برای پدر و مادر، هیچ واقعهای به اندازهی اتفاق ناگواری که برای فرزندشان روی میدهد دردناک نیست. مائورین گالِت، مادر چندین فرزند بود و فرزندانش را با تمام وجود دوست داشت. فرزند اول او رزمری نام داشت و رزمری 14 ساله در سال 2015 ناپدید شد. با بنیتا همراه باشید.
مشکل مائورین، مشکل میلیونها مادر آمریکایی بود. دختر او 14 ساله شده بود و احساس استقلال میکرد و از طرفی ارتباط برقرار کردن با او کار دشواری شده بود.
روز ناپدید شدن رزمری همه چیز کاملا عادی بود و او مانند هرروز با دوستانش به بیرون از خانه رفته بود، اما شب به خانه بازنگشت. مائورین فکر میکرد او به منزل دوستانش رفته و همانجا مانده. رزمری حتی تماس هم نگرفت و روز بعد نیز بازنگشت.
پلیس اعتقاد داشت که رزمری 14 ساله، فرار کرده است. اما مادرش معتقد بود که دلیلی برای فرار وجود نداشته. مائورین قانع نمیشد. پس از چند هفته، برای همه روشن بود که رزمری نمیخواست پیدایش کنند.
مائورین به شدت افسرده شده بود و حس مادرانهاش به او میگفت که شرایط دخترش خوب نیست و جایی بیرون از خانه تنها مانده و از شدت وحشت گریه میکند. تلاش برای پیدا کردن رزمری ادامه داشت و پلیس اصرار میکرد مادر را قانع کند که دخترش مانند هزاران دختر آمریکایی دیگر فرار کرده است.
ماهها بدون یافتن کوچکترین سرنخی گذشت و مائورین نگران بود که دیگر هرگز نتواند فرزندش را ببیند. بعضی از دوستان و اقوام رزمری ادعا میکردند که اخیرا او را دیدهاند اما هربار که برای باز گرداندن او تلاش کرده بودند، فرار کرده بود. تا این که شش ماه پس از ناپدید شدن او مائورین با عکسهای دخترش در فیسبوک مواجه شد. این عکسها در طول مدت ناپدید شدن او گرفته شده بودند. اکثر عکسها عادی بودند اما چند عکس در میان عکسها، مائورین را نگران کرد. لبخندهای رزمری در عکسها کاملا مصنوعی بود و او رنگ موهایش را عوض کرده بود. مائورین پس از دیدن عکسها حدس میزد که رزمری توسط قاچاقچیان انسان ربوده شده و به همین دلیل نتوانسته بود به خانه بازگردد.
مائورین سریعا شروع به توضیح ماجرا و درخواست کمک در فضای مجازی کرد. جستجو برای یافتن رزمری دوباره آغاز شد ولی هفتهها از پی هم میگذشتند و خبر جدیدی از رزمری نبود. مائورین نگران بود که دخترش به خاطر این سرنخ مورد آزار و اذیت قرار بگیرد یا کشته شود.
در 16 ام ژانویه 2016 رزمری پیدا شد و پدرش دیوید این خبر خوش را به همه داد.
زمانی که پلیس از رزمری بازجویی میکرد، ادعا کرد که نظریهی مائورین دربارهی قاچاقچیان انسانی اغراقآمیز بوده.
پلیس آمریکا هرگز از جایی که رزمری در آن پیدا شده حرفی نزد. حتی خانوادهی او هم از این ماجرا هیچ حرفی به میان نیاوردند. رفتار رزمری تغییر کرده بود و دیگر آن دختر شاد و سرزندهی سابق نبود. پروندهی گم شدن رزمری در هالهای از ابهام برای همیشه بسته شد و کسی پی به راز گم شدن او نبرد. سالانه هزاران نوجوان و کودک در آمریکا توسط گروههای قاچاق انسان دزدیده میشوند و برای کار اجباری و روسپیگری به نقاط مختلف دنیا فرستاده میشوند. پروندههای بسیاری از قاچاق انسان برای همیشه به صورت راز باقی میمانند.
اگر از خواندن این مطلب لذت بردید، میتوانید «حرف عجیب مادر به پلیس در لحظهی مرگش» را نیز بخوانید.
دوستان و همراهان همیشگی بنیتا، لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در بخش نظرات به اشتراک بگذارید؛ همچنین میتوانید به کانال تلگرامی بنیتا بپیوندید.
منبع:
Lifedaily