شرق و غرب، تهاجم یا گفت وگو

در تعریف شرق و غرب نمی توان به درستی جوهری برای شرق و غرب قایل شد و با تعریف های جداگانه آنها را از هم متمایز کرد

گفت وگو با غلامعباس توسلی

هم بستگی، 15/8/82

در تعریف شرق و غرب نمی توان به درستی جوهری برای شرق و غرب قایل شد و با تعریف های جداگانه آنها را از هم متمایز کرد . جریاناتی که علاقه دارند به بحث تفاوت میان شرق و غرب دامن زنند، می خواهند این مفهوم را در اذهان جا بیندازند که ما بدون آنکه متوجه باشیم، خودمان را تغییر می دهیم و دچار غرب زدگی می شویم; درصورتی که شرق و غرب تنها از لحاظ جغرافیایی متفاوت اند . ما باید به دنبال این باشیم که اگر غرب با ما تفاوت دارد آنها را بیابیم و آنچه را به درد ما می خورد اخذ کنیم . ما باید در برخورد با غرب این سه مرحله را طی کنیم: غرب پژوهی; تاکید روی مشترکات مفید و برخورد منطقی با دستاوردهای مدرنیته . درست اقتباس کردن و درک مدرنیته فرایندی است که امروزه همه با آن مواجه هستند و ما نمی توانیم به بهانه تفاوت ماهیت، کل غرب را رد کنیم و خود را از پیشرفت های دنیای مدرن و دستاوردهای آن بی نیاز نشان دهیم . کل فرهنگ ها دارای قالبی بسته نیستند و از همدیگر تاثیر می پذیرند و نمی توان آنها را از هم مجزا کرد . در رابطه شرق و غرب بحثی «تهاجم فرهنگی » مطرح است که ما را از عقل فرهنگی محروم می نماید .

اگر برخورد فرهنگی وجود نداشته باشد فرهنگ ها با رکود مواجه می شوند . اولین بار احمد فردید بحث غرب زدگی را مطرح کرد و به دنبال او هوادارانش . اما آنها نه تنها هیچ دستاورد مثبتی برای جامعه نداشتند; بلکه می خواستند روش های غیرانسانی و دموکراتیک را در جامعه رسوخ دهند در مقابل او شریعتی معتقد بود که هر آنچه از غرب می آید، باید شکافته و تحلیل شود تا ببینیم چه عناصر مفید و خوبی دارند در پایان اشاره می شود که ما باید موقعیت امروزمان و راهکارهای آینده مان را مشخص کنیم .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان