امام علی علیه السلام:
پروردگارا! تو می دانی که آن چه ما کردیم، نه برای این بود که ملک و سلطنتی به چنگ آوریم و نه برای این که از متاع پست دنیا چیزی بیندوزیم; بلکه می خواستیم نشانه های از بین رفته دینت را بازگردانیم و اصلاح را در شهرهایت آشکار سازیم تا بندگان ستم دیده ات، امان یابند و قوانین و مقرراتی که به دست فراموشی سپرده شده بود، بار دیگر عملی شود . (1)
سال هشتم هجرت، در حالی که پایه های حکومت اسلام در جزیرة العرب تثبیت شده بود و جامعه مسلمانان به تدریج، مختصات مدنی خود را تکمیل می کرد، مرحله دوم تشریع زکات (وجوب) یا نزول آیه ذیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آغاز شد:
خذ من اموالهم صدقة تطهرهم وتزکیهم بها وصل علیهم ان صلاتک سکن لهم والله سمیع علیم . (2) از اموال آنان صدقه بگیر تا به وسیله آن پاک و پاکیزه شان سازی و برایشان دعا کن; زیرا دعای تو برای آنان آرامشی است . خدا، شنوای دانا است .
پس از مدت کوتاهی، موارد مصرف و مستحقان زکات نیز با فرمان قطعی خداوند مشخص شد .
انما الصدقات للفقراء والمساکین والعاملین علیها والمؤلفة قلوبهم وفی الرقاب والغارمین وفی سبیل الله وابن السبیل فریضة من الله والله علیم حکیم . (3) همانا صدقات به تهیدستان و بی نوایان و متصدیان و کسانی که دلشان به دست آورده می شود، و در راه آزادی بردگان، و وامداران و در راه خدا، و به در راه ماندگان اختصاص دارد [ . این ] فریضه ای از جانب خدا، و خدا دانای حکیم است .
با نزول این آیات، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم موارد وجوب زکات، نصاب ها و مقادیر هر یک را تبیین کرد; سپس مامورانی را با دستورالعمل های اجرایی مشخص و گاه مکتوب برای گردآوری زکوات روانه ساخت . (4) تبیین احکام شرعی و تنظیم مقررات اجرایی زکات و تشریع احکام مالی اسلام، چون خمس، خراج، جزیه، فی ء و انفال، و تبیین ضوابط اجرایی و عملی آن ها از ناحیه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نظام مالی فعال و گسترده ای برای مسلمانان فراهم ساخت; به طوری که دولت های اسلامی توانستند با اتکا به آن درآمدها، مسؤولیت های بزرگی را به سامان رسانند .
اصول و ضوابط برخاسته از حکمت و مصلحت، و احکام سازگار با عقل و فطرت، و شیوه های عملیاتی توام با رافت و شفقت، اعث شده بود تا ساختار مالیاتی صدر اسلام، انسانی ترین، روان ترین و کم هزینه ترین ساختار و سازماندهی را داشته باشد . شاید گویاترین گواه بر این مدعا نامه امیر مؤمنان علیه السلام باشد که در وضعیت کاملا بحرانی جامعه اسلامی (زمان حکومت حضرت) و نیاز مضاعف حکومت به انواع درآمدها به کارگزار زکات می نویسد:
چون به قبیله ای رسیدی، بر سر آب آن ها فرود آی و به خانه هایشان داخل مشو . آن گاه با آرامش و وقار به سوی ایشان رو تا به میانشان برسی . سلامشان کن و تحیت گوی و در سلام و تحیت، امساک منمای; سپس بگو که ای بندگان خدا! ولی خدا و خلیفه او، مرا نزد شما فرستاده تا سهمی را که خدا در اموالتان دارد، بستانم . آیا خدا را در اموالتان سهمی هست که آن را به ولی خدا بپردازید؟ اگر کسی گفت: نه، به سراغش مرو، و اگر کسی گفت: آری، بی آن که او را بترسانی یا تهدیدش کنی، و بر او سخت گیری یا به دشواری اش افکنی، به همراهش برو و آن چه از زر و سیم دهد بستان . (5)
آیا برای استادان اقتصاد دانشگاه که امروزه انواع نظام های مالیاتی را از ابعاد گوناگون بررسی می کنند، و برای مسؤولان و سیاستگذاران وزارت امور اقتصاد و دارایی و نظام مالیاتی کشور که هر ساله با تغییر انواع قوانین و مقررات برای کارآمدتر و عادلانه تر کردن مالیات ها و جلوگیری از فرار مالیاتی مردم می کوشند، هنوز هنگام آن نرسیده که نظام مالیاتی اسلام را نیز دست کم همانند دیگر نظام های مالیاتی مطالعه کنند و اگر به عللی نمی توانند در کوتاه مدت، نظام مالیاتی کشور را بر اساس آن سامان دهند، دست کم اصول و ضوابط کلی حاکم بر آن را استخراج کرده، در ساختار مالیاتی به کار گیرند و به تدریج به سمت تحقق کامل آن حرکت کنند؟
از مطالعه نظام مالیاتی اسلام می توان اصول راهبردی مهم ذیل را برای سیاستگذاری استنباط کرد .
1 . اصل تقدم مصالح مردم: هدف از تشریع احکام مالی و وضع مالیات های ثابت و متغیر در اسلام، تامین مصالح و منافع مردم است; به طوری که حتی اگر در وضعیت خاصی، گرفتن اصل مالیات یا گرفتن نرخ معینی از آن، به فرآیند رشد اقتصادی جامعه آسیب رساند و مردم را دچار مشقت کند، متوقف می شود .
حضرت امیر علیه السلام وقتی مالک را به فرمانداری مصر منصوب می کند، ضمن یادآوری اهمیت خراج برای حکومت می فرماید:
در کار خراج، نیکو نظر کن; به گونه ای که به صلاح خراج گزاران باشد; زیرا صلاح کار خراج و خراج گزاران، صلاح کار دیگران است، و دیگران حالشان نیکو نشود، مگر به نیکو شدن حال خراج گزاران; چرا که همه مردم روزی خوار خراج و خراج گزارانند; ولی باید بیش از تحصیل خراج در اندیشه آبادی زمین باشی که خراج حاصل نشود، مگر به آبادانی زمین، و هر که خراج طلبد و زمین راآباد نسازد، شهرها و مردم را نابود کرده است و کارش استقامت نیابد، مگر اندکی . هر گاه از سنگینی خراج یا آفت محصول یا خشک شدن چشمه ها یا کمی باران یا دگرگونی زمین در اثر آب گرفتگی و فساد بذرها یا تشنگی بسیار زراعت و فاسد شدن آن، نزد تو شکایت آورند، مالیات را به مقداری که حال آن ها را بهبود بخشد، تخفیف ده و سبک گردان و هرگز این تخفیف بر تو سخت و گران نیاید; زیرا آن ذخیره ای است که در عمران و آبادانی سرزمینت آن را به تو بازمی گردانند . (6)
دقیقا به سبب رعایت مصالح مردم است که شرایط تعلق مالیات، نرخ مالیاتی و زمان و کیفیت حصول مالیات ها در اسلام چنان تنظیم شده که تولید و اشتغال، هیچ آسیبی نبیند .
2 . اصل عدالت مالیاتی: بیش تر نظریه پردازان نظام های مالیاتی مدعی عدالتند; اما در مقام عمل، گاه گمان می کنند که همیشه و همه جا رعایت «اصل منفعت » به عدالت می انجامد; در نتیجه سراغ این می روند که چه کسی، چه میزان از خدمات عمومی و منابع طبیعی استفاده می کند، و به تناسب آن، مالیات وضع می کنند و گاه عدالت را در «اصل توانایی پرداخت » دیده، قدرت پرداخت مؤدی را ملاک و معیار تنظیم قوانین مالیاتی قرار می دهند . اسلام مثل دیگر احکامش در احکام مالی نیز به دور از هر نوع افراط و تفریط و به دور از بزرگ کردن یک پارامتر و غفلت از پارامترهای دیگر نه تنها مساله میزان توانایی مؤدیان مالیاتی و مساله میزان استفاده آنان از خدمات عمومی دولت و منابع طبیعی توجه می کند که از حد نصاب ها و تفاوت نرخ ها به طور کامل روشن است، بلکه به عوامل دیگری چون تامین اجتماعی و توزیع مجدد درآمدها و ثروت ها و میزان نیاز نیازمندان نیز توجه دارد . در روایات نقل شده که اگر خداوند می دانست نیاز حاجتمندان به این اندازه برآورده نمی شود، نرخ زکات را افزایش می داد .
3 . اصل معنویت و عبادت: پرداخت بخشی از حاصل دسترنج، از جهت روحی و روانی مشکل، و همیشه با اکراه و عدم طیب نفس توام است . برای حل این مشکل روحی، اسلام افزون بر این که به مؤدیان مالیاتی یادآور می شود کل درآمدهای آنان، حاصل زحماتشان نیست، بلکه بخشی از آن ها سهم منابع طبیعی و خدمات عمومی است، تذکر می دهد که خداوند، صدقات آن ها را چند برابر در دنیا و آخرت پاداش می دهد و امام علی علیه السلام برای تشویق و ترغیب همین مطلب خطاب به مردم می فرماید:
[بدانید] زکات همراه نماز، مایه تقرب مسلمانان به خداوند است . کسی که زکات را با طیب خاطر بدهد، کفاره گناهان او شمرده شده، مانع و حاجبی از آتش برای او خواهد بود; پس کسی نباید به دنبال آن چه پرداخته چشم بدوزد و در ادای آن برای خویش مشقت ببیند یا برای آن حسرت خورد . (7)
4 . اصل اعتماد: رعایت اصل مصلحت و عدالت به معناهایی که گذشت و تزریق روح عبادی و معنوی در احکام مالی در کنار اصل نظارت همگانی اسلام (امر به معروف و نهی از منکر)، سبب شده بود تا اطمینان و اعتماد قابل توجهی بین مردم و حکومت پدید آید; به گونه ای که افزون بر راه کار خوداظهاری مؤدیان مالیاتی که در نامه امیرمؤمنان گذشت، راه کار خودگردانی نیز به شکل گسترده مطرح شود; یعنی مؤدیان مالیات های شرعی اختیار داشتند بدهی مالیاتی خود را در موارد شرعی مصرف کنند و این دو راه کار، افزون بر این که اثر تشویقی فوق العاده ای در اصل پرداخت داشت، هزینه های گردآوری و به مصرف رساندن وجوه را در حد چشمگیری کاهش می داد .
شناخت و به کارگیری این اصول و اصول دیگر که در نظام مالیاتی اسلام نهفته است می تواند کمک قابل توجهی برای مسؤولان نظام مالیاتی باشد که از یک سو مؤدیان مالیاتی، مدام از ظالمانه بودن موارد و نرخ ها شکایت دارند و از سوی دیگر، کارگزاران مالیاتی از فرار مالیاتی مردم گله می کنند و از سوی دیگر، واقعیت ها از رواج انواع رشوه و اجحاف، بالا بودن هزینه تحصیل مالیات ها و . . . در نظام مالیاتی ایران خبر می دهد .
پی نوشت ها:
1) نهج البلاغه، خطبه 131 .
2) توبه، (9): 103 .
3) همان، 60 .
4) سیدرضا حسینی، بیت المال، دانشنامه امام علی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1380، جلد 7، ص 297- 396 با تلخیص .
5) نهج البلاغه، نامه 25 .
6) همان، نامه 53 .
7) همان، خطبه 199 .