سلام بر حسین کسی که به خونش جانش را ارزانی داشت،1 سلام بر کسی که در پنهان و آشکارش خداوند را فرمان برد، سلام بر کسی که خداوند در خاکش شفا را قرار داد، سلام بر کسی که اجابت دعا در زیر گنبدش می باشد، سلام بر کسی که امامان از فرزندان و ذریه اش هستند.
سلام بر آغشته به خون، سلام بر [کسی که] خیمه [اش] دریده شد، سلام بر پنجمین اهل کساء. سلام بر غریب غریبان، سلام بر شهید شهیدان، سلام بر کشته [به دست] پسرخواندگانِ مشکوک تبار، سلام بر سکونت یافتة کربلا، سلام بر کسی که فرشتگان آسمان بر او گریستند، سلام بر کسی که فرزندانش پاک شدگانند.
سلام بر یعسوب2 و امیر آیین، سلام بر محل فرود آمدن برهان ها، سلام بر امامانِ سرور، سلام بر (گریبان ها) قلب ها و سینه های به خون آمیخته، سلام بر لب های پژمردة شکننده [از تشنگی]، سلام بر جان های از بیخ و بن بریده، سلام بر روح های به پنهانی ربوده شده، سلام بر پیکرهای عریان، سلام بر جسم های لاغرِ رنگ باخته، سلام بر خون های جاری شده، سلام بر عضوهای بریده شده، سلام بر سرهای برافراشته گشته، سلام بر زنان سر برهنه گردیده.
سلام بر حجت و گواه پروردگار جهانیان، سلام بر تو و بر پدران پاکیزه ات، سلام بر تو و بر پسران شهادت طلبت، سلام بر تو و بر فرزندان و ذریة یاری کننده ات، سلام بر تو و بر فرشتگان ملازم و همراه آرامگاهت، سلام بر کشته شده مظلوم، سلام بر برادر مسمومش، سلام بر علیّ بزرگ، سلام بر شیرخوار کوچک.
سلام بر بدن های غارت شده، سلام بر عترت و خاندان نزدیک و خویشاوند، سلام بر مجادله کنندگان در بیابان های پهناور، سلام بر دورافتادگان بدون کفن، سلام بر سرهای جدا شده از بدن ها، سلام بر حساب کنندة شکیبا، سلام بر ظلم شدة بدون یاور، سلام بر سکنا گزیده در خاک پاکیزه، سلام بر صاحب گنبد بلند مرتبه.
سلام بر کسی که خداوند با جلالت پاکیزه اش فرموده، سلام بر کسی که جبرئیل بدو مباهات کرده، سلام بر کسی که میکائیل در گهواره با او سخن گفته (سرگرمش کرده)، سلام بر کسی که حرمتش گسسته گردید، سلام بر کسی که خونش به ظلم ریخته شد، سلام بر به خون زخم های غسل داده شده، سلام بر جام های تیرها آب داده شده، سلام بر کسی که ستم بر او جایز شمرده شده، سلام بر سر بریده شده در میهمانی [در کنار نهر]، سلام بر کسی که ساکنان قریه ها او را دفن کردند.
سلام بر کسی که شاهرگش بریده شده، سلام بر مدافع بدون یاور کمک کننده، سلام بر سپیدموی محاسن خضاب کرده، سلام بر گونه و رخسار خاک آلود، سلام بر بدن غارت شدة برهنه، سلام بر دندان های پیشین به هم کوبیده شده توسط چوب [خیزران]، سلام بر سرِ افراشته شده، سلام بر جسم های عریان در بیابان های پهناور که گرگان درنده آنها را می گزیدند و درندگان مزة خون و گوشتشان را چشیده، به گردشان می گردند.
سلام بر تو ای آقای من و بر فرشتگان بال گشودة [خواستار فرود] اطراف گنبد تو که بسیار احترام کنندة به تربتت هستند؛ طواف کنندگان صحن و فضایت، واردشوندگان بر زیارتت. سلام بر تو همانا قصد تو کرده ام و آرزومند رستگاری نزد تو هستم.
سلام بر تو، سلام آشنای به حرم و مقامت، خالص در ولایت و دوستی ات، نزدیکی جوینده به خداوند به وسیلة محبتت، دوری جوینده از دشمنانت.
سلام کسی که قلبش به مصیبت و سختی تو زخمی و مجروح و اشکش در هنگام یاد تو ریزان است. سلام دردمندِ گرفته و محزون وشیدای فروتن. سلام بر کسی که اگر با تو در کربلا بود از تو با جانش از تیزی های شمشیرها نگاه می داشت، و باقی ماندة روحش ـ عمرش ـ را برای تو در معرض مرگ می انداخت و در پیش رویت کارزار می کرد و تو را در برابر آنانی که بر تو هجوم آورده و شوریده بودند یاری می کرد و روح و جسد و مال و فرزندش را فدای تو می نمود، و روحش فدای روحت و خانواده اش نگاهدار و مدافع خانواده ات باد.
پس اگر روزگار [ولادت] مرا به تأخیر انداخته و مقدرات مرا از یاریت دور کرده و برای کسانی که با تو دشمنی کردند مبارزه نکردم و با کسانی که با تو دشمنی کردند ستیز ننمودم، پس صبح و شام برایت ناله می کنم و به جای اشک برایت خون می گریم برای حسرت بر تو و اندوه و تأسف بر آنچه تو را گرفتار کرد و شعله ور و در سوز و گداز تا اینکه [از] بی قراری سختی ها و مصیبت ها و غصة اندوهگینی [به خاطر از دست دادن فرصت ها] بمیرم.
شهادت می دهم که همانا تو نماز را به پا داشتی و زکات را پرداختی و به نیکی فرمان دادی و از بدی و ستمکاری بازداشتی و خداوند را فرمان بردی و از او سرپیچی نکردی و به او و ریسمانش چنگ آزیدی در نتیجه از او خشنود شدی و از خداوند ترسیدی و او را در نظر گرفتی و به او پاسخ گفتی و به روش او سلوک نمودی، و آشوب ها را فرو نشاندی و به سوی رشد و هدایت خواندی و راه های استواری را آشکار کردی و در [راه] خداوند آن گونه که شایستة جهادش بود کارزار کردی.
و تو برای خداوند فرمانبردار بودی و برای نیایت [حضرت محمد] (ص) پیرو، و برای سخن پدرت شنوا و به سوی [اجرای] وصیت و سفارش برادرت شتابگر کوشا، و برای پایه های دین بلندکننده، و برای سرکشی و طغیان درهم کوبنده، و بر آشوبگران و طغیانگران سختگیر کوبنده، و برای امت نصیحتگر و در لحظات مرگ ستایشگر و تسبیح کننده و بر گناهکارانِ هرزه درگیر شونده و به حجت ها و دلیل های خداوند قیام کننده و برای اسلام و مسلمانان رحم کننده (بخشایشگر) وبرای حق یاور و در هنگام بلا و گرفتاری شکیبا و برای دین نگهبان و از محدودة آیین دفاع کننده.
هدایت را نگاه داشتی و یاریش کردی و عدل و داد را گستردی و آن را پراکنده ساختی و آیین را یاری کردی و آشکارش ساختی. و کسی که دین را بازیچه شمرده بود بازداشتی و او را راندی و پست را از شریف بازستاندی. و در حکم میان توانا و ضعیف مساوات قرار دادی و تو باران بهاری [محبت به] یتیمان و بی پدران بودی و بازدارندة مردمان [از بدی] و عزت اسلام و گنجینه احکام و هم پیمان نیکویی، رهرو جدت و پدرت و در وصیت شبیه برادرت [هستی].
وفا کننده به امان دادن ها، دوستدار خوبی ها[ی] نیکو، کَرم های آشکار، نماز شب گزار در تاریکی ها، برپاگر روش ها، بخشنده به مخلوقات [خداوند]، بزرگِ پیشینیان نیکو نسب، با حسبِ زیاد و فراوان، با رتبه های بلند، با مناقب فراوان، با سرشت های ستوده، با موهبت های بسیار، بردبارِ رشید بازگشت کننده [به سوی خدا]، سخی، دانا، شدید، پیشوای شهید، آموزشگر، انابه کننده، و دوست دارندة ترسان [هستی].
برای رسول(ص) فرزند بودی و برای قرآن سند و برای امت بازو، و در فرمانبری کوشا، نگاهبان عهد و پیمان، کناره گیر از راه های گناهکاران و هرزگان، عطاکننده و بخشنده به مسکینِ به سختی افتاده، صاحب رکوع و سجودهای طولانی.
کناره گیر در دنیا، همانند کناره گیری کوچ کننده از آن، و نگرنده به دنیا، به دیدة ترسندگان از آن، آرزوهایت از آن (دنیا) بازداشته شده و همت و تلاشت از آرایش هایش برگرفته شده، از شادمانی اش به سان چشمی که بر آن چیزی بخورد و آب ریزان شده و بسته گردد، چشم پوشیده و اشتیاقت در مورد آخرت شناخته شده و مشهور است.
تا اینکه آن هنگام که بیداد دستش را از آستین برون کرد و ستم پرده از روی اسلحه اش برداشت و گمراهی پیروانش را فراخواند، در حالی که تو در حرم جدّت ساکن بودی و برای ستمگران دوری گزیر نشسته در خانه و محراب عبادتگاه، دوری گزیده از لذت ها و شهوت ها، زشتی را با قلبت و زبانت به مقدار توان و امکانت زشت می شمردی، سپس موقعیت چنان ایجاب کرد که پرچم انکار و مخالفت برداری و تو را بر آن داشت که با عیّاشان و هرزگان کارزار کنی پس با فرزندان و خاندان و پیروان و دوستانت به راه افتادی و حقیقت را به روشنی و درستی آشکار کردی و به سوی خداوند با حکمت و پند و اندرزهای نیکو فراخواندی و از پلیدی و طغیان و سرکشی بازداشتی و با تو با ستم و دشمنی برخورد کردند.