بشر از دیرباز، هم کاروان درد و رنج و متحمّل محرومیت و ستم بوده است. مدینه فاضله ای که متفکران و خردوَرزان بشر، سخن از آن می راندند، در حدّ یک آرزوی دست نیافتنی و یک اندیشه رؤیایی (و البته مطلوب) باقی ماند و بشریت، روز به روز، شاهد به مسلخ رفتن بیشتر ارزش های انسانی و الهی ای است که از سوی پیامبران بزرگ الهی به وی شناسانده شده است.
آری! بشر، گرفتار بوده است ؛ گرفتار بی عدالتی و اختلاف طبقاتی، و دچار گرسنگی و رنج! زندگی برای بشرِ گذشته و امروز، سراسر تحمّل است و تحمیل. آیا شام تیره بشریت را صبح صادقی خواهد بود؟! آیا آینده نیز مانند گذشته هاست و از فرجام خوش بشریّت باید مأیوس شد؟! آیا بشر محروم و ستمدیده را روزنی به روشنی نخواهد بود؟! آیا صبحی نخواهد دمید که دردها به درمانی رسیده باشند و نابسامانی ها به سامانی؟! آیا روزگار سیاه گرسنگی سپری نخواهد شد و انسان، فارغ از فکر معاش، به تعالی و تکامل جان و روح خود نخواهد پرداخت؟! آیا روزگار خودپرستی ها، تضادها، برادرکُشی ها، تعدّی ها و هتک حرمت ها به سر نخواهد آمد؟! و آیا و آیا...؟
و... عصر ظهور، یعنی پایانی بر همه دردها، رنج ها، گرسنگی ها، نابسامانی ها، بی عدالتی ها، کجروی انسان ها و باز شدن گره های کور جوامع انسانی به دست منجی آسمانی. آری! به گواهی همه ادیان بزرگ الهی، آن روز موعود، روز نزول وعده جاوید حق، فرا خواهد رسید و «او خواهد آمد». خواهد آمد و بر طغیان طاغیان، قاطعانه و خشمگینانه، طرح انتقام خواهد ریخت و منتظران صالح را به رکاب خواهد خواند.
او خواهد آمد و گیتی را ستاره باران خواهد کرد و سیاهی شب را از دامن سپیده برخواهد چید. پس بیایید چشم به راه نزول آیه رحمت باشیم که ـ إن شاء اللّه ـ چندان نخواهد پایید!
آینده بشر
به طور کلّی، آرای مکاتب فکری، فلافسه و ادیان درباره آینده بشر، به دو دسته تقسیم می شود:
دیدگاه اول: نظری که آینده را به مراتب تاریک تر از وضع کنونی می بیند و معتقد است که قانون جنگل، همه جهان را فراخواهد گرفت، اصل بر تنازع بقا و انتخاب اصلح است، هر قوی ضعیف را می خورد تا سرانجام، کار به دست قوی ترین رسد.
استدلال این گروه آن است که نگاه واقع بینانه به وضع کنونی جهان، آینده ای امیدبخش را به ما الهام نمی دهد. امروز در جهان، میلیون ها گرسنه به انتظار نان و میلیون ها بیمار، چشم به راه پزشک داریم، درحالی که در گوشه ای دیگر از همین جهان، ده ها بیمارستان برای سگ ها و گربه ها و دیگر حیوانات خانگی ساخته می شود و هزاران تُن گندم اضافی را مقابل دیدگان گرسنگانی که از آنها پوست و استخوانی بیش نمانده، به دریا می ریزند.
بشرِ امروز، خسته و گریزان از جهل، بی عدالتی، فساد و گمراهی، برای تسکین درد خود، به الکل، فحشا، هرویین و دیگر مواد مخدّر یا توهّم زا و سرانجام به خودکُشی پناه می برَد و در شرایطی این چنینی، کسی به فکر درمان آن دردهای اصلی (بی عدالتی و جهل و...) نیست. از این رو، آینده معلوم نیست بهتر از این باشد. بلکه اسارت ها، ننگ و نفرت ها، و بدبختی ها، سرنوشت محتوم بشر است تا روزی که به انقراض نسل منتهی شود.
دیدگاه دوم: نظری دیگر وجود دارد که آینده را روشن می بیند و بشریت را به فردایی نورانی و به دور از کدورت ها، ظلم و تبعیض ها، رنج ها و... بشارت می دهد. برخی از متفکران و روشنفکران و همه ادیان در این گروه قرار می گیرند.(1)
ما در این جا به مسئله مهدویت در برخی ادیانِ مطرح و زنده جهان اشاره کرده، آن گاه به ویژگی های عصر ظهور خواهیم پرداخت.
مهدویت در ادیان
انتظار موعود و نجات و رهایی بشر به دست او، تقریبا در همه ادیان و مکاتب، مطرح است و هر یک، بخشی از تعالیم خود را بدان اختصاص داده اند. گرچه ممکن است پیرامون ویژگی های این موعود، و زمان و مکان ظهور، اختلافاتی وجود داشته باشد، اما همه در این اندیشه مشترک اند که این موعود، از خاندان پیامبران بوده، به خویِ پسندیده، تقوا، دانش و... آراسته است و از زشتی ها مبرّا.
در دین زرتشت: در دین زرتشت، منجی آینده، «سوشیانْت» (یا سوشیانسْ) است. سوشیانت که به معنای «سودبخش و منفعت رسان» است، به کسی اطلاق می شود که پس از زرتشت به عنوان منجی بشر، خواهد آمد.(2) بر اساس اعتقاد «هزاره گرایی زرتشتی» (Zorodstrean Millennialism)، انتظار ظهور سه منجی از نسل زرتشت در هر هزار سال، مطرح است. این منجیان، یکی پس از دیگری جهان را (بویژه سرزمین ایران را) پر از عدل و داد خواهند کرد: 1 . هوشیدَر، هزار سال پس از زرتشت ؛ 2 . هوشیدَرماه، دوهزار سال پس از زرتشت ؛ 3 . سوشیانتْ، سه هزار سال پس از زرتشت که با ظهور او جهان، پایان می یابد.(3)
به اعتقاد زرتشتیان، سوشیانْت از فرزندان زرتشت است که نطفه اش به شیوه ای معجزه آسا در آب دریاچه ای(4)نگهداری می شود. مادرِ او نیز نژادش به پسر زرتشت می رسد. او در آخرالزمان به شیوه ای معجزه آسا از مادر متولد می شود و جهان را پر از نیکی خواهد کرد.(5)
در دین یهود: در دین یهود، نجات بخش نهایی، «ماشیح» به معنای «مسح شده» نام دارد. یهودیان معتقدند که عیسی مسیح(ع)، مسیحای دروغین بوده و مسیحای واقعی همان «منجی موعود» است که در آخرالزمان خواهد آمد.
تصویر تَلْمود (از کتب مقدّس یهود) درباره شخص مسیحا، بر روی هم به قرار زیر است: یک انسان که نهالی از خاندان سلطنتی داوود است، و قداست او تنها به سبب موهبت های طبیعی وی خواهد بود. امت های مشرک به دست او نابود خواهند شد و بنی اسرائیل، قدرت جهانی خواهند یافت. مادرِ او زنی از قبیله «دان» است و در شهر «بیت لحم» زاده خواهد شد و خدا پیش از آفرینش جهان، نام او را در خاطر خود آفریده است.(6)
در دین مسیحیت: به اعتقاد مسیحیان، حضرت عیسی(ع) بعد از کشته شدن، دوباره زنده شد و به آسمان ها رفت و در آخرالزمان برای نجات مردم، فرود می آید.(7)
«فارقلیط» از جمله القابی است که در انجیل به منجی مسیحیان داده شده و لفظا به معنای «ستوده، آموزگار، شفاعتگر، هادی و تسلّی دهنده» است و تحقق بخش عدالت در جهان آینده خواهد بود.
در اسلام: همه فِرق اسلامی نیز معتقدند که بزرگ مردی انقلابی از دودمان پیامبر(ص) در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و عدل و داد را در سراسر جهان خواهد گستراند. این اتفاقِ نظر به حدّی است که حتّی تندروترین گروه های اسلامی (وهّابیان) نیز این موضوع را پذیرفته اند و نه تنها پذیرفته اند، بلکه به طور جدّی از آن دفاع می کنند و آن را از عقاید قطعی و مسلّم اسلامی می دانند.(8)
مهدی موعود (عج) در منابع حدیث شیعه
عقیده به وجود یک مصلح جهانی به نام مهدی(عج) در بین شیعه امامیه موج بیشتری دارد و اگر اهل تسنّن آن را به عنوان یک مسئله فرعیِ مسلّم پذیرفته اند، شیعه آن را جزوِ عقاید قطعی می داند؛ چون سلسله امامان دوازده گانه به او ختم می گردد و او «خاتم الأوصیاء» است. بحث درباره روایات شیعی در این موضوع (که شاید بالغ بر یکهزار حدیث شود)، مجال دیگری می طلبد. از این رو، ما در این جا به صورت فهرست وار یادآور می شویم که از مجموع احادیث موجود در این زمینه، روشن می شود که مهدی موعود(عج) دارای مشخصات زیر خواهد بود: از خاندان پیامبر اسلام(ص) و فرزندان اوست ؛ از فرزندان امام حسین(ع) است ؛ دوازدهمین پیشوا پس از پیامبر(ص) است ؛ فرزند حسن بن علی عسکری است ؛ دنیا را مملو از عدل و داد خواهد کرد ؛ حکومت جهانی در اختیار او قرار خواهد گرفت ؛ مستضعفان و استعمارشدگان، در عصر او از زنجیر اسارت آزاد می شوند و جنگ ها برچیده می شود و صلح و آرامش و عمران، جای آن را می گیرد.(9)
عصر آرمانی ادیان
عصر آرمانی ای که ادیان مختلف ترسیم کرده اند و پس از ظهور منجی موجود، محقَّق خواهد شد، بی شباهت به یکدیگر نیست، امّا شکل کامل تر و گویاترِ آن در روایات شیعه و در ترسیم عصر مهدی موعود(عج) بیان شده است. از این رو ما ابتدا به اجمال، نگاهی به عصر آرمانی ادیان انداخته، نگاه ویژگی های عصر ظهور را از طریق روایات شیعه پی خواهیم گرفت.
عصر آرمانی زرتشتیان:
بر اساس اعتقاد زرتشتیان، سه موعود زرتشی، تحولی جدید در نوسازی جهان آغاز خواهند کرد: گسترش آشتی و عدم کینه، وفور برکات و نعمات، برچیده شدن دروغ، خیانت، غم و اندوه، به وجود آمدن روح قناعت و بی نیازی و...(10)
عصر آرمانی یهود:
عصر اِحیای سنّت های اولیه عبادت یهود، پایان بدی و گناه، درک الهیت و آگاهی واقعی از وجود خداوند، پرستش و ستایش جهانی خداوند، همزیستی مسالمت آمیز و صلح جهانی، رستاخیز مردگان، برکت و سعادت و پایان یافتن بیماری ها و...(11)
عصر آرمانی مسیحیت:
عصر تشکیل حکومت عیسی(ع) و نابودی دشمنان خدا، نابودی «مرگ» و ایجاد صلح و خیر و برکت در جهان، برچیده شدن رنج و درد و بیماری، برکت فراوان درختان و زمین و... .(12)
ویژگی های عصر آرمانی اسلام:
مدینه فاضله اسلامی (که در عصر ظهور به دست مهدی آل محمد(ص) بنا می شود) ویژگی هایی دارد که آن را از سایر مدینه ها (جوامع)، ممتاز و متفاوت می سازد که در ذیل به بعضی از آنها اشاره می شود:
1 . تشکیل جامعه آرمانی: او دست به تشکیل نظامی اجتماعی خواهد زد که در آن، دورویی و نفاق نباشد، نابسامانی و اختلاف و درگیری جان مردم را به لب نیاورد، انسان ها هر کدام به حق خود قانع باشند ؛ جامعه ای بر اساس ضوابط و قوانین الهی، به گونه ای که انبیا خواهان آن بودند.
2 . حاکم منحصر به فرد: یکی از مختصات حکومت آرمانی اسلام، وجود رهبری معصوم، پاک و منزّه از هر نوع خطا و عیب و نقص است که تنها وابسته به خداست و هیچ تفاوتی بین اقوام و نژادهای بشری نگذاشته، به همه با دید یکسان می نگرد.
3 . برقراری عدالت و رفع تبعیض ها: در مدینه فاضله اسلامی، همه جا سخن از عدل به میان خواهد بود، دامنه عدالت موعود تا اقصی نقاط منازل و زوایای ناپیدای جامعه، گسترده می شود. عدالت، مشخصه بارز و برجسته حکومت مهدی خواهد بود و مردم، آن حضرت را از عدل او می شناسند. همچنین عدل آن حضرت، همانند حکومتش گسترده و جهانی خواهد بود.
4 . توسعه علوم و بلوغ فکری بشر: عصر ظهور را می توان عصر شکوفایی و گسترش علم و دانایی نامید و مدینه آرمانی اسلام را، شهر علم و دانش. با آمدن مهدی(عج)، همان گونه که ظلم و بیداد، جای خود را به عدل و دادگری می سپارد، جهل و نادانی نیز جای خود را به علم و دانایی می دهد. 25 شعبه و شاخه از علوم را که تا عصر ظهور ناشناخته می ماند، آن حضرت در میان مردم منتشر ساخته، دستش را بر سر بندگان می گذارد و عقول آنها را با آن کامل و افکارشان را پرورش داده، تکمیل می کند،(13) تا آن جا که زنان، در خانه ها، با کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) قضاوت کنند.(14)
در نتیجه، مردمی بلندنظر، با افکاری باز و سینه هایی گشاده و همّتی والا و بینشی وسیع پرورش می یابند که بسیاری از مشکلات اجتماعی را در روح خود حل کرده، جهانی از صلح و صفا می سازند.
5 . گسترش ارتباطات: در عصر ظهور، به جهت پیشرفت سریع علم و فنّاوری، وسایل ارتباطات و انتقال اطلاعات، آن قدر پیشرفته خواهد بود که دنیا را همچون کف دست نشان می دهد، و برای آگاهی از اقصی نقاط دنیا، نیازی به وسائل ارتباط جمعی امروز نخواهد بود ؛ بین امام (ع) و مردم نامه رسانی وجود نخواهد داشت یعنی خداوند متعال چنان دانش و بینش یاران و پیروان حضرت را تقویت می کند که میان آنها و آن حضرت، نامه رسان نخواهد بود ؛ با آنها سخن می گوید و آنان سخنش را می شنوند و او را می بینند.(15)
6 . رفاه و آسایش عمومی: در آن روز، رفاه و تنعّم به گونه ای خواهد بود که دیگر نیازمندی در سطح جامعه یافت نمی شود، مردم برای دادن صدقات خویش کسی را پیدا نمی کنند، به برکت اجرای عدالت اسلامی و توزیع عادلانه منابع و ثروت، جایی برای فقر و طبقه ضعیف باقی نمی ماند. از این رو مدینه فاضله اسلامی، آرمان شهر آسایش و رفاه همگانی خواهد بود.(16)
7 . توسعه خارق العاده صنایع: در آن عصر به برکت گسترش علوم به دست مبارک مهدی(عج)، جهش علمی ـ تکنولوژی حیرت انگیزی به وجود خواهد آمد که در پرتو آن، از وسایل اطلاعاتی پیشرفته گرفته تا انواع انرژی و تا وسایل پیشرفته سریع السیر حمل و نقل و وسایل انتقال سریع صدا و تصویر، به طور همگانی و ساده و آسان در اختیار همه پیروان آن حضرت قرار می گیرد.(17)
8 . امنیت: مدینه فاضله و آرمانی اسلام، شهر امنیت و صلح خواهد بود. بی شک، یکی از نیازهای اساسی بشر در هر جامعه ای احساس امنیت در ابعاد مختلف زندگی (اعم از اخلاقی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی، حقوقی و...) است و این مهم در عصر ظهور، تحقق خواهد یافت، آن گونه که قرآن کریم وعده فرموده است: «... امنیت را جایگزین بیمناکی آنان خواهیم کرد...»(18) و ائمه اطهار(ع) نیز این آیه را در شأن مهدی(ع) و اصحاب او دانسته اند.(19)
9 . دگرگونی زندگی مادی و ایجاد رفاه: در روایت جالبی از امام صادق(ع) این حقیقت به بهترین وجهی بیان شده است. حضرت می فرماید: هنگامی که قائم(ع) قیام کند، حکومت را بر اساس عدالت قرار می دهد و ظلم و جور در دوران او برچیده می شود و جاده ها در پرتو وجودش امن و امان می گردد و زمین، برکاتش را خارج می سازد و حقّی به صاحبش می رسد... در این هنگام، زمین، گنج های خود را آشکار می سازد و کسی نیازمندی را برای انفاق و صدقه و کمک مالی نمی یابد ؛ زیرا همگان بی نیاز و غنی خواهند شد.(20)
در روایتی دیگر از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «زمین، گنجینه هایش را برای او خارج می سازد و وی مال و سرمایه بی شماری بین مردم پخش می کند».(21)
علاوه بر ویژگی های یاد شده، خصایص دیگری را نیز برای عصر ظهور می توان برشمرد که به علت ضیق مجال، تنها فهرست وار به آنها اشاره می کنیم:
پیروزی نهایی حق بر باطل و چیرگی صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادی و صداقت بر زور و زر و استکبار و ظلم و اختناق و دجّالگری و فریب، کمال یافتن دانش و فضیلت های انسانی و تربیت اسلامی در کنار فراوانی نعمت و وفور ثروت، پیدایش وحدت و اُلفت و محبت و همکاری، زنده شدن روح وظیفه شناسی در مردم، ضمانت اجرا یافتنِ قوانین، امکان رشد برای تمامی طبقات در زمینه های مختلف، گسترش توحید و احیای دوباره اسلام و جهان شُمولی آن، نوسازی در تمام زمینه های فکری و فرهنگی، پیراستن اماکن و اعمال مذهبی از تشریفات زائد و بدعت ها و تعصبات و...».(22)
از خداوند متعال، توفیق درک آن عصر مبارک و نورانی را خواستاریم.