در یک سوم بیماران سرطانی درجاتی از اضطراب یا افسردگی دیده میشود که حتما به درمان روانی نیاز دارد. در گذشته اغلب نشانههای تنش روانی ناشناخته مانده و تشخیص داده نمیشد اما امروزه پاسخهای طبیعی بدن در مقابل سرطان و شایعترین عوارض روانی، شناخته شده و به موقع درمان دارویی یا رفتاری مناسب صورت میگیرد. وقتی کسی خبر ابتلا به سرطان را دریافت میکند در دوره اولیه عدم باور، انکار یا ناامیدی که اغلب فقط چند روز ادامه پیدا میکند، قرار میگیرد.
در بعضی موارد به دنبال آن احساس ملال همراه با نشانههای اضطراب، خلق افسرده، بیاشتهایی، بیخوابی یا تحریکپذیری به وجود میآید که چند هفته طول میکشد. قدرت تمرکز و قابلیت انجام فعالیتهای روزانه کاهش یافته، افکار مزاحم در مورد بیماری و عدم اطمینان نسبت به آینده در فرد ظاهر میشود. در حالت طبیعی تطابق فرد با این مساله اغلب پس از چند هفته شروع شده و تا ماهها یا سالها که بیمار اطلاعات جدیدی دریافت نماید، دلایلی برای خوشبینی پیدا کند، با واقعیات روبهرو شود و فعالیتهای خود را از سر گیرد، ادامه مییابد.
توانایی بیمار در برخورد درست با این واقعیت بستگی به عوامل طبی، روانی و اجتماعی دارد و اغلب در طول دوره بیماری تغییر میکند. این عوامل عبارتاند از: ماهیت خود بیماری (نظیر محل بیماری، نشانهها، سیر بالینی، پیشآگهی و نوع درمانهای لازم)، قدرت قبلی بیمار در برخورد با مسایل به ویژه بیماریهای جسمی، اعتقادات فرهنگی، روحی و مذهبی و از همه مهمتر وجود نزدیکانی که از نظر احساسی نقش حمایتکننده داشته باشند. همچنین شخصیت خود بیمار و قابلیت تطابق وی با مشکلات و تواناییهای او برای بازیابی قدرت جسمی و روانی خود جزو این عوامل هستند. باید بسیار دقت کنیم افسردگی را از احساس اندوه طبیعی و یاس زمینهای افتراق دهیم زیرا تشخیص سریع و درمان افسردگی در بیماران سرطانی امری ضروری است.
اولین قدم آن است که نحوه تطابق طبیعی با سرطان را به بیمار بیاموزیم و علایمی که نیاز به درمان دارند را شناسایی کنیم. متاسفانه تعدادی از بیماران تمایلی به انجام مشاوره روانی یا درمان دارویی روانی ندارند. یک سرطانشناس به کمک نزدیکان بیمار باید اهمیت این درمان را برایش تشریح کنند تا او بداند در این شرایط کاهش تنشهای روانی چهقدر میتواند در سیر درمان سرطانش نقش داشته باشد. تحقیقات میگوید احساس شدید درماندگی و ناامیدی در زنان مبتلا به سرطان غیر پیشرفته پستان، در میزان حیات 5 ساله آنها تاثیر منفی داشته است. در مورد اضطراب هم همینطور، اگر پایدار بماند میتواند زندگی بیمار را مختل کند ولی اگر گذرا باشد مانند قبل از شروع یک درمان جدید، هنگام بررسیهای عود مجدد بیماری و از این قبیل مواقع بحران قابل اغماض است.
منبع: http://www.salamat.com
ae