ماهان شبکه ایرانیان

مبانی فلسفی نظام اقتصادی اسلام از دیدگاه امام خمینی رحمه الله؛ ۱- خداشناسی

نظام اقتصادی مجموعه ای از رفتارها و روابط اقتصادی مرتبط و هماهنگ در سه حوزه تولید، توزیع و مصرف است که اهداف معینی را دنبال می کند

مقدمه

نظام اقتصادی مجموعه ای از رفتارها و روابط اقتصادی مرتبط و هماهنگ در سه حوزه تولید، توزیع و مصرف است که اهداف معینی را دنبال می کند . هر نظامی که مشتمل بر رفتارها و روابط انسانی است، بر نگرش انسان به جهان آفرینش (جهان بینی) نیز مبتنی است . جهان بینی های گوناگون موجب تفاوت نظام های رفتاری در اهداف، ارزش ها، رفتارها و روابط اقتصادی می شود . برای نمونه، نظام سرمایه داری لیبرال بر جهان بینی ویژه ای چون، دئیسم، نظام طبیعی و اصالت فرد مبتنی است که نگرش نظام مزبور نسبت به خداوند، جهان و انسان را نشان می دهد . این سه اصل را مبانی فلسفی نظام سرمایه داری لیبرال می نامیم .

حضرت امام خمینی رحمه الله به عنوان فقیهی بر جسته، فیلسوفی مبرز، عارفی عامل و اسلام شناسی کامل، بر این عقیده بود که اسلام برای آن که جوامع انسانی به سعادت دنیا و آخرت برسند، دارای نظام خاص اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است و برای تمام ابعاد و شئون زندگی فردی و اجتماعی، قوانین خاصی دارد و جز آن را برای سعادت جامعه نمی پذیرد . (1)

مبانی فلسفی نظام اقتصادی اسلام در سه محور خداشناسی، جهان شناسی و انسان شناسی از دیدگاه حضرت امام خمینی قابل بیان است . در این نوشتار به بحث خداشناسی و اقتصاد از دیدگاه آن حضرت می پردازیم، و تاکید ما بر مباحثی است که به نوعی در نظام اقتصادی تاثیرگذار است .

خداشناسی و اقتصاد

نظام سرمایه داری مبتنی بر فلسفه دئیسم است . بر اساس این فلسفه، خداوند منشا جهان هستی است و طبیعت را بر اساس قانون مندی هایی چنان آفریده است که خودکار به حیات خود ادامه می دهد . بدین ترتیب خداوند در چهره معماری بازنشسته که پس از خلقت تنها به نظاره ساختمان باشکوه خود می نشیند، ظاهر می شود .

در دنیای امروز، به نظر می رسد نفی رابطه خداوند با جهان هستی زیر بنای همه نظام های اقتصادی است و به نظام سرمایه داری لیبرال اختصاص ندارد . زیربنای نظام های اقتصادی سرمایه داری، سوسیالیستی و مختلط نفی اصل وجود خدا، لاادری گری و شکاکی و در بهترین حالت، دئیسم است . فلسفه های مزبور همگی در این تفکر که نظام اقتصادی مستقل از چیزی به نام خداوند است، شریک اند . یکی از آثار مهم این اندیشه عدم توجه به عوامل الهی و غیرمادی در نظام سازی و عدم تجزیه و تحلیل عملکرد آن در سیاست گذاری هاست .

نفی دئیسم از ضروریات دین اسلام است . در جهان بینی اسلام، خداوند متعال تنها خالق جهان آفرینش نیست، بلکه مالک (2) و نگهدارنده (3) آن نیز می باشد . خداوند متعال، محیط بر این جهان است، (4) جهان به ذات او قوام دارد (5) و با اراده و قدرت او پرورش یافته و مسیر کمال خود را می پیماید . (6)

امام خمینی نیز که شاگرد ممتاز مکتب قرآن و وحی است با زبانی فلسفی می فرماید:

هر چه در دار تحقق متحقق گردد، چه از جواهر قدسیه الهیه، یا ملکیه طبیعیه، یا اعراض و ذوات و اوصاف و افعال تمام آن ها به قیومیت و نفوذ قدرت و احاطه قوت حق متحقق شوند . (7)

ایشان با بیانی ساده تر در پاسخ خبرنگار روزنامه انگلیسی تایمز می فرماید:

اعتقاد من و همه مسلمین همان مسائلی است که در قرآن کریم آمده است و یا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم و پیشوایان به حق بعد از آن حضرت بیان فرموده اند که ریشه و اصل همه آن عقاید - که مهم ترین و باارزش ترین اعتقادات ماست - اصل توحید است . مطابق این اصل، ما معتقدیم که خالق و آفریننده جهان و همه عوالم وجود و انسان، تنها ذات مقدس خدای تعالی است که از همه حقایق مطلع است و قادر بر همه چیز است و مالک همه چیز . (8)

حضرت امام از اصل توحید دو اصل آزادی و عدالت را نتیجه می گیرند . این دو اصل می تواند به منزله مبانی مکتبی و ارزشی نظام اقتصادی اسلام محسوب گردد .

این اصل به ما می آموزد که انسان تنها در برابر ذات اقدس حق باید تسلیم باشد و از هیچ انسانی نباید اطاعت کند، مگر این که اطاعت او اطاعت خدا باشد; و بنابراین هیچ انسانی نیز حق ندارد انسان های دیگر را به تسلیم در برابر خود مجبور کند . ما از این اصل اعتقادی، اصل آزادی بشر را می آموزیم که هیچ فردی حق ندارد انسانی و یا جامعه و ملتی را از آزادی محروم کند، برای او قانون وضع کند، رفتار و روابط او را بنا به درک و شناخت خود که بسیار ناقص است و یا بنا به خواسته ها و امیال خود تنظیم نماید . (9)

این مفهوم از آزادی بسیار متفاوت از مفهوم آزادی از دیدگاه سرمایه داری است . آزادی از دیدگاه امام به مفهوم «رهایی از غیرخدا و تسلیم در برابر خدا» است . آزادی از این دیدگاه، نفی وابستگی به امیال نفسانی و افراد و اشیای بیرونی و اطاعت از خداوند و کسانی است که او به اطاعت آن ها فرمان داده است . در حالی که آزادی از دیدگاه سرمایه داری به مفهوم «تبعیت از امیال و منافع شخصی و عدم مداخله دین یا دولت در فعالیت های فرد است » . از این دیدگاه، انسانی آزاد است که تنها از امیال خود فرمان گیرد و به اطاعت از دستورهای دین یا دولت مجبور نباشد . (10)

این اختلاف به صورت منطقی، اختلاف در مداخله یا عدم مداخله دولت در اقتصاد را به همراه دارد .

حضرت امام رحمه الله در ادامه کلام پیشین می فرمایند:

از همین اصل اعتقادی توحید، ما الهام می گیریم که همه انسان ها در پیشگاه خداوند یکسان اند . او خالق همه است و همه مخلوق و بنده او هستند . اصل برابری انسان ها و این که تنها امتیاز فردی نسبت به فرد دیگر بر معیار و قاعده تقوا و پاکی از انحراف و خطاست; بنابراین با هر چیزی که برابری را در جامعه بر هم می زند و امتیازات پوچ و بی محتوا را در جامعه حاکم می سازد باید مبارزه کرد . (11)

البته مقصود حضرت امام برابری در درآمد و ثروت نیست، (12) بلکه برابری در حقوق و امتیازاتی است که از ناحیه دولت و قانون به مردم داده می شود . در مورد کیفیت توزیع درآمدها و ثروت ها در جامعه حضرت امام معتقدند که اسلام تعدیل در توزیع را می خواهد (13) و تفاوت فاحش در درآمد و ثروت را بین مردم کاهش می دهد (14) و از اختلاف طبقاتی شدید جلوگیری می کند . (15)

یکی از نتایج آموزه دئیسم در سرمایه داری، عدم نیاز انسان ها به هدایت الهی است; زیرا این آموزه افزون بر نظام تکوین، نظام اجتماعی را نیز شامل می شود . بر اساس اندیشه دئیسم، خداوند متعال فطرت انسان ها را به گونه ای آفریده است که برای رسیدن به منافع اجتماعی به دخالت الهی نیاز نیست . فعالیت های ناهماهنگ افرادی که در پی منافع شخصی خود هستند این نتایج را به وجود می آورد . (16)

در جهان بینی اسلامی انسان ها برای رسیدن به سعادت نیازمند هدایت الهی هستند و ارسال رسولان و فروفرستادن کتاب های آسمانی به همین منظور انجام شده است . البته این بحث با حوزه مباحث انسان شناسی مناسبت بیش تری دارد و باید در آن جا طرح شود .

مطلب دیگری که در بحث خداشناسی به عنوان زیر بنای فلسفی نظام اقتصادی اسلام باید مورد بحث قرار گیرد، مقدر و مقسوم بودن روزی موجودات است .

یکی از صفات فعل خداوند متعال که در ساختار نظام اقتصادی اسلام بسیار مؤثر است، صفت رزاقیت است . در جهان بینی اسلامی تنگی و یا وسعت روزی همه موجودات و از جمله انسان ها به مشیت الهی وابسته است . برای نمونه، خداوند در قرآن کریم می فرماید:

له مقالید السماوات و الارض یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر; (17)

کلیدهای آسمان ها و زمین از آن اوست . روزی را برای هر کس که بخواهد گسترش می دهد یا تنگ می سازد .

حضرت امام رحمه الله نیز در ذیل حدیثی که بر مقدر و مقسوم بودن رزق به وسیله خداوند دلالت دارد، اشکالی را پاسخ می دهند . اشکال این است که در روایات بسیاری به کار و تلاش برای کسب درآمد و تامین معاش امر شده و بر تجارت تاکید شده است، در این روایات کسی که به طلب روزی قیام نکند از کسانی شمرده شده که دعای او مستجاب نشود و خداوند روزی او را نرساند، این روایات چگونه با آیات و روایاتی که دلالت می کنند خداوند روزی انسان ها را تقسیم می کند، سازگار است؟ اگر کار و تلاش انسان تاثیری در افزایش یا کاهش روزی او ندارد چرا به آن سفارش و امر شده است و اگر تاثیر دارد مفهوم مقدر و مقسوم بودن روزی انسان چیست؟

امام در پاسخ می فرمایند:

وجه عدم منافات بین اخبار آن است که پس از طلب نیز ارزاق و جمیع امور در تحت قدرت حق است; نه آن است که طلب ما خود مستقل در جلب روزی باشد . بلکه قیام به طلب [روزی] از وظایف عباد است، و ترتیب امور و جمع اسباب های ظاهریه و غیرظاهریه، که غالب آن ها از تحت اختیار بندگان خارج است، به تقدیر باری تعالی است . پس، انسان صحیح الیقین و مطلع بر مجاری امور، باید در عین آن که از طلب باز نمی ماند و آن چه وظایف مقرره عقلیه و شرعیه خود اوست انجام می دهد و به اشتهای کاذب در طلب را به روی خود نمی بندد، باز همه چیز را از ذات مقدس حق بداند و هیچ موجودی را مؤثر در وجود و کمالات وجود نداند . طالب و طلب و مطلوب از اوست . (18)

توضیح آن که: تقدیر معیشت و اعطای روزی به وسیله خداوند با تشویق به کار و تلاش و تدبیر انسان ها در به دست آوردن روزی منافات ندارد; زیرا خداوند متعال، از طریق اسبابی که در هستی قرار دارد، روزی بندگان را تقدیر می کند و هرگز نظام علی و معلولی جهان آفرینش را لغو نمی سازد . از این رو امام صادق علیه السلام فرموده است: خداوند عالم، امور هستی را جز از طریق اسباب جاری نمی سازد . (19)

در جهان بینی اسلامی اسباب در علل مادی محصور نیست، بلکه دو نظام علی مادی و مجرد وجود دارد و هر دو نظام در سلسله علل خود به خداوند متعال ختم می شوند . (20)

بر این اساس کسب درآمد و تحصیل روزی نیز دارای عوامل مادی و مجرد است . از این رو در روایات، افزون بر کار و تلاش اموری چون دعاکردن، گناه نکردن، نمازشب خواندن، با وضو بودن در افزایش روزی مؤثر شمرده شده است . بنابراین عوامل متعددی باید در کنار یکدیگر تحقق یابند تا انسان به روزی اش دست یابد . برخی از عوامل مزبور مادی و برخی مجردند، برخی در اختیار و برخی خارج از اختیار انسان اند . کار و تلاش یکی از اجزای علت تامه موثر در رسیدن به روزی است . اجزای دیگر علت تامه نیز باید تحقق یابد تا دسترسی انسان به روزی اش میسر گردد و برخی از این اجزا در اختیار ما نیست . از این رو، اگر انسان کار و تلاش نکند، قطعا به روزی خود نمی رسد و اگر کار و تلاش کرد نیز نباید یقین به تحصیل روزی کند; زیرا ممکن است علل دیگر تحقق نیابد، و اگر پس از تلاش به روزی دست یافت نباید گمان کند که آن چه به او رسیده تنها در اثر کار و تلاش خودش بوده و خداوند متعال نقشی در آن نداشته است .

اعتقاد به چنین آموزه ای در روحیات و رفتارهای انسان مؤثر است . آثار چنین اعتقادی عبارت اند از:

الف - تقویت روحیه اطاعت و شکر

کسی که گمان می کند آن چه به دست آورده است حاصل تلاش خود اوست، در این جهت احساس بی نیازی نسبت به خداوند کرده و روزی به دست آمده را نعمتی که خداوند به او تفضل نموده نمی بیند . از این رو عجب و خودپسندی او را از شکر نعمت باز می دارد . در مقابل کسی که معتقد است کار و تلاش اش به تنهایی برای رسیدن به روزی کافی نیست و اسباب دیگری نیز در کار است که به دست خداوند تحقق می یابد، در کنار کار و تلاش، سعی می کند کارهایی را که خداوند از آن نهی کرده انجام ندهد و بر خداوند توکل نموده، برای دستیابی به روزی دعا کند . پس از آن نیز اگر به روزی دست یافت آن را عطیه ای از جانب خداوند می یابد و او را شکر می گوید . این گونه است که به فرموده حضرت امام، اسلام مادیات را به خدمت معنویات درآورده و با تنظیم فعالیت های مادی راه را برای اعتلای معنوی انسان می گشاید . (21)

ب - جلوگیری از کسب درآمد از راه های غیرقانونی و نامشروع

انسانی که کار و تلاش خود را عامل کسب درآمد می بیند و نقش خدا را فراموش می کند، همواره به فکر آن است که با کار و تلاش بیش تر، درآمد بیش تر کسب کند و در این راه حاضر است برای رسیدن به درآمد بیش تر، قوانین شرعی یا حکومتی را زیر پا گذارد . در مقابل کسی که می داند روزی او به وسیله خداوند مقدر می شود و کار و تلاش او یک تکلیف الهی است و تنها یکی از عوامل کسب درآمد است و خود را به آب و آتش زدن و پیمودن راه های غیرشرعی و غیرقانونی چیزی بر درآمد مقدر او نمی افزاید، انگیزه ای برای تخلف در او باقی نمی ماند .

ج - کار به انگیزه انجام تکلیف نه به انگیزه حداکثر کردن منافع شخصی

فردی که چنین اعتقادی دارد، هیچ گاه به انگیزه حداکثر کردن منافع شخصی کار نمی کند، بلکه انگیزه وی انجام تکلیف است . چنین فردی می داند اگر تکالیف عبادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ای را که خداوند بر عهده او نهاده است انجام دهد و در چارچوب احکام خدا حرکت نماید، خداوند متعال روزی او را به مقداری که مقدر کرده است به او خواهد رساند . هم چنین می داند که اگر چنین نکند و به جای اطاعت از خدا و انجام تکالیف الهی خود، کسب درآمد و منافع شخصی را هدف قرار دهد، باز همان روزی مقدر به او می رسد; ولی با زحمت بیش تر و با زیرپاگذاشتن تکالیف الهی . چنین فردی هرگز هدف فعالیت های اقتصادی خود را کسب منافع شخصی بیش تر قرار نداده بلکه انگیزه فعالیت های او در عرصه های مختلف اقتصادی، کسب ضایت خداوند و اطاعت از فرامین او خواهد بود .

در حقیقت این اعتقاد، مصالح جامعه مسلمین را هدف فعالیت های فرد قرار می دهد و معضل تعارض منافع شخصی و مصالح اجتماعی را حل می کند .

پی نوشت ها:

1) صحیفه نور (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378) ج 4، ص 167 و 168 و ج 5، ص 108 .

2) آل عمران (3) آیه 109 .

3) هود (11) آیه 75 .

4) نساء (4) آیه 126 .

5) بقره (2) آیه 255 .

6) انعام (6) آیه 164 .

7) امام خمینی، شرح چهل حدیث (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1376) ص 599 و ر . ک: ص 228، 345 و 659 و همو، شرح دعاءالسحر (مؤسسة تنظیم و نشر آثار الامام الخمینی، 1374) ص 104 و 137- 140 .

8) صحیفه نور، ج 5، ص 287 .

9) همان .

10) ر . ک . سیدحسین میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام (مبانی مکتبی)، ص 17- 21 .

11) همان، ص 388 .

12) ر . ک . صحیفه نور، ج 11، ص 100- 103 .

13) ر . ک . همان، ج 8، ص 36 .

14) ر . ک . همان، ج 3، ص 158 .

15) ر . ک . همان، ج 7، ص 39 .

16) فریدون تفضلی، تاریخ عقاید اقتصادی (نشر نی) ص 87 .

17) شورا (42) آیه 12 و ر . ک: زمر (39) آیه 52; غافر (40) آیه 13; ذاریات (51) آیه 58، سبا (34) آیات 24 و 39 .

18) امام خمینی، چهل حدیث، ص 559- 560 .

19) قال الصادق علیه السلام: «ابی الله ان یجری الاشیاء الا باالاسباب » (ر . ک: محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج 2، ص 1233 .)

20) ر . ک . سیدحسین میرمعزی، همان، ص 79- 83 .

21) ر . ک . صحیفه نور، ج 3، ص 53- 54 و ج 5، ص 241 .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان