ماهان شبکه ایرانیان

انتظار یعنی زنده ماندن

من فقط یک جمله در باب انتظار عرض می کنم؛ این که در روایات ما وارد شده است که افضل اعمال امت، انتظار فرج است، یعنی چه؟ مگر انتظار چیست؟ انتظار ظهور حضرت ولی الله الاعظم (ارواحنافداه)، مگر چه مضمون و چه معنایی در بطن خود دارد که این قدر دارای فضیلت است؟ یک معنای انحرافی در باب انتظار بود که خوشبختانه امروز از آن فهم و برداشت غلط، اثر چندانی نیست

معانی گوناگون انتظار

من فقط یک جمله در باب انتظار عرض می کنم؛ این که در روایات ما وارد شده است که افضل اعمال امت، انتظار فرج است، یعنی چه؟ مگر انتظار چیست؟ انتظار ظهور حضرت ولی الله الاعظم (ارواحنافداه)، مگر چه مضمون و چه معنایی در بطن خود دارد که این قدر دارای فضیلت است؟ یک معنای انحرافی در باب انتظار بود که خوشبختانه امروز از آن فهم و برداشت غلط، اثر چندانی نیست. کسانی که مغرض و یا نادان بودند، این طور به مردم یاد داده بودند که انتظار، یعنی این که شما از هر عمل مثبت و از هر اقدام و هر مجاهدت و هر اصلاحی دست بکشید و منتظر بمانید تا صاحب عصر و زمان، خودش بیاید و اوضاع را اصلاح کند و مفاسد را برطرف نماید!

انقلاب، این منطق و معنای غلط و برداشت باطل را یا کمرنگ کرد و یا از بین برد؛ پس بحمدالله، این معنا، امروز در ذهن جامعه ما نیست؛ اما معنای صحیح انتظار، دارای ابعادی است که توجه به این ابعاد، برای کسی که می داند در فرهنگ اسلام و شیعه، چه قدر به انتظار اهمیت داده شده، بسیار جالب است.

یک بُعد، این است که انتظار به معنای قانع نشدن به وضع موجود است؛ «انتظار داریم»، یعنی هر چه خیر و عمل خوب انجام دادیم و به وجود آمده، کم و غیر کافی است و منتظریم تا ظرفیت نیکی عالم پر بشو. یک بعد دیگر از ابعاد انتظار، دل گرمی مؤمنین نسبت به آینده است. انتظار مؤمن، یعنی این که تفکر الهی ـ این اندیشه روشنی که وحی بر مردم عرضه کرده است ـ یک روز، سراسر زندگی بشر را فرا خواهد گرفت. یک بعد انتظار این است که منتظر، با شوق و امید، حرکت بکند؛ انتظار؛ یعنی امید. انتظار، ابعاد گوناگون دیگری هم دارد.

ملت ما باید روح انتظار را در خود زنده کند

ما ملتی منتظر هستیم؛ ملتی که به امید پیشرفت و موفقیت، اقدام و تلاش و انقلاب کرد و موفق شد. ما امروز برای انتظار، باید باب به خصوصی در زندگی خود باز کنیم. حقیقتاً ملت ما باید روح انتظار را به تمام معنا، در خود زنده کند. ما منتظریم؛ یعنی این امید را داریم که با تلاش و مجاهدت و پی گیری، این دنیایی که به وسیله دشمنان خدا و شیاطین، از ظلمات جور و طغیان و ضعیف کشی و نکبت حاکمیت ستم گران و قلدران و زورگویان پر شده است، در سایه تلاش و فعالیت بی وقفه ما، یک روز به جهانی تبدیل خواهد شد که در آن، انسانیت و ارزش های انسانی محترم است و ستم گر و زورگو و ظالم و قلدر و متجاوز به حقوق انسان ها، فرصت و جایی برای اقدام و انجام خواسته و هوای و هوس خود، پیدا نخواهد کرد. این روشنایی، در دیدگاه ما نسبت به آینده وجود دارد.

ما ملت ایران باید به این معنای انتظار، بیش از گذشته تکیه کنیم؛ چون دنیای بشری، به انتظاری که ما داریم، محتاج است. این امیدی که در دل ملت ایران وجود داشت و در سایه آن توانست این کارهای بزرگ را انجام بدهد، ملت های ضعیف و مظلوم دنیا، امروز به این امید احتیاج دارند. آنها هم باید این امید را پیدا کنند. اگر پیدا کردند و نور امید در دل ملت ها تابید، کارهای دنیا، اصلاح خواهد شد و مشکل ملت های مظلوم، اگر نگوییم به صورت کامل، به صورت متنابهی ـ ولو در طول چند سال ـ حل خواهد شد؛ اما اگر این امید، در دل ها نتابد و همان طوری که شیطان ها خواستند، مردم مأیوس باشند، ملت ها مأیوس بمانند، روز به روز، وضع بدتر خواهد شد.1

رابطه بین شیعیان و حضرت مهدی (عج) یک رابطه دائمی و قلبی است

ارتباط قلبی یکایک مردم مؤمن با مقام ولایت عظمی و ولی الله اعظم، یکی از برکاتی است که از مشخص بودن مهدی موعود - عجل الله فرجه الشریف در عقیده مردم ما ناشی می شود. ما علاوه بر اعتقاد به اصل وجود مهدی و این که کسی خواهد آمد و دنیا را از عدل و داد پر خواهد کرد، شخص مهدی را هم می شناسیم و نام و کنیه و پدر و مادر و تاریخ ولادت و کیفیات غیبت و اصحاب نزدیک و حتی بعضی از کیفیات هنگام ظهور او را نیز می دانیم. اگر چه آن شخصیت درخشان و خورشید تابان را در بیرون و محیط زندگی خود نمی بینیم و او را تطبیق نمی کنیم، اما معرفت به حال او داریم.

رابطه بین شیعیانی که این اعتقاد را دارند، با مقام ولایت و مهدی موعود، یک رابطه دائمی است و چه قدر خوب و بلکه لازم است که یکایک ما، قلباً هم این رابطه را با توجه و توسل و حرف زدن با آن حضرت، حفظ کنیم. طبق همین زیاراتی که وارد شده و بعضاً مأثور است و به احتمال زیاد به خود معصوم علیه السلام مستند می باشد، این رابطه قلبی و معنوی بین آحاد مردم و امام زمان(عج)، یک امر مستحسن، بلکه لازم و دارای آثاری است؛ زیرا امید و انتظار را به طور دائم در دل انسان زنده نگه می دارد.

روزگار کنونی، یکی از تاریک ترین و تلخ ترین ادوار زندگی بشر

دنیا در طول تاریخ طولانی بشر، ادوار سیاه و تاریکی به خود دیده است؛ اما بدون شک، یکی از تاریک ترین ادوار زندگی بشر و تلخ ترین روزگارهای عمومی مردم عالم، همین روزگار کنونی است که در آن هیچ تردیدی نباید کرد و این، به خاطر تسلط روزافزون قدرت های شیطانی و بزرگ عالم بر زندگی انسان هاست.

اگر شما به وضع دنیا نگاه کنید، قضیه روشن می شود. در دنیا، قدرت ها، عالم را بین خودشان تقسیم کرده بودند و روز به روز تسلط و تصرف قدرت های بزرگ، نسبت به مناطق گوناگون عالم، سخت تر و سنگین تر شده است؛ مثلاً امروز دخالت قدرت شیطانی و طاغوتی آمریکا در زندگی ملت ها، از همیشه بیشتر است؛ در همه شئون عمده و اساسی ملت ها، دخالت می کنند و این دخالت، منحصر به مسائل اقتصادی ملت ها نیست؛ بلکه در فرهنگ و سیاست و اداره امور و تعیین مدیران امور کشورها نیز دخالت می کنند. اگر کسانی در جوامع گوناگون، اوضاع را نفهمند و ندانند، راحت زندگی می کنند؛ اما صاحبان فکر و افراد هوشمند و روشنفکر و کسانی که می فهمند قدرت های طاغوتی با زندگی و سرنوشت آنها چه می کنند، حقیقتاً دنیا برای آنها تیره و تار است و زندانی بیش نیست؛ «ضاقت علیهم الارض بما رحبت».2 حقیقتاً انسان های هوشمند، در بسیاری از مناطق دنیا، این گونه زندگی می کنند. اگر در دل ها، امید به روزگار روشن باشد، مبارزه ممکن است و اگر امید بمیرد، مبارزه و حرکت به سمت صلاح هم خواهد مرد.

آثار عظیم اعتقاد به امام زمان (عج)

در قضیه ولادت آن بزرگوار و اعتقادی که به این حقیقت است، اگر انسان در دو ناحیه و در دو جهت جست وجو کند، آثار عظیمی را مشاهده می کند؛

اول، از جهت معنوی و روحی و تقرب الی الله و جهات تکامل فردی انسان است. کسی که اعتقاد به این مسئله دارد، چون با مرکز تفضلات الهی و نقطه اصلی و کانون شعاع رحمت حق، یک رابطه روحی برقرار می کند، توفیق بیشتری برای برخورداری از وسایل عروج روحی و قرب الهی الله دارد. به همین خاطر است که اهل معنا و باطن، در توسلات معنوی خود، این بزرگوار را مورد توجه ونظر دائمی قرار می دهند و به آن حضرت، توسل می جویند و توجه می کنند. نفس پیوند قلبی و تذکر و توجه روحی به آن مظهر رحمت و قدرت و عدل حق تعالی، انسان را عروج و رشد می دهد و وسیله پیشرفت انسان را ـ روحاً و معناً ـ فراهم می کند.

این، یک میدان وسیعی است. هر کسی که در باطن و قلب و دل و جان خود، بااین بزرگوار مرتبط باشد، بهره خودش را خواهد برد؛ البته توجه به کانون نور، باید توجه حقیقی باشد. لقلقه زبان در این زمینه، تأثیر چندانی ندارد. اگر انسان، روحاً متوجه و متوسل شد و معرفت کافی برای خود به وجود آورد، بهره خودش را خواهد برد. این، یک میدان فردی و تکامل شخصی و معنوی است.

جهت و وجه دوم، عبارت است از میدان زندگی اجتماعی و عمومی و آن چه مربوط به سرنوشت بشر و ملت هاست. در این زمینه، اعتقاد به قضیه مهدی و موضوع ظهور و فرج و انتظار، گنجینه عظیمی است که ملت ها می توانند از آن بهره های فراوانی ببرند. شما کشتی ای را در یک دریای طوفانی فرض کنید. اگر کسانی که در این کشتی هستند، عقیده داشته باشند که اطراف آنها تا هزار فرسنگ، هیچ ساحلی وجود ندارد و آب و نان و وسایل حرکت اندکی داشته باشند، کسانی که در این کشتی هستند، چه کار می کنند؟ آیا هیچ تصور می شود که اینها برای آن که حرکت کنند و کشتی را پیش ببرند، تلاشی بکنند؟ نه، چون به نظر خودشان، مرگشان حتمی است. وقتی انسان مرگش حتمی است، دیگر چه حرکت و تلاشی باید بکند؟ امید و افقی وجود ندارد.

یکی از کارهایی که می توانند انجام دهند، این است که در این مجموعه کوچک، هر کس به کار خودش سرگرم شود. آن کس که اهل آرام مردن است، بخوابد تا بمیرد و آن که اهل تجاوز به دیگران است، حق دیگران را بگیرد تا آن که چند ساعتی بیشتر زنده بماند. طور دیگر هم این است که کسانی که در همین کشتی هستند، یقین داشته باشند و بدانند که در نزدیکی آنها ساحلی وجود دارد؛ حالا اگر دور یا نزدیک است و چه قدر کار دارند تا به آن جا برسند، معلوم نیست؛ اما قطعاً ساحلی که در دسترس آنهاست، وجود دارد. این افراد، چه کار می کنند؟ اینها تلاش می کنند که خود را به آن ساحل برسانند و اگر یک ساعت هم به آنها وقت داده بشود، از آن یک ساعت، برای حرکت و تلاش صحیح و جهت دار، استفاده خواهند کرد و فکرشان را روی هم خواهند ریخت و تلاششان را یکی خواهند کرد تا شاید بتوانند خود را به آن ساحل برسانند.

امید، چنین نقشی دارد؛ همین قدر که امیدی در دل انسان به وجود آمد، مرگ، بال های خود را جمع می کند و کنار می رود. امید، موجب می شود انسان تلاش و حرکت کند؛ پیش ببرد؛ مبارزه کند و زنده بماند. فرض کنید ملتی در زیر سلطه ظالمانه قدرت مسلطی قرار دارد و هیچ امیدی هم ندارد؛ این ملت، مجبور است تسلیم بشود. اگر تسلیم نشد، کارهای کور و بی جهتی انجام می دهد؛ اما اگر این ملت و جماعت، امیدی در دلشان باشد و بدانند که عاقبت خوبی حتماً وجود دارد، اینها چه می کنند؟

طبیعی است که مبارزه خواهند کرد و مبارزه را نظم خواهند داد و اگر مانعی در راه مبارزه وجود داشته باشد، او را برطرف خواهند کرد.

بشریت در طول تاریخ و در حیات اجتماعی، مثل همان سرنشینان یک کشتی طوفان زده، همیشه گرفتار مشکلاتی از سوی قدرت مندان و ستم گران و قوی دستان و مسلطین بر امور انسان های مظلوم بوده است.

امید، موجب می شود که انسان مبارزه کند و راه را باز نماید و پیش برود. وقتی به شما می گویند انتظار بکشید، یعنی این وضعیتی که امروز شما را رنج می دهد و دلتان را به درد می آورد، ابدی نیست و تمام خواهد شد.

ببینید چه قدر انسان حیات و نشاط پیدا می کند. این، نقش اعتقاد به امام زمان صلوات الله علیه است. این، نقش اعتقاد به مهدی موعود می باشد. این عقیده است که شیعه را تا امروز، از آن همه پیچ و خم های عجیب و غریبی که در سر راهش قرار داده بودند، عبور داده است و امروز بحمدالله عزت و پرچم سربلندی اسلام و قرآن، در دست شما ملت مسلمان و شیعه ایران است. هر جا که چنین اعتقادی باشد، همین امید و مبارزه وجود دارد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان