هفتهی گذشته خوب حاشیه داشتیم. سینمای ما به قدری اتفاقات ریز و درشت داشت که تلاش چندانی برای یافتن سوژههای حاشیهای و پر و بال دادن به آنها نداشتیم. جای بسی خوشالی نیز هست که 20:30 هم گاهی سوژهی سینمایی دست ما میدهد. در حوالی سینمای هفتهی گذشته نیز به یکی از این سوژههایی که 20:30 به ما داده بود پرداختیم که شما میتوانید آن را در مطلبی با عنوان مهران مدیری خودزنی کرد، در بنیتا بخوانید.
مادر قلب اتمی در نهایت از پرده برون افتاد

فیلم سینمایی مادر قلب اتمی با بازی چند ستارهی مطرح سینمای ایران که مدتی را هم در دوستاقخانهی* ارشاد آب خنک خورده بود، بر پردهی سینماها ظاهر شد. خیلیها از فیلم خوششان نیامد و آن را اتلاف وقت دانستند؛ در هرحال چه خوب و چه بد، فیلمی از سینمای ایران بود که به نمایش درآمد. اما حواشی آن در مورد خوب و بد بون فیلم نبود؛ صفبندیهایی بود که علیه فیلم صورت گرفت و خیلیها خواهان اتمام اکران آن بودند. حتی قضیه به مجلس نیز کشیده شد. در نهایت این فیلم در زمانی نامعمول از چرخهی اکران خارج شد و دیگر نقشی بر پردهی سینماها نزد. بابا یک فیلم بود دیگر.
پانوشت: زندان، محبس
دختر شیطون، بلا!

سلام بمبئی به دهان سازندگانش خوب مزه کرده. هنوز تب و تابش نخوابیده اعلام شد که قسمت دوم این فیلم نیز به زودی کلید میخورد. دوباره ستارگان هندی روی پردهی سینماهای ایران عشوهگری خواهند کرد. نکتهی جالب این فیلم اسمش است؛ «دختر شیطان». قشنگ قضیه هندی است. فقط به فکر پول نباشید لطفا. اندکی هم مخاطب را آدم حساب کنید!
شاید پدربزرگش بنگاه املاک داشته!

هفتهی پیش در برنامهی خنداننده شو، یکی از کمدینها، با اسم سوشا مکانی یک شوخیای کرد که داستان شد. جدا از قضیهی اعتراضات برخیها مبنی بر اینکه بابا اینجا خانواده نشسته، خود سوشا مکانی هم به گونهای جنتلمنطور به این قضیه واکنش نشان داد که جنبهی من بالاتر از اینهاست که با یک این حرفها ناراحت شوم و ...
سوشا راست میگوید؛ جنبهاش بیشتر از این حرفهاست. کسی که به خاطر شلوارش به بازداشتگاه میرود، اینها برایش چیزی نیست. جدا از همهی این ها شاید منظور از مکانی این باشد که پدربزرگ سوشا مکانی بنگاهدار بوده.
20:30 مگر اخبار نبود؟

تا جایی که یادمان هست و قدیمیها میگفتند، یک برنامهای بود به نام هفت که در آن دو نفر که تاریخ آنها را به یاد خواهد سپرد (شاید هم نخواهد سپرد) به اسم نقد فیلم، بلای دیگری سر فیلم میآوردند. این رویه را الان اخبار 20:30 از سر گرفته است. در این بخش خبری اصطلاحاتی مثل فیلمنامهی ضعیف و بیمحتوا، وجود الفاظ سخیف و... به کرات تکرار میشود که جای بسی خوشحالی است که کسانی که در صدا و سیمای ملی کار میکنند، متوجهی ضعف فیلمنامهنویسی در سینمای کشور شدهاند و دوباره جای بسی خوشحالی است که در نبود برنامهای چون هفت، دستاندرکاران 20:30 در نقد سینمای ایران در جهت بهبود ضعفهایش کوشا هستند. در نبود برنامهای حرفهای و وزین که چیزی به معضلات سینمای ایران بیافزاید، بخشهای دیگر باید جورش را بکشند.
احمد ایراندوست فیت با خیلیها

احمد ایراندوست و شراره رخام به صورت مشترک آهنگی بیرون دادند. اینجا وارد مبحث نقد موسیقی و ... نمیشویم. صرفا قصد داریم نگاهی مختصر به شعر این قطعهی موسیقی داشته باشیم تا ظرافتهای آن را روشنتر کنیم.
آقای ایراندوست در جایی از آهنگ میفرمایند «عین خیالت نیست». بعد از این قسمت خانم رخام در آهنگ هویدا میشوند و با صدایی اهورایی همانند آقای ایراندوست، میفرمایند که «به من تو تکیه میکنی تا که عذاب اون بشی». حالا با درنظر گرفتن اینها، روشن کردن چند نکته ضروری مینماید. احمد ایراندوست با توجه به ابعادش از ایستگاه فضایی بینالمللی هم قابل رؤیت است، پس عین خیالت نیست کمی دور از ذهن است و دوباره با درنظر گرفتن همین ابعاد اگر ایشان بخواهند به شراره رخام تکیه کنند... خودتان قضاوت کنید.
موضوع دیگری که در مورد آقای ایراندوست وجود دارد، اعتماد به نفس اوست که با ابعادش برابری میکند؛ اینکه بدون اطلاع محسن یگانه با او میخواهد فیت بدهد جدا، نظر مثبت یکی از خوانندههای مشهور لسآنجلسی هم به جهنم، یک جای دلمان جا میدهیم، تگ کردن جنیفر لوپز را چه کنیم!