سرویس فرهنگی فردا: «اصلا نمیشود آدم اعتقاد نداشته باشد و چادری هم بشود. تابلو میشود و لو میرود. من نمیفهمم چطور ممکن است یک آقایی مذهبی باشد و با خانمها دست بدهد! میگویی من خیلی دیندارم و با خانمها دست میدهی!»
این جملات بخشی از مصاحبه مفصلی است که روزنامه وطن امروز با
آزاده نامداری انجام داد و وی نه تنها در این مصاحبه عشق خود به چادر را بیان کرد بلکه گفت: خانوادهام چادری بودند، نمیتوانم بگویم از روی احساسات چادری شدم، همه چادری بودند، من هم چادری شدم. در موقعیتهایی از اینکه چادریام احساس خوشحالی میکردم. میگفتم: چقدر خوب! ببینید! اصلا نمیخواهم بگویم کسی که چادری نیست، قابل احترام نیست، اصلا منظورم این نیست. آدمها به خاطر ویژگیهای انسانیشان قابل احترام هستند اما واقعا این جمله را بارها به دوستانم گفتهام که حرمتهایی برای خانم چادری وجود دارد و من این حرمتها را دوست داشتم و هر چه بزرگتر شدم احساس کردم باید خدا را شکر کنم که در آن محیط مردانهای که کار میکنم چادری هستم.
اما انتشار برخی تصاویر از
آزاده نامداری باعث شد برخی از رسانه ها به رویکرد منافقانه وی اعتراض کنند، مساله ای که به رغم بسیاری باعث می شد چادری های واقعی وجهه بدی پیدا کنند چرا که فردی که در یک مکان با چادر و در پشت دوربین بدون چادر حاضر می شود اصلا نمی تواند نمونه خوبی برای تبدیل شدن به نماد چادری ها باشد. خبرگزاری دانشجو مهر ماه سال 93 در مطلب تند و گزنده ای درباره آزاده نامداری و حاشیه های بی شمار او نوشته بود:
اولین تصاویری که از برنامههای نامداری به ذهنها ماند اما آن چنان اتفاقات خوبی نبود. مثل آن باری که موضوع برنامه تفکیک جنسیتی بود و نامداری که صراحتاً از اختلاط دختر و پسر حمایت میکرد به خواجه سروی، معاون وقت وزیر علوم حتی اجازه نداد که با او مخالفت کند! یا برنامههایی که در آن سراغ خانم راننده تریلی می رفت و می گفت او الگوی خوبی برای زنان مملکت است! یا مثلاً چند بار دیگر که رفتارهای زننده و بیش از خودمانی او برای همه عجیب بود.
حالا فرقی نمیکرد مهمان خانم باشد یا آقا یا حتی روحانی. آزاده آزاد بود و با همه صمیمی میشد!اردیبهشت 92. و خبری که مثل بمب صدا کرد: آزاده نامداری و فرزاد حسنی ازدواج کردند. حالا این دو تا، با ذوق و شوق توی مراسم مختلف ظاهر میشدند و برای هوادارانشان دست تکان میدادند. حتی روی آنتن تلویزیون میآمدند و برای هم عاشقانه میسرودند و همه چیز گل و بلبل بود...!
آزاده خانم اما اصلا این طور نبوده و نیست. اگرچه جلوی دوربین چادر روی سر دارد اما خودش به دست خودش عکسهایی منتشر میکند که نه تنها بدون چادر است. که حجابش هم محل بحث است. آرایشهای غلیظ با رنگهای تند. آستینی که تا آرنج برهنه است. و تحیر آور این که این عکسها را خود نامداری منتشر میکند. یک دختر چادری که چادری بودن جزو اوصاف اصلی او در نظر مردم است با آرایشی غلیظ و حجابی ناقص و بدون چادر حتی...کار به جایی میرسد که صدای هواداران خانم نامداری هم در میآید. کاربری به نام پریناز زیر عکس خانم مینویسد: "این چادرت چی میگه آخه لاک که داری پاتم که جوراب نداره ول کن دیگه." کاربر دیگری به نام سارا کامنت می گذارد: "شما چرا چادر سر می کنید؟ ایناز دستاتون که همیشه بیرونه اون از پای بی جوراب. این از چادر روی شونه. خجالت نمی کشین؟"
اوضاع بدتر میشود! عکسهایی خانوادگی، بی حجاب یا کم حجاب، از خانوادهای که گفته شده همه چادریاند. دوباره یاد جمله خانم چادری میافتی: «چادر به من ارث رسیده. همه خانمهای خانواده من چادری هستند. » عجب! کدام را باور کنیم؟ قسم حضرت عباس یا دم خروس؟!ختم کلام: خانم نامداری! چادر شما عطر یاس فاطمه سلام الله علیها نمی دهد، بوی نفاق میدهد...
اعتراض رجا نیوز به رویکرد خبرگزاری دانشجو در نقد آزاده نامداری
اما رجا نیوز دیگر رسانه انقلابی و نزدیک به جبهه پایداری در جواب این مطلب، با اعتراض آن راپاپاراتزیگری در لباس انقلابیگری خوانده و نوشته بود:
این بار، بر خلاف دفعات قبلی، چنین مطلبی در یکی از رسانههای خوشنام و خوشسابقهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی منتشر شده است که سابقهی روشن و عملکرد قابل دفاعی در دفاع از مبانی نظام در سختترین بحرانها و شرایط دارد. مطلبی که نگارندهی آن به خصوصیترین زوایای زندگی یک انسان سرک کشیده و در مورد آنکه چرا فلان مجری تلویزیونی چادر رنگی میپوشد، چرا در محافل خصوصی زنانهاش چادر ندارد و از مانتو استفاده میکند و چرا عاقد عقد ناکامش فلانی است، قلمفرسایی کرده تا در نهایت نتیجه بگیرد این مجری منافق است.
از همین رو، من باب حدیث شریف «احب اخوانی من اهدی الی عیوبی» بر آن شدیم که بعد از تذکرات بینتیجهی خصوصی و غیر رسانهای، این بار در ساحت رسانه، این اشتباه غیرمنتظره را به برادران رسانهای خود، گوشزد کنیم به این امید که چهرهی رسانههای خوشنام انقلاب، از چنین مواردی پاک شود.
حقیقت آن است که سرک کشیدن در زندگی مردم، به سان آنچه پاپاراتزیها در غرب انجام میدهند، انقلابیگری و کار فرهنگی نیست. کسی که مسلمان و پیرو مکتب امیرالمومنین باشد، اولا تجسس در زندگی خصوصی افراد را تا انجا که خود اصرار بر علنی کردن آن نداشته باشند، به قاعدهی «و لاتجسسوا» بر خود حرام میداند.