گسترش ارتباطات جهانی در بین ملل و اقوام مختلف و سهولت برقراری روابط بین آنها و نیز دخالت نگرش های سیاسی حاکم بر جهان با هدف یکپارچه ساختن فرهنگها، روز به روز موجب کم شدن فواصل میان فرهنگها و نیز بی رنگ شدن نگرشهای ملی و دینی و بومی گردیده است. اگر چه ره آورد این فعل و انفعالات جهانی منجر به دستیابی اموری مشترک نسبت به حل برخی مسائل و معضلات انسانها در عرصه بین المللی گردیده است، لیکن پذیرش بی چون و چرای تمامی راه حل ها و کنوانسیونها، از باب انقیاد و تسلیم نسبت به همة تصمیمات ولو با نگرشی خوشبینانه، چندان هم به سود تمامی ملتها نیست.
موضوع زنان از جمله مسائل مشترکی است که به لحاظ مظالم تاریخی و دیدگاههای فرونگر و محرومیت های متعدد نسبت به او، منجر به طرح، بررسی و تدوین قوانین و کنوانسیونهایی در محافل جهانی گردیده، لیکن به لحاظ مبانی اندیشه اسلامی بایستی مفاد آن مورد تجزیه، تحلیل و بازبینی قرار گیرد. در این مجموعه برانیم که موضوع «خشونت علیه زنان» را در یک نگاه تطبیقی و بر اساس اصول اعتقادی اسلام، مورد ارزیابی قرار دهیم.
نفی خشونت علیه زنان در اسناد بین المللی
اولین کنفرانس سازمان ملل متحد در موضوع زنان سال 1972 در مکزیکو برگزار شد. این کنفرانس زمینه ای برای طرح مشکلات زنان در ابعاد بین المللی بود و «اختلاف خانوادگی» به عنوان یکی از موضوعاتی که باید مورد توجه قرار گیرد، در برنامه اقدام جهان برای اجرای اهداف سال بین المللی زن جای گرفت.
در کنفرانس دوم زنان که در سال 1980 در کپنهاک برگزار شد، قطعنامه ای پیرامون «زنان کتک خورده و خشونت در خانواده» تصویب شد و شورای اقتصادی اجتماعی در سالهای 1982، 1984، 1986 و 1987 در قطعنامه هایی، موضوع خشونت و آزار علیه زنان را مورد توجه قرار داد. علاوه بر آن در کنفرانس جهانی زن در نایروبی در سال 1985 این مسئله مورد بحث قرار گرفت. تا اینکه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1993، اعلامیه «رفع خشونت نسبت به زنان» را تصویب کرد. این اعلامیه، خشونت علیه زنان را چنین تعریف نمود:
« . . . هر گونه عمل خشونت آمیز مبتنی بر جنسیت که باعث بروز، یا احتمال بروز صدمات و آسیب های جسمی، جنسی و یا روانی و یا رنج و آزار زنان شود، یا موجب تهدید به انجام آنها گردد که نتیجه آن محرومیت اجباری یا اختیاری (در شرایط خاص) از آزادی در اجتماع و یا زندگی خصوصی می گردد.»
مصادیق این خشونت طی ماده 2 اعلامیه چنین ذکر شده است:
1- خشونت های جسمی، جنسی و روانی در خانواده شامل کتک زدن، سوء استفاده جنسی از دختر بچه ها، خشونت های مربوط به مسئله جهیزیه، تجاوز به عنف توسط شوهر، ختنه زنان و دیگر اعمال سنتی خشن و خشونت مربوط به استثمار و بهره کشی جنسی از زنان توسط غیر شوهر.
2- خشونت های جسمی، جنسی و روانی در جامعه شامل تجاوز، سوء استفاده، آزار و تهدید جنسی در محل کار و مؤسسات آموزشی، خرید و فروش زنان و فحشای اجباری.
3- خشونت جسمی، جنسی و روانی توسط دولت.
در اعلامیه نهایی این کنفرانس، توصیه شد تا گزارشگر ویژه به جمع آوری اطلاعات در زمینه خشونت علیه زنان در کشورهای مختلف و تجزیه و تحلیل داده های همه جانبه برای اتخاذ معیارهایی برای محو خشونت در سطح بین المللی، منطقه ای و ملی بپردازد. اعلامیة «وین» موضوعات مختلفی را در ارتباط با خشونت علیه زنان مورد توجه قرارداد از جمله: پیشداوریهای فرهنگی و افراط مذهبی.
در سال 1995، یکی از موضوعات مهم کنفرانس پکن مسئله خشونت نسبت به زنان بود که اعلامیه نهایی و برنامه اقدام این کنفرانس بویژه در بخش D این موضوعات را مطرح نمود:
1-اتخاذ رهیافت همه جانبه و یکپارچه نسبت به موضوع؛
2- بکارگیری منابع برای مبارزه با خشونت علیه زنان؛
3- ایجاد ارتباط و همکاری با توجه به اشکال مختلف خشونت علیه زنان؛
4- اتخاذ تمهیدات قانونی؛
5- تحقیقات و جمع آوری اطلاعات مربوط؛
6- تغییر نگرشها.
در برنامه عمل پکن از دولتها خواسته شد که برنامه اقدام ملی خود را در زمینة رفع خشونت نسبت به زنان بر اساس پیشنهادات سند پکن تنظیم نمایند.
در ژوئن سال 2000 در نیویورک کنفرانسی با عنوان پکن + 5 برگزار شد که بر تصویب قوانینی برای از بین بردن خشونت علیه زنان تأکید می کرد.
علاوه بر اعلامیه های رسمی سازمان ملل یا کنفرانس های جهانی زنان، سازمان ملل اقدام به آموزشی همگانی در سراسر جهان نموده است تا مطابق اعلامیه های مصوب سازمان ملل متحد مردم همة جهان حقوق زنان را بیاموزند و تدابیر عملی جهت احقاق این حقوق را اتخاذ نمایند. این آموزش «اقدام محلی، تغییر جهانی» نام دارد و به موضوعات مختلف حقوق زنان از جمله مقابله با خشونت علیه زنان پرداخته است.
حال با توجه به این نوع از رویکرد بین المللی نسبت به مسائل زنان جایگاه این بحث را ابتدا در قوانین اسلامی جویا می شویم و سپس با نگرشی تطبیقی به ریز موضوعات این بحث می پردازیم.
نگرش اسلام نسبت به مسئله نفی خشونت علیه زنان
از آنجا که ادیان الهی همواره مدافع مظلومین بوده و زنان نیز در طول تاریخ بدلیل وضعیت جسمانی خویش آسیب پذیرتر بوده اند لذا:
الف) پیشگیری و تأکید بر بهداشت روانی
در متون دینی نمونه های فراوان می توان یافت که توصیه به خوشرفتاری با زنان نموده و از خشونت علیه آنان بازداشته است از جمله:
- حضرت علی (ع) هنگام وفات، وصیت فرمود: «مؤمنان را سفارش می کنم به شهادت بر یگانگی خدا و اینکه او شریکی ندارد و همانا محمد بنده و فرستادة اوست و . . .. خدا را، خدا را در مورد زنان و خدمتکاران در نظر بگیرید. همانا آخرین سخن پیامبر(ص) این بود که فرمود: شما را به دو قشر جامعه که در ضعف نگاه داشته شده اند سفارش می کنم: زنان و خدمتکاران.»
- امام باقر(ع) فرمود: «در دو گروه جامعه که در ضعف قرار گرفته اند، تقوای الهی را پیشه خود سازید. آن دو گروه عبارتند از: زنان و یتیمان.»
- امام کاظم(ع) فرمود: «خداوند بیش از هر چیز، به خاطر (حمایت از) زنان و کودکان غضب می کند.»
- پیامبر اکرم(ص) فرمود: «هر که مؤمنی را بیازارد مرا آزرده است.»
- پیامبر اکرم(ص) فرمود: «تکریم نمی کند زنان را مگر فرد کریم و اهانت روا نمی دارد به آنان مگر فرد فرومایه و پست.»
- امام صادق(ع) فرمود: «هرکه به فرد مؤمنی طوری نگاه کند که او به واسطة آن نگاه بترسد، خداوند در روزی که سایه ای جز سایة رحمت خدا وجود ندارد، او را خواهد ترساند.»
ب)مقابله با عوامل فرهنگی زمینه ساز خشونت علیه زنان
اسلام به عوامل فرهنگی زمینه ساز خشونت علیه زنان توجه نموده و با آن به مقابله برخاسته است. این عوامل فرهنگی متعدد می باشد، از جمله: اعتقاد به اینکه وجود پسر بر دختر ترجیح دارد، به این دلیل که پسران بازده اقتصادی دارند. و دختران مصرف کننده اقتصاد خانواده اند، یا اینکه پسران امکان رشد و تعالی بیشتری دارند، لذا سعادتمندی آنان افزونتر است. اسلام جهت روشنگری اذهان در این زمینه بیان می کند:
امام صادق(ع) فرمود: «هر که آرزوی مرگ دختری را کند از پاداش دختران محروم می شود و خداوند را درحالی ملاقات می کند که گناهکار است.»
امام صادق (ع) فرمود: « مردی نزد پیامبر(ص) بود. به او خبری دادند که رنگ چهره اش تغییر کرد. پیامبر(ص) سؤال کردند چه شده؟ او گفت: خیر است. حضرت فرمود: توضیح بده. آن مرد گفت: هنگام خروج از منزل همسرم درد زایمان داشت، اکنون به من خبر دادند که دختری زاییده است. پیامبر(ص) فرمودند: (چرا ناراحت شدی؟) زمین او را بر روی خود جای داده، آسمان بر او سایه افکنده وخداوند هم رزق او را می رساند. علاوه بر آن، گلی خوشبو است که از آن لذت می بری.»
«مردی از اصحاب امام صادق(ع) دارای فرزند دختری شد. اندوهگین و خشم آلود نزد امام صادق(ع) رفت. آن حضرت از او پرسید: اگر خداوند بخواهد به تو چیزی ببخشد و از تو بپرسد که من برای تو انتخاب کنم یا خودت انتخاب می کنی، چه جواب می دهی؟ آن مرد گفت می گویم: پروردگارا خودت برایم انتخاب کن. حضرت فرمودند: به درستی که خداوند، فرزند دختر را برایت انتخاب کرده است. سپس فرمود: در ماجرای موسی(ع) و خضر(ع) آنگاه که خداوند اراده کرد که مرگ پسری فرا رسد و در قرآن فرمود:«و خواستیم که پروردگارشان آن دو را به پاکتر و مهربانتر از او عوض دهد.» خداوند به پدر و مادر آن پسر در عوض او، دختری عطا کرد که از نسل آن دختر هفتاد پیامبر به دنیا آمد.»
- یحیی بن زکریا در نامه ای برای ابی الحسن(ع) نوشت:
همسر من باردار است دعا کنید تا خداوند به من پسری عطا فرماید. آن حضرت در پاسخ نامة او نوشتند: «چه بسا دختری که بهتر از پسر است. پس همسر یحیی بن زکریا دختری بدنیا آورد.»
ج)روش های تربیتی زمینه ساز نفی خشونت علیه زنان
برای رفع فرهنگ خشونت علیه زنان، در تعالیم اسلامی تأکید بر پرورش اجتماعی مبتنی بر عدالت میان فرزندان شده است:
- پیامبر اکرم(ص) فرمود: «همانا خداوند دوست دارد که با فرزندان خود عادلانه رفتار نمایید حتی در بوسیدن فرزندان.»
- پیامبر اکرم(ص) : «در هدیه و بخشش به فرزندان خود، بین آنها به مساوات رفتار نمایید و در صورتی که ناگزیر از ترجیح برخی از آنها بر برخی دیگر باشید، دختران را بر پسران ترجیح دهید.»
اسلام و نفی خشونت خانگی
از عمده ترین اقسام خشونت نسبت به زنان بکارگیری خشونت های خانگی است، که در این زمینه اسلام توصیه به خوشرفتاری با دختران نموده و جایگاه ارزشمند زنان را با عنوان همسر و مادر یادآور شده و سفارش فراوان بر خوشرفتاری با آنها و پرهیز از خشونت علیه آنان نموده است:
1- دختر
بدلیل رواج فرهنگ فروتری جنس مؤنث نسبت به مذکر، اسلام توصیه های خاص در زمینة توجه به ارزش ویژة دختران نموده و خواستار توجه مخصوص به آنان شده است تا با جبران ضعف تاریخی جایگاه زنان، عدالت بین موقعیت مردان و زنان در جامعه فراهم آید.
- پیامبر اکرم(ص): «چقدر فرزند دختر، خوب است. دختران سرشار از لطف هستند، آمادة کمک و یاری می باشند و پاکیزه و مبارک اند.»
- امام صادق (ع): «یک زن درستکار از هزار مرد ناصالح بهتر است.»
- امام صادق (ع): « بیشترین خیر در زنان است.»
- پیامبر اکرم(ص): «هر که خداوند به او دختری عطا فرماید و او دختر خود را آزار ندهد، به او اهانت ننماید و هرگز پسر خود را بر دختر ترجیح ندهد، خداوند او را داخل بهشت می گرداند.
- پیامبر اکرم(ص) فرمود: « بهترین شما کسی است که برای زن و دختران خود بهترین باشد.»
2- پیامبر اکرم(ص) فرمود: « هر که دختری داشته باشد، او را ادب آموزد و ادب آن دختر را نیکو گرداند و نیز به او دانش آموزد و علم و دانش او را نیکو گرداند، علاوه بر آن، از نعمات الهی که بهره مند شده به وفور در اختیار آن دختر قرار دهد، آن دختر برای او مانع آتش و عذاب الهی خواهد شد.»
2- همسر
- امام صادق (ع):« همین یک گناه برای مرد کافی است که خانوادة خود را ضایع سازد.»
- امام باقر (ع):«کسی که زنی را به همسری برگزیند، باید او را اکرام کند. زنان شما باعث نشاط شما هستند. هر که ازدواج می کند حق ندارد زن خود را ضایع سازد.»
- پیامبر اکرم(ص) در مورد جزای بدرفتاری شوهر با همسرش در روایتی فرموده اند:«هر مردی که با سخنان خود همسرش را آزار دهد، خداوند از او بخشش و صدقه و حسنه ای را قبول نمی کند، تا زن خود را راضی کند. اگر چه آن مرد روزش را روزه بگیرد و شبها را شب زنده داری کند و در راه خدا برده آزاد نماید و در راه جهاد با دشمنان خدا مبارزه کند و چنین شوهری اولین کسی است که وارد آتش جهنم می شود.»
- پیامبر اکرم (ص): آگاه باشید که خدا و رسول خدا از شوهری که به زنش ضرری رساند تا زن، مهریه خود را حلال نماید و طلاق گیرد، بیزار می باشند. و خداوند برای شوهری که زن خود را مورد آزار قرار دهد تا او حقوق خود را ببخشد، به عذابی کمتر از آتش رضایت نمی دهد. زیرا خداوند در مقابل آزار رسانندة به زن غضب می کند، همانگونه که برای یتیم (و در حمایت از او) غضب می کند.»
- پیامبر اکرم (ص): «هر مردی که به صورت همسرش یک سیلی بزند، خداوند عزوجل به مالک دوزخ فرمان می دهد او را در جهنم، هفتاد سیلی بزنند.»
- پیامبر اکرم (ص):« من در شگفتم از کسی که زنش را می زند، حال آنکه او به زدن سزاوارتر است.»
- از امام باقر(ع) نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) فرمود:«چگونه فردی از شما مردان، همسر خود را می زند، آنگاه با او هم آغوش می گردد؟»
- پیامبر اکرم (ص):« هر که به گونه یا صورت مسلمانی بزند خداوند استخوانهای او را در روز قیامت پراکنده خواهد ساخت و او را با غل و زنجیر وارد جهنم می سازد؛ مگر آنکه توبه کند.»
- پیامبر اکرم (ص):« آیا شما را از بدترین مردانتان آگاه کنم؟ گفتیم: بله یا رسول الله. پیامبر اکرم(ص) :« بدترین مردان شما کسی است که تهمت زن، بداخلاق و بدزبان است، به تنهایی می خورد و بخشش نمی کند. . . و دیگران پناه همسرش هستند.»
- «بدرستیکه خداوند مردانی که فریاد می زنند را دوست ندارد و صدای ملایم را دوست دارد.»
- پیامبر اکرم (ص) در خطبه ای فرمود:« … هر که با مال حلالی با زنی ازدواج نماید، ولی قصدش آن باشد که به زن خود فخر بفروشد و ریا نماید، خداوند عزوجل خواری را نصیب او خواهد کرد.»
3 مادر
- «پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. و اگر یک یا هر دوی آنها سالخورده شوند، آنان را میازار و به درشتی خطاب مکن و با آنان به اکرام سخن بگوی. در برابرشان از روی مهربانی سر تواضع فروآور و بگو ای پروردگار من! هم چنان که مرا در خُردی پرورش دادند بر آنها رحم آور.»
- امام باقر(ع) در تفسیر آیه «ولاتقل لهما افّ» فرمود: «از «اوف» گفتن که کمترین آزار است، گرفته تا بالاترین آن را، خداوند نسبت به والدین حرام دانسته است.»
- ابن مهزم گوید: «شب هنگام از خانه امام صادق(ع) خارج شدم و به خانه ام (در مدینه) رفتم. مادرم نیز با من بود. پس مشاجره ای بین ما به وجود آمد و من به او درشتی نمودم. صبح روز بعد که برای ادای نماز نزد امام (ع) رفتم، ایشان به من فرمود: ای ابا مهزم! چرا به مادرت درشتی کردی؟ آیا نمی دانی، شکم او همانجایی است که تو در آن آرام گرفتی و آغوش او گهوارة تو بود و سینه هایش منبع تغذیه تو؟ گفتم: آری. فرمود: پس بر او درشتی نکن.»
- از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود:«. . . ملعون است ملعون است کسی که پدرش یا مادرش را بزند. ملعون است ملعون است کسی که پدر یا مادرش را عاق کند. . .»
- امام جواد(ع) فرمود: «عمرو بن عبید البصری نزد امام صادق(ع) رفت. سلام کرد و نزد امام صادق نشست و این آیه را تلاوت کرد:«کسانی که از گناهان کبیره و فواحش دوری می گزینند.» سپس از خواندن ادامه آیه امتناع کرد. امام (ع) به او فرمود: چه چیزی تو را از خواندن بازداشت؟ آن مرد در پاسخ گفت: دوست دارم گناهان کبیره را از کتاب خدا بشناسم. حضرت فرمود: ای عمرو! آزار دادن والدین از گناهان کبیره است، زیرا خداوند عزوجل آزار دهنده پدر و مادر را بی رحم و بدبخت می داند…»
- پیامبر اکرم(ص) فرمود: «سه گناه است که عقوبت آن در دنیا است و به آخرت واگذار نمی شود: (یکی از آنها) عاق پدر و مادر می باشد.»
اسلام و نفی خشونتهای اجتماعی علیه زنان
علاوه بر خشونت خانگی، خشونت در اجتماع نیز چه بسا نسبت به زنان اعمال می شود. این امر معمولاً در موقعیت های ویژه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی بدلیل آسیب پذیری بیشتر زنان اتفاق می افتد. اسلام در مقابله با این امر توصیه های فراوانی دارد از جمله:
1- حمایت از زنان در مناقشات مسلحانه
- امام صادق(ع) فرمود: «پیامبر خدا(ص) هر گاه (جنگی پیش می آمد) فرماندة لشگر را فرامی خواند، او را در کنار و اصحاب را در مقابل خود می نشاند، سپس می فرمود: به سوی جنگ بروید با «بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملّة رسول الله(ص)»؛ خیانت و پیمان شکنی نکنید، افراط نکنید، مثله نکنید، درختی را قطع نکنید مگر آنکه مجبور شوید. پیرمرد از کارافتاده و کودکان و زنان را نکشید.»
از امام صادق(ع) دربارة زنان یهودی مسیحی و زرتشتی پرسیدم که چرا جزیه از این زنان ساقط شده است؟ امام صادق(ع) فرمود:«برای اینکه رسول خدا(ص) کشتن زنها و کودکان در میدان جنگ را نهی کرد، مگر اینکه آنها بجنگند. سپس گفتند: پس اگر جنگیدند تا آنجایی که امکان دارد از جنگ با آنها خودداری کن و از چیزی نترس. حال که رسول خدا کشتن آنها در صحنه جنگ را نهی کرده پس بهتر است در هنگام صلح و صفا نیز با آنان به مدارا رفتار کرد. . . همچنین بیماران اهل ذمه و نابینا و پیرمرد از کار افتاده جزیه ندارد. زیرا نمی توان آنها را کشت چون پیامبر کشتن بیمار نابینا، پیرمرد از کارافتاده و زنان و کودکان را در صحنة جنگ منع فرمود. پس به همین دلیل جزیه از آنها برداشته شد.»
حضرت علی (ع)پس از اتمام جنگ جمل، خطاب به لشگر خود فرمود: «آنانکه به جنگ پشت کرده اند و رو به گریز نهاده اند نکشید و به مجروحان حمله نکنید و لباس از کسی برمگیرید و به زنی حمله نکنید.»
«پیامبر (ص) برای تبلیغ اسلام، خالد بن ولید را به سوی قبیلة «بنی المصطلق» فرستاد. بین خالد و قبیله «بنی المصطلق» و قبیلة «بنی مخزوم» در گذشته اختلافات شدید وجود داشت. این قبیله در زمان پیامبر(ص) از ایشان اطاعت نموده و نوشته ای (صلحنامه) از آن حضرت گرفته بودند. هنگامیکه خالد به افراد «بنی جذیمه» از قبیله «بنی المصطلق» رسید، امر کرد تامنادی اذان بخواند. آنگاه او و سایرین نماز گزاردند سپس به سربازان خود دستور داد تا به آنان حمله کنند. لذا برخی مجروح و یا کشته شدند. افراد «بنی جذیمه» نوشته ای که از پیامبر(ص) داشتند نزد آن حضرت برده و از اعمال خالد به ایشان شکایت کردند. آن حضرت روبه قبله نموده، فرمود: خدایا از آنچه خالد انجام داده است، نزد تو بیزاری می جویم سپس دستور داد تا خالد آنچه را که از آنان ربوده بود، بیاورد. سپس به حضرت علی(ع) فرمود: ای علی، نزد «بنی جذیمه» برو و اعمال خالد را جبران کرده، آنانرا راضی ساز. سپس دو پای خویش را جلو آورده و فرمود: احکام قضاوت جاهلیت را زیر پای گذار. علی (ع) نیز نزد آن قبیله رفت و مطابق احکام الهی با آنان رفتارنمود و بازگشت. پیامبر(ص) از ایشان پرسید: یا علی، بگو که با آنان چگونه رفتار کردی؟ آن حضرت فرمود: به خانواده مقتولین، خونبهای مقتول را پرداختم، به ازای هر جنینی که سقط شده بود مبلغی و به ازای هر مالی که از بین رفته بود مالی به آنان پرداختم. آنگاه از اموالی که در نزد من باقی مانده بود، مبلغی را به جهت شکسته شدن ظرفهای آبخوری سگها و چهارپایان آنها به ایشان دادم و مابقی آن را به زنان بخشیدم، چرا که از این حمله ترسیده بودند و به کودکان عطا کردم، زیرا فریاد زده و گریسته بودند.»
حضرت علی(ع) فرمود: «. . . به من خبر رسیده است که مردی از لشکریان متجاوز معاویه ( به فرماندهی سفیان بن عوف غامدی) بر زنی مسلمان و زنی در ذمه اسلام وارد می شده وخلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارة او را به زور می ستانده، آن زن هیچ مانعی برای اینکار جز گریه و زاری و ترحم خواهی نمی دیده است. بدینگونه آن سپاه با اموال بسیار بازگشتند، در حالی که هیچیک از ایشان زخمی ندید و خونی از ایشان نریخت. اگر مسلمانی (در این مورد) از تأسف بمیرد، نباید سرزنش شود، بلکه سزاوار مسلمان است که از چنین غصه ای بمیرد.. .»
2- حمایت از زنان آسیب دیده بواسطه مناقشات مسلحانه
صفیه که از اسرای جنگی مسلمین بود خطاب به پیامبر(ص) گفت: «خدا همسرانت را بیوه گرداند که زنانمان را بیوه ساختی و خدا پسرانت را یتیم گرداند که پسر ما را محروم از پدر ساختی. مسلمانان که تندی و پرخاش صفیه را دیدند به سوی او رفتند تا با او برخورد نمایند. آن حضرت فرمود مزاحم او نشوید و به او کاری نداشته باشید مسلمانان نیز چنین کردند. همگان از حلم و بردباری رسول خدا(ص) متعجب شدند.
«در میان قریش شاعری بود با نام «ابوغره» که آنان را با اشعارش بر جنگیدن تشویق می نمود. در یکی از جنگها هفتاد نفر از قریش به اسارت در آمدند که او نیز یکی از آنها بود. هنگامی که فدیة افراد را تعیین کردند «ابوغره» گفت: ای ابوالقاسم! همانطور که می دانی من مردی فقیر هستم پس بر دخترانم منتی بگذار و از من فدیه مگیر. پیامبر(ص) فرمود: تو را بدون فدیه آزاد می کنم به شرط آنکه دیگر باعث تحریک افراد برای جنگ نشوی. او گفت: نه، هرگز، به خدا قسم. پس با او عهد بست که دیگر برنگردد.»
امام باقر(ع) فرمود: «حضرت علی(ع) زنی را دیدند که مشک آبی بر دوش داشت. مشک را از او گرفتند و تا منزل بردند و از وضعیت زندگیش نیز سؤالاتی پرسیدند. زن گفت: علی بن ابی طالب همسرم را به جنگ فرستاد. در یکی از جنگها همسرم کشته شد و فرزندان یتیم را برایم گذاشت. من هم چیزی ندارم. مجبور شدم که کارهای مردم را انجام دهم، تا پول درآورم. حضرت که به منزل رفتند شب آرامش نداشتند و به محض دمیدن سپیده، سبدی از طعام برداشته و به طرف منزل زن براه افتادند، درب را کوبیدند. زن پرسید: چه کسی است؟ حضرت فرمود: من همان کسی هستم که دیروز مشک آب را برایت حمل کردم. درب را باز کن، برای فرزندانت چیزهایی آورده ام. زن گفت: خدا از تو راضی باشد و خودش بین ما و علی حکم کند (حق ما را از او بگیرد). حضرت داخل منزل شدند و گفتند: من می خواهم برای ثواب کاری انجام دهم شما بگویید که چه کنم. آیا خمیر درست کرده و نان بپزم یا با فرزندان بازی کنم…؟
زن پاسخ داد: من در پختن نان واردتر و بر آن تواناترم. اما کاری که تو باید انجام دهی این است که بچه ها را سرگرم کنی تا من نان را آماده کنم. پس آن زن آرد را برداشت و خمیر درست کرد و گوشت را نیز پخت و حضرت از گوشت و خرما و بقیة مواد لقمه درست کرده، در دهان بچه ها می گذاشت و هر بار که بچه ها چیزی از آن را می خوردند حضرت می فرمود: فرزندانم! علی را حلال کنید، از اینکه وضعتان چنین است. وقتی خمیر آماده شد زن گفت: ای بندة خدا تنور را روشن کن. حضرت نیز این کار را کرده و داغی شعلة آتش را به صورت رساند در حالی که می گفت: بچش! این جزای کسی است که زنان بیوه و یتیمان و مردم فقیر و محتاج را فراموش می کند. در این هنگام زنی که آن حضرت را می شناخت ایشان را دید و به زن گفت: وای بر تو او امیرالمؤمنین است.
وقتی زن متوجه شد گفت: «شرمم باد از تو یا امیرالمؤمنین». حضرت فرمودند: «من باید شرم کنم به دلیل کوتاهی در امور شما.»
3- حمایت از زنان مظلوم و ستمدیده
«چرا در راه خدا و به خاطر مردان و زنان و کودکان ناتوانی که می گویند: ای پروردگار! ما را از این قریة ستمکاران بیرون آر و از جانب خود یار و مددکاری قرار ده، نمی جنگید؟»
عمار یاسر گوید: زمان حکومت علی(ع) نزد آن حضرت بودم که ندایی از مسجد کوفه برخاست. . . حضرت علی(ع) رو به من کرده فرمود:
« عمار! برخیز و برو از ظلم (این) مرد نسبت به آن زن جلوگیری کن. من از آنجا خارج شدم و مردی را دیدم که زمام شتری را در دست گرفته است و روبروی او زنی است که می گوید: این شتر مال من است. مرد هم در مقابل می گوید: شتر مال من است. من خطاب به آن مرد گفتم: امیرالمؤمنین (ع) تو را نهی کرده است از اینکه به این زن ستم کنی. آن مرد گفت: علی به من کاری نداشته باشد و برود گناه خودش را از کشتن مسلمانان در جنگ جمل، پاک نماید. حالا می خواهد شتر مرا از من بگیرد و به این زن دروغگو بدهد؟ عمار گوید: نزد علی (ع) رفته و آنچه پیش آمده بود برای آن حضرت باز گفتم. علی (ع) از جا برخاست و نزد آن زن و مرد رفت و با خشم و غضب به مرد گفت: ای وای بر تو(که به این زن ظلم می کنی) شتر این زن را به او بازگردان.»
4- حمایت از دختران بی سرپرست
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «آنکه در کار بیوه و یتیم بکوشد، چون مجاهد راه خدا یا نمازگزار شب یا روزه دار روز است.»
5-حمایت از خدمتکاران زن
- «حضرت علی (ع) فرمود: «من و پیامبر (ص) چند درهم برداشته، برای خرید لباس به بازار رفتیم. در بین راه کنیزی را دیدیم که نشسته و گریه می کند. پیامبر(ص) به او فرمود: چه اتفاقی افتاده؟او گفت: ای رسول خدا، اهل خانه من برای خرید، چهار درهم به من داده بودند حال من پول را گم کرده ام و جرأت بازگشت به خانه را ندارم. پیامبر چهاردهم به او دادند و گفتند: به خانه بازگرد. (پس از خرید بازار) در مسیر بازگشت دوباره آن کنیز را دیدیم که در راه نشسته است. پیامبر به او فرمود: چرا به خانه نرفتی؟ او گفت: دیر شده و می ترسم مرا تنبیه کنند. پیامبر فرمود: راه را به من نشان بده تا با هم نزد اهل خانه ات برویم. سپس حرکت کردند تا به منزلی رسیدند. پیامبر سلام داد ولی پاسخی نشنید. دوباره سلام داد، اهل منزل پاسخ سلام او را دادند و گفتند: درود و رحمت خدا بر تو باد. آن حضرت پرسید: چرا دفعة اول که سؤال کردم پاسخ ندادید؟ گفتند: دوست داشتیم صدای تو را در سلام دادن، مکرر بشنویم. آنگاه پیامبر به آنها فرمود: این کنیز دیر کرده است او را مؤاخذه نکنید. آنان گفتند: ای رسول خدا به مبارکی قدم شما، این کنیز را در راه خدا آزاد کردیم. پیامبر(ص) فرمود: «خدا را سپاس می گویم.»
- حضرت امیر(ع) از کنار خرما فروشان می گذشتند که کنیزی گریان را دیدند، فرمودند: چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد: مولایم یک درهم به من داد تا با آن خرما بخرم. حال که خریده و برایش برده ام قبول ندارد و گفته که آن را پس بدهم، اما این مرد قبول نمی کند. حضرت فرمود: ای بندة خدا این زن کنیزی است که تقصیری ندارد. پول او را به او بازگردان و خرما را پس بگیر. مرد برخاست و مشتی به ایشان زد. مردم گفتند: ایشان حضرت علی بودند. ناگهان مرد به نفس زدن افتاد و رنگش زرد شد. خرما را گرفت و پول را پس داد. پس گفت: یا امیرالمؤمنین از من راضی باشید. حضرت فرمود: اگر کارهایت را درست انجام دهی ما از تو راضی خواهیم بود.
6- حمایت از زنان نیازمند (فامیل و بیگانه)
حضرت علی(ع) فرمود: «هر که امور فردی از مردان و زنان با ایمان را عهده دار گردد من ضامن او می شوم که از کفر و فقر در امان باشد.»
امام صادق(ع) فرمود: «هر که دو دختر یا دو خواهر یا دو عمه یا دو خاله اش را سرپرستی نماید، خداوند او را از عذاب قیامت در امان می دارد.»
7- حمایت از زنان سالمند
«پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید، هر گاه تا تو زنده هستی هر دو یا یکی از آن دو سالخورده شوند، آنان را میازار و به درشتی خطاب مکن و با آنان به اکرام سخن بگوی. در برابرشان از روی مهربانی سر تواضع فرود آور و بگو: ای پروردگار من همچنان که مرا در خردی پرورش دادند، بر آنها رحمت آور.»
امام صادق(ع) فرمود: «سالمندان خود را بزرگ داشته، احترام گذارید و صلة رحم کرده، با بستگان خود ارتباط داشته باشید.»
8- حمایت از زنان آسیب دیده عاطفی
امام باقر(ع) فرمود: «حضرت موسی (ع) از خداوند پرسید: اجر آن کسی که مادر عزادار را تسلیت دهد چیست؟ خداوند پاسخ داد: در روزی که سایه ای جز سایة رحمت من نیست (قیامت) او را در سایة رحمت خود قرار می دهم و از علی(ع) نیز نقل شده که فرمود: هر که زن فرزند مرده را تسلیت دهد خداوند در روزی که سایه ای جز سایه رحمت او نیست، فرد تسلی دهنده را در سایة رحمت خود قرار می دهد.»
9- مجازات خشونت جنسی علیه زنان
- از امام باقر (ع) در مورد مجازات مردی که به زنی تجاوز به عنف نموده است سؤال شد. آن حضرت فرمود: «مجازات آن مرد چه مجرد بوده و چه متأهل، مرگ است.»
اکنون پس از بررسی دیدگاه اسلام نسبت به مسئله خشونت علیه زنان می توان به بررسی تفاوت نگرش حاکم بر اسناد بین المللی با این دیدگاه پرداخت.
مطالعه تطبیقی مسئله خشونت علیه زنان
الف) تفاوت در اهداف محو خشونت
ماده 112 سند علت ارادة جمعی برای نفی خشونت علیه زنان را چنین عنوان می کند: «خشونت علیه زنان مانعی در برابر دستیابی به اهداف برابری، توسعه و صلح است.»
1- در تطبیق و مقایسه دیدگاه اسلامی با مطلب مذکور باید توجه داشت که اسلام اهداف اساسی برای انسانها را برابری ذکر نمی کند، بلکه بر عدالت تأکید دارد. زیرا هر چند جنس زن و مرد در هویت انسانی خویش یکسانند، ولی در ویژگیهای جسمانی و روانی خویش دارای تفاوتهایی می باشند که بدلیل همین تفاوتها، گاه نیاز به قوانین متفاوتی دارند. قوانین برابر برای شرایط نابرابر، ناعادلانه بوده و قوانین اسلامی آن را نمی پذیرد.
2- ماده 112 سند پکن اهداف اساسی زندگی زنان را علاوه بر برابری، توسعه ذکر کرده است. در نقد این معیار، سخن بسیار می توان گفت. این موضوع که مقصود از توسعه چیست؟ چگونه است که کشورهای سرمایه دار غربی علیرغم انحطاط اخلاقی و معنوی حاکم بر جوامع خویش توسعه یافته تلقی می گردند و سایر کشورها، در حال توسعه نام می یابد که در حقیقت الگوی مطلوب کشورهای در حال توسعه، غرب توسعه یافته و چند کشور مرفه اقتصادی، معرفی می گردد. در این نوشتار امکان نقد مفهوم و جایگاه توسعه وجود ندارد تنها به همین بسنده می شود که با مفاهیم امروزین جهان، در دنیایی که اصل بر رفاه و لذت افراد در دنیا می باشد، توسعه مفهومی جز رفاه اقتصادی ندارد. حال آنکه در اسلام انسان موجودی جاودانه معرفی شده که دنیا فقط بخشی از زندگی او را تشکیل می دهد و ابزاری برای رسیدن به حیات طیبه اخروی می باشد. لذا هدف زندگی زنان تعالی می باشد و نه توسعه. هر چند نظام اقتصادی، اجتماعی اسلام می کوشد تا آسایش دنیوی را نیز برای زنان فراهم نماید و البته این امر هدف نبوده بلکه تنها مقدمه ای است برا ی رسیدن به سعادت ابدی و جاوید.
چنانکه مشخص شد در نظام اعتقادی اسلام اهداف انسانی، برابری و توسعه نبوده بلکه عدالت و تعالی است. اکنون سایر موارد تعارض بحث خشونت علیه زنان در اسناد بین المللی با نظام فکری اسلام مورد بررسی قرار می گیرد.
ب) تفاوت در ارائه علل خشونت
در راهنمای آموزشی و بین المللی «اقدام محلی، تغییر جهانی» تفاوت بین زن و مرد در ارث و نیز عدم استقلال اقتصادی زنان، از زمینه های خشونت علیه آنان برشمرده شده است و این همان مسأله است که اسلام را به سبب آن در مظانّ اتهام قرار می دهند.
در اسلام میزان ارث زن و مرد در بعضی از موارد یکسان می باشد مثل سهمیه ارث والدین از فرزند و در اکثر موارد میزان ارث زنان کمتر از مردان است، لیکن به لحاظ نظام هماهنگ و تفکر سیستمی که بر قوانین اسلام حاکم است، ملاحظه می شود که اگر در مواردی به ظاهر تفاوت و نقصیه در یکسو وارد است لیکن در جایی دیگر بگونه ای حکیمانه نه تنها آن نقصیه جبران شده بلکه در یک نظام کلی تقسیم اموال به گونه ای است که هر انسانی به بهترین صورت از مالکیت بهره مندی دارد.
در نظام اقتصاد اسلامی زن از دو نوع مالکیت برخوردار است: 1- مالکیت مستقل که قرآن می فرماید: «للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن» و این مالکیتی است که به لحاظ کسب و کار و یا درآمدهای حاصله از ارث اوست.
2- مالکیت وابسته که این بخش با پذیرش مسئولیت مادری و همسری برای او تدارک می شود و زن از ابتدای ورود به زندگی زناشویی بر اساس حقوق و وظایف متقابل از بهره مندی های اقتصادی از قبیل: مهریه، نفقه، اجرت شیر و. . . . برخوردار می گردد. هیچکدام از این قوانین نه تنها زمینه ساز خشونت علیه زنان در خانواده اسلامی نمی گردد، بلکه ره آورد چنین تقسیمی آنست که زن هم مالک ملک شخصی خویش است و هم سهمیه ای در مال شوهر دارد که به صورت دین بایستی به او بپردازد و هیچگاه از او ساقط نمی گردد، مگر با تحقق نشوز و حاصل چنین سیستمی در عین تحقق عدالت، وابستگی همیشگی اجزاء خانواده است. مطابق قوانین اسلام وظیفه شوهر است که نفقه همسر خویش را بپردازد و در این پرداخت نفقه حق رفتاری که به کرامت انسانی و عزت نفس زن کوچکترین خدشه ای وارد آید، ندارد.
علاوه بر آن در سند پکن ارتباط جنسی شوهر با زن، در صورتی که زن رضایت نداشته باشد، تجاوز در چارچوب ازدواج و از مصادیق خشونت علیه زنان محسوب شده حال آنکه در اسلام، تمکین زن در صورت عدم مانع شرعی یا عقلی، واجب است. این امر سبب وابستگی مرد به زن و در عمل معمولاً مانع می گردد تا مرد در پی نیاز خویش به فراتر از همسر خود بیندیشد.
بنابراین اگر زنان متأهل در مخارج زندگی به شوهر خویش و مردان در نیاز جنسی خود به زنان خویش وابستگی دارند. این امر در فرهنگی که همه اعضای خانواده را پیکر واحدی می داند که به هم عشق می ورزند و به یکدیگر نیازمند می باشند، سبب وحدت و یکپارچگی بیشتر می گردد.
در غرب بدلیل حاکمیت اصالت فردی می کوشند تا افراد به استقلال دست یابند. استقلال کودکان، زنان و مردان در کانون خانواده محصولی جز سردی روابط عاطفی و تزلزل کانون خانواده در پی نخواهد داشت چنانکه غرب شاهد آن است.
ج ) تفاوت در راهکارهای محو خشونت
1- کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان و نیز سند پکن تأکید بر تساوی زن و مرد در مجازات جرائم نموده است.
در بررسی قوانین جزائی اسلام مشاهده میشود علاوه بر آنکه در صورت ارتکاب جرم مساوی، زنان و مردان یکسان مجازات گردند، در برخی موارد علیرغم جرم یکسان زن و مرد، در مجازات زنان تخفیف هایی قرار داده شده، از جمله آنکه مجازات زن مرتد، خفیف تر از مرد مرتد می باشد، و یا در مجازات زنی که مرتکب زنای محصنه شده است مادامی که زن باردار است یا فرزند او به شیر مادر نیاز دارد یا برای مراقبت از کودک وجود مادر ضروری می باشد، مجازات او به تعویق می افتد.
2- در اسلام زنان از حضور در برخی موقعیتهای اجتماعی خشونت زا باز داشته شده اند از جمله آنکه: بر زنان جهاد واجب نیست. حال آنکه در قوانین حمایتی بین المللی این تعارض وجود دارد که از طرفی به جهت رعایت تساوی جنسیتی در مشاغل، خواستار اشتغال در پست های نظامی توسط زنان می شوند و از جانبی دیگر خشونت علیه زنان را محکوم می نمایند. حال آنکه زنان بدلیل ظرافت جسمانی خویش در جنگ آسیب پذیرترند و نیز به دلیل آنکه بهره جنسی از آنان مورد طمع مردان دشمن قرار می گیرد در معرض خشونت مضاعف قرار می گیرند.
3- در موارد بسیاری زنان جهت شهادت در دادگاه احضار نمی شوند. پر واضح است که شهادت در دادگاه همواره به نفع یک طرف و بر علیه طرف دیگر خواهد بود و در نتیجه چه بسا زن از طرف فردی که شهادت بر علیه او خواهد بود در معرض تهدید قرار می گیرد.
4- از جمله زمینه های بروز خشونت علیه زنان، خشونت در محل کار و خشونت بدلیل موقعیت های شغلی می باشد علاوه بر آنکه مسئولیت دوگانه اشتغال خارج از خانه و رسیدگی به امور خانه و فرزندان، سبب فشار مضاعف بر زنان شده و این گرانباری نقش او را فرسوده خواهد ساخت.
اسلام مشارکت زن و مرد را یکسان در این مسئولیت دوگانه نپذیرفته است؛ چرا که عواطف شدید مادری نقش زن را در مسئولیت های خانگی پررنگ تر می نماید و در عمل تساوی نقش منتفی می شود. علاوه بر آنکه توان جسمانی مرد برای پذیرفتن مسئولیت های دشوار بیرون از خانه تناسب بیشتر دارد لذا با مسئول نمودن مردان نسبت به پرداخت نفقه، زنان را از برخی زمینه های ایجاد خشونت دور نموده است. اگر چه حضور اجتماعی زنان را منع ننموده و برای فعالیتی مناسب با روحیات خاص و همسوی با وظایف، ممنوعیتی ایجاد نکرده است.
5- اعلامیه های مکرر بین المللی کوشیده تا دردهای موجود جامعه زنان را حتی المقدور درمان نماید. لیکن صرفنظر از ارزیابی میزان تأثیر درمانهای ارائه شده، باید یادآوری کرد که ادیان به موضوع پیشگیری قبل از درمان، بیشتر پرداخته است، که این موضوع در سیاستگذاریهای بین المللی کمتر مورد توجه است. به عنوان نمونه اجرای برخی احکام و قوانین دینی سبب می گردد تا زنان از خشونت جنسی در اجتماع مصون و محفوظ بمانند؛ از جمله رعایت حجاب توسط زنان و پرهیز از نگاههای آلوده توسط مردان، غیرت مطلوب مردان نسبت به همسرانشان که در حقیقت کمک شوهران به مصونیت زنان از آزار جنسی در اجتماع می باشد.(لازم به ذکر است که در روایات، مردان از غیرت بی جا شدیداً نهی شده اند) علاوه بر آن منع اکید روابط جنسی آزاد (زنا) و ضابطه مند ساختن ارضای نیازهای جنسی بوسیلة ازدواج (دائم یا موقت) از جمله عوامل بازدارنده خشونت جنسی علیه زنان در جامعه می باشد.
علاوه بر آن رعایت حریم خلوت و وضع احکامی چون استیذان لزوم اجازة پسران و مردان محرم هنگام ورود به اتاق زن در اوقاتی که امکان دارد زن پوشش مناسب نداشته باشد، سبب مصونیت زن از خشونت جنسی توسط محارم می شود.
6- توصیه های مکرر دینی به یاد خدا و رعایت تقوای الهی در روابط با زنان سبب می شود تا مسلمانان به دلیل انگیزه های قوی دینی، رفتار با زنان را بر مبنای عدالت قرار دهند، آنچه که توصیه های مبتنی بر تفکر سکولار در مجامع بین المللی فاقد آن می باشد.
در توصیه های آنان سعی می شود تا با وضع قوانین بشری و با قدرت نیروهای انتظامی و پلیس، مانع برخورد خشونت آمیز علیه زنان گردند و برای آنکه زنان گرفتار خشونت خانگی نگردند، خانه را از حوزة خصوصی بدر آورده و پلیس را تا زوایای پنهان کانون خانواده داخل می نمایند. حال آنکه در اسلام با تذکر مکرر به نظارت دائمی خداوند بر رفتارها در خلوت و جلوت، بهترین ابزار منع خشونت علیه زنان ایجاد می گردد. ترس از پلیس، با اطمینان به عدم اطلاع او از برخی کج رفتاری ها، منعی از ظلم به زنان ایجاد نخواهد کرد ولی خوف از خداوند با یقین به علم خداوند نسبت به تمام رفتارها، مانع ستم به آنان خواهد شد.
د گسترة موضوع خشونت و زنان
1- در آیات و روایات علاوه بر آنکه مردان از خشونت علیه زنان نهی شده اند، زنان نیز از خشونت علیه یکدیگر باز داشته شده اند. در بیان خشونت نیز فقط به خشونت در رفتار اکتفا نکرده و خشونت در گفتار نیز مورد توجه قرار گرفته است: «یا ایها الذین آمنوا لایسخر قوم من قوم. . . .و لا نساء من نساء عسی ان یکّن خیرا منهّن و لاتلمزوا انفسکم و لاتنابزوا بالالقاب بئس الاثم الفسوق بعدالایمان و من لم یتب فاولئک هم الظالمون.»
«ای کسانیکه ایمان آورده اید مبادا گروهی از زنان گروه دیگر را مسخره کنند. شاید آن مسخره شوندگان بهتر از آنها باشند، از هم عیب جویی نکنید و یکدیگر را به القاب زشت نخوانید. چه عنوان ناپسندی است فسق پس از ایمان آوردن! و کسانی که توبه نمی کنند خود ستمکارانند.»
2- بدلیل حاکمیت تفکرات اومانیستی بر مصوبات بین المللی آنچه همواره مورد تأکید قرار گرفته است موضوع حق افراد است لذا در قالب اعلامیه های مختلف به حقوق افراد نسبت به دیگران اشاره شده حال آنکه در قوانین اسلامی علاوه بر ذکر حقوق افراد، تکالیف آنان نسبت به دیگران نیز گوشزد شده است. هر چند ذکر حقوق هر فرد بر دیگری به طور ضمنی تکلیف طرف مقابل را نسبت به او مطرح می نماید ولی از آنجا که مصوبات بین المللی قاصر از بیان حقوق همه افراد می باشد لذا از بیان برخی حقوق و بعضی تکالیف فروگذاری کرده است. در شرح این مطلب می توان به موضوع مورد بحث اشاره نمود. در موضوع خشونت، خشونت علیه زنان و نیز خشونت علیه کودکان بسیار مطرح شده و به حقوق زنان و کودکان در این زمینه تصریح شده است ولی از آنجا که اسناد بین المللی «تکلیف مدار» نمی باشد به تکلیف زنان در خوشرفتاری با همسر و یا تکلیف کودکان در احترام به والدین اشاره ای ننموده است و نیز از آنجا که سندی با نام حقوق مردان و یا حقوق والدین مطرح نشده نمی توان در ضمن این نوع اعلامیه ها به تکلیف زنان با عنوان همسر یا دختر استناد کرد. حال آنکه در اسلام علاوه بر نهی از خشونت رفتاری و گفتاری دیگران با زنان، بانوان جامعه نیز از خشونت با همسر، فرزند و والدین بازداشته شده اند.
1- نفی خشونت زنان علیه شوهر
امام رضا(ع) در وصف همسر (زن) بد فرموده اند: زن فریاد زن، لجوج، بدگو که زیاد را کم می داند و آن را نمی پذیرد.
پیامبر (ص) به علی(ع) فرمود: ای علی چهار چیز کمر انسان را می شکند از آن جمله است زنی که همسرش از او مراقبت کرده و پشتیبان اوست اما وی به همسرش خیانت می کند.
پیامبر(ص) فرمود: آگاه باشید هر گاه زنی با شوهرش مدارا نداشته باشد و از او چیزی بخواهد که قادر بر بدست آوردن آن نباشد خداوند از چنین زنی حسنه ای قبول نمی کند و خدا را در حالی ملاقات می کند که از او خشمگین است.
2- نفی خشونت زنان علیه فرزند
الف جنین
از جمله خشونتهایی که در طول تاریخ در میان برخی زنان رایج بوده، سقط جنین است که در حقیقت، اعمال خشونت نسبت به انسانی است که مقدمات حیات انسانی خود را در شکم مادر می گذارند. حال آنکه مصوبات بین المللی بر اساس دیدگاههای مبتنی بر اصالت فرد همواره خواستار حمایت از سقط جنین زنانی است که ناخواسته باردار شده اند.
به عنوان نمونه در ماده 106 سند پکن در بخش «D» بیان کرده از جمله اقداماتی که توسط دولتها با حمایت نهادهای بین المللی باید انجام پذیرد عبارت است از: «بررسی و بازنگری قوانینی که متضمن اقدامات جزائی علیه زنانی است که به سقط جنین غیر قانونی دست زده اند». در راهنمای آموزشی بین المللی «اقدام محلی، تغییر جهانی» در بحث «حق انسانی زنان در امور باروری و امور جنسی» می گوید: «برخی از جوامع دولتی و مذهبی قبول نداشتند که زنان می توانند برای خاتمه دادن به بارداریهای ناخواسته تصمیم بگیرند. . . اما موضوع حق استقلال و اختیار زنان برتن خویش، زنگ خطر را برای بسیاری از تشکیلات مذهبی و سیاسی به صدا در آورد.»
در این بحث عنوان شده که سقط جنین حق زنان می باشد. حق زنان برای سقط جنین با عناوینی چون: «حقوق جنسی و باروری مبتنی بر تمامیت جسمانی» و یا با عنوان «استقلال فردی، توانایی تصمیم گیری برای خود» عنوان شده است.
در شرح تقابل دیدگاه اسلام نسبت به این موضوع با آنچه سازمان ملل عنوان می کند باید گفت: سقط جنین جرمی عظیم است که مرتکب آن، مستحق مجازات است. چرا که هیچ کس حق ندارد در پی منافع فردی خود، حیات را از دیگری سلب نماید. اگر در فرهنگ اصالت حس، در غرب حیات محسوس انسانها از بدو تولد مورد توجه قرار می گیرد و حقوق کودکان نیز از آن زمان تا لحظه مرگ در این دنیا، لحاظ می شود. در نگرش اسلامی حیات انسان در دوران جنینی، و بالاتر از آن، حتی قبل از تشکیل نطفه نیز مورد توجه قرار می گیرد. لذا توصیه می شود در انتخاب همسر معیارهایی را در نظر بگیرید که به ایجاد نسل سالم و صالحی منجر می گردد، در کیفیت ارتباط جنسی با همسر و نیز در تغذیه و نوع رفتار مادر در دوران بارداری هم، اموری مورد توجه قرار گیرد که موجب تولد نوزادی سالم و صالح شود. پرواضح است که در این نگرش سلب حیات از جنین، جرم محسوب می شود. چرا که موجودیت انسان از زمان پیوند دو سلول جنسی اولیه آغاز می گردد و از بین بردن آن در هر مرحله، نابودی مرحله ای از انسانیت به شمار می آید که در مسیر فعلیت و بروز هویت انسانی قرار گرفته است.
در روایات به همین معنا اشاره شده که: نطفه آغاز خلقت انسان است. لذا از بین بردن آن حرام است.
- اسحاق بن عمار گوید: «به امام کاظم (ع) گفتم: زن از باردار شدن می ترسد، دوایی می آشامد و آنچه را که در شکمش دارد بیرون می اندازد (حکمش چیست؟) حضرت فرمود: خیر، این کار جایز نیست. عمار گوید: عرض کردم: آنچه که زن از شکمش بیرون می اندازد، نطفه است. امام (ع) فرمود: آغاز خلقت انسان از نطفه است.»
علاوه بر آن روایات در پاسخ به کوته فکری گذشته و حال بشر که حیات انسان را محدود به تولد تا مرگ می داند و قتل را به کشتن انسان در این دوران اطلاق می کند به سیستم قضایی اسلام اشاره می نماید که: هر چند ظاهراً سقط جنین در زمانی که روح در او دمیده نشده مانند صدمه رساندن به جسد بی روح میت است، ولی فی الواقع این دو با هم متفاوت می باشند. لذا دیه جنین را به وارث می دهند و دیه میت مثله شده را به مصرف میت رسانده برای او حج به جا آورده و صدقه می دهند. حکمت این تفاوت در حدیث چنین بیان شده که منافع جنین برای آینده است. حال آنکه منافع میت گذشته است. در حقیقت جنین مقدمه انسان بالفعل است. حال آنکه میت حیات دنیوی خود را پشت سرگذارده است.
- اباالحسن (ع) فرمود: «اگر زنی را بزنند که سقط جنین کند، قبل از آنکه روح در آن دمیده شده باشد، دیه آن جنین صد دینار است که به وارثان جنین میرسد، در حالیکه دیه جنازه ای که سرش را بریده و شکمش را پاره کرده اند به وارثانش نمی رسد، راوی گوید عرض کردم: فرق بین آن دو چیست؟ آن حضرت فرمود: جنین چیزی است که سودش به آینده برمی گردد، در حالیکه جنازه چیزی است که گذشته، نفعش تمام شده است، پس وقتی که پس از مرگ او، جسدش را قطع عضو کردند، دیه باید به خود او پرداخت شود و نه به غیر او. که با آن پول برای فرد میت حج و یا کارهای نیک دیگری مانند پرداخت صدقه، انجام می شود.»
اهمیت حفظ حیات جنین به آن حد است که بخشی از بیعت پیامبر (ص) با زنان عصر خویش مبنی بر آن بوده که زنان می بایست بیعت کنند که فرزند خویش را از بین نبرند و قرآن کریم این بیعت و مفاد آن را صریحاً بیان می کند که: «یا ایها النبی اذا جاءک المؤمنات یبایعنک علی ان لایشرکن بالله شیئاً و لایسرقن و لایزنین و لایقتلن اولادهن. . .»
«ای پیامبر زنان با ایمان با تو بیعت کردند بر اینکه چیزی را با خداوند شریک نسازند، سرقت نکنند و زنا ننمایند و فرزندان خود را نکشند. ..»
آنچه در عصر پیامبر(ص) وجود داشته قتل برخی نوزادان دختر توسط مردان و قتل جنین توسط زنان بوده است و در این بیعت ها پیامبر(ص) از زنان تعهد می گرفتند که به سقط جنین اقدام ننمایند.
بدلیل آنکه سقط جنین جرم محسوب می گردد و برای این عمل در شریعت اسلام، مجازات مالی محسوب شده و متناسب با این امر که جنین در چه مرحله ای از حیات است عامل سقط باید دیه بپردازد. در برخی از اسناد سازمان ملل عنوان می شود: یکی از علل موجه سقط جنین آن است که مادر با توجه به شرایط زندگی خود احساس می کند فرزند او در صورت تولد دچار فقر و مشکلات خواهد شد.
خداوند در برخورد با این امر می فرماید که: «لاتقتلوا اولادکم خشیة املاق نحن نرزقهم و ایاکم»فرزندان خود را از ترس فقر نکشید. ما رزق و روزی شما و آنان را عطا خواهیم نمود.
لذا در جهان بینی اسلامی رازق همگان خداوند قادر است. هر چند با محاسبة شرایط اقتصادی و اجتماعی می تواند با وسایل مشروع، از بارداری خویش جلوگیری نماید ولی در صورتی که باردار شد حق آنکه حیات فرزند در شکم خویش را معدوم سازد ندارد. چرا که جنین، انسان مستقلی است که از حقوق ویژه خود برخوردار است.
ب کودک
در بررسی موضوع انواع خشونت زنان علیه فرزندان می توان به موارد دیگر نیز اشاره نمود از جمله:
خداوند در قرآن می فرماید: «و لایحل لهن ان یکتمن ما خلق الله فی ارحامهن»حرام است که زنان باردار هنگام طلاق وجود جنین خود را پنهان سازند.
یکی از علل حرمت این امر آن است که چه بسا پدر کودک از وجود فرزند خود مطلع نگردد و در نتیجه کودک از حمایت عاطفی و مالی پدر خود محروم گردد.
امام حسن عسگری (ع) نیز در اشاره به برخی خشونت های زنان نسبت به فرزندان می فرماید:
«از نشانه های بارز رحمت الهی آن است که از آنجا که نوزاد قدرت بر انجام کارهای شخصی خویش را ندارد خداوند توانایی رسیدگی به فرزندان را به مادران عطا نموده و قلب آنان را سرشار از مهر و محبت نسبت به فرزند خود نموده تا سرپرستی و تربیت او را بر عهده گیرند. اگر قساوت، قلب مادری را فرا گرفت تربیت و سرپرستی فرزند چنین مادری با سایر مؤمنین خواهد بود.
نوع دیگری از خشونت زنان نسبت به فرزندان را می توان به نقش زنان در ایجاد فرزندان نامشروع ذکر کرد که انشاءالله در بخش بعدی به این موضوع اشاره خواهد شد.
(ادامه دارد)