چکیده:
در این مقاله سعی شده در خصوص پژوهشهای علمی کاربردی به چند نکته مهم و قابلتوجه در حیطه مسائل شرعی و فقهی اشاره شده و زمینههای کاربرد فقه آل محمد (ص) را به وضوح در طراحی ابزارهای مالی (اوراق سرمایهگذاری) نشان داده شود.
یکی از نکات کلیدی مطرح شده در خصوص پژوهشهای فقهی، کاربردی است که دانشپژوه در این پژوهشها به دنبال این است که موضوع مورد تحقیق عملاً در کشور اجرا شود، بنابراین او باید بیشتر به دنبال راهکارهای اجرایی موضوع باشد و بحث علمی محض، خصوصاً در مسائل فقهی چندان مفید فایده نخواهد بود؛ میدانیم که بجز مجتهدین (آن هم مراجع تقلید بلامنازع) کسی نمیتواند موضوع معتبری را در زمینههای فقهی با هدف اجرایی شدن مطرح نماید، لذا لزومی ندارد که غیرمجتهد به دنبال اثبات یک موضوع به لحاظ فقهی باشد، چرا که ممکن است در نهایت، به یک نظر فقهی برسد که در کنار دهها نظر فقهی دیگر خواهد نشست و این باعث نمیشود که بتواند نظر فقهی خویش را عملاً در جامعه اجرا نماید.
بنابراین در این مقاله بررسی و تحلیل موضوع اصلی با رعایت همین دیدگاه انجام شده است.
موضوع مقاله امکانسنجی طراحی ابزارهای مالی با عایدات تصادفی منطبق با موازین فقهی شیعه میباشد و وجه نو بودن موضوع تحقیق، تصادفی، نامتقارن و نامشخص بودن عایدات این ابزارهای مالی است. ما در پی آن هستیم که آیا طراحی این گونه ابزارهای مالی با توجه به مسائل و موازین شرعی و فقهی شیعه امکانپذیر است یا خیر؟ و چگونه میتوان آن را طراحی نمود؟ بررسیها نشان میدهد راهکارهای فقهی متعددی برای طراحی ابزارهای مالی (اوراق سرمایهگذاری) با عایدات تصادفی وجود دارد که در این مقاله سعی شده است راهکار استفاده از عقد وکالت به عنوان بهترین راهحل معرفی شده، و از سوی دیگر حاکی از امکانپذیر بودن طراحی ابزارهای مالی با عایدات تصادفی با توجه به موازین فقهی شیعه میباشد. امید است مطالب ارائه شده در زمینة توسعة ابزارهای مالی منطبق با موازین فقهی مؤثر بوده و افقهای جدیدی را به روی دانشپژوهان عزیز بگشاید.
مقدمه: در ابتدا ضروریست به چند نکته مهم و قابلتوجه در خصوص پژوهشهای علمیکاربردی در حیطه مسائل شرعی وفقهی اشاره نمود. بخصوص که دانشجویان در شرف فراغت از تحصیل دانشگاه امام صادق (ع)، علاقهمندند در موضوعاتی به تحقیق بپردازند که زمینههای عینیِ کاربرد فقه آلمحمد(ص) را به وضوح نشان دهد. از این رو، ترجیح داده شد که به این نکات ریشهای واساسی، حداقل در حد طرح موضوع پرداخته شود، تا انشاءالله، با بحث و بررسی اساتید و دانشپژوهان محترم، صحت وسقم موضوع معلوم شود.
نکتة اول: با عنایت به اینکه در موضوعات کاربردی، دانشپژوه به دنبال این است که نتایج تحقیق به صورت عملی در کشور اجرا شود، باید بیشتر به دنبال راهکارهای اجرایی موضوع باشد، و بحث علمی محض چندان مفید فایده نخواهد بود و این مسأله خصوصاً در زمینههای شرعی وفقهی بطور مضاعف صادق است. با عنایت به اینکه در زمان حاضر، بجز مجتهدین کسی نمیتواند موضوعی معتبر در زمینههای فقهی مطرح نماید، لذا لزومی ندارد که غیر مجتهد بدنبال اثبات یک موضوع به لحاظ فقهی باشد. زیرا ممکن است در نهایت، به یک نظر فقهی برسد که در کنار دهها نظر فقهی دیگر خواهد نشست و این منجر به پیاده شدن آن نظر فقهی در جامعه نخواهد شد. چون او زمانی میتواند نظر خود را اجرا نماید که مرجع تقلید بلامنازع ویا حداقل دارای طیف وسیعی از مقلدین باشد. یا اینکه بتواند نظر مراجع تقلید را که قاطبه مردم از آنها تقلید مینمایند جلب کرده وآنها شیوة عملی وی را بپذیرند. بنابراین به نظر می رسد که تنها راهکار اصلی برای این گونه محققین، جلب نظر اکثر مراجع از همه راههای ممکن است. یعنی باید موضوع را با فتاوی تمام فقها تطبیق داده وبعد ببینند به چه راهکار واقعی میرسند. به عبارت دیگر، باید درک نمایند که مراجع عظام تقلید چه منویاتی دارند و بر آن اساس، امکانسنجی وطراحی نمایند. به نظر من رعایت نکردن این نکته باعث شده است که تحقیقات و مطالعات قابلتوجه دانشجویان و دانشپژوهان در این زمینه شکل عملی به خود نگرفته و نتایج این مطالعات به جای حل مشکلات تنها در آرشیو قرار بگیرد.
و اما نکتة دوم اینکه وقتی دانشپژوهی به این نتیجه میرسدکه یک نظر فقهی که برای افراد حقی قائل میشود امکان عملی شدن دارد، این به معنای لزوم استیفای حق نیست. مثلاً وقتی میگوید شما حق دارید خانه خود را بفروشید، به این معنا نیست که افراد باید بروند خانه خود را بفروشند. انجام این عمل بستگی به بررسی یک سری مصلحتسنجیهاست. یعنی افراد میروند مصلحت خود را میسنجند و بعد از آن، ممکن است از این حق قانونی خود استفاده کنند یا نکنند. در واقع اینکه افراد از این خق خویش استفاده کنند یا نه، نیازمند نگرش سیستمی است نه نگرش جزءگرایانه و اتمیک.
و نکتة آخر اینکه، تعیینکننده حق، مصلحت سنجی نمیکند و شاید اصلاً این کار در صلاحیت وی نباشد. و مصلحتسنجی به عهده مسئولان امر و خود افراد است.
طراحی ابزارهای مالی و موازین فقهی:
این مقاله دربارة امکانسنجی طراحی ابزارهای مالی با عایدات تصادفی منطبق با موازین فقهی شیعه می باشد و وجه نو بودن موضوع تحقیق، تصادفی، نامتقارن و نامشخص بودن عایدات این ابزارهای مالی است. این مقاله در جستجوی آن است که آیا طراحی این گونه ابزارهای مالی با توجه به مسائل و موازین شرعی و فقهی شیعه امکانپذیر است یا خیر؟ و چگونه میتوان آنها را طراحی کرد؟
تاریخ گذشته و معاصر ایران بیانگر آن است که انتشار ابزارها و اوراق مالی تحت عناوین مختلف با عایدات تصادفی، نامتقارن و از طریق قرعه، به عنوان یکی از اهرمهای جذب پول و سرمایه در فعالیتهای اقتصادی، سرمایهگذاری و حتی فرهنگی و اجتماعی، مورد توجه بوده است و تلاشهایی چشمگیری نیز در این زمینه صورت گرفته، اما موانع عمدهای از بسط، توسعه و نوآوری در این زمینه جلوگیری کرده است. از جمله موانع مذکور و شاید عمدهترین آنها مخالفت مراجع دینی و علماء با انتشار این اوراق بوده است. روشن است که مخالفت ایشان نه از روی هوی وهوس، بلکه دلیل اصلی آن انطباق نداشتن ماهیت این ابزارها با موازین فقهی و شرعی بوده که با توجه به نکات پیش گفته، لازم است با توجه جدی به این موضوع سابقه آن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و راهکار فقهی حل مسأله را پیدا کرد.
با نگاهی گذرا به آراء و اندیشههای فقهی درمییابیم که بحث اعطاء جایزه، قرعهکشی، فروش بلیطهای بختآزمایی، شرطبندی، فروش اوراقی مانند برگههای ارمغان بهزیستی و غیره در میان فقهای متأخر و معاصر به عنوان مسائل مستحدثه مورد مناقشه و کنکاش قرار گرفته است، هر چند با عنایت به اهمیت وحساسیت بحث شرایط زمان و مکان در اجتهاد پویا، ملاحظه میکنیم که بسیاری از فقهای عظام و مراجع گرانقدر با استفاده از منابع اربعه و رعایت اصول استنباط و نوآوری زمینه را برای تسهیل در زندگی عموم مردم فراهم آورده و مفهوم «شریعت سمحه وسهله» را در زندگی آحاد مردم جایگاه تازهای بخشیدهاند.
دلیل مخالفت شدید مراجع عظام تقلید با انتشار و فروش اوراق یا بلیطهای بختآزمایی، ربوی بودن معامله بود، زیرا مطابق موازین فقهی وشرعی، هرگونه قرار نفع، باطل و حرام است. به طور خلاصه میتوان گفت تمامی مذاهب و فرق اسلامی، معاملات مبتنی بر ربا را منع کردهاند و حرام بودن ربا در قرآن، سنت و آرای فقهای مسلمین ثابت گشته و ربا با تمام مصادیقش اعم از ربای معاملی، ربای قرضی یا معاوضی از گناهان بزرگ محسوب می شود1. یکی از اصول تأمین مالی اسلام، فارغ بودن از رباست2. و همچنین فرقی نمیکند که قرار نفع (که موجب رباست) به گونهای صریح صورت گیرد یا اینکه صریح نباشد، ملاک آن است که بنای طرفین درحال عقد، اخذ نفع باشد.
از جهت دیگر، حتی بعضی از علما، بلیطهای شانسی را نوعی قمار میدانند و از این حیث آن را حرام میدانند3. به نظر میرسد شاید دلیل دیگر این مخالفت، رعایت نشدن اصل تلاش عادلانه4 و اصل محترم شمردن عمل انسانهاست. به عبارت دیگر در این روال، هر کس به اندازة تلاش (سرمایه گذاری) خود، به منافع و عایدات عادلانهای دست نمییابد. و در واقع به نوعی واقعی جلوه دادن امور غیر واقعی و غیر منطقی است و رؤیای تصادف و یکباره پولدار شدن را تقویت مینماید.
در موضوع پرداخت جوایز از طریق قرعهکشی یا غیر آن توسط تجار، فروشندگان و بانکهاو غیره، مخالفت علماء به خاطر جلوگیری و منع از تصرف بر اموال غیر بوده،که این موضوع نیز به نص صریح قرآن کریم، سنت و اجماع ممنوع شده و تنها در صورت رعایت شرایطی که از سوی مراجع عظام تقلید در نظر گرفته شده، اینگونه فعالیتها بلامانع است.
بنابراین هر گونه طراحی اوراق و ابزارهای مالی برای پرداخت عایدات تصادفی باید به موانع وشروط اجماعی مد نظر شریف علماء وفقها5 توجه نماید. این موانع و شروط عبارتند از:
1 ناشر اوراق، از محل منابع مالی خود یا شخص ثالث با کسب رضایت و اجازه از وی و یا از محل اصل یا فرع (منافع) اوراق خریداری شده با کسب اجازه از تکتک خریداران یا قرضدهندگان، جوایز (عایدات) را از طریق قرعهکشی (بصورت تصادفی) پرداخت و توزیع نماید.
2 خریداران اوراق یا قرضدهندگان یا هبهکنندگان، به قصد شرکت در قرعهکشی و بردن جایزه اقدام به خرید اوراق یا قرض دادن یا هدیه دادن ننمایند و از سوی آنان شرط نشود. ضمن اینکه خرید و فروش صرف اوراق به صورت حقیقی، موضوعیت ندارد.
3 به نظر بعضی از علماء، اخذ اذن حاکم شرع و وجود دستگاه نظارتی برای پرداخت عایدات تصادفی نیز شرط شده است.
حال که شروط تا حدی مشخص شد، سؤال عمده و مطرح این است که دریاقت اصل وجوه اوراق، در چه قالبی و یا درقالب کدامیک از عقود اسلامی، با رعایت شروط فوقالذکر، میتواند صورت گیرد و یا مجاز میباشد؟
برای پاسخگویی به سؤال فوق ضروری است تمامی عقود اسلامی مطرح و موجود را بررسی و به تحلیل موارد نسبتاً مناسب پرداخت.
بررسی نگارنده نشان میدهد که از میان عقود اسلامی، عقود قرضالحسنه، سلف، شرکت (مشارکت مدنی)، صلح و هبه و وکالت قابلیت استفاده در طراحی اوراق مذکور را بطور نسبی دارا میباشند.که در ادامه هر یک از آنها را به اختصار مورد بررسی قرار میدهیم:
الف قرضالحسنه:
مجری طرح (ناشر اوراق) میتواند وجوه را درقالب عقد قرضالحسنه دریافت کرده، بدون اینکه تعهد کند جوایزی را ازطریق قرعهکشی به دارندگان اوراق پرداخت کند. چرا که تعهد پرداخت جایره، چیزی جز قرار نفع منهیعنه نیست. و این تعهد، در واقع به مفهوم، شرط ضمن عقد قرضالحسنه است. میدانیم که شرط ضمن عقد، یک تعهد فرعی است که ضمن تعهد اصلی عقد قرار داده میشود. بنابراین رابطهای که بین شرط و عقد، رابطه اصل و فرع محسوب می شود. بقای شرط منوط به بقای عقد است و طرفین عقد میتوانند هر شرطی که مورد نظرشان باشد در عقد قید نمایند، ولی باید توجه کنند که شرط از شروط باطله و مفسد عقد نباشد. مطابق نظر اکثر علمای فقه، از جمله شروطی که موجب بطلان عقد میشود، شرط خلاف مقتضای عقد است6. بدیهی است تعهد وشرط اعطاء جایزه با ماهیت عقد قرضالحسنه در تضاد است و در واقع خلاف مقتضای آن است، یعنی آن عقد با این شرط وجهه و مجوز شرعی خود را از دست میدهد.
با توجه به مطالب پیش گفته، این معضل را میتوان از دو راه حل کرد، نخست اینکه قرار نفعی در بین نباشد، قدر مشترک آراء علماء این است که چنانچه قرار نفعی چه صریحاً و چه غیر آن در میان نباشد و قرضی گرفته شود، آن قرض صحیح است و اگر چیزی هم بدون قرار به قرضدهنده بدهند، حلال است. لذا راهحل اول این است که این شرط وتعهد برداشته شود وگفته شود که برای تشویق قرضدهنده جوایزی تخصیص داده میشود، آن هم به صورت نامتقارن و با قرعهکشی. مادة 6 قانون عملیات بانکی بدون ربا مصوب 8/6/1362 نیز اِشعار میدارد که بانکها میتوانند به منظور جذب و تجهیز سپردهها، با اتخاذ سیاستهای تشویقی امتیازاتی از جمله اعطای جوایز غیرثابت نقدی یا جنسی برای سپردههای قرضالحسنه منظور نمایند.که این موضوع به مدعای ما جنبة قانونی میبخشد. همچنین به نظر میرسد عنایت قانونگذار به عبارت «غیر ثابت» به خاطر پرهیز از شبهة ربوی بودن معامله بوده است.
راه حل دوم اینکه به نظر می رسد بعد از آن که در قالب عقد قرضالحسنه، وجوه از مردم جمعآوری شد، قرضگیرنده در قالب عقد صلح، منافعی را به قرضدهنده اعطاء کند. مطابق نظر فقها وتعریف قانون مدنی از قرض به طور عام وقرضالحسنه بطور خاص، مشخص است که وقتی کسی مال یا پولی را قرض کرد مالک آن مال یا پول میشود و چون این اموال یا منفعت ملک اوست، طبق تعریف میتواند بخشی از مال یا منفعت را به دیگری صلح نماید؛ و این میتواند منوط به هیچ شرطی نباشد، چرا که صلح میتواند بدون عوض باشد. البته در اینجا، پیششرطی وجود دارد مبنی بر اینکه در صورتی که اسم قرضدهنده از قرعه بیرون آمد، این صلح تحقق پیدا میکند که این شرط، شرط فاسدی نیست.
ب عقد سلف:
در طرحهای تولیدی در قالب عقد سلف میتوان اوراقی را منتشر و به خریداران اوراق اطمینان داد که در سررسید جهت خرید محصولات در اولویت خواهند بود و قیمت اوراق به عنوان قسمتی از قیمت محصول به حساب خواهد آمد و حتی میتوان به دارندة اوراق در سررسید جهت خرید محصول تخفیف ویژه و از پیش تعیین شده اعطاء کرد و اگر دارندة اوراق از خرید محصول منصرف شود، میتواند قیمت اسمی اوراق را بازپس گیرد. روشن است که میتوان به جای تخفیف ویژه، جوایزی را از طریق قرعهکشی جهت تشویق پیشخریداران به آنها اعطاء نمود.
بنا به نظر مشهور فقها، در عقد سلف، باید قیمت جنس از قبل قبض گردد. لذا ممکن است این شبهه پیش آید که خریداران اوراق، عملاً تمام قیمت جنس را نمیپردازند. در جواب میتوان گفت: امکان پیشخرید به صورت مشاع وجود دارد. البته این موضوع، پایه این روش را سست میکند. ضمن اینکه اولویت داشتن، مالکیتآور نیست.
ج شرکت (مشارکت مدنی):
در قالب عقد مشارکت مدنی نیز میتوان اقدام به جلب وجوه مردمی برای سرمایهگذاری کرد و به نظر میرسد از موفقیت خوبی برخوردار شده و زمینة مشارکت همگانی را نیز فراهم آورد. در این روش، علاوه بر اینکه خریداران اوراق در سود پروژه شریک هستند، ناشر اوراق میتواند از محل منابع مالی خود و غیره، اولویت و جایزهای به طور تصادفی در اختیار آنها قرار دهد. البته در این مشارکت بحث مالکیت مشاع مطرح میشود و مشکلات عدیدهای در شرکت ایجاد میشود، ولی به عنوان یک راهکار شرعی قابل طرح است.
د صلح و هبه:
در فعالیتهای خیرخواهانة اجتماعی، فرهنگی و حتی تولیدی با اهدافی والا مثل ایجاد مسکن برای خانوادههای بیسرپرست، بیبضاعت و کمدرآمد میتوان اوراقی را منتشر کرد تا خریداران (پرداختکنندگان وجوه) مبلغ اوراق را در قالب هدیه، واریز نمایند و سپس با رضایت همه، آنان از محل همان وجوه جوایزی را از طریق قرعهکشی و جهت تشویق هدیهکنندگان به آنان پرداخت کرد.
نکته مهم در این روش، مسألة رضایت و قبول هدیهکنندگان و یا قرضدهندگان در خصوص عقد قرضالحسنه است. یعنی با «رضایت» همة هدیهکنندگان و قرضدهندگان، دادن جایزه از محل پول آنها، خالی از اشکال است. آنچه در این روش اهمیت دارد «رضایت» هدیهکنندگان است که در ادامه این موضوع را به اختصار مورد بررسی قرار میدهیم.
اصول منطقی میگوید7: انسان وقتی که میخواهد یک عمل حقوقی انجام دهد، به تجزیه و تحلیل منافع و مضار این عمل در ذهن خود میپردازد و پس از آن که منافع آن را برتر دید، میل و اشتیاق به انجام آن پیدا میکند، از لحاظ حقوقی، تمایلی که انسان به انجام عمل پیدا میکند «رضا» نامیده میشود، بعد از این مرحله است که تصمیم به اجرای میل خود میگیرد و این مصمم شدن به اجرای عمل را « قصد» گویند. اما این قصد و رضا، باید به وسیلهای اعلام شود،که امروزه زبان، مهم ترین وسیلة تفهیم وتفاهم است. بنابراین رایجترین وسیله اعلام قصد و رضا، گفتگوست. اما علاوه بر گفتگو، اشاره هم در صورتی که کاشف از مقصود باشد،کفایت می کند، نوشته و عمل هم می تواند مبین اراده باشد در صورتی که احتمال خلاف نرود. مثلاً وقتی که فردی به دکة روزنامه فروشی مراجعه می نماید و با گذاردن مثلاً 200 ریال یک روزنامه برمیدارد و بدون هیچ گفتگویی محل را ترک می کند، روزنامهفروش هم اعتراض نمی کند، چنین عملی از لحاظ قانون مدنی هم صحیح است. یعنی مهم نیست که قصد و رضا به چه طریقی و یا به چه زبانی اعلام شود، خواه به وسیلة تلفن باشد و یا تلگراف و خواه به زبان فارسی بیان شود یا عربی. لذا در این خصوص، با توجه به آگاهی خریدار از عملی که انجام می دهد. می توان اقدام او را در این زمینه، دلیل بر رضایت وی محسوب نمود و جهت هر گونه رفع ابهام می توان در پشت برگه ها و اوراق و یا تهفیش آنها، امضاء هدیهکننده و یا قرضدهنده را طلب نمود.
ه وکالت:
در قالب عقد وکالت نیز می توان اوراق سرمایه گذاری با عایدات تصادفی منتشر کرد. در این روش ناشر اوراق به عنوان وکیل خریداران اوراق یا سرمایه گذاران، وجوه حاصله را در طرح های تولیدی، سرمایه گذاری میکند؛ ضمن اینکه موکلین می توانند ناشر اوراق را در پرداخت نامتقارن سود حاصل از سرمایه گذاری از طریق قرعه کشی و غیره نیز وکیل نمایند .
به نظر می رسد راهکار فوق، قصد و نیت موکلین را بیشتر معطوف به اصل قرعهکشی کرده و احتمال ورود به مرزهای منع شدة فقهی می رود، پس باید زمینه ای را فراهم آورد که این شبهه نیز بر طرف شود. لذا راهکار جدید به شرح زیر پیشنهاد میشود:
«خریداران اوراق به ناشر اوراق، وکالت می دهند که وجوه جمع آوری شده را در هر مکانی که صلاح می داند سرمایهگذاری کرده و موکل می تواند در قبال این که ناشر را وکیل خود نموده درصد مشخصی از اصل پول را ماهیانه یا در پایان طرح بر مبنای سود و بر حسب شرایط از وکیل دریافت نماید».
در این حالت تصادفی بودن عایدات این گونه است که وکیل از محل حقالوکالة خود، به منظور ترغیب و تشویق موکلین نسبت به خرید اوراق جوایزی را از طریق قرعه کشی به آ نها پرداخت نماید؛ ویژگیهای این روش نسبت به موارد دیگر عبارت است از:
1 این اتفاق مالی چون در یک ساز و کار عادی و رقابتی و با رعایت اصل تلاش عادلانه رخ می دهد، بنابراین نتایج مثبت خود را به دنبال خواهد داشت، تضمین سود هم در کار نیست، هرچند ممکن است به صورت تصادفی چیزی عاید موکلین شود، آنها در هر شرایطی چه سود و چه زیان باید حقالوکالة وکیل را بپردازند و او نیز قرعهکشی خواهد کرد. البته ممکن است پیشنهاد شود که ناشر (وکیل)، می تواند سود را تا حد معقولی تضمین نماید. اما در این حالت که احتمالاً وکیل زیان را به عهده می گیرد،سؤال این است که آیا این عهده گرفتن زیان از نظر فقه شیعه درست است؟ در حالی که او امین است ولو این که وکالت وی وکالت وسیعی باشد؟ در اینجا بین فقها، اختلاف نظر است، بعضی نظرشان این است که این شرط، شرط فاسدی است و بعضی آن را صحیح می دانند. و این مشکل با اینها حل نمی شود. اگر مرجعی قائل به صحت نبود یا فوت کرد چه باید کرد؟ لذا در مجموع می توان گفت، تضمین سود از سوی وکیل، ضمن این که بر خلاف اصول پیشگفته می باشد، به لحاظ فقهی نیز چندان صحیح نمی باشد.
2 چون به خریداران اوراق دو نوع فایده تعلق میگیرد که یکی اصلی و دارای ارزش ذاتی (سود طرح) و دیگری فرعی(جایزه) است، لذا انگیزة آنها تقویت شده و استقبال خوبی خواهند داشت.
3 چون محل تأمین جوایز، از مال خود وکیل تأمین میشود، مشکل و منع شرعی ندارد.
4 چون حقالوکاله را می توان در مقاطع مختلف وحتی بخشی از آن را قبل از شروع طرح دریافت نمود، لذا این امکان فراهم می شودکه قرعه کشی در موقع خرید اوراق یا هر وقت دیگر امکان پذیر باشد.
5 چون موکلین (خریداران اوراق) در مالکیت طرح به صورت مشاع شریک خواهند شد، به لحاظ روانی نیز برای آنها جذاب خواهد بود.
به عنوان نتیجه گیری از کل بحث می توان میتوان گفت راهکارهای فقهی متعددی برای طراحی ابزارهای مالی (اوراق سرمایه گذاری) با عایدات تصادفی وجود دارد که راهکار استفاده از عقد وکالت به عنوان بهترین راه حل طرح و معرفی شد، این مباحث حاکی از امکان پذیر بودن طراحی ابزارهای مالی با عایدات تصادفی و منطبق با موازین شرعی می باشد و امید است مطالب ارائه شده در این زمینه در توجه بیشتر به کارآمد بودن فقه آل محمد (ص) مؤثر بوده و افق های جدیدی را به روی دانش پژوهان عزیز بگشاید و همچنین در خصوص بعضی مسائل روز نظیر فروش برگه های ارمغان بهزیستی و غیر آن روشن گری لازم را داشته و به دغدغة خاطر عزیزان، جوابی داده باشد.
مآخذ
1 – نص صریح هشت آیه مربوط به ربای مصطلح در فقه (آیات شریفه 39 سوره روم-160و161 سوره نساء- 130 سوره آل عمران
-275و276و278و279 سوره بقره ) در حرمت رباست.
2- Chibli,Mallat.(1988).The Islamic Law And Finance.
3 – حسینی شیرازی، (جدید)، رساله توضیح المسائل، ص 600.
4- Fare Game.
5 – موسوی الخمینی، (1367)، رساله توضیح المسائل، صص 408 و 409 و410.
- بهجت، (1375)، رساله توضیح المسائل، ص 3.
- تبریزی، (1375)، رساله توضیح المسائل، ص 503.
- نجفی خوانساری، (1373)، رساله توضیح المسائل، ص 415.
- صافی گلپایگانی، (1373)، رساله توضیح المسائل، ص 55.
- صانعی، (1374)، رساله توضیح المسائل، ص 479.
- --، (1373) رساله توضیح المسائل مطابق با فتاوی پنج مرجع تقلید، ص 836.
- مظاهری، رساله توضیح المسائل، (1375)، ص 327.
- شیرازی، (1395 ه ق)، رساله توضیح المسائل، ص 554.
- اراکی، (1373)، استفتائات، ص 327.
- موسوی اردبیلی، (1373)، رساله توضیح المسائل، ص 588.
- موسوی خمینی، (1359)، رساله تحریرالوسیله، ص 620.
- ---، (1379)، استفتائیه مستقیم از آیات عظام (آیت الله العظمی خامنه ای، فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی، جواد تبریزی، زنجانی، بهجت، سیستانی، صانعی و صافی گلپایگانی).
- مکی العاملی، (--)، اللمعه الدمشقیه، ص439.
- --، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، کتاب الصلح، ص 39.
- مؤسسه بانکداری ایران، (1372)، آشنایی با عقود اسلامی در ارتباط با قانون عملیات بانکی بدون ربا،--.
6 –خاوری، (1371)، حقوق بانکی(تشریح ماده 233 قانون مدنی).
7 –همان.