هر تحقیقی وامدار طرح نظری مسئله تحقیق و در راستای آن الگوی تحلیل یا چارچوبه ای که بر اساس آن می توان به تحلیل صورت مسئله پرداخت.
شناخت و تحلیل سنت بانو به ویژه از منظر علم الاجتماعی و استنباط الگوی مدیریت تغییر اجتماعی از آن و همچنین پردازش الگوی دین شناختی تحقیق و توسعه زنان، به الگوی تحلیل فراگیر دو حوزه اندیشگی و کاربردی مدیریت تغییر و ادبیات فراگیر حوزه تحقیق و توسعه وامدار می باشد. با تعریف روشن از پرسش آغازین، نگاهی فراگیر به اطلاعات جمع آوری شده و مهار ایده های فراهم آمده، می توان محورهای اصلی تحقیق را مشخص کرده، الگویی را برای تحلیل مسئله تعیین نمود. برای این مهم ابتدا بایستی نگرش یا چشم انداز نظری برای بررسی مسئله که در پرسش آغازین به طور روشن تعریف شده، پذیرفته شود. عملیات ما در این مرحله مبتنی است بر تعریف مفاهیم اساسی و ساختار مفهومی که قضایایی را مطرح می کند، این قضایا در پاسخ به پرسش آغازین حک و اصلاح شده و در ساختمان مدل نظری صورت قطعی اش را می یابد. طرح نظری مسئله تحقیق سامانی کلی دارد، اما هنوز خصلت عملی و کاربردی ندارد. خصلت عملی بودن مدل، تحلیلی است که باید به عنوان راهنمای تحقیق به کار رود.
طرح نظری مسئله تحقیق بایستی به روشنی تعریف شده باشد، زیرا به عنوان زیر سازی برای بنای ساختمان مدل تحلیلی به کار خواهد رفت. طرح نظری مسئله تحقیق آن قسمت از مطالعات نظری در هر کار تحقیقی است که قبل از ساختمان مدل تحلیل صورت می گیرد؛ مدل تحلیل فرضیه هایی را که در مقابل با واقعیات مورد رسیدگی قرار خواهند گرفت، توجیه می کند.
مدل تحلیل در ادامه چارچوب نظری مسئله تحقیق ارائه می شود که به صورت عملی، نشانه ها و خط سیرهایی را که برای اجرای کار و تحلیل در نظر گرفته خواهند شد، به یکدیگر مرتبط می کند. مدل تحلیلی از مفاهیم و فرضیه هایی تشکیل شده است که با هم ارتباط تنگاتنگی دارد و مجموعاً چارچوب تحلیلی منسجمی را تشکیل می دهند و البته معلوم است که برای طراحی مدل تحلیل همه وجوه واقعیت مورد نظر برگرفته نمی شود، بلکه فقط به آنچه که از نظر محقق ماهیت اصلی پدیده را بیان می کند، توجه می شود. بنابراین مفهوم سازی با گزینش همراه است.
مبحث اول
تحلیل ابتدایی طرح نظری تحقیق
نگاه به سنت علم الاجتماعی بانو از دیدگاه مرسوم حوزه مطالعات مدیریت تغییر، سه عرصه تحقیقاتی را نشان می دهد:
1 – یک بخش از سنت بانو نگاه نقدی وی به وضعیت موجود پیرامونی خویش است که البته حاوی عناصر تاریخی نیز می باشد و گزارشگر مسائل و معضلات و وضعیتی است که جامعه مخاطب خویش با آن مواجه می باشد. بروز این وضعیت و شرایط اجتماعی – فرهنگی در مختصات و اوصاف روانشناختی و جامعه شناختی خاص خود در جامعه مورد بررسی، قابل شناسایی می باشد. برای نمونه در نقد مردمان عصر تحریف در خطاب به زنان عیادت کننده اش می گوید:
« به خدا دنیای شما را دوست نمی دارم و از مردان شما بیزارم! درون و برونشان را آزمودم و از آنچه کردند ناخشنودم! چون تیغ زنگار خورده نابرّا و گاه پیش روی واپس گرا و خداوندان اندیشه های تیره و نارسایند. خشم خدا را به خود خریدند و در آتش دوزخ جاویدند».[1]
2 – بخش دیگری از تعالیم اجتماعی بانو مربوط به حوزه مطالعات ارزشی هنجاری است. در این حوزه مطالعاتی، به چشم انداز تعلیمی بانو در باره رهیافتها، مسائل ارزشی و هنجاری، مطلوبیتها و غایات تعالی و ترقی جامعه انسانی پرداخته می شود که گزارشگر چهره آرمانی و برگزیده جامعه دینی می باشد.
« و با نماز، خود پرستی را از شما دور نمود. روزه را نشان دهنده دوستی بی آمیغ ساخت و زکات را مایه افزایش روزی بی دریغ و حج را آزماینده درجه دین و عدالت را نمود مرتبه یقین و پیروی ما را مایه وفاق و امامت ما را مانع افتراق و دوستی ما را عزت مسلمانی و بازداشتن نفس را موجب نجات و قصاص را سبب بقا زندگانی کرد».[2]
3- سومین حوزه قابل تأمل و تحلیل در سنت آن بانوی بزرگ، حوزه مطالعات و تحقیقات تجویزی و توصیه ای و راهبردی است. این حوزه مطالعاتی، ناظر به راهبردهای گذار از وضع موجود به وضع مطلوب اجتماعی است که با توجه به مسائل خاص فرهنگی – اجتماعی و کالبدی جامعه مورد بررسی، در شرایط موجود جامعه مورد بررسی، سیاستها و برنامه های هدایت و مدیریت گذر از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب را به دست می دهد.
- به خدا سوگند، اگر پای در میان می نهادند، و علی را بر کاری که پیغمبر به عهده او نهاد، می گذاردند، آسان آسان ایشان را به راه راست می برد و حق هر یک را بدو می سپرد. چنانکه کسی زیان نبیند و هر کس میوه آنچه کشته است، بچیند. تشنگان عدالت از چشمه معدلت او سیر و زبونان در پناه صولت او دلیر می گشتند. اگر چنین می کردند درهای رحمت از زمین و آسمان به روی آنان می گشود. اما نکردند و بزودی خدا به کیفر آنچه کردند آنان را عذاب خواهد فرمود. [3]
در مجموع از سه نوع تعالیم یاد شده از سنت بانو(س) در باره مدیریت ترقی جامعه مخاطب، می توان به دیدگاه روشنی رسید.
مبحث دوم
الگوی صوری مسئله تحقیق
شناخت سنت علم الاجتهادی بانوی بزرگ در گرو شناخت اندیشه ترقی علم الاجتماعی اوست. کاوش در ساختار منطقی انواع نظریه های مدیریت ترقی، ما را به شناخت چارچوب یک الگوی صوری (Formal model) راهنمایی می کند که می تواند مبنای مطالعاتی درباره سامان علم الاجتماعی سنت بانو(س) باشد. الگوی مزبور را با لحاظ شاخصه مفهومی عنصر سیاستگذاری و برنامه ریزی در گفتمان توسعه ای مدیریت تغییر، اندکی تحلیل می کنیم.[4]
موضوعات گوناگون توصیفی، هنجاری و ارزشی و راهبردی علم الاجتماعی در سنت بانو در قالب یک الگو و مدل شناختی، قابل تبیین است. حوزه های یاد شده مدیریت تغییر، در راستای نظام منطقی تحقیق و توسعه، به قرار زیر می باشد:
1 – مدیریت راهبردی نظام
بیرونی ترین وجهه علم الاجتماعی سنت بانو(س) را می توان به مثابه فرآیندی از برآورد و تحلیل وضعیت موجود و ارزشداوری پیرامون آن در چارچوب الگوی نقد ساختار وضعیت و همچنین فرآیند سیاستگذاری و برنامه ریزی، در راستای طرح«الگوی کاربردی توسعه»، تحلیل کرد.
1 – 1) تحلیل داده های توصیفی برگرفته شده از سیستم موجود جامعه از وجوه مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و عرصه های متعلَّق آن، رکن محوری تدوین الگوی کاربردی توسعه است. در این مرحله به طور خاص با در دست داشتن معیار و محکی برای تشخیص رشد نیافتگی، می توان عوامل و موانع (مقدورات و محدودیتها) تحول مطلوب اجتماعی را به دست داد. برای مثال بسته به نظام اندیشگی برگزیده، مانند تأکید بر اعتقاد به رهبری فرهمند(کاریزماتیک) یعنی حاکمیت و زعامت سیاسی صاحب ولایت حقه معنوی پس از پیامبر(اصل وصایت) یا نظر بر توقف این نوع رهبری و ترجیح رهبری دموکراتیک – سنتی در آن دوره خاص، با رأی بانو(س) و در برابر آن، رای اکثریت جماعت آن روزها، دو قرائت متفاوت از عوامل و موانع و نحوه سازماندهی و آرایش از داده های مزبور، در دسترس خواهد بود. در همین مرحله تهدیدات، آسیب پذیری و بحرانهای مقدر اجتماعی در مقیاس کلان از دیدگاه بانو می تواند برآورد شود.
- به گمان خود خواستید فتنه برنخیزد و خونی نریزد، اما در آتش فتنه افتادید و آنچه کشتید به باد دادید، که دوزخ جای کافران است و منزلگاه بدکاران. شما کجا و فتنه خواباندن کجا؟ دروغ می گوئید! و راهی جز راه حق می پوئید! وگرنه این کتاب خداست میان شما! نشانه هایش بی کم و کاست هویداست، و امر و نهی آن روشن و آشکار است، آیا داوری جز قرآن می گیرید؟ یاستمکارانه گفته شیطان را می پذیرید؟ «کسیکه جز دینی پذیرد، روی رضای پروردگار نبیند و در آن جهان با زیانکاران نشیند». [5]
2-1 ) الگوی کاربردی مدیریت یک نظام عبارت است از وضعیتی فرضی از یک نظام که اجزاء معین آن دارای هنجار و مطلوبیت برخاسته از یک الگوی نظامواره بوده که بر اساس هدف غایی (تبیین شده در الگوی نظام مطلوب) و با توجه به شرایط و تغییرات محیطی، پیش بینی شده ودر جهت ایجاد بیشترین سازگاری میان موضع و وضعیت موجود نظام با وضعیت مطلوب و با امید حصول بروز رفتاری مطلوب از نظام، طرح ریزی می شود. در واقع الگوی توسعه نظام، اهداف ساختاری را نشان می دهد. به تعبیری دیگر الگوی کاربردی توسعه، سیستم نظام بخش اهداف کاربردی یا اهداف دست یافتنی در راستای دیدگاه نظام مطلوب متناسب با شرایط اقتصادی، اجتماعی و یا فرهنگی یک جامعه، ملت، سازمان، گروه و تشکل است. در این مرحله می توان از گردآوری غایات عملی و موجود (و نه غایات نهایی) و جمع بندی آن، به شمائی از «تئوری توسعه خود ویژه» رسید. این تئوری باید بتواند علاوه بر قانونمندیهای عمومی شکل گرفته در قالب طرح سیستم اجتماعی و زیر سیستمهای آن سیستمهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی برگزیده و استنباط شود و در قالب یک طرح سیستمی خاص با یکدیگر نسبت نظامواره گیرد و الگوی توسعه را سامان بخشد.
- اهداف کاربردی یا اهداف دست یافتنی در آن مقطع خاص نظام در راستای دیدگاه نظام مطلوب و با سیره بانو، عبارتند از:
- کوشش برای بازگرداندن حق و عدل بر مسند مدیریت جامعه؛
- افشای بدعت و تحریف و ستم؛
- سازماندهی مؤمنان همراه، برای شکستن بدعت و ستم؛
- نشاندن یادگارها و نشانه های تاریخی بیداری مداوم با روشهای گوناگون، با انذار، با سکوت معنی دار، با سرشک، با وصیت و با همه زندگیش؛
- در مثال موردی گزینش رهبری: اعتراض جدی بانو آن است که چرا ملاکهای گزینش رهبری مانند حقانیت و عدالت مورد اعتنا قرار نگرفته است؟
- به خدا سوگند، اگر پای در میان می نهادند و علی را بر کاری که پیغمبر به عهده او نهاد، می گذاردند، آسان آسان ایشان را به راه راست می برد و حق هر یک را بدو می سپرد. چنانکه کسی زیان نبیند و هر کس میوه آنچه کشته است، بچیند. تشنگان عدالت از چشمه معدلت او سیر و زبونان در پناه صولت او دلیر می گشتند. اگر چنین می کردند درهای رحمت از زمین و آسمان به روی آنان می گشود. اما نکردند و بزودی خدا به کیفر آنچه کردند آنان را عذاب خواهد نمود. [6]
- تدوین و ارائه رهیافت های اجرایی حقوق اساسی
اهداف کاربردی که آرمانهای یاد شده در نظام مطلوب را در قالب اجرایی تر نشان می دهند، اهدافی در حقوق سیاسی می باشد، مانند:
- حق حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت خویش حاکم ساخته است.
- کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا که از راه نفی هر گونه ستم گری و ستم کشی و سلطه گری و سلطه پذیری، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین می کند.
- محو هر گونه استبداد و خودکامگی و انحصار طلبی
- مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش
- رفع حق کشیهای ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینه های مادی و معنوی
- تحکیم اخوت ایمانی بین همه مردم
3-1 ) فرآیند مهندسی حاکمیت
پس از تدوین الگوی کاربردی اهداف کاربردی، مهندسی حاکمیت، برخورداری از «برنامه» و «راهبرد» به گونه ای که بتوان از امکانات موجود ملت – دولت (از منظر سازمانهای سیاسی اجتماعی و تمایل شدید مردم به مشارکت) در جهت رهیافت های اجرایی برگزیده، بر اساس مراحل پیشین شکل می گیرد و مراحل درونی زیر را در بردارد:
الف – تبیین کلی ترین سیاستها در جهت تحول و بازسازی نهادهای دخیل در امر توسعه؛
ب – همراه با مشخص شدن راستای توسعه در یک بخش از توسعه ملی بلافاصله، فاکتورهای محدود کننده ای برای طراحی سایر بخشها فراهم می آید. محققین باید در این مرحله، این فاکتورها را تعیین کنند، حتی شاید لازم باشد در کنار تفصیلات راه رشد سیاسی، الگویی کمرنگ از سایر عرصه های مشمول در چارچوب توسعه ملی را ارائه دهند. زیرا استراتژی توسعه امر واحدی است و بر راهبردهای بخشی تأثیر می گذارد؛
ج – معلوم داشتن لوازم و ابزار توسعه جامع نگر؛
د- استنتاج نتیجه ترکیب استراتژی پیشنهادی با فرآیند تاریخی توسعه و معلوم شدن عوارض احتمالی کاربست این استراتژی؛
ه – با طی مراحل یاد شده، وارد فازهای بعدی که تلفیق استراتژیهای بخشی، تبدیل استراتژی به سیاست و سپس برنامه و خط مشی، تعیین نحوه اتصال تحقیقات به بخشهای اجرایی کشور و مقولات دیگری از این دست می شویم که به لحاظ فرم می توان از طریق متون و دستور العملهای «مدیریت استراتژیک» آنها را پیش بینی کرد، ولی به لحاظ محتوا باید چند گامی برداشت تا افق روشنتر شود.
2 – طراحی نظام مطلوب
یک الگوی عملی توسعه، در واقع چارچوب کاربردی پیاده سازی مجموعه نظمهای آرمانی و نظامهای مطلوب برگزیده ای می باشد. هر نوع سیستم مطلوب و برگزیده، الگوی عملی خاصی را برای توسعه پیشنهاد می کند. طرح سیستم مطلوب، عبارت از مجموعه رهیافتها و اصول ثابت ارزشی و هنجاری است که برای راهبرد تحول و گذار وضعیت در پیوند با آرمان برگزیده برای جریان گذار مزبور در قالب یک دستگاه نظامواره، ساخت می گیرد. الگوی کاربردی توسعه نظام و طرح سیستم مطلوب، در پیوند با یکدیگر دستگاهی را شکل می دهند که می توان از آن به عنوان «ایدئولوژی توسعه انسانی» نام برد.
حوزه مطالعات هنجاری، غایات و مطلوبیتها و مبانی ارزشی توسعه سیاسی را معلوم و سلسله مراتب ارزشی آنها را (اگر همزمان قابل حصول نباشند) تعیین می کند. نظام مطلوب اجتماعی در راستای بنیادهای برگزیده معرفت شناسانه و هماهنگ با مبانی نظری و فلسفی یادشده، شکل می گیرد و آن مقدار از تعالیم بانو که توصیف کننده اوصاف انسان و جامعه آرمانی است در این لایه، قرار می گیرند. اصول این آرمان در تعالیم بانو(س) عبارتند از:
- حاکمیت بینش توحیدی بر تمامی شئون و عرصه های حیات فردی و اجتماعی و نقش و تأثیر بنیادی اعتقاد به اصول و فروع دیانت مانند وحی، نبوت، امامت، عدالت، معاد، تبری و تولی در جامعه اسلامی.
- جاودانگی وجود انسان و کرامت و شرافت ذاتی او به عنوان خلیفه الله و امانتدار خداوند، صاحب اراده و اختیار، دارای قدرت تعقل و انتخاب در جریان سرنوشت و نیز نقش عقل و تجربه در استمرار حرکت تکاملی وی.
- برخورداری انسان از فطرت الهی که ریشه و منشأ خیر و صلاح او است.
- سرشت مادی و معنوی بشر و قابلیت رشد و شکوفایی وی در همه وجوه و زمینه های فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، جسمی و روحی، عقلی و عاطفی و ملازمه این وجوه با یکدیگر.
- خیرخواهی، کمال جویی، آرمانخواهی، ظرفیت علمی نامحدود و کشش فطری انسان به علم و دانایی، جمال و زیبایی و تقدیس و پرستش وخیر اخلاقی.
- زایندگی و قدرت ایمان در خلق ارزشهای معنوی و فضائل اخلاقی و ایجاد روحیه استقلال، حریت، عزت نفس و تحکیم مناسبات انسانی در جامعه.
بسط عدالت اجتماعی، شعور و وجدان شفاف اجتماعی، پیرایش و پالایش سمبل های مشترک اجتماعی، بسط حقانیت و عدالت و گسترش احساس دولت دار بودن و اعتماد به بالا در جامعه سیاسی به عنوان منشأ مشروعیت و یا دست کم مقبولیت دولت و جامعه پذیری و توانایی برای پذیرش مشارکت، تغییر رابطه قدرت از آمریت به اجماع، گسترش اراده جامعه ایمانی، برخی مطلوبیتها در فرآیند ترقی جامعه ایمانی برشمرده می شوند که از تعالیم بانو(س) قابل استنباط می باشد.
3 – تدوین مبانی اندیشه ای یا تئوریک الگو
هر ایدئولوژی مدیریت تغییر، همواره وامدار یک پایگاه و دستگاه ادراکی خاص و سازگار با آن است.[7]
1 –3) حوزه های معرفتی و ادراکی مورد پذیرش که زیرساز و سازگار با یک مکتب و نظریه توسعه هستند خواه از اندیشه های درون دینی باشند، خواه از معارف برون دینی در چارچوب اندیشه اجتماعی و یا یکی از زیر بخشهای آن( اندیشه فرهنگی، اندیشه سیاسی، اندیشه اقتصادی و اندیشه کالبدی) تفسیرگر و توصیف کننده سیستم اجتماعی خاص و سازگار با یک نظام اجتماعی معین می باشند. حوزه های معرفتی زیرساز ایدئولوژی توسعه، شامل چهار حوزه ادراکی تجریدی( مانند فلسفه سیاسی، اجتماعی و اخلاقی و حقوق)، اعتباری (مانند فقه و اخلاق) و تجربی و نیز حوزه غیر علمی و غیر متافیزیکی (مانند مبانی انسان شناختی) است.[8]
مجموع حوزه های معرفتی خود در قالب یک سیستم و نظام فکری معین، سامان می گیرند که طرح سیستمهای اجتماعی در همین راستا و هماهنگ با این سیستم و نظام شکل می گیرد. برخی از تعالیم بانو(س)، ناظر به این حوزه های ادراکی مبنا می باشند.
- مانند: مبانی فلسفه دین در نگاه به سنت بانو
این مبنای نظری و کلامی که انتظارات ما را از دین، سامان می بخشد و بیان می کند که در دین و از تعالیم بانو چه بجوئیم و چه نجوئیم مثل آنکه داشتن یا نداشتن بینش اجتماعی، به دو نوع درک از دین باز می گردد، درکی که دین را مسئول تنظیم روابط اجتماعی می داند و درک دیگری که دین را فقط مسئول تنظیم رابطه فردی انسان با خدا می شناسد. دو مبنای مزبور ما را در نگاه به سنت علم الاجتماعی بانو به دو موضع نظر فرا می خواند.
- مانند: تعالیمی در باره مبانی فلسفه سیاست (دیدگاهها و تحلیلهای فلسفی در مبانی و غایات حکومت و ابزارهای مناسب دستیابی به آنها) مانند تبیین مبانی مشروعیت سیاسی و رابطه آن با مقولاتی چون عدالت، خیر و صلاح عمومی، آزادی و برابری، حقوق طبیعی و فطری مردم، نقش مردم در حاکمیت و حکومت دینی، کنترل قدرت در نظام اجتماعی و . . . . دیگر بنیاد نظری اندیشه سیاسی می باشد که می توان در منقولات به جای مانده از بانو(س)، ارکان تعالیم وی را در باب آنها دانست.
- اصل مشروعیت نظام اجتماعی و رژیم سیاسی بر پایه امامت برحق و حقانیت و عدالت: حقانیت و حقیقت، استواری بر مدار رسالت و قواعد نبوت، عدالت؛ هدایت آفرینی(فردسازی و جامعه سازی)، معیارهای مشروعیت نظام سیاسی می باشند:
- وای بر آنان، چرا نگذاشتند حق در مرکز خود قرار یابد؟ و خلافت بر پایه های نبوت استوار ماند؟ آنجا که فرود آمد نگاه جبرئیل امین است و بر عهده علی که عالم به امور دنیا و دین است. به یقین کاری که کردندخسرانی مبین است. به خدا علی را نپسندیدند، چون سوزش تیغ او را چشیدند و پایداری او را دیدند، دیدند که چگونه بر آنان می تازد و با دشمنان خدا نمی سازد.[9]
- مانند: برخی آموزه های دین در حوزه اندیشه اجتماعی از مقوله قضایا و اندیشه هایی هستند که گرچه علمی و تجربی نیستند و مابعدالطبیعی و متافیزیکی نیز نیستند؛ بلکه در میان این دو حوزه معرفتی جای دارند. نمونه ای از این اندیشه ها در آموزه های بانو در مثل مبانی فلسفه انسانی (انسان شناسی) در نظریه دولت:
اداره جامعه انسانی، سیاست و تدبیر امور آن از شئون خلافت الهی انسان است. به عبارت دیگر انسان به عنوان جانشین خداوند، حاکم بر سرنوشت خود شده است. قرآن کریم این خلافت را امانت الهی معرفی کرده است.[10] انسان موظف است این امانت را آن چنان که خداوند می خواهد به کارگیرد. لذا حق ندارد آن را بر اساس هوسها و منافع شخصی استعمال کند. طبیعت استخلاف الهی اقتضا می کند که انسان در زمین به حق و عدالت حکم کند و مصالح نوع انسانی را با تطبیق احکام الهی بر بندگان و سرزمین او ادا نماید. انسان در برابر خداوند مسئول است و برای ادای این مسئولیت آزاد آفریده شده است. «خلافت» جریان رشد انسان به سوی خداوند است. در مسجد مدینه در فرازی رو به مجلسیان می گوید:
«شما بندگان خدا ! نگهبانان حلال و حرام و حامل دین و احکام و امانت داران حق و رسانندگان آن به خلقید. حقی را از خدا عهده دارید و عهدی را که با او بسته اید، پذیرا هستید. ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت».[11]
2 – 3 ) حوزه های ادراکی یاد شده، دارای مبانی خاص معرفت شناختی(به مفهوم عام و شامل مبانی فلسفه معرفت، مبانی ذهن شناختی و روش شناختی، مبانی روانشناختی، جامعه شناختی و زبانشناختی معرفت) هستند. این مبانی تئوریک، به ویژه مبانی معرفت شناختی و کلامی – فلسفی به مثابه عناصر درون زایی (Endogenous Elements) تلقی می شوند که طرح سیستم مطلوب اجتماعی بر پایه آنها شکل می پذیرد.
بسیاری از مبانی درک و استنباط تعالیم و سنت بانو، مانند دیگر اوصیأ و نیز سنت پیامبر(ص) و تعالیم قرآن کریم در این مبانی معرفتی درجه دوم، شکل می گیرد. مانند:
- کارکرد قاعده لطف در علم کلام در تکاپوی اثبات تئوری امامت شیعه و نسبت تئوری ولایت باطنی به زعامت سیاسی؛
- نسبت عقل جمعی آنچه عامه در گزینش رهبری بر آن، تأکید می ورزند، با نقل و اصل وصایت ولیّ و زعامت سیاسی وی و نیز رأی معرفت شناسانه در باب نسبت میان عقل و نقل در مدیریت اجتماعی و حکومت؛
- و یا مانند تفکیک حوزه های معرفتی و گزاره های آن مثل تمییز گزاره های واقعی علم سیاست از احکام ارزشی ایدئولوژی سیاسی.
پی نوشتها:----------------------------------------
[1] - اصبحت والله عائفه لدنیاکم، قالیه لرجالکم، لفظتهم بعد ان عجمتهم و شنأتهم بعدان سبرتهم. فقبحالفلول الحد و خور القناه و خلطل الرای«و بئسما قدمت لهم انفسهم ان سخط الله علیهم و فی العذاب هم خالدون.»
- زندگانی فاطمه زهرا؛ صص151- 150.
[2] - والصلاه تنزیها عن الکبر. والصیام تثبیتاللأخلاص. والزکاه تزییدا فی الرزق. و الحج تسلیه للدین. و العدل تنسکا للقلوب. وطاعتنا نظاما. و امامتنا امنا من الفرقه. و حبنا عز اللاسلام. والصبر منجاه. و القصاص حقنا للدما.
[3] - و تاالله لو تکافووا عن زمام نبذه الیه رسول الله(ص) لساربهم سیراً سجحاً لایکلم خشاشه، و لایتعتع راکبه؛ ولاوردهم منهلا نمیراً فضفاضاً تطفح ضفتاه، و لأصدرهم بطاناً قدتحیربهم الری، غیر متحلی بطائل، الا بغمر الناهل، وردعه سوره الساغب، و لفتحت علیهم برکات من السمأ و الأرض، وسیأخذهم الله بما کانوا یکسبون.
- سخنان با زنان مهاجر و انصار، همان؛ ص 151و دلائل الامامه، ص 39
[4] - برای التفات به توضیح تفصیلی الگوی مزبور نک به همین قلم: الگوی روش شناختی تحقیق و توسعه زنان، فصلنامه فرزانه؛ شماره های 8 و 7.
[5] - زندگانی فاطمه زهرا(س)؛ صص 132 – 131.
[6] - همان، ص 151 و دلائل الامامه، ص 39
[7] - وبر، ماکس؛ اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری؛ ترجمه عبدالمعبود انصاری؛ تهران؛ 1371، انتشارات سمت.
Ralap, Rose: Simbols & Civilization ; Science Morals Religion Beleief, Newyork , Harcourt, 1962.
[8] - برای مثال در تحلیل انواع حوزه های ادراکی نک به: مصباح، محمد تقی؛ ایدئولوژی تطبیقی؛ قم؛ 1360؛ مؤسسه در راه حق. و نیز وینست، اندرو؛ نظریه های دولت؛ ترجمه حسین بشیریه؛ تهران؛ 1370؛ نشر نی.
[9] - سخنان با زنان مهاجر و انصار، زندگانی فاطمه زهرا(س)، ص 151 و دلائل الامامه؛ ص 39.
[10] - سوره احزاب، 72.
[11] - در مسجد مدینه، به نقل از زندگانی فاطمه زهرا(س)؛ ص 128.