جریان مهدویت و امامت به لطف الهی، در این سال های اخیر، کم کم دارد به شکوفایی خود می رسد. این چهار فصل را باید به عنوان چهار باب مستقل در حکمت و کلام، در حوزه ها مطرح کرد: «نبوت عام»، «نبوت خاص»، «امامت عام»، «امامت خاص». [اینها] باید معلوم شود تا مبادا کسی خیال کند خاتمیت با مسئلة ولایت و امامت و مهدویت ناهماهنگ است. خاتمیت یعنی نبی [نمی آید] و کسی وحی تشریحی نمی آورد، حکم جدیدی نمی آورد، حرام جدیدی، حلال جدیدی، واجب جدیدی، مستحب جدیدی نمی آورد. در بیان نورانی حضرت امیر(ع) آنچنانکه در نهج البلاغه ملاحظه می فرمایید، آمده است که:
لقد انقطع بموتک مالم ینقطع بموت غیرک من النبوة و الأنباء و أخبار السماء.1
[همانا به مرگ تو بریده شد چیزی که با مرگ دیگران (پیغمبران) بریده نگردید از نبوت و احکام الهی و اخبار آسمانی.]
یعنی با رحلت رسول اکرم(ص) دیگر فرشته ای که وحی بیاورد نیست، چون فرمود:
الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دیناً.2
با ولایت، دین کامل شده است؛ اما وحی، انحاء فراوانی دارد: وحی تصدیقی، وحی تأییدی، وحی انبائی، عالم به ملاحم شدن و... . مصحف فاطمه(س) از این قبیل است، جفر و جامعه از این قبیل است. مرحوم کلینی(ره) نقل کرده است، که وجود مبارک حضرت امیر(ع) فرمود، وقتی من وارد شدم، دیدم حضرت فاطمه(س) مطالب تازه ای دارد، گفتم چیست؟ فرمود: جبرئیل بر من نازل شده است و این مطالب را گفته است.
جریان از این قبیل است، فلان حادثه اتفاق می افتد، فلان حادثه رخ می دهد. این [وحی]ها کاری به شریعت ندارد، اینها ملاحم آینده و تکوین است، و مربوط به اسرار عالم و باطن قرآن است. وجود مبارک حضرت زهرا(س) املا می فرمود، وجود مبارک حضرت(ع) می نوشت، و شده بود: مصحف فاطمه. وقتی از بعضی از ائمه(ع) سؤال می کردند که شما این مطلب علمی را که می فرمودید، در کجای قرآن است؟ می فرمودند، در مصحف مادرمان زهرا(س) است. از این قبیل علوم برای ائمه(ع) فراوان است.
[در] حدیث قرب نوافل ـ که هم سنی ها و هم شیعه ها [آن را] نقل کرده اند و مرحوم علامة مجلسی(ره) در مرآت العقول، هم طریق صحیحش، هم طریق موثقش و هم طریق حسنش را نقل کرده است ـ [آمده است] که بندگان صالح وقتی مقرب الهی شدند، ذات اقدس اله می فرماید:
کنت سمعه الّذی یسمع به و بصره الّذی یبصر به و لسانه الّذی ینطق به و یده الّتی یبطش بها.
[من گوش او می گردم که با آن می شنود، و چشمش که با آن می نگرد، و زبانش که با آن (سخن) می گوید، و دستش که با آن می گیرد.]
مصداق کامل این قرب نوافل همین مقربین هستند، که وجود مقدس حضرت امیر و ائمه(ع) هستند. وحی، اقسام و انحائی دارد. آنچه که [خطاب] به مادر موسی آمد، آنچه که [خطاب] به مادر عیسی آمد، آنچه که به اولیای الهی رسید، برای ولایت است، نه برای نبوت و رسالت. ولایت تا روز قیامت مقطع شدنی نیست. وقتی وجود مقدس حضرت بقیةالله(عج) ظهور کند و بساط جهان را پر از عدل و داد کند، این ولایت هست، این امامت هست، این ارتباط با ملائکه هست، این دریافت خبر هست، این لیلة قدر هست؛ هر سال در شب قدر، ملائکه نازل می شوند، و اسرار عالم را به پیشگاه ولی آن عصر می رسانند. سیدنا الاستاد، مرحوم علامة طباطبایی(ره) می فرمود، که فقط در اصول کافی دویست روایت در این زمینه هست. آن روزها که سخن از علم امام و علم امام به غیب و امثال آن مطرح بود، ایشان می فرمود: این، چیزی نیست که فردی شیعه باشد و معاذ الله، بتواند نسبت به آن خدشه ای داشته باشد. علاوه بر آنچه در کتاب قیم کافی هست، در جوامع روایی دیگر نظیر: من لایحضره الفقیه، تهذیب، الإستبصار هست و جوامع دیگر آمده است که انواع وحی برای ائمة اطهار(ع) می آید که هیچ کدام از آنها مربوط به شریعت نیست، که معاذالله یک حکم جدید بیاورد تا حکم پیغمبر نسخ شود. اینطور نیست، یا تبیین آنهاست، یا تشریح آنهاست، یا تحلیل آنهاست، یا تدلیل و استدلال بر آنهاست یا باطن آنهاست.
این چهار باب، چهار کتاب می طلبد: «النبوّة العامّة»، «النبّیّ الخاص» (نبوت خاصه برای شخص است)، «النّبیّ من هو؟» (پیامبر کیست؟)، «النّبوّة ما هی؟» (نبوت چیست؟)؛ این دو فصل، دو تا کتاب می طلبد. «الإمامة ما هی؟»، «الإمام من هو؟»، امامت عام و امام خاص. این هم دو تا کتاب می خواهد.
حال، به لطف الهی [در] این گفتمان مهدویت و همایش مهدویت و ... باید [این مسائل] روشن بشود و اینها واجب عینی شده است. اگر کسی خدای نکرده گرفتار یک شبهه شود، چون این یک رشته ای نیست که همه ذوق آنرا داشته باشند، خدای سبحان همه را برای همه کار نیافریده است:
قد خلقکم أطواراً.3
[(خداوند) شما را به گونه های مختلف بیافرید.]
بعضی را برا ی علوم عقلی، بعضی را برای علوم نقلی، بعضی برای علوم حدیثی، بعضی برای تتبّع، بعضی برای تحقیق. مبادا خدای ناکرده کسی توهم کند، مهدویت با خاتمیت سازگار نیست. [حل] این شبهه، برای شما فضلا واجب عینی است. چون من به الکفایة که نیست (در حد کفایت، پاسخ دهنده وجود ندارد.)
بنابراین این موضوع را هرچه بیشتر تحقیق کنید لذت بیشتری می برید، علم بیشتری نصیب شما می شود، و تقرب شما به این خاندان بیشتر می شود. این خاندان، به لطف الهی، هم دنیای شما را تأمین می کنند، و هم آخرت شما را تأمین می کنند. مگر ملائکه مدبّرات امر نیستند، مگر جبرئیل(ع) مسئول علم نیست، مگر میکائیل(ع)، مسئول کیل و زرق نیست، مگر اسرافیل(ع)، مسئول حیات نیست، مگر عرزائیل(ع)، مسئول ممات نیست. همة این ملائکه از آن انسان کامل مدد می گیرند.
یا آدم أنبئهم بأسماء هؤلاء.4
[ای آدم، آنها (فرشتگان) را از نام هایشان آگاه کن].
مقام آدمیت متعلق به انسان کامل است، شخص آدم معیار نیست. امروز وجود مبارک ولی عصر ـ ارواحنا فداه ـ معلّم اسماء است. این مدبرات امر از ولی الهی مدد می گیرند. اینها این مقام را دارند. مبادا کسی خیال کند که ائمه(ع) [چون مردم عادی هستند که تنها]
یأکل الطّعام و یمشی فی الأسواق.5
[(کافران گفتند: چیست این پیامبر را که) غذا می خورد و در بازارها راه می رود.]
یأکل و یمشی فی الاسواق آن درست است. «أنبئهم بأسماء هؤلاء» هم درست است. اینها معلم ملائکه هستند، اینها مدبرات امر را به إذن ذات اقدس اله تدبیر می کنند. اینها صادر اول هستند، بلکه ظاهر اول هستند. اگر این مقام مال اینهاست، خوب چرا آدم دربارة اینها بحث نکند، و از علوم اینها مدد نگیرد؛ چرا شبهات را رفع نکند. ما که کنار سفرة آنها نشسته ایم، لااقل از امامت آنها، از شئون آنها و از مقام آنها دفاع کنیم. مبادا خدای ناکرده، کسی نبیند در این سایت های اینترنتی چه خبر است، اگر نبیند که می شود: «تهجم علیه اللّوابس». یا بلاواسطه یا با واسطه باید از این سایت ها خبردار باشیم. شبهاتی که الان هست، بخواهید یا نخواهید، در فضای داخل و خارج هست؛ خوب شما باید جواب دهید. البته این جشن ها و تبریک ها و تهنیت هایی که توده های مردم داشتند، اجرشان با ذات اقدس اله ـ که خداوند سبحان به همة اینها اجر دنیا و آخرت دهد ـ اما آن چهار باب، یعنی چهار کتاب، باید خوب تبیین شود. روی معیارهای حکمت و کلام شیعه باید حل شود. این یک کار کلامی است که با کمک حدیث باید روشن تر شود.