ماهان شبکه ایرانیان

بررسی مدیریت بحران در آئینة زلزلة بم

بافت معماری شهر، جاذبه های گردشگری، وجود اشرار در منطقه، شرایط بد اقتصادی مردم منطقه و کشته شدن بسیاری از مسؤولین شهر در اثر زلزله، ویژگی های خاص زلزلة بم بود که به آن ابعاد جهانی داد. در چنین حادثه ای مدیریت بحران حرف اول را می زند.

بافت معماری شهر، جاذبه های گردشگری، وجود اشرار در منطقه، شرایط بد اقتصادی مردم منطقه و کشته شدن بسیاری از مسؤولین شهر در اثر زلزله، ویژگی های خاص زلزلة بم بود که به آن ابعاد جهانی داد. در چنین حادثه ای مدیریت بحران حرف اول را می زند.

نگارندة مقاله، با ذکر این نکته که هدف از مدیریت بحران زلزلة بم، اصلاح آن در بحران های آتی می باشد، با نگاه کارشناسی نقاط ضعف و قوت مدیریت بحران در زلزلة بم را بررسی نموده و در پایان پیشنهادهایی را برای مطالعة دقیق تر جوانب مختلف این حادثه و عبرت آموزی از آن برای جلوگیری از پیدایش حادثه ای عظیم تر در تهران بیان می دارد.

مقدمه

سحرگاه روز جمعه 5/10/82  بخش عمده ای از شهر بم در عرض دقایقی به ویرانه تبدیل گشت و حادثه ای مهیب در تاریخ ایران و اذهان جهانیان ثبت گردید. زلزله بم تا هفته ها به موضوع مهم رسانه های داخلی و خارجی مبدل شده و تیترهای گوناگون صفحات نشریه ها و روزنامه ها را پر کرد. در این میان انواع تحلیل ها در حوزه های متفاوت در مورد این حادثه ارائه شد. اما مسیر حوادث آنگونه پیش رفت که انتظارش بود. پس از چند هفته که از دفن بم در زیر خاک گذشت حساسیت آن هم در اذهان گم شد. بطوری که رهبر معظم انقلاب در دومین دیدار خود از بم به نوعی از رسانه ها گله مند شدند که حساسیت ویژه بم نباید فراموش شود. به راستی چرا نباید حساسیت بم را فراموش کرد؟

آنچه در حادثه بم بسیار نمایان بوده و مورد نقد کارشناسان و مردم نیز قرار گرفت مدیریت بحران حادثه بم بود. بسیاری سازمانهای مسئول را در این بخش ناکارآمد تلقی نمودند و گروهی بی نظمی، تعلل و کندی، اثربخشی پایین این حادثه را به کل نظام مدیریت کشور در عرصه های اقتصادی، صنعتی و …. تعمیم دادند.

اما در مقابل برخی نیز نظام مدیریت بحران را در این واقعه کارآمد شمرده و بر فزونی نقاط قوت بر نقاط ضعف تکیه داشتند. مقاله خاصی نگاهی دارد به مدیریت بحران در بم با ذکر این تذکر مهم که:

1)  در تحلیل نباید از میزان و عمق فاجعه بم غافل بود.

2)   مقصود از نقد مدیریت بحران در بم بدگوئی از افراد یا گروهها و سازمانها نیست، بزرگ نمائی مشکلات و یا به چالش طلبیدن مجموعه نظام مدیریت کشور نیست که اگر اینها هدف باشند هر تحلیلی را به خطا خواهد برد. هدف بررسی همه جانبه حادثه (در حد یک مقاله) با تاکید بر نقاط قوت و ضعف بمنظور اصلاح در بحرانهای آتی است.

ویژگی های حادثه بم:

چند سال پیش حوادثی نظیر بم (البته نه در ابعاد آن) در کشور اتفاق افتاده بود از زلزله های منجیل و رودبار تا قزوین.

اما هیچکدام ابعادی چون بم نیافت، چرا؟

1) از نظر زمین شناسی نوع زلزله بم به دلایلی چون در سطح بودن، بافت زمین شناسی منطقه، بافت معماری شهرو روز و ساعت وقوع، متفاوت از زلزله های مشابه و مخرب تر بود.

2) جاذبه های گردشگری و آشنایی بسیاری از مردم جهان با آثار تاریخی (بویژه ارگ بم) باعث شده تا بم جزو شهرهای مهم گردشگری در ایران باشد. همین عامل تاحدی به جهانی شدن حادثه بم کمک کرد.

3)  تعداد تلفات، خرابی بیش از 70 % شهر که عملاً به معنای نابودی یک شهر بر اثر زلزله است ازلحاظ روانی بیشترین اثر را در شکل گیری رسانه ای حادثه بم داشت.

4) موقعیت مکانی شهر بم که در خط سیر باندهای قاچاق کشور بوده و از دیربازنیروهای انتظامی، امنیتی و مردمی در شهر و اطراف آن با کاروانهای قاچاق موادمخدر درگیر بودند، باعث شد تا وقوع زلزله حساسیت امنیتی منطقه را دوچندان کند.

5)  وجود اشراری در منطقه که پیش تر با گروگانگیری  مردم و گردشگران سعی در تخریب چهره منطقه و کسب درآمد نامشروع داشته و همواره مترصد میدان تازه ای برای اقدامات خود بودند باعث شد تا فرصت پیش آمد، را مغتنم شمرده و سعی در بهره برداری از زلزله بم نمایند.

6) شرایط بد اقتصادی مردم منطقه و روستاهای اطراف بدلیل خشکسالی چند ساله در منطقه و بحرانهای اقتصادی مردم باعث شد تا پس از زلزله بسیاری جهت استفاده از جو بدست آمده راهی شهر بم شوند بطوریکه برخی از گزارشها حاکی از آنست که جمعیت بم پس از حادثه 2 برابر شده است (!)

7)  در اثر این حادثه طبق گزارش رسانه ها تقریباً اکثر مدیران بومی در بخش های مختلف بر اثر زلزله کشته شدند. لذا به یکباره شهر سکان مدیریتی خویش را از دست داده و وخامت این حادثه تشدید شده است.

8) ابعاد فاجعه و خاصه ابعاد رسانه ای آن بحدی زیاد بود که ناخواسته سیل خروشانی از کمکهای مردمی را به سمت بم روانه داشت. هجوم غیرساختارمند و کنترل شده کمک های مردمی و حضور مردم در شهر و اطراف آن و راههای ارتباطی علی رغم نکات فراوان ارزشمند نهفته در آن بر ابعاد بحران افزود. هرچند که نباید از انصاف دور داشت که اگر این کمکها نبود مدیریت بحران بسیار سخت می شد لیکن مقصود ناهماهنگی در ارسال کمکهاست نه اصل همیاری مردم.

مدیریت بحران در زلزله:

زلزله یکی از انواع بحرانهای طبیعی است. که هراز چند گاهی بخشی از جهان را فرامی گیرد. سرعت، حجم و ابعاد تخریب ناشی از زلزله، آثار جنبی خرابی مانند قطع راهها، برق، گاز، خطوط ارتباطی و …. بهمراه تلفات انسانی بالا از مهمترین ویژگی های زلزله های شدید است. به همین علت، ابعاد بحران پس از وقوع زمین لرزه به سرعت گسترش یافته و نیازمند بکارگیری روشها و اصول مدیریت بحران است. بطوریکه در یک زلزله برای کنترل بحران علاوه بر مواردیکه در تمامی بحرانها به شکل عمومی بایستی رعایت نموده و از اصول عمومی مدیریت بحران می باشند، عملیات ذیل صورت می گیرد:

1) عملیات امداد و نجات: در این مقطع که علی القاعده بایستی در لحظات اولیه صورت گیرد هدف نجات جان مصدومین و افرادی است که در زیر آوارها گرفتار هستند. ویژگی مهم این مرحله سرعت عمل و دقت در عملیات امدادی است، زیرا بعضاً عدم دقت در نجات فرد گرفتار باعث می شود تا صدمات بیشتری به وی وارد گردد.

2) عملیات امنیتی: معمولاً در زلزله های شدید به دلیل خرابی خانه ها، بانکها، مغازه ها و …. امکان سو ء استفاده و هرج ومرج بالاست از سوی دیگر هجوم مردم عادی جهت امدادرسانی نیز علاوه بر خطرات برای خود آنها و مصدومان می تواند باعث بروز مسائل امنیتی گردد. از اینرو معمولاً نیروهای مسلح کشور بایستی با سرعت و حساسیت اقدام به ایجاد کمربند امنیتی در حوزه موردنظر کنند.

3) عملیات اسکان: پس از ساعات اولیه حادثه که معمولاً افراد در شوک ناشی از وقوع زلزله به سرمی برند، مسأله اسکان بازماندگان مطرح می شود. این اسکان درابتدا بصورت موقت خواهد بود که عمدتاً از چادر بهره گرفته می شود و بتدریج از اتاقک مجهز استفاده می شود.

توزیع سریع، برنامه ریزی شده و منسجم امکانات اسکانی در این مقطع بسیار حساس است.

4) عملیات امدادروانی: حوادث ناشی از زلزله دارای آثار بسیار مخرب روانی بر افراد است. از دست دادن بستگان، هراس از آینده، خلاء ناشی از نابودی ناگهانی امکانات و اموال و مشاهده ضجه های دلخراش برخی از این آثار هستند. در این مرحله حساسیت برخورد با افراد از نظر روانشناسی بسیار مهم و ظریف است.

5) عملیات پشتیبانی : شامل فراهم نمودن امکانات اولیه موردنیاز مردم، توزیع مناسب آنها، رساندن غذای گرم، مایحتاج مصرفی و دارویی، توزیع مناسب، کارآمد و عادلانه اقلام از ویژگیهای این مرحله است.

6) عملیات لجستیک: حمل و نقل در یک حادثه زلزله از چند نظرمهم است: اولاً) معمولاً شریانهای ارتباطی قطع است، لذا از راههای معمولی امکان سامان دادن عملیات دیگر نیست.

 ثانیاً) سرعت عمل دربسیاری از مراحل قبلی سرنوشت ساز است، لذا راه هوایی و استفاده از امکانات ناوبری نیروهای مسلح در اولین ساعات حادثه بسیار حیاتی است.

7)  عملیات رسانه ای: ابعاد یک حادثه مادامی که در آئینه رسانه ها مطرح نگردد مورد غفلت بوده و بسیاری ازمراحل مذکور پس از بعد رسانه ای بحران سرعت، نظم و جریان می یابند بهمین دلیل عملیات رسانه ای و گزارش دهی منظم از روند امور بسیار مهم است.

8) عملیات اطلاع رسانی: اطلاعات بستر تصمیم گیری است و و دراین بین حساسیت آن افزون می گردد، آمار تلفات، نیازمندیها  و … مواردی است که سریع، مطمئن و قابل اتکاء باید تهیه شود تا جلوی شایعه  را بگیرد.

حال باتوجه به نکات فوق نگاهی گذرا داریم بر ابعاد مدیریت بحران در زلزله بم این بخش در دو قسمت نقاط قوت و ضعف خواهد آمد.

نقاط قوت:

1) ابعاد رسانه ای؛

یکی از نقاط قوت مدیریت بحران زلزله بم ابعاد رسانه ای آن بوده است بجز ساعات اولیه که هنوز حساسیت و ابعاد مساله ناگفته و ناشناخته بود عملاً صداوسیما، مطبوعات و رسانه های داخلی و خارجی بیشترین نقش را در بسیج مردم، ایجاد انگیزش مضاعف در دستگاههای مسئول و انعکاس نقاط قوت و ضعف عملیات در بم داشتند.

2) کنترل سریع اوضاع؛

با توجه به ابعاد آن، نکاتی که پیشتر درخصوص حادثه بم بیان شد ازنقاط قوت بحران بم بود، بطوری که یک شهر مخروبه پس از چند روز دوباره جان گرفته و اوضاع درحد قابل قبولی قرارگرفت. البته طبیعی است حجم و عمق حادثه بحدی بود که تصور آن جز برای کسانی که از نزدیک بم را پس از زلزله دیده اند. قابل درک نبوده لذا بخش سرعت کنترل باتوجه به فاجعه قابل قبول بوده این مطلب در برخی گزارشهای امدادگران خارجی نیز مطرح شده است.

3) حضور مسئولین بلندپایه نظام؛

 حضور مسئولین بلندپایه نظام در روزهای اولیه حادثه و مدیریت در صحنه نیز نکته مهم و قابل توجهی بود، بویژه بازدیدهای مقام معظم رهبری وریاست محترم جمهوری بسیار روحیه بخش و اثربخش بوده است.

4) عملیات لجستیک؛

 عملیات لجستیک بخصوص در بعد هوایی آن بسیار خوب بود و سرعت تعمیر فرودگاه بم با استفاده از امکانات نیروهای مسلح هرچند با کمی تاخیر اما اثربخش صورت گرفت.

نقاط ضعف:

قبل از آنکه نقاظ ضعف مدیریت بحران بم را مطرح نماییم باید متذکر شد که:

 اولاً) بیان نقاط ضعف بمنزلة چشم پوشی زحمت عظیم و تلاش والای افراد نیست بلکه جهت تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف است.

 ثانیاً) برخی از این موارد مختص حادثه بم و برخی قبل از این حادثه هستند.

1) ایران یکی از کشورهای حادثه خیز (بویژه سیل، زلزله) است. آینده نگری در این خصوص حکم می کند که یک ستاد فعال حوادث غیرمترقبه با دستورالعملها، امکانات و بودجه مناسب با محوریت واحدهای درگیر و عملیاتی (اصطلاحاً در صحنه) بطور آماده در کشور حضور داشته باشند. بطوریکه امکانات و وسایل موردنیاز برای امداد و نجات، اسکان و … در چندین منطقه حاضر بوده و در اسرع وقت به منطقه ارسال گردد. این درحالی است که برخی از کشورها حتی هواپیماهای حمل و نقل مجهزی دارند که در آنها چادر، دارو …. آماده و از قبل بارگیری شده تا درصورت وقوع حادثه زمان زیادی صرف بارگیری نشود. در این خصوص متاسفانه هرچند بصورت ظاهری ستادهای مربوطه در کشور وجود دارند اما در عمل مدت زمان زیادی طول می کشد تا این ستادها فعال شده، امکانات شناسایی شده، بارگیری و در صحنه ها حاضر شوند. ضمن اینکه معمولاً محوریت و مدیریت ستاد و خاصه بودجه های مربوطه در اختیار نیروهای در صحنه نیست بلکه سازمان دیگری که بیشتر نقش تصادفی و یا هماهنگی های کلان را دارد متولی می شود.

2) عملیات اطلاع رسانی در حادثه بم بسیار ضعیف بود، بطوری که آمار ضد و نقیض، در موارد متعددی اعلام می شد، که بسیاری از نمونه های آن در اذهان باقی مانده است. البته طبیعی است برآورد تلفات مالی و انسانی و یا درصد خرابی دقیق در ابتدا ممکن نیست اما در حادثه بم ضعف اطلاع رسانی بویژه در روزهای اولیه بحدی بود که برخی اوقات اخبار کاملاً متناقض منتشر می شد بعنوان نمونه در حالیکه یک شبکه تلویزیون از قول یک منبع کمک رسانی اطلاع از تکمیل انبارها و عدم نیاز به ارسال چادر، پتو و دارو می کرد، شبکه دیگر از قول منبع دیگری درخواست ارسال چادر و پتو می نمود. یا هنوز پس از گذشت بیش از یکماه از حادثه هنوز بطور رسمی آمار تلفات ذکر نشده است.

3) عملیات امداد و نجات با ضعفهای اساسی روبرو بود علت آن را می توان در موارد متعددی برشمرد که ذکر آن خارج از حوصله این مقاله است اما پس از گذشت 2 روز هنوز مردم مجبور بودند از دست و یا وسایل اولیه برای خاک برداری بهره جویند و ماشین های خاکبرداری با تاخیر قابل ملاحظه ای وارد میدان شدند. تاخیر در عملیات نجات که حتی در آن تفاوت بین یک مرده با یک مصدوم و یا یک انسان سالم به کوتاهی چند ثانیه است، در حادثه بم بسیار چشمگیر بود و به خاطر بی نظمی دراین عملیات و عدم سازماندهی مناسب آن ابعاد مسأله را پیچیده تر نمود.

4) عملیات امنیتی باتوجه به حساسیت منطقه کفایت نکرد هرچند که سریعاً با حضور مقامات امنیتی و انتظامی آرامش نسبی بر منطقه حاکم شد، لیکن بهتر است در چنین شرایطی قوه قضائیه با توجه به عمق حادثه و جلوگیری از هرج ومرج و سو ء استفاده  سریعاً با راه اندازی دادگاهی حاضر در منطقه با متخلفان به شدیدترین شکل برخورد می کرد.

5) امکانات نامناسب مردم در روزهای اولیه ازجمله نقاط ضعفی بود که توسط برخی از مسئولین محترم نیز مورد اعتراض قرار گرفت، تاخیر در رساندن چادر به منطقه، برپایی اردوگاه در محل دورتر از شهر ازجمله نقاط ضعف اولیه بود که البته با تدبیر انجام شده بهبود یافت.

6) اگر همدردی، مساعدت و حضور معنادار مردم به مسئولان و کشورهای مختلف را بخشی از عملیات امدادروانی بدانیم باید گفت که از این نظر (همانطور که پیشتر بیان شد) نقطه قوتی داشت اما آنچه مهم است تداوم این عملیات است که متاسفانه پس از چند روز کم رنگ شد بطوریکه مقام معظم رهبری در اولین دیدار خود از بم نسبت به آن گلایه نمود و خواستار آن شد تا حساسیت بم فراموش نشود.

7) یکی از مهمترین نقاط ضعف زلزله بم توزیع امکانات پس از حادثه بود، بطوریکه در بازدید مقام رهبری بطور ناشناس طبق آنچه در مطبوعات منعکس شد گلایه مردم از عملیات پشتیبانی بود.

8) احساسی برخورد کردن بجای منطقی رفتار نمودن در برخی مواقع از ویژگیهای حادثه بم بود. بعنوان مثال در عملیات مربوط به مدیریت بحران در زلزله برخی از مسئولین بعلت نقش کلیدی در صحنه عملیات، بایستی شخصاً در منطقه حضور یافته و عملیات مربوط به حوزة خود را رأساً مدیریت کنند. در عوض برخی از مسئولین بعلت هماهنگی های جانبی (البته مهم) بایستی در خارج از منطقه بوده و از قدرت و امکانات خود در مرکز بهره گرفته و عملیات مربوط به حوزه خود را در صحنه به معاونین واگذار کنند این از مواردی است که باید در دستورالعمل های بحران از قبل معلوم شده باشد تا معلوم گردد کدام مسئولین سریع به منطقه بروند و کدامیک در تهران عملیات را هدایت کنند، در حالیکه بنظر می رسد برخی از مسئولان صرفاً از روی احساس وظیفه و حساسیت شخصاً به بم رفتند و خلاء حضور آنها در تهران (بویژه در دسترس نبودن آنها برای ارتباطات در برخی از مواقع) عملیات را با مشکلاتی مواجه داشت.

9) زلزله غیرقابل پیش بینی است و هنوز هم کسی در جهان پیدا نشده است که مدعی پیشگیری آن باشد اما وقوع برخی حوادث می تواند دال بر نزدیکی آن باشد. طبق گزارشها قبل از وقوع حادثه بم از چند روز پیش و حتی در شب حادثه لرزه هایی در شهر بوده و حتی مردم بعضاً نگرانی نیز داشته اند، آگاهی از این مطلب، حساسیت نسبت به آن و مطلع نمودن مردم هرچند ممکن بود توأم با خطا باشد (مانند مسجدسلیمان بعد از حادثه بم) اما حداقل می توانست از تلفات انسانی زلزله بکاهد. بنظر می رسد گسترش شبکه های لرزه نگاری در کشور می تواند در این امر مفید باشد.

10) اصلی ترین نقطه ضعف مدیریت بحران در زلزله بم را باید در عدم تمرکز مدیریت بحران دانست. وجود سازمانهای متعدد در شأن تصمیم گیرنده، تداخل وظایف، اختیارات و مسئولیتهای آنها، فقدان نظام ارتباطی قوی (مانند یک سیستم پشتیبان تصمیم گیری کارآمد برای بحران)، تفکیک بین صاحبان منابع مالی و مسئولین حل بحران در صحنه اجرا (اعتبار در اختیار عمدتا وزارت کشور و انتظارات عمدتا از سازمان هلال احمر) ، برخی از نشانه های عدم تمرکز یاد شده است. در حالیکه یک مدیریت واحد که هم در صحنه عمل و هم در صحنه اعتبارات مؤثر است باید کنترل تمامی امور را بدست گرفته و عمل کند. این نکته در تذاکرات مقام معظم رهبری و مصاحبه ریاست محترم جمهوری مورد اشاره بود. حتی بیم آن می رفت تا این نقصان در بازسازی بم نیز تاثیرگذار شود که با تشکیل ستاد ویژه و تعیین مسئول مشخص میزان هماهنگی ها بیشتر شد.

11) کمبود و ناکارآمدی وسایل امداد و نجات نیز نقطه ضعف دیگری است که باید اشاره شود. در حال حاضر در جهان تیم های امداد و نجات کاملاً مجهز به امکانات و وسایلی هستند که در روند عملیات آنها و مسیر حل بحران تاثیر دارد (بویژه با رعایت این نکته که در زلزله یک ثانیه نیز ارزش دارد) سگ های زنده یاب، دستگاههای زنده یاب، وسایل خاک برداری ، وسایل اولیه امدادرسانی، ژنراتور برق، چادرهای مجهز و … برخی از این موارند که در تیم های خارجی مستقر در بم مشاهده می شود، اما جای برخی از آنها در تیم های داخلی ناقص است. حتی جالب است که برخی از تیم های خارجی اعزامی به بم پیش از سفر با انجام مطالعه سریع بدون اطلاع رسانی قبلی، تمامی مایحتاج حضور مؤثر خویش (از نظر امدادرسانی به مصدومان و خدمات رسانی به امدادگران) را با توجه به شرایط اقلیمی، محیطی و بحرانی منطقه بم (نه بطور کلی مناطق زلزله زده) به همراه داشتند.

12) در زلزله اغلب افراد  احساسی رفتار می کنند، وجود مدیران کارآمدی که از قبل آموزشهای مدیریتی لازم را دیده باشند و بتوانند مجموعه عملیات را هدایت کنند و عملاً با سو ء مدیریت برابعاد آن اضافه نکنند از اهمیت خاصی برخوردار است. هرچند تلاشهای هلال احمر در برگزاری آموزشهای ویژه مفید بوده لیکن در مجموع از بررسی گزارش ها و مصاحبه با دست اندرکاران این قرینه بدست می آید که کمبود افرادیکه توان مدیریت بحران (اداره تیم های کوچک امدادرسانی، پشتیبانی و …) را داشته باشند و تحت یک مرکزیت واحد عمل کنند مشهود بوده است.

جمعبندی و پیشنهادها

زلزله بم حادثه ای غم انگیز بود که واقع شد و البته آخرین مورد آن در ایران و جهان نخواهد بود. عملکرد مدیریت بحران در این حادثه از دو حیث قابل بررسی است اگر فارغ از ابعاد و ویژگی های بم به موضوع نگریسته شود مدیریت بحران زلزله در بم عملکرد نامناسبی داشته است. اما زمانیکه ابعاد حادثه نیز در قضاوت لحاظ می شوند باید اذعان داشت عملکرد مجموعه  مدیریت بحران تاحدی مناسب بوده. البته ارزیابی نهایی درحد این مقاله نیست و نیازمند مطالعه بیشتر توسط مسئولان است.

 اما پیشنهاد می شود که:

1) مطالعه علمی و دقیقی درخصوص مدیریت بحران در زلزله بم با هدف ریشه یابی مشکلات قبل از حادثه (مانند پاسخ به این سوال که چرا یک شهر با یک زلزله حدوداً 7 ریشتری ویران می شود و نقش سازمانهایی چون شهرداری، وزارت مسکن و … در ایمن سازی چیست؟) ، معضلات حین عمل و ناهماهنگی های بعد از اتمام عملیات امداد و نجات و شروع بازسازی انجام شود.

2) در هر عملیات متولی شخصی تعیین شده و همگی در نظارت، مدیریت یک نهاد تصمیم گیرنده عمل نموده و انتظارات . پاسخگویی و اعتبارات متوجه این نهاد بوده و سایرین وظیفه اجرا داشته باشند.

3) ضعف های نظام امداد و نجات (اعم از ساختاری و ابزاری و حتی مسائل فرهنگی) بصورت یک چک لیست طراحی شده و برنامه های آموزشی ، مقاوم سازی، فرهنگ سازی و ارتقای سطح دانش فنی در عملیات امدادونجات با عمق دهی و پرهیز از حرکات شعاری و نمایشی انجام شود. در این راه مطالعه الگوهای خارجی و الگوبرداری (نه کپی سازی) از مدلهای موفق جهانی می تواند بسیار مهم باشد.

4) به یاد داشته باشیم که زلزله تهران با ابعادی به مراتب وسیعتر هر لحظه ممکن است حادث شود. زلزله ای که می تواند امنیت کل کشور را به خطر انداخته و اثرات جبران ناپذیری را بر کشور تحمیل کند. لذا جدی گرفتن خطرات حوادث غیرمترقبه آنهم در ایران بسیار حساس است.

زلزله بم در هر صورت تمام شد هرچند که بازسازی بم، از لحاظ شهر بم، مردم بم، جوانان، کودکان و کلیه بازماندگان کاری دشوارتر و حساستر است که هنوز باقی است. اما زلزله فقط یکی از جنبه های مدیریت بحران است. زلزله بم می تواند یک هشدار برای همه ما و مسئولان باشد که حوادث دیگری با ابعاد به مراتب بیشتر ممکن است هر لحظه فرا رسند. این حوادث و زلزله ها فقط در ابعاد مادی و جنبه های سیل و زلزله و … منحصر نیست اگر امروز زیرساخت های نامطمئن و غیرمقاوم ساختمانهای بم تاب تحمل زلزله 7 ریشتری را نداشت آیا زیرساخت های فرهنگی و اعتقادی مردم و جوانان، اقتصاد و مدیریت، سیاست و قضاوت و به یک معنا نظام را آنچنان محکم نموده ایم که نگران زلزله های مخرب دشمنان قسم خورده انقلاب نباشیم و آیا آنچنان دیوارها و پایه های نظام مقدس جمهوری اسلامی را با وحدت و یکدلی ایمن نموده ایم که در لغزشگاه های آتی استوار بمانند؟ آیا به واقع همگی ما فارغ از مسئولیت و پست و مقام خود هشدارهای ولایت را در مورد تهاجم فرهنگی ، حفظ وحدت ملی، پرهیز از مناقشات خسته کننده سیاسی، استعانت از ایمان الهی و قرآن کریم، انس با امامان ، ساده زیستی، جنبش نرم افزاری ، کار و تلاش و خدمت رسانی را سرلوحه امور خود قرار داده ایم؟

 ان شاء الله که به واقع اینگونه ایم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان