رابطه تصورات ذهنی و آرامش
تصورات و تخیلات، الگوهای ذهنی هستند که بر کنش و رفتار هر شخص اثر مستقیمی دارد که حالات روحی، شخصیت و حساسیت هر فرد را در بر میگیرد.
الگوهای ذهنی ناهماهنگ شخص از خود نسبت به محیط میتواند حالات روحی او را دچار اختلال و شخص را حساس و شکننده کند و در اثر کمترین استرس دچار تنش و بیماریهای روانتنی شود. داشتن تصور عمیقی از الگوی ذهنی مناسب میتواند شخصیت برتر و با اعتماد به نفس و تسلطی در اعماق وجودمان شکل بدهد و همواره شخص با دیدی برتر میتواند بر امور تسلط داشته باشد و این اعتماد به نفس موجب آرامش روانی شخص شود. الگوهای ذهنی ایجاد شده در ذهن، به موقعیت اجتماعی و دگرگونیهای محیطی و حتی وضع ظاهری و در نهایت تفسیر ما از زندگی بستگی دارد و خلق ایجاد الگوهای ذهنی، در ارایه تنش و آرامش مؤثر است. قویترین قوای انسان، قوه «مخیله» است زیرا بدون وقفه و 24 ساعته حتی بدون حضور محرک کار میکند و آثار عمیقی در نگرش و تفکر و حالات روحی ما دارد.
دید برتر
درد و درمان به امید و دید مثبت و منفی شخص بستگی دارد زیرا در دید منفی و ناامیدانه، حالات درد و بیماری با تصورات رنجوری بدن ملکه ذهن میشود و در دید مثبت، شفا و سلامت و تندرستی ملکه ذهن خواهد شد. ملکه ذهن مثبت یا منفی، به اعماق درون نفوذ میکند و در آن صورت خواسته یا ناخواسته اعمال بدن را تحتتأثیر قرار میدهد. ارسال الگوهای ذهنی شدید در اعماق درون به دو صورت امکانپذیر است: طبیعی: مانند عشق، ایمان، ترس، دعاهای شبانه و مصنوعی: مانند فیکس چشمها، بیحسی عضلات، بیحرکتی بدن و برای کسب آرامش روحی بعد از ریلکس تن، باید به تخیلات و امیدها و آرزوها و خاطرات شیرین پرداخت تا روح ارضا شود. تصور زیارتگاهها و اماکن مقدس، به روح آرامش عمیقتری میدهد. در تصورات و تخیلات، دسترسی به غیرممکنها روح را ارضا میکند و یک شخصیت برتر در بازسازی و تکامل روحی خلق میشود و در نهایت، تقویت و آرامش روحی را موجب میشود. «تصورات» میتواند یکی از قویترین آثار آرامش را داشته باشد زیرا میتوان در هر موقعیتی این تکنیک را به کار گرفت.
بیوفیدبک آرامش
بیوفیدبک حالتی است که شخص آگاهانه به حالتها و احساسات قبلی خود برگشت مینماید تا بتواند احساسات خود را به طور عمیق درک کند و آنها را تحت کنترل ارادی خود بگیرد. در مغز مراکزی وجود دارد که نسبت به احساسات برانگیخته میشود تا بتواند هماهنگی لازم را برای برقراری تعادل ایجاد کند. برای هماهنگی دقیقتر درون و برون، این مراکز معکوس یا متضاد دارند که نسبت به احساسات متضاد برانگیخته میشود مانند سیری، گرسنگی، خشم و شادی، سرما و گرما؛ مغز با توازن این دو مرکز، توازن و تعادل را ایجاد میکند. برای توازن و تعادل روحی و جسمی باید بتوان این احساسات را به صورت ارادی و خود آگاهانه بیدار کرد و با افزایش یکی از این دو حس متضاد به حالت توازن و آرامش روحی رسید. برای بیداری احساسات باید در حافظه این احساسات را بایگانی و نگهداشت تا در صورت لزوم با بیداری یکی از دو حس متضاد بتوان حالات تعادل و آرامش را ایجاد کرد. بعد از بیداری احساسات میتوان احساسات خوشایند را تقویت و احساسات ناخوشایند را کمی تضعیف کرد تا احساس نشاط و آرامش دایمی برقرار شود. برای بیداری احساسات و حالات روحی باید ابتدا چرخش آگاهی به احساسات فیزیکی و یا احساسات فعلی کرد. سپس مرحله به مرحله احساسات قلبی را بیدار کرده و آنها را در حافظه ذخیره کرده تا در صورت لزوم بتوان با دسترسی به حافظه، احساسات مورد نظر را بیدار کرد.
گاه احساسات به صورت سمبلیک در ضمیر ناخودآگاه نقش میگیرند و برای کنترل این احساسات میتوان به عمل خواسته یا نیت کردن احساسات سمبلیک را بیدار کرد و آنها را تحت کنترل در آورد.
مراحل بیوفیدبک
بیوفیدبک در چهار مرحله است، بعد از تسلط کامل در هر چهار مرحله میتوان به سرعت احساسات را در هر موقعیت بیدار کرده و جسم و روح را تحت کنترل گرفت و درنهایت، به تعادل روحی و آرامش رسید. برای کنترل بهتر احساسات متضاد باید به صورت تسلسلی و پشت سرهم بیدار شوند تا وجهالتفاوت این دو حس بهتر درک شده و راحتتر بتوان آنها را بیدار و ایجاد توازن و تعادل روحی کرد. تمرینات ابتدا باید با حوصله و دقیق سپس رفتهرفته با سرعت بیشتر انجام شود و با تکرار و تمرین میتوان دو احساس متضاد را در حافظه حکاکی کرد و به سهولت آنها را به یاد آورد و به طور کامل به شکل واقعی و حقیقی آنها را بیدار کرد. با گسترش آگاهی بر احساسات واقعی و حتی کاذب میتوان به کنترل شدیدتری رسید، به طوری که اعمال خارقالعاده را با کنترل ذهنی به انجام رساند.
منبع:http://www.salamat.com
/ج