شناسه : ۳۸۳۲۵۳ - یکشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۲۵
آرماگدون، عوام فریبی و انتظار مهدی عجل الله تعالی و فرجه الشریف ([۱])
این مقاله به دستهای پشت پرده صهیونیسم مسیحی در اجرای سناریوی حمله به عراق، که بیشتر حول محور مسئله انتظار منجی صورت میگیرد، هشدار میدهد و عوام فریبی هایی را که صهیونیستها در جهت مسخ اعتقاد به ظهور منجی در اذهان پیروان دیگر ادیان، به ویژه اسلام و مسیحیت، انجام میدهند، گوشزد میکند.
این مقاله به دستهای پشت پرده صهیونیسم مسیحی در اجرای سناریوی حمله به عراق، که بیشتر حول محور مسئله انتظار منجی صورت میگیرد، هشدار میدهد و عوام فریبی هایی را که صهیونیستها در جهت مسخ اعتقاد به ظهور منجی در اذهان پیروان دیگر ادیان، به ویژه اسلام و مسیحیت، انجام میدهند، گوشزد میکند.
نویسنده، دولتهای غریب را در پیگیری مسئله آخر الزمان، از شیعیان فعالتر میداند. ساختن فیلمهایی مانند «مردی که آینده را میدید» - که در آن پرونده «میشل نوستر آداموس» از سوی اورسن ولز باز خوانی میشود - «ماتریکس»، «ده فرمان»، و «بن هور»، و نیز طراحی «جنگ ستارگان» از سوی دولت ریگان - که پس از روی کار آمدن بوش پسر، دوباره در دستور کار مقامهای کاخ سفید قرار گرفته است - از شواهد این فعالیت است. افزون بر اینکه مؤسسههای دینی راست گرایان مسیحی، از دهه هشتاد میلادی، مردمان کشورهای غربی را به ایمان جمعی به وقوع حادثهای بزرگ در سرزمین شام توجه دادهاند. بنا به پیش بینی این گروه از مفسران، که از جمله مشاوران عالی کاخ سفید به شمار میآیند، در آینده لشکری از به اصطلاح دشمنان مسیح که بدنه اصلی آن از میلیونها نظامی تشکیل یافته است، از عراق حرکت میکند و پس از گذشتن از رود خشک فرات، به سوی قدس رهسپار میگردد، اما نیروهای مؤمن به مسیح، راه این لشکر را سد کرده، سپس همگی در دورهای به نا آرماگدون (یا همان هرمجدون) با یکدیگر برخورد خواهند کرد. به پیش گویی و بلکه برنامه ریزی نظامی این دولتها، به منظور تسریع در ظهور مسیح یهودی، وقوع نبردی هستهای در این منطقه اجتنابناپذیر است، جنگی جهانی که به مرگ میلیونها نفر غیر یهودی و غیر مسیحی خواهد انجامید، چیزی شبیه اعتقاد غلط برخی افراد در کشور خودمان که تسریع ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی و فرجه الشریف را در دامن زدن به فساد و تباهی میدانند.
جالب توجه اینکه اغلب نظریههای تئوری پردازان به نام آمریکایی، در جهت توجیه منطقی این رویداد صورت گرفته است که به عنوان نمونه میتوان به نظریه مشهور هانتینگتون با عنوان «برخورد تمدنها» اشاره کرد. نکته مهم و جالب توجه دیگر، حضور برخی نامها، در میان باور مندان به این تئوری است که از جمله سیاست گزاران فعلی ایالات متحده محسوب میشوند و البته از حدود سه دهه پیش به این سو، در جهت تحقق این طرح، تلاش میکردهاند، به عنوان مثال، دونالد رامسفلد و بوش پدر و پسر، که هر دو از هم فکران دو کشیش صهیونیست هتاک به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، یعنی جری فال ول وپت رابدتسون هستند. نویسنده، در ادامه گزارشی از تلاشهای صهیونیستها برای عملی کردن آرمان دیرینه خود مبنی بر تشکیل حکومت جهانی ارائه میدهد و در پایان، جریان هایی مانند تقابل بن لادن یا صدام با ایالات متحده را بدون تردید، یک بازی سیاسی، جهت پیاده شدن نقشههای یهودیان صهیونیست میداند.