حضرت معصومه در دفاع از امامت

پدر حضرت فاطمه کبری، موسی بن جعفر و مادر بزرگوارش نجمه خاتون است. القاب آن حضرت عبارت اند از: معصومه، کریمه اهل بیت، طاهره، حمیده، رشیده، تقیه، مرضیه، رضیه، برّه، اخت الرضا (علیه السلام).[۱]

پدر حضرت فاطمه کبری، موسی بن جعفر و مادر بزرگوارش نجمه خاتون است. القاب آن حضرت عبارت اند از: معصومه، کریمه اهل بیت، طاهره، حمیده، رشیده، تقیه، مرضیه، رضیه، برّه، اخت الرضا (علیه السلام).[1]

ولادت آن حضرت در اول ذیقعده الحرام 173ق در مدینه منوّره رخ داد.[2] او در 23 ربیع الاوّل 201 هجری وارد قم شد و بعد از هفده روز، در دهم رییع الثانی 201 در 28 سالگی دار فانی را وداع گفت.

جایگاه ویژی حضرت معصومه علیها السلام

در میان فرزندان موسی بن جعفر علیه السلام که تعدادشان را تا بیست پسر و 37 دختر شمرده اند،[3] بعد از امام هشتم علیه السلام هایچ یک از آنها به مقام فاطمه معصومه علیها السلام نمی رسد. شیخ عباس قمی می گوید:

«افضل آنها سیده جلیله معظمه فاطمه بن امام موسی7 معروفه به حضرت معصومه علیها السلام است که مزار شریفش در بلدی طیبه قم است که داری قبّه عالیه و ضریح و صحن های متعدد و خدمه بسیار و موقوفات است و روشنی چشم اهل قم و ملاذ و معاذ عامّه خلق است...».[4]

منزلت آن حضرت را از سخنان خود امام هفتم نیز می توان دریافت، آن گاه که حضرت معصومه علیها السلام پاسخ زائران قمی را نوشت و وقتی نگاه امام هفتم به آن پاسخ ها افتاد، سه بار فرمود:«فَداها أبوها؛ پدرش فدیش باد».[5]

از سخنان دیگر امامان نیز مقام والی حضرت معصومه علیها السلام در میان فرزندان امام هفتم علیه السلام روشن می شود؛ چرا که فقط درباری زیارت آن بانو فرموده اند: «فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الجَنّّةُ؛ پس هر کس او (فاطمه) را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود».[6]

ین مضمون که از امام کاظم علیه السلام، حضرت صادق علیه السلام، حضرت رضا (علیه السلام)، و حضرت جواد علیه السلام نقل شده است، درباری هایچ یک از فرزندان امام هفتم نیامده است.

شاهد دیگر بر عظمت آن بانو، ژرف نگری عمیق او به مهم ترین مسئله شیعه یعنی امامت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) است. آنچه در ادامه خواهد آمد، نگهای است به سخنان آن بانو در دفاع از امامت.

دفاع از امامت

حضرت معصومه حدود بیست سال از دوران خلافت مأمون را درک کرد؛ چرا که آغاز خلافت او از سال 170 و پایان آن سال 193 بود و حضرت معصومه در سال 173 به دنیا آمد. بنی عباس که از نسل عمومی پیامبر اسلام (ص) (عباس بن عبدالمطلب) بودند، از انتساب خود به خاندان رسالت بهره برداری تبلیغاتی می کردند و خود را وارث بر حق خلافت می دانستند؛ اما هارون الرشید بیش از دیگران فریب کاری می کرد. نقل شده است که هارون روزی به زیارت قبر مطهر پیامبر اسلام (ص) رفت و جمعیت فراوانی به استقبال او آمده بودند. او رو به قبر پیامبر کرد و گفت: سلام بر تو ی رسول خدا! درود بر تو ی پسر عمو!

او با ین جملات می خواست، به مردم بفهماند که خلیفه پسر عموی پیامبر است و نوعی وراثت در کار است. حضرت موسی بن جعفر علیه السلام که در آن جمع حضور داشت و از اهداف او آگاه بود، با صدی بلند گفت: «السلامُ عَلَیکَ یا رَسُول الله السلام علیک یا اَبّهَ؛ سلام بر تو ی رسول خدا! سلام بر تو ی پدر!».

هارون سخت از ین سخن ناراحت شد؛ به گونه ی که رنگش تغییر کرد و بی اختیار گفت: ین میی افتخار است.[7]

هارون سرانجام حضرت را زندانی کرد و مظلومانه او را به شهادت رساند. در ین شریط افرادی باید به مردم بفهمانند که خلافت از طریق نص، وصیت و قرابت، به امیرمؤمنان علی (علیه السلام) و اولاد او اختصاص یافته است، نه به هر کس که صرفاً با پیامبر اکرم (ص) نسبتی دارد؛ چنان که حضرت معصومه علیها السلام ین کار را انجام داد.

آن بانو پس از درگذشت هارون به سال 193، تا 201 که سال رحلت حضرت معصومه است، با خلافت محمد امین و عبدالله مأمون هم عصر بود. مأمون کار را به جیی کشاند که به خود حق داد که به حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) پیشنهاد ولیتعهدی دهد؛ یعنی او خلیفه و امام بر حق از طرف پیامبر است و حق دارد که دیگری را به خلافت یا ولیتعهدی برگزیند. امام هشتم به خوبی مقصود مأمون را می دانست و از ین رو، وقتی که مأمون گفت: «می خواهم خودم را از خلافت عزل و آن را بری تو قرار دهم و با تو بیعت کنم»، حضرت رضا فرمود: « اگر ین خلافت از آن تو باشد و خدا بری تو قرار داده، پس جیز نیست که لباسی (خلافتی) را که خداوند بر تو پوشانده، در آوری و به دیگری واگذار کنی و اگر خلافت از آن تو نیست، جیز نیست که آن را به من واگذار کنی؛ در حالی که حق تو نیست». مأمون گفت: ی پسر رسول خدا! باید ین امر (خلافت) را قبول کنی. حضرت فرمود: هرگز من ین کار را با رغبت (و اختیار) انجام نمی دهم. مأمون گفت: اگر خلافت را نمی پذیری، پس ولیعهد من باش تا بعد از من به خلافت رسی».[8]

امام آن را هم قبول نکرد تا تهدید به قتل شد و با شریطی ولیتعهدی را پذیرفت که آن شریط نشانه عدم پذیرش ولیتعهدی بود.[9]

در چنین شریطی باید مدافعان امامت ین نکته را بر مردم روشن کنند که خلافت طبق نص و سفارش پیامبر 9 به امیرمؤمنان7 و امامان از نسل او اختصاص دارد. حضرت معصومه علیها السلام چه در دوران هارون و چه در دوران مأمون با نقل احادیث متواتر و قطعی مربوط به امامت و خلافت امیرمؤمنان7، در ین زمینه اقداماتی را انجام داد که به نمونه هایی اشاره می شود.

1. حدیث غدیر

یکی از احادیث درباره امامت امیرمؤمنان علی (علیه السلام)، حدیث متواتر و قطعی غدیر است که پیامبر اکرم (ص) در بخشی از خطبه غدیر فرمود:

«ی مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه می سپارم و من ابلاغ کردم آنچه را که مأمور به ابلاغش بودم تا حجّت باشد بر حاضر و غیب و بر همی کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمده اند یا نیامده اند. پس حاضران به غیبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند».[10]

حدیث غدیر را 110 نفر از صحابه بدون واسط از شخص پیامبر اکرم (ص) و 84 نفر از تابعین با واسطه نقل کرده اند و جمع زیادی از علمی اهل سنت هم آن را در کتب خویش گرد آورده اند.[11]

متأسفانه ین حدیث خیلی زود به فراموشی سپرده شد، ولی همیشه افرادی بودند که ین حدیث را به یاد امت آورند. از جمله کسانی که در حساس ترین زمان ین حدیث را به گوش مردم رساند، حضرت فاطمه معصومه علیها السلام است. امام حافظ محمد خزری شافعی (م813ق) از محمد بن بکر بن احمد قصری از حضرت فاطمه معصومه علیها السلام و ... از فاطمه دختر امام صادق، از فاطمه دختر امام باقر، از فاطمه دختر امام سجّاد، از فاطمه و سکینه دختران امام حسین، از امّ کلثوم دختر فاطمی زهرا، از فاطمه زهرا علیها السلام نقل می کند که فرمود: «اَنَسِیتُم قَوْلَ رَسوُلِ اللهِ یوْمَ غَدْیرِ خُمٍّ: مَنْ کَنْتُ مَولاهُ فَعَلی مولاهُ؛ یا سخن رسول خدا(ص) در روز غدیر خم را فراموش کردید که فرمود: هر که من مولی اویم، علی مولی اوست؟»[12]

جالب ین است که فاطمیات در طول اعصار ین حدیث را نقل و منتشر کرده اند تا حجّت بر مردم تمام باشد.[13]

بیان ین حدیث از سوی حضرت معصومه علیها السلام در دوران خلافت هارون و مأمون که خود را پیشوی بر حق مسلمانان می دانستند، سخت بر ضد آنان بود و در اثبات حقانیت امامت حضرت موسی کاظم علیه السلام و حضرت رضا (علیه السلام) بسیار تأثیر داشت و جانانه ترین دفاع از امامت به حساب می آمد.

2. حدیث منزلت

حدیث دیگری که حضرت معصومه علیها السلام در دفاع از امامت و وبه ویژه امیرمؤمنان نقل کرده، حدیث معروف منزلت است. مرحوم علامه امینی از طبرانی، ابن حیان، جامع ترمذی، مستدرک حاکم، صحیح مسلم، کفیه کنجی، و .. چنین نقل کرده است[14] که پیامبر اکرم (ص) در جنگ تبوک علی (علیه السلام) را در مدینه جانشین خود قرار داد وین حدیث با عظمت را در شأن او بیان کرد.

حضرت معصومه در دفاع از امامت، ین حدیث معروف را نیز با همان سند فاطمیات که به فاطمه زهرا علیها السلام می رسد، نقل کرده و فرموده: «أنَسیتُم قَوْلَ رَسُولَ الله ...: و اَنْتَ مِنّی بِمَنْزِلَةِ هاروُنَ مِنْ موسی؛ یا فراموش کردید سخن رسول خدا را ... که فرمود: جایگاه تو (علی) نسبت به من ، مانند (جایگاه) هارون (در برابر) موسی است».[15]

مرحوم علامه امینی در توضیح حدیث منزلت می گوید:

«ین حدیث تمام مقامات، رتبه، حکم، حاکمیت و آقیی پیامبر9 را بری علی اثبات می کند، جز نبوت که استثنا شده است؛ چنان که هارون نسبت به موسی چنین بود. پس علی جانشین پیامبر است و به منزلی نفس اوست... . پیامبر اکرم (ص) قبل از جریان تبوک، افراد زیادی را در شهر ها و یا در جنگ ها جانشین خود قرار داده بود. ولی بری هایچ یک از آنها ین تعبیر را به کار نبرده بود و ین بیان فقط مخصوص امیرمؤمنان علی (علیه السلام) است».[16]

3. حدیث معراج

در شب معراج پیامبر9 پیشامدهای مختلفی رخ داد و حدود سه هزار مطلب از طرف خداوند به او تعلیم داده شد که بخش مهمی از آن نقل شده است.

حضرت معصومه علیها السلام قسمتی از حدیث معراج را که به ولیت و امامت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) و برتری شیعیان آن حضرت مربوط است، با توجه به نیاز زمان نقل فرموده است.

آن بانوی بزرگوار از فاطمه، دختر امام صادق، با همان سند فاطمیات نقل می کند تا می رسد به ام کلثوم، دختر امیرالمؤمنین، و او از فاطمه زهرا علیها السلام نقل کرده که پیامبر اکرم فرمود: « هنگامی که مرا به آسمان بردند، داخل بهشت شدم. در آنجا قصری از درّ سفید میان خالی دیدم که داری دری بود مزین به درّ و یاقوت و روی آن پرده ی آویخته شده بود. وقتی سر بلند کردم، دیدم بر بالی آن نوشته اند: «لا اله الاّ الله ، محمد رَسُول الله، عَلی وَلی القَوْم؛ خدیی جز خدی یگانه نیست، محمد رسول خداست، علی ولی و صاحب اختیار مردم است»، و بر پرده نوشته شده بود: «بّخّ بَخّ مَنْ مِثْل شیعَةِ عَلی؛ به به! چه کسی مانند شیعی علی است؟»

وقتی داخل شدم قصری از عقیق سرخ در آن دیدم که وسط آن خالی بود. ین خانه نیز دری داست که پرده ی مزین به زبرجد بر آن آویخته بود. وقتی سرم را بلند کردم، دیدم بر آن نوشته: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ، عَلی وصی المُصْطَفی؛ محمد رسول خدا، علی وصی مصطفی است». بر پرده نوشته بود: «بَشِّرْ شیعَةَ عَلِی بِطِیبِ الموْلد؛ به شیعه علی بشارت بده به حلال زادگی و پاک بودن نسل».

وقتی وارد شدم، به قصری از زمرّد سبز رسیدم که زیباتر از آن را هرگز ندیده بودم، و دری از یاقوت قرمز داشت که با انواع لؤلؤ زینت شده و بر پرده آن نوشته بود: «شیعة علی هم الفائزون؛ شیعیان علی رستگارند». پرسیدم: دوست من جبرئیل! ین کاخ از آن کیست؟ پاسخ داد: «یا مُحمد، لابن عمِّکَ وَ وَصِیکَ علی بن ابی طالب؛ ی محمد! ین خانه پسر عمو و جانشین تو علی بن ابی طالب است...».[17]

4. آثار محبت اهل بیت:

حضرت معصومه علیها السلام بری یجاد رابطه عاطفی میان اهل بیت و مردم، در احادیثی به آثار محبت به اهل بیت هم اشاره فرموده؛ از جمله با همان سند فاطمیات، از حضرت فاطمه زهرا علیها السلام نقل می کند:

«ألا َمَنْ مات علی حُبّ آلِ مُحَمّدٍ ماتَ شَهایداً؛ هر کس با محبت آل محمد بمیرد، شهاید مرده است».[18]

ین مضمون در منابع اهل سنت نیز آمده است که به یک نمونه اشاره می شود. زمخشری و جمعی از مفسران اهل سنّت از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده اند که آن حضرت فرمود:

هر کس با محبّت آل محمد (ص) بمیرد، شهاید، بخشوده شده، با توبه و با یمان کامل از دنیا رفته است، و فرشته مرگ، بشارت بهشت را به او می دهد و سپس منکر و نکیر به او بشارت دهند.

آگاه باشید! هر کس با محبت آل محمد (ص) از دنیا رود، با احترام او را به سوی بهشت می برند؛ چنان که عروس را به خانه داماد می برند.

هر کس با محبت آل محمد (ص) از دنیا رود، در قبر او دو در به سوی بهشت گشوده می شود و خداوند قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار دهد و چنین کسی بر سنّت و جماعت از دنیا رفته است.

آگاه باشید! هر کس با عداوت آل محمد (ص) از دنیا برود، روز قیامت در حالی وارد عرصه محشر می شود که در پیشانی او نوشته شده: «میوس از رحمت خداوند».

آگاه باشید! هر کس با بغض آل محمد از دنیا برود، کافر از دنیا رفته و بوی بهشت به مشام او نمی رسد».[19]

در بخشی از حدیث معراج که از فاطمه معصومه علیها السلام نقل شده است، می خوانیم: «یحشُرُ النّاسُ کُلُّهُمْ یوْمَ القِیامَةِ حُفاةً عُراةً الا شیعةُ عَلی؛ و همه مردم با نام مادرشان خوانده می شوند، جز شیعیان علی که با نام پدرانشان خوانده می شوند. پیامبر اکرم (ص) می فرمید: از جبرئیل درباری راز ین مسئله پرسیدم، پاسخ داد که چون آنها علی را دوست داشتند، ولادتشان پاک است».[20]

بیان ین آثار در آن دوران خفقان می توانست مردم را بیشتر مجذوب اهل بیت کند.

5. پاک و مطهّر بودن امام

امامان معصوم: علاوه بر طهارت و عصمت روحی، از پاکیزگی جسمانی نیز برخوردار بودند. فاطمه با سند پیش گفته از صفیه عمّه پیامبر اکرم (ص) نقل کرده که هنگام تولد امام حسین من پرستار او بودم. پیامبر9 فرمود: «عمه جان! فرزندم را نزد من آور. عرض کردم: ی رسول خدا! من او را پاکیزه نکرده ام ( و نشسته ام). فرمود: عمه! تو می خوهای او را پاک کنی؟ خداوند او را پاکیزه و مطهّر کرده است».[21]

ین قضیه ریشه در عصمت اهل بیت: دارد که در قرآن کریم به آن تصریح شده است.[22]

مسافرت به فرمان امام خویشتن

مسافرت با وسائل نقلیه قدیم آن هم از مدینه به خراسان، بری بانوان کاری بسیار دشوار بود، امّا حضرت معصومه علیها السلام در اطاعت از فرمان امام خویش و دفاع بیشتر از امامت در ضمن گفتگو ها و پاسخ و پرسش های در مسیر مدینه تا قم، به ین زحمت طاقت فرسا تن داد.

در تاریخ آمده که حضرت رضا (علیه السلام) نامه ی خطاب به خواهرش حضرت فاطمه معصومه علیها السلام مرقوم فرمود و آن را به وسیله یکی از غلامانش به مدینه منوره ارسال کرد. حضرت رضا (علیه السلام) به غلامش دستور داد که در هایچ منزلی توقف نکند تا دراندک زمان ممکن آن را به مدینه برساند. آن گاه نشانی خانه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را بری او بیان فرمود تا از کسی نشانی نپرسد و از نظر امنیتی مشکل یجاد نشود. غلام، خود را با سرعت به مدینه رساند و نامی امام هشتم را به محضر حضرت معصومه علیها السلام تسلیم کرد. آن بانوی امام شناس و مطیع محض امام، به محض رسیدن نامی امام، آماده سفر شد.[23]

دفاع تا مرز شهادت

حضرت معصومه در سال 201 هجری درست بعد از یک سال از فراق برادر، با رسیدن نامه امام هشتم، همراه پنچ تن از برادران به نام های فضل، جعفر، هادی، قاسم و زید و تعدادی از برادرزادگان و تنی چند از غلامان و کنیزان[24] به سوی خراسان حرکت کردند. هنگامی که کاروان حضرت به ساوه رسید، عده ی از دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام که از ین کاروان تبلیغی، وحشت کرده بودند، با اشاره مأمون عباسی راه را بر آنان بستند و در درگیری نابرابری، همه برادران و تقربیاً بیشتر مردان همراه کاروان را به جرم طرفداری از امامت امام بر حق زمان حضرت رضا (علیه السلام) به شهادت رساندند. حضرت معصومه علیها السلام از تأثرات و تأملات پیش آمده و بنا بر قولی در اثر مسمومیت،[25] به سختی بیمار شد؛ به نحوی که از ادامه سفر بازماند و به ناچار به سوی قم حرکت کرد. او در قم، هفده روز بیشتر زندگی نکرد و در دهم ربیع الثانی 201 با رضیت از ینکه در راه اطاعت امام خویش چنین رنجی را تحمل کرده، دارفانی را وداع گفت.

قم عش آل محمّد

قم از سرزمین های برگزیده الهای است که یکی از درهای بهشت در آن قرار دارد و در پذیرش ولیت امیرمؤمنان در رتبه چهارم قرار گرفته است؛ چنان که پیامبر اکرم (ص) فرمود:

«ی علی! خداوند ولیت تو را بر آسمان ها عرضه داشت، آسمان هفتم در پذیرش ولیت تو سبقت گرفت... آن گاه مکّه ... بعد قم بری پذیرش ولیت تو پیش قدم شد و خداوند آن را به سبب عرب (اشعری ها) زینت بخشید و دری از درهای بهشت را به سوی آن گشود».

امام هفتم علیه السلام فرمود:

«قُمْ عُشُّ آل مُحمد و مُأوی شِیعتِهِمْ ...؛ قم آشیانه آل محمد و پناهگاه شیعیان آنهاست...».[26]

امّا یقیناً یکی از علل مهم ولیت پذیری و نزول برکات بر قم، وجود با برکت فاطمه معصومه علیها السلام است. لذا می توان گفت نه تنها آن بانوی کرامت درحیات خویش مدافع سرسخت امامت امامان و دعوت کننده به محبت آنها بود، بعد از رحلت خویش نیز دل های هزاران انسان را مجذوب و شیفته خاندان اهل بیت ساخت. حضرت صادق علیه السلام فرمود:

«بری خدا حرمی است که آن مکّه است، و بری رسول خدا حرمی است که مدینه است، و بری امیرمؤمنان حرمی است که کوفه است(نجف) است، و بری ما (اهل بیت) حرمی است که قم است. به زودی بانویی از فرزندان من در آنجا دفن می شود که نامش فاطمه است. هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود».

بنابرین حضرت فاطمه معصومه علیها السلام، هم در دوران حیات حساس خویش با بیان احادیث محکم و مستند از امامت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) و امامان برحق دفاع کرد و هم بعد از رحلت خویش بزرگ ترین عامل در ولیت پذیری مردم بود و بدین گونه قم مرکز شیعیان اهل بیت و عش آل محمد گردید؛ چنان که خود آن بانو پیشاپیش فرمود: «مرا به قم ببرید؛ زیرا از پدرم شنیدم که فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ماست».[27]

قم جایگاه دین و شرف، خاستگاه علم

آوازه اش به علم و فضایلت برابر است

قم از صفی حضرت معصومه علیها السلام با صفاست

از فیض اوست کین همه قدرش فزون تر است.[28]

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر