مهندسی آزادی در جنبش نرم افزاری

چکیده: در این گفت وگو، ابتدا نیاز به تولید علم و پیشینه و انواع این مقوله در جهان، و سپس مقدمات منطقی جنبش نرم افزاری بیان شده است

گفت وگو با سید جعفر مرعشی

سیاست روز، 6/5/82

چکیده: در این گفت وگو، ابتدا نیاز به تولید علم و پیشینه و انواع این مقوله در جهان، و سپس مقدمات منطقی جنبش نرم افزاری بیان شده است . آقای مرعشی مقدمات منطقی جنبش نرم افزاری را به دو بخش جهانی و ملی طبقه بندی می نماید: مقدمات منطقی در سطح جهان را حرکت از سطح به عمق برای ایجاد توسعه، ترویج حاکمیت اخلاق، تولید علم و روش از ساده به پیچیده و از حداقل به حداکثر، دانسته شده است . در سطح داخلی و ملی نیز مهندسی آزادی در سطوح مختلف در مقوله روان شناسی اجتماعی و آسیب شناسی تولید علم را از مقدمات منطقی جنبش نرم افزاری دانسته اند . به دلیل محدودیت حجم نشریه فقط خلاصه بخش دوم مطالب ایشان در پی می آید .

مقدمات منطقی جنبش نرم افزاری برای آغاز راه و جلب مشارکت خانواده بشری چیست؟

اگر بخواهیم جنبش نرم افزاری علمی و دینی را به سامان برسانیم، ازآنجاکه می خواهیم ظرفیت تفاهم را در میان گستره وسیعی از انسان ها، در جامعه خودمان و هم زمان در جامعه بشری، ارتقا دهیم، باید یک حرکت از سطح به عمق انجام دهیم . اگر این حرکت را دنبال کنیم، می توانیم با آهنگ سریع تری به این ضرورت برسیم که توسعه علمی باید مبتنی بر اخلاق باشد . به جای کاربرد اخلاقی یافته های علمی، جریان جدیدی در جهان قابل طرح خواهد بود که در آن، توسعه علم بر بنیان اخلاق است . این یک اتفاق ساده نیست; یک گام بلند تکاملی در مسیر حرکت است . وقتی حرکتی از سطح به عمق ایجاد کنیم، می توانیم ادعا کنیم که نه فقط در ایران، بلکه در سطح جهان، می توان این ظرفیت را ارتقا داد .

امروز باید وجدان بشری برای بازسازی مجدد و البته خیرخواهانه جهان، بازسازی شود . جامعه ما در این قضیه می تواند حضور پیدا کند و جریان نرم افزاری علمی و دینی را جهانی کند . طبیعی است آن چیزی که در فضای جهان مطرح می شود با آنچه در جامعه خودمان مطرح می شود، می تواند از جهت تناسبات بیان و غلظت موضوع، تفاوت داشته باشد; یعنی نمی توان از همه متفکران و اندیشمندان جهان خواست که بر مبنای دین اسلام به توسعه نرم افزاری مبادرت نمایند . اما همین که مسئله پیوند بین علم و اخلاق و تکامل اخلاق را که با فضای معنوی جامعه امروز آمیخته شده است، مورد توجه قرار دهیم، مشترکات بیشتری با همه ابنای بشر پیدا می کنیم .

امروز مسئله امنیت مسئله کل خانواده بشری است . امنیت با زور ایجادشدنی نیست; امنیت با تفاهم ایجاد می شود . در جامعه ای که عدالت برقرار نیست، امنیت هم برقرار نیست . پس اگر بگوییم که می خواهیم جهان امن شود و تروریست ها از بین بروند، ولی درعین حال عدالت در میان نباشد، امنیت به وجود نمی آید . یا برای مثال، آن گاه که مردمی در محرومیت به سر برند، منیت به وجود نمی آید . این مطلب را اگر به عنوان یک ضرورت عینی بپذیریم، می توانیم آن را به عنوان پایه اول قبول کنیم و بعد توافق در عمل را دنبال کنیم . در این سو که هم بسته شویم می توانیم توافق بر عمل را دنبال کنیم . توافق بر عمل پیش نیاز بعدی توافق بر اصول خواهد شد . این حرکتی است که ما می توانیم در مقیاس جهانی پیاده کنیم . اینجا می خواهم به نکته ای اشاره کنم . ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران، توفیق برخورداری از یک نظام دینی را یافته ایم . ولی این هم واقعیتی انکارناپذیر است که ما ایرانی هستیم . فرهنگ ایران در طول قرون و اعصار ویژگی هایی را برخوردار شده است که برای سامان دادن به جنبش نرم افزاری علمی و دینی، باید به آنها توجه کنیم . در غیر این صورت، جنبش نرم افزاری علمی و دینی ما با بحران ها و لغزش ها و محدودیت های جدی مواجه می شود . ما فرهنگی داریم که به نوعی استبدادزده است . در نتیجه، مهندسی آزادی را نمی توانیم به خوبی در جامعه خودمان انجام دهیم; زیرا با صرف اعتقاد به آزادی نمی توانیم آزادی را در جامعه مان جاری کنیم . ما یک مشکل جدی داریم و آن مهندسی آزادی است; اینکه چگونه آزادی را به جریان درآوریم . این کار هم موجب شکوفایی تکاملی جامعه ما می شود و هم از طرف دیگر، انسجام ملی ما را حفظ می کند . این فقط در مقیاس جامعه نیست; در مقیاس سازمان ها هم هست . به بیان دیگر، ما روان شناسی اجتماعی خودمان را باید خوب بررسی کنیم . اگر به روان شناسی خودمان توجه نکنیم و بخواهیم به صرف علاقه مندی و اشتیاق به ایجاد تحرک، در جنبش نرم افزاری علمی و دینی وارد شویم، موانع جدی دیده نشده ای را مقابل خود خواهیم یافت که بر این حرکت تاثیر می گذارد و خدای ناکرده ممکن است این بار تاثیرش به حساب دین گذاشته شود و قبل از آنکه به خطا در رفتار ما برگردد به ناکارآمدی دین در اداره جامعه تعبیر شود . همچنین ما همکاری علمی را بلد نیستیم; ما هم فکری علمی را بلد نیستیم; ما جریان تقسیم کار علمی را بلد نیستیم; ما استفاده از دستاوردهای دیگران را بلد نیستیم . اگر حتی انسان ها تک تک از این خصوصیت برخوردار باشند، تصور غلطی است اینکه اگر این انسان ها را در کنار یکدیگر قرار دهیم، نظامی با رفتار آزادمنشانه برای توسعه اندیشه، خواهیم داشت .

ما در جامعه ای هستیم که چند صد سال است در تولید علم در خانواده بشری حضور فعال نداشته است . شاید بتوان گفت که خود را با حساسیت های تولید علم پرورش نداده ایم . امروز در دنیای غرب، وقتی یک نرم افزار علمی را ناکارآمد می بینند به راحتی مهیای تغییر و دگرگونی آن می شوند . چرا؟ چون همان طور که جامعه در حال کارکردن و زیستن است، تولید علم نیز می کند . بنابراین تولید علم و توسعه مفاهیم علمی در آن جوامع یک سرشت رفتاری است . این مطلب برای جامعه ما به سرشت رفتاری تبدیل نشده است . در نتیجه، ما با وجود برخورداری از بنیان های عمیق مکتب و این همه آموزه های اعتقادی درباب توسعه علم، وقتی می خواهیم آنها را به جریان بیاندازیم، چون رفتارمان مهیای آن نشده است، خود آن برخورداری ها، در یک ابعادی، به عنوان مانع عمل می کنند . اگر به این مانع های رفتاری توجه نکنیم و برای آنها تدبیری نیندیشیم، ممکن است حرکتی را که انجام می دهیم و با اشتیاق و اعتقاد هم انجام می دهیم، باز هم از جای دیگری لطمه بخورد .

برای اینکه بتوانیم این توافق و تفاهم را در جنبش نرم افزاری علمی و دینی بالا ببریم، نیاز به روش داریم . ضرورتا باید به عنوان پیش نیازها و مقدمات اولیه، نسبت هایی از آن موضوعی که اشاره کردیم، یعنی اخلاق، آزادی و منطق، را پذیرا باشیم . بنابراین اجازه و فرصت بدهیم برای متفاوت اندیشیدن . باید اجازه و فرصت بدهیم برای تنوع اندیشه . ما نمی توانیم توقع داشته باشیم که در دانشگاه ها و حوزه های ما، حرکت عمیق نرم افزاری (وقتی می گوییم جنبش یعنی یک حرکت همه جانبه و گسترده و عمیق که پیش می رود) ایجاد شود بدون اینکه متفاوت و متنوع اندیشیدن در جامعه را پذیرفته باشیم . باید مواضع حکومت و قدرت جامعه صادقانه، صمیمانه و صحیح باشد و حداقلی از امنیت برای آزاد اندیشیدن وجود داشته باشد . ما نمی توانیم بگوییم که به فرموده بیندیش . نمی توانیم بگوییم در چارچوبی این چنین اگر ما طالب توسعه اندیشه هستیم اینجا آن نقطه ای است که اشاره کردم و اسمش آزادمنشی است . این تنوع ها می تواند زمینه لازم را برای تفاهم فراهم کند .

تفاوت روحیه و سرشت تولید علم در ایران و جهان چیست؟

در سطح جهانی مطلب راحت تر است چون برای آنها قضیه جا افتاده است . در سطح جهانی، توسعه علم تجربه شده است و در آنجا هم وقتی به این نکته می رسند که مشکلاتی در علم وجود دارد، سعی می کنند خود علم و حوزه هایش را توسعه دهند; وقتی به این نتیجه می رسند که متدولوژی علم دچار مشکل است، در زمینه توسعه متدولوژی علم تلاش می کنند . اما آن گاه که دیدند این مطلب ریشه ای تر است و به فلسفه ای بازمی گردد که متدولوژی از آن برخاسته است، آن فلسفه را مشمول بازنگری قرار می دهند . چون این مطلب در آنجا تجربه شده است و چند صد سال با آن زندگی شده است، بنابراین احساس نمی کنند که یک کار ویژه ای انجام می دهند . اما در جامعه ما این حرکت سرشته نشده است .

جنبش آن است که به حرکتی در بین تک تک انسان های اندیشه ورز تبدیل شود . همه باید حضور پیدا کنند; فضای حضور باید برای همه فراهم باشد; در نتیجه، ظرف اجتماعی برای فرآیند حضور هم باید فراهم شود و لذا منزلت اجتماعی برای انسان هایی که می خواهند در این عرصه حضور پیدا کنند، باید ایجاد شود و به نوعی تنوع و تفاوت باید پذیرفته شده باشد . یکی از موانع ما برای تفاهم، فقاهت ساختارگرا است . فقاهت ساختارگرا در مقابل فقاهت اجتماعی و حکومتی و فقه اداره نظام زندگی مردم قرار دارد . این نوع از فقاهت به مقتضیات زمان و مکان توجه نمی کند و رویکردهای اجتماعی را در درون نظام استنباط احکام وارد نمی سازد . این همان چیزی است که در کلام امام و رهبری نظام به عنوان تحجر مطرح می شود . رفتار کهنه مانعی می شود برای اندیشه نو و سیلان اندیشه نو . توسعه اندیشه در خلا رخ نمی دهد; چون توسعه اندیشه در تعامل است . پس پیش نیاز توسعه اندیشه رفتار متناسب با توسعه اندیشه است .

اشاره

نگاه جهانی به تولید علم و توجه به پیوستگی حلقه های این زنجیره به یکدیگر از جمله نکات قابل توجه این نوشتار است . تاکید بر پایه بودن اخلاق و معنویت و لزوم تنوع پذیری و تحمل آرای مخالف به مثابه پیش شرطهای گفت وگو و تولید علم، از نکاتی است که برخی دیگر از صاحب نظران نیز بدان اشاره کرده اند . ضمن اذعان و تاکید بر اهمیت مباحث نظری و مفهومی در مقوله تولید علم، به نظر می رسد:

الف) نگاه عملی و کاربردی و ارائه راهکارهای اجرایی در این مقوله، فرصت های از دست رفته را بهتر جبران می کند . ازاین رو 1. تهیه فهرستی از امور قدر متیقن (اعم از مبانی، اهداف و روش ها)، 2. تعیین اولویت میان آنها، 3. ارائه ابزار، قالب و شیوه های اجرا، از جمله گام هایی است که حرکت ما را در تحقق جنبش نرم افزاری سرعت خواهد بخشید .

ب) هر چند ما سالیانی است که در تولید علم تاثیر و نقش چندانی نداشته ایم، اما از باب یادآوری و انگیزه آفرینی، نه از باب فخرفروشی به هنر گذشتگان، باید به سهم بسیار بزرگ دانش و دانش آفرینی اسلام و ایران در مجموعه دانش بشری اشاره کرد و از این رهگذر، بر میراث بسیار غنی فرهنگ اسلامی - ایرانی که هنوز در بخش هایی دست نخورده باقی مانده است، تاکید نمود .

ج) باید به این سؤال نیز پاسخ گفت که: آیا می توان همچون جنبش تولید دانش، از جنبش تولید ارزش سخن گفت؟ به کدام معنا؟ در هر صورت نسبت میان جنبش تولید دانش باارزش چیست؟ و در صورت امکان ایجاد جنبش تولید ارزش، نسبت آن با جنبش تولید دانش کدام است؟

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر