در بین انواع وسواس هایی که به یک رفتار اجباری می انجامند، بعضی از وسواس ها از شیوع بیش تری نسبت به انواع دیگر برخوردارند. یکی از متداول ترین انواع وسواس، به خصوص در شرایط خاص ایران، وسواس های فکری شست و شو با موضوع نجسی و پاکی و رفتارهای اجباری طولانی مدت شست و شوست. معمولاً بیماران وسواسی به بیش از یک نشانه مبتلا هستند. مثلاً، فردی که وسواس شست و شو دارد، ممکن است دارای وسواس وارسی یا نظم و ترتیب هم باشد. مشاهدات بالینی نشان می دهند که ظهور تنها یک نشانه از وسواس، امری نادر نیست. در این بخش، هدف آشنا کردن شما با تعریف انواع وسواس ها به طور مختصر است.
وسواس آلودگی- اجبارهای شست و شو
این اختلال، یکی از شایع ترین نشانه ها در بین انواع اختلال های وسواس است. اختلال دیگر، شک و وارسی است. در این افراد، ترس شدید از تماس با آلودگی، میکروب، مایعات و ترشحات جسمی و مواد شیمیایی شایع است. فرد از موقعیت ها و چیزهایی که تصور کند با آلودگی، میکروب یا مواد سمی در تماس اند، به سرعت و به شدت اجتناب می کند. حتی زمانی که در ارتباط مستقیم و عینی با موقعیت ها و موضوعات مذکور نباشد، همواره نگران است که شاید به طور اتفاقی با آن ها تماس پیدا کند و یا به علت نزدیک شدن به آن ها (و نه تماس
واقعی) آلوده شود. زمانی که تصور کند آلوده شده است، ترس از «تداوم اضطراب شدید ناشی از افکار آلودگی» باعث تشویش، نگرانی و ناراحتی بیش تر می شود و این روند خُلق اضطرابی فرد را بدتر می کند. بسیاری از افراد به ترس شدید از ابتلا به بیماری هایی مهلک چون ایدز و سرطان دچارند؛ اگرچه واقعاً مبتلا به هیچ کدام از این بیماری ها نیستند. آن ها برای رهایی از این پیامد هولناک تنش زا، که از یک فکر وسواسی نشئت گرفته، به انجام رفتارهای آیین مند اجباری مانند شست و شوی بیش از حد، دوش گرفتن، استحمام و توالت رفتن های طولانی مدت، تمیزی شدید در عرصه های مختلف مثل شست وشوی طولانی مدت دست و غیره روی می آورند. این فعالیت ها معمولاً به تناوب و با یک الگوی رفتاری سخت گیرانه ی منحصر به فرد، که با شمارش رفتارهای آیین مندشان همراه است، صورت می پذیرد.
وسواس شک و وارسی- وسواس در مورد احساس مسئولیت و دقت و مراقبت
افرادی که چنین وسواسی دارند، معمولاً گرفتار یک شک بیش از حد، غیرمنطقی و غیرضروری درباره ی انجام دقیق، کامل و بدون نقص امور در تمامی عرصه های زندگی روزانه ی خود هستند. آن ها به طور متناوب به وارسی صحت رفتارهای خود و آسیب غیرعمد احتمالی به دیگران می پردازند؛ مانند بستن در، خاموش کردن گاز و پرداخت صورت حساب. رفتارهای شک و وارسی فقط در حیطه ی عمل
باقی نمی مانند، بلکه درگیری شک آلود ذهنی و شک به انجام یا عدم انجام عمل وارسی، به حیطه ی ذهن هم هجوم می آورد. در این حالت، تمامی اعمال وارسی شده در ذهن تکرار، بررسی و ارزیابی مجدد و زمینه برای شک های قوی تر مهیا می شود. رفتارهای شک و وارسی در جامعه ی عادی هم به وقوع می پیوندد. برای مثال، فردی که دچار اختلال وسواس فکری- عملی نیست، ممکن است موقع بیرون رفتن از منزل مرتب چک و اسناد بانکی خود را بارها وارسی کند (اهمیت پرداخت بدهی و احتمال برگشت چک) یا فردی که دو روز بعد امتحان دارد، ساعت رومیزی خود را که برای زمانی معین کوک کرده است، چندین بار وارسی کند (اهمیت امتحان). از بُعد علامت شناختی و ارزیابی بیماری، نکته ی حائز اهمیت «میزان شدت» علامت است نه «نوع علامت».
وسواس های آسیب- رفتارهای اجباری تکرارشونده
این نوع وسواس شامل افکار، تکانه ها یا تصاویر ذهنی صدمه و آسیب به خود و دیگران است. مادری مهربان که شیفته ی فرزند خویش است، امکان دارد در ذهن خود تصاویر ذهنی وسواس صدمه و آسیب رساندن به کودک خود را با چاقوی آشپزخانه ببیند. خانمی که از زندگی زناشویی رضایت بخشی برخوردار است، امکان دارد دستخوش افکار صدمه و آسیب رساندن در موقع خواب به همسری شود که بسیار دوستش دارد یا در ذهن یک پسر نوجوان افکار حمله های پرخاشگرانه ی جنسی هولناک و وحشتناکی به والدینش خطور کند. این
وسواس ها باعث نگرانی و مشغله ی ذهنی فرد می شود و گاهی در پی هجوم افکار وسواسی، این فکر به سراغ فرد می آید که نکند او قاتلی زبردست یا انسانی فاسد است و خودش از آن خبر ندارد یا نکند زمانی از کوره در بود، عصبانی شود، کنترلش را از دست بدهد و این افکار به حیطه ی عمل نزدیک شوند (این نوع از افکار، افکار ثانویه ی وسواسی اند و معمولاً بعد از تجزیه و تحلیل ماهیت افکار وسواسی ظاهر می شوند).
زمانی که این افکار در ذهن شروع به فعالیت می کنند، افراد برای رهایی از آن ها به ابزار «رفتارهای عینی و ذهنی تکرارشونده ی معین» روی می آورند و یا می کوشند افکاری دیگر را جانشین افکار صدمه و آسیب کنند، یا دست به یک واکنش رفتاری بزنند. ممکن است چندین بار لامپ را روشن و خاموش کنند، چندین بار به عقب برگردند و بسته بودن در را وارسی کنند. معمولاً این رفتارهای تکرارشونده، شمارش هم می شوند.
وسواس های جنسی- اجبارهای تأیید و تصدیق خواستن از دیگران
دراین نوع از وسواس افکار، تصاویر یا تکانه های ناخواسته ی پایداری در مورد اعمال ناشایست و زننده ی جنسی مطرح است؛ از جمله وجود افکار هم جنس بازی در مردی که از آن رفتار بسیار متنفر است، تصویر افکاری درباره ی برقرار کردن رابطه ی جنسی و زنا با مادر
خود در یک پسر نوجوان و راه ندادن آشنایان مذکر به منزل به علت فکر وسواسیِ ترسِ از دست دادن کنترل و برقرار کردن رابطه ی جنسی با آن ها در یک زن. کسب تأیید و تصدیق از دیگران، واکنش ها رفتاری اجباری متداولی است که برای مقابله با وسواس های جنسی صورت می پذیرد (اگرچه این راهبرد رفتاری در نشانه های وسواس های وارسی، شست وشو و غیره هم ظاهر می شود). معمولاً فرد با نگرانی بسیار وسواس های خود را با نزدیکان در میان می گذارد و از آن ها می خواهد که تأکید کنند او به چنین کارهای زشت و مشمئزکننده ای دست نزده است یا آن که داشتن این افکار بدین معنا نیست که «او آدم بدی است». اشتغال ذهنی اصلی فرد، احتمال عینی و عملی شدن این افکار است.
وسواس های کفرآمیز- رفتارهای اجباری عبادت، اقرار و اعتراف
این وسواس ها شامل افکار، تصاویر و تکانه های کفرگویی، بی دینی و بی حرمتی به خدا، مذهب و اعتقادات مذهبی است. این نشانه ها در افراد مذهبی، که دارای اعتقادات و باورهای عمیق اند، بارزتر است. واکنش های رفتاری اجباری در پاسخ و دوری گزیدن از افکار کفرآمیز، معمولاً شامل رفتارهایی مانند عبادت بیش از حد، رفتار تکرارشونده ی وضو یا تکرار آیین مند عبارت های خاص مذهبی در ذهن است. در این نوع از وسواس، درخواست تأیید و اقرار از دیگران متداول است.
وسواس های ذخیره سازی- دور نریختن وسایل و ترسِ از دست دادن آن ها
در این نوع از وسواس، فرد از دور انداختن چیزها و وسایل خود امتناع می ورزد یا از این کار می ترسد، با فرض این که آن چیزها مهم اند و ممکن است روزی در آینده به دردش بخورند یا در آینده ارزش پیدا کنند. در فرهنگ ما هم ضرب المثلی است که می گوید: «هر چیز که خوار آید، یک روز به کار آید». همه ی ما وسایلی را در انبار منازل خود نگهداری می کنیم که هیچ گاه به سراغ شان نمی رویم یا از آن ها استفاده نمی کنیم، اما بیماران ممکن است به طرزی وسواس گونه به ذخیره سازی وسایل غیرضروری مانند روزنامه، مجلات قدیمی، رسید قبض های آب و برق، لباس های کهنه و به دردنخور، قوطی های خالی کنسرو، ظروف غذاهای استفاده شده، و غیره دست بزنند. در وسواس های ذخیره سازی شدید، گاهی انباشت وسایل به قدری شدید می شود که دیگر فضای فیزیکی برای ادامه ی زندگی روزانه ی فرد باقی نمی ماند.
وسواس های تقارن و تناسب- اجبارهای نظم و ترتیب
در این نوع از وسواس، اگر وسایل به شکلی خاص چیده و یا در چارچوب و ترتیب خاص موردنظر تنظیم نشوند، فرد به شدت دچار اضطراب می شود. برای مثال، لباس ها باید با نظمی خاص بر اساس رنگ آن ها یا با فاصله ای معین و تعریف شده به چوب رختی کمد آویزان
شوند. مبلمان و وسایلی که با شیوه ی خاص موردنظر فرد روی میزها، کابینت آشپزخانه و دکورها چیده شده اند. هم چنان باید به همان شکل و نظم و ترتیبِ چیده شده ی خود باقی بمانند و کسی حق دست زدن و هرگونه تغییر و جابه جایی آن ها را ندارد. این افراد معمولاً از مهمانی رفتن و به خصوص میزبان شدن، چندان استقبال نمی کنند؛ زیرا پس از رفتن مهمان ها نظم قبلی منزل، ظروف و غیره به هم می ریزد و این به هم ریختگی فیزیکی، باعث آشفتگی و به هم ریختگی ذهنی و اضطراب شدید آن ها می شود. اضطراب شدید زمانی کاهش می یابد که فرد با توسل به رفتارهای آیین مند و قرار دادن اشیا به شکل قبلی و با نظم و ترتیب خاص مورد نظر خودش، بلافاصله آن ها را مرتب و منظم کند.
منبع مقاله: شمس، گیتی، (1388)، شناخت وسواس و علایم آن: راهنمای علمی شناسایی علایم وسواس، تهران، نشر قطره، 1388.