت و آبادانی باقسنطنیه برابری می کرده است. سالیانی چند پس از آن موسی پسر عبدالله از بصره وارد قم شد و معتقدات شیعیان امامیه را در آن جا منتشر کرد.
مردمان قم از همان روزگاران به معتقدات مذهبی خود مؤمن و وفادار بوده اند، و در نگهبانی آن حتی از باختن جان دریغ نکرده اند. تیمور لنگ که مخالف عقاید اهل تشیع، و پیرو تسنن بود سراسر قم را خراب کرد; اما در طی سالیان بعد به تدریج این شهر رو به آبادانی نهاد، ولی عظمت و شکوه نخستین را در اواخر پادشاهی شاه صفی و آن گاه که این پادشاه در قم به خاک شد بازیافت.
شاه عباس ثانی پسر شاه صفی که پس از وی به تخت سلطنت برآمد هر گاه بر یکی از بزرگان دربار خشم می گرفت وی را به قم تبعید می کرد تا به قول وی در آنجا مشغول عبادت و دعاگویی به ذات همایون شاهنشاه باشد، و باقی عمر را به آسایش و آرامش بگذارند. شاه سلیمان پادشاه کنونی نیز بر همین راه می رود. او نیز گروهی از رجال و درباریان را که از نظرش افتاده و مورد بی مهریش قرار گرفته اند به این شهر مذهبی تبعید کرده است.
در سال 1634 میلادی سیل بنیان کن و ویرانگری داخل قم سرازیر شد و هزار خانه را خراب کرد، و هنوز سه سال بیش نگذشته بود که سیل دیگری دو هزار خانه و بسیاری از عمارات قدیمی را ویران نمود، و نزدیک بود همه شهر را بشوید.
قم را غالبا با میم مشدد تلفظ می کنند. لقبش دارالموحدین است، و از نظر سازمان اداری حاکم آن داروغه است.