دهه 90 میلادی زمان تحولات عظیم در سینمای آمریکا و بینالملل ازجمله ایران، هنگکنگ، تایوان و دانمارک بود. در این دهه کارگردانان جوان و مشتاق، منابع و توانایی ساخت چندین فیلم را در اختیار داشتند. بیش از هر چیز، این دهه با ظهور فیلمسازانی که نهتنها بینش خلاقانهای داشتند، بلکه درهای تازهای به سمت امکانات بیپایان داستانسرایی سینمایی نیز گشودند، تعریف میشود.
واضح است که پایگاه اطلاعاتی دوستداران سینما بدون آگاهی کامل از فیلمهای آخرین دهه قرن بیستم کامل نخواهد بود. در اینجا به 15 تا از برترین و مهمترین آثار این دوره نگاهی میاندازیم.
15. ماتریکس The Matrix
1999واچوفسکیها Wachowskis ترکیبی از فیلمهای جنگی آسیایی با اسلحه، انیمیشنهای سایبر پانک، حقههای مخصوص خودشان (بولت تایم bullet time) و متنهای فلسفی را ترکیب کردند تا یکی از متفاوتترین فیلمهای هالیوود را بسازند. «ماتریکس» جدا از اصالت و تأثیرگذار بودنش، یک فیلم بسیار درگیر کننده، تفکر آزار و پر از صحنههای درگیری است. یکی از نکات کلیدی، فیلمنامه تقریباً بینقص کار بود که پیچیدگی دنیای علمی -تخیلی فیلم را حفظ کرد، اما نکات مبهم داستان را هم توضیح میداد. اینکه دو نسخه بعدی این خواهر و برادر نتوانست جذابیت اسطوره اصلی را همچنان حفظ کند جای ناامیدی داشت، اما از عظمت این فیلم پیشگام چیزی کم نمیشود.
14. امن Safe
1995تاد هینز Todd Haynes با ساخت «Safe» به اصالتی دستیافته که وحشت را در تهی بودن مییابد؛ که اینکه هیچگاه مشخص نمیشود که آیا بیماری محیطی جولیان مور Julianne Moore به دلیل وجود آلودهکنندههای نامرئی در هوا و یا وجود طبقه متوسط رو به بالای عاری از زندگی پدید آمده، نکتهای است که فیلم را بسیار مخوف جلوه میدهد. سفر مور بهسوی تندرستی، او را به متوقف کردن خودش و زندگی با گروه آزادیخواهان برونگرایی سوق میدهد که فیلم را به حالتی تمام و کمال و درک تنهایی (که از هر موجود وحشتناکی که ناگهان ظاهر شود ترسناکتر است) سوق میدهد.
13. یک روز تابستانی درخشانتر Brighter Summer Day
1991تیتراژ ابتدایی فیلم نشان میدهد که میلیونها مردم از سرزمین اصلی چین پس از شکست دولت از کمونیستها در جنگ داخلی 1949 به تایوان گریختهاند. فرزندان مهاجران در محیطی سخت که به دنبال نگرانی والدینشان از آینده به وجود آمده، بزرگشدهاند. داستان اصلی فیلم ادوارد یانگ Edward Yang درباره قتل نوجوانی است که کشور را در دهه 60 به شوک فرو برد و بیننده را برای چهار ساعت با داستانهای خشونتبار غیرمنطقی پیشرو با خود همراه میکند. یانگ تصویر پیچیدهی اضطراب مهاجرت، بحران طبقه اجتماعی و معنی بیهدف و گیج بودن را بیان کرده و شیوه فیلمسازی در تایوان را کاملاً تغییر داده است.
12. فهرست شیندلر Schindler’s List
1993داستان آزاردهنده هولوکاست ساخته استیون اسپیلبرگ Steven Spielberg درباره تلاش تاجر آلمانی اسکار شیندلر Oskar Schindler برای نجات دادن 1200 یهودی با استخدام آنها در کارخانههایش در لهستان، فیلمی جامع از حماسهای بزرگ بر اساس رمان «Schindler’s Ark» اثر داستاننویس استرالیایی توماس کنیلی Thomas Keneally است. فیلم بهصورت سیاهوسفید وحشت هولوکاست را با واقعگرایی خیرهکننده به تصویر کشیده است. لیام نیسون Liam Neeson در نقش شیندلر در کنار رالف فاینس Ralph Fiennes در نقش آمون گوت افسر اساس و بن کینگزلی Ben Kingsley در نقش حسابدار یهودی ظاهرشدهاند. فیلم برنده هفت اسکار شامل بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه اقتباسی برای استیون زایلیان Steven Zaillian و بهترین فیلمبرداری برای یانوش کامینسلی Janusz Kaminski شد.
11. راشمور Rushmore
1998دومین فیلم وس اندرسون Wes Anderson او را از نویسنده-کارگردانی کوچک به یکی از مطرحترین فیلمسازان جوان هالیوود که مدیون داستان اصلی نوآورانه و خندهدارش درباره نوجوان 15 ساله جاهطلب اما گمراه شده بنام مکس فیشر (جیسون شوارتزمن Jason Schwartzman) است تبدیل کرد. مکس دانشآموزی بسیار بد اما نمایشنامهنویسی بااستعداد است که عاشق معلم مدرسه ابتدایی خانم کراس (اولیویا ویلیامز Olivia Williams) شده و بعد از آشنایی با هرمن بلوم (بیل موری Bill Murray) صنعتگر متوجه شباهتهایش با او میشود. «راشمور» قالب متداول داستانهای سن بلوغ را درحالیکه حساسیتهای سرسختانه اندرسون و علاقهمندیاش به عشق ورزیدن را به دنیا میشناساند، میشکند.
10. لبوفسکی بزرگ The Big Lebowski
1998تنها زمانی که تصور کردید برادران کوئن Coen نمیتوانند بیش از این بامزه باشند، با داستانی درباره یک هیپی قدیمی که عاشق بولینگ است روبرو میشوید. میتوان گفت فیلمهای کمدی هرگز به این خوبی نبودهاند. امروزه، شخصیت جف لبوفسکی با بازی جف بریجز Jeff Bridges، بیشتر یک پدیده فرهنگی محسوب میشود تا یک کاراکتر فیلم. سبک زندگی آرام او برای همه ما الهامبخش است. بازی جان گودمن John Goodman در نقش سربازی که تازه از جنگ ویتنام بازگشته و نمیتواند گذشتهاش را رها کند، خودْ شخصیت کمدی دیگری است که تا سالها فراموش نمیشود و هرکدام از شخصیتهای این فیلم لیاقت داشتن فیلمی جدا و مستقل دارند.
9. چشمان کاملاً بسته Eyes Wide Shut
1999تصور غلطی وجود داشت که کوبریک یک فیلمساز سردمزاج بوده است. بنیان ازدواج و مفهوم تکهمسری برای او یک مفهوم را دارند و این رابطه صمیمی، بهخصوص در این فیلم که درباره یک زن و شوهر (تام کروز Tom Cruise و نیکول کیدمن Nicole Kidman که زوج واقعی بودند) است، به طرز خاصی شفاف است. کوبریک تحسینکننده قدیمی تکانهای دوربین مکس افولس Max Ophuls بوده و میبینیم که در این فیلم از سبک خودش رهاشده و به دوربین اجازه رقصیدن میدهد اما فیلم همچنان به سبک خودش است. این فیلم بسیار پرشور، کمی از سبک کار قبلیاش را با خود دارد.
8. مخمصه Heat
1995یک داستان جنایی که احتمالاً بهعنوان دست آوردی بالا، واضحترین و درعینحال پیچیدهترین، تصویر از دیدگاه سینمایی مایکل مان Michael Mann بزرگ را به تصویر کشیده. سکانسهای تکاندهنده متعدد این فیلم موفق، باور این قضیه که همه آنها تنها در یک فیلم هستند را مشکل میکند. فیلم داستان قهرمانانه موش و گربه با بازی دو غول بزرگ بازیگری نسل خود (آل پاچینو و رابرت دنیرو) را روایت میکند که در کنارش نقشهای مکمل فراموشنشدنی مثل دو عاشق محزون و دخترخوانده گرفتار را نیز قرار دارند و نکته مهم این است که باوجود فشردگی زیاد داستان، روایت دقیق آن مثل ساعت در کنار هم کار میکند.
7. جان مالکوویچ بودن Being John Malkovich
1999جادوی فیلمهای تبلیغاتی و موزیک ویدیوهای اسپایک جونز Spike Jonze این است که میتواند یک فرضیه کاملاً تهی را بهصورت سینمایی بازسازی کند. توانایی او در ساخت فیلم سینمایی و اضافه کردن لایههایی از احساسات و عمق فلسفی، یک موفقیت فوقالعاده برای کارگردانی که در سیستم استودیویی کار میکرده محسوب میشود. ماهرانه بودن فیلمنامه چارلی کافمن Charlie Kaufman بر کسی پوشیده نبود، اما در هالیوود هیچکس تمایلی به ساخت این داستان خودآگاه با کلکهای عجیبوغریبش: یک تونل اداری که شما را به ذهن جان مالکوویچ بازیگر میبرد و بعد شما را به کنار بزرگراهی پرت میکند، نداشت. نتیجه یک فیلم خندهدار، جذاب و عمیق شد.
6. مات و مبهوت Dazed and Confused
1993در فیلم لینکلیتر Linklater شخصیتهای بسیاری شکلگرفتهاند تا برای مخاطب آشنا باشند چراکه آنها حدود 100 دقیقه با شخصیتها در ارتباط هستند. احساسی که وابسته به گذر زمان باشد مسئله مهمی برای کارگردان است و او در این فیلم توانست یکشبه به آنچه با زمانبندی پراکنده در «پسرانگی» Boyhood یا سهگانه «پیش» Before انجام داده بود برسد چراکه احساسهای متعددی را بهطور همزمان مثل احساس یک سال آخری که به پایان یک مهمانی مینگرد، یا چرایی احساس پوچی و عجیبوغریب در پایان بخش مهمی از زندگی را ثبت کرده است.
5. چانگکینگ اکسپرس Chungking Express
1994ساختههای وونگ کار-وای Wong Kar-Wai در دهه 90 بسیار گیجکننده بودند اما تارانتینو کمک کرد تا فیلم «چانگکینگ اکسپرس» به آمریکا برسد و او را در فضای بینالمللی مطرح کند. شاهکار وونگ زیبایی را در رنج گمشدن در این دنیا پیدا میکند. دو داستان عاشقانه از دو پلیس که در یک شهر شلوغ اتفاق افتاده و فیلمساز صحنههای بینظیری از درک و احساس را با استفاده از رنگهای جسورانه و واضح، ترکیببندی و افکت محو شونده تصویر آهسته سبک خودش را در آن خلق کرده است. نتیجه کار به یک مفهوم گسترده از احساسات شخصیتها که اغلب در خود فرورفتهاند تبدیلشده است.
4. روز دوم ماه فوریه Groundhog Day
1993اگر فیلم را بهاندازه کافی تماشا کرده باشید به سه نکته جالبتوجه پی خواهید برد. یک، آشکار شدن استعداد درونی و عمق شخصیت بیل موری Bill Murray بهعنوان بازیگر. دو، یک درس زندگی تکاندهنده که ترکیبی از «چه زندگی شگفتانگیزی» It’s a Wonderful Life و فلسفه بودائی که به گونهای نسبت به پیچیدگی و سادگی مذهب هردو بیطرف است، میدهد. سه، فیلمنامهای که پتانسیل داستانسرایی کامل در این مدیوم را طوری تغییر میدهد که پیش از این هیچ فیلم کمدی دیگری چنین کاری نکرده بود. تنها با دیدن یک باره این فیلم، همچنان با یک کمدی فوقالعاده لذتبخش روبرو میشوید که لبخند را بهصورت شما میآورد.
3. داستان عامهپسند Pulp Fiction
1994فیلمی که کوئنتین تارانتینو بعد از «سگهای انباری» Reservoir Dogs ساخت، میبایست میزان زیادی انرژی و انتظارات را با خود به همراه میآورد، اما او با داستان دو مرد گانگستر، رئیس و همسرش و چند سارق خردهپا که چهار داستان خشن و جناییشان به روشی بسیار دلپذیر با یکدیگر تلاقی دارد، نیز فراتر رفت. تارانتینو به طرز خاصی مخاطبانش را نسبت به مردان بیوجدانش، بهخصوص وینسنت (جان تراولتا) و جولز (ساموئل ال. جکسون) که میتوانند در حین مکالمات فلسفیشان نفسی بگیرند و گروهی را به قتل برسانند و دوباره به ادامه مکالمه بپردازند و وانمود کنند هیچ اتفاقی نیفتاده است، علاقهمند میکند. این فیلم یکی از نوآورانهترین فیلمهای این دهه است.
2. کلوزآپ Close-Up
1990«کلوزآپ» تنها به ماهیت عباس کیارستمی نمیپردازد، بلکه به ماهیت خود سینما میپردازد. درست مثل موضوع داستان -مردی که خود را بهجای محسن مخملباف جا میزند- فیلم مسائل زیادی را یکباره بازگو میکند: مستند، خیال، اجرای مجدد و تصاویر خام. کیارستمی اغلب در سراسر دوران حرفهای بانفوذش یک خود-بازنگر بود، رویکردی که بهندرت نسبت به آنچه اینجا میگذرد ارزشمند است: شما متوجه میشوید که «کلوزآپ» ازآنچه در ابتدا به نظر میرسد بیشتر پیش میرود حتی اگر نتوانید فرمی که به آن تبدیل میشود را تشخیص دهید.
1. رفقای خوب Goodfellas
1990برای اسکورسیزی ساخت این فیلم تنها یک ورزش هوشمندانه نبود -اگرچه هیچکس مانند او تحقیق نمیکند و رویکرد فرهنگی تاریخی او در فیلمسازی را هیچکس ندارد- اما عمیقاً احساسی و شخصی بود. چیزی که حقیقتاً درباره «رفقای خوب» وجود دارد روشی است که تمام نقصها را با وضوحی کامل در بر دارد. همه صحنههای فیلم همزمان همه وحشت جمعیت را در یک زمان ثبت میکند. اسکورسیزی واقعگرایی تاریخی مستند-گونهای را در برابر دوربین به تصویر کشیده است. طراحی صدای استادانه، قطعات موسیقی و صداگذاری او ارتباط ما با آنچه روی صفحه نمایش میبینیم را دگرگون میکند.
در آخر، «رفقای خوب» یکی از پیچیدهترین و چالشبرانگیزترین فیلمهای این دهه است، اگرچه دیدن دوباره و دوبارهی فیلم کار سختی نیست.
Post Views:
10