دفاع عن التشیع
السید نذیر الحسنی
دفاع عن التشیع / السید نذیر الحسنی
(قم: الموسسه الاسلامیه العامه للتبلیغ و الارشاد, 1421)
این کتاب در بررسی و نقد کتاب; ((تحول اندیشه سیاسی شیعه از نظام شورایی تا نظام ولایت فقیه)) نوشته آقای احمد کاتب, تدوین شده است. مولف ضمن مطالعه اصل کتاب و مصادر و مستندات آن می گوید; نقش عمده شبهات و تحریفات احمد کاتب غیر علمی و تعمدی و اعتماد بر روایات ضعیف است.
این کتاب توسط سید کمال الحیدری مقدمه ای جامع درباره عقاید شیعه مثل; امامت, حصر تعداد ائمه(علیهم السلام), اسامی ائمه(علیهم السلام) و حضرت مهدی(ع), اینکه آیا حضرت زنده است و یا بعدا متولد خواهد شد؟ مطالبی را با توجه به شبهات احمد کاتب نوشته است.
سپس آقای نذیر حسین طی یک مقدمه نسبتا مفصل, به شبهات و ایرادات احمد کاتب و نیز علت ایجاد آن توهمات پرداخته است. وی می گوید اکثر شبهات احمد کاتب در کتب متقدمین طرح شده و علمای شیعه, مثل مفید, صدوق, طوسی, سید مرتضی و دیگران پاسخ داده اند. لیکن در سالهای اخیر همان شبهات با سبک جدیدتر همراه با سرو صداهای زیاد, توسط احمد کاتب منتشر شد بدون اینکه در اقوال و شبهات تشیع بکند و حتی نامبرده مشخصات کتابی که از آنها اقتباس کرده است را نیاورده است حتی وی زحمت مطالعه منابع دیگر را به خودش نداده است و لذا تنها از یک منبع استفاده کرده است.
این کتاب در یازده فصل به صورت زیر تإلیف شده است: فصل اول موضوعات و وقایع تاریخی که حتی برادران اهل سنت نیز آنها را قبول دارند مثل انکار علائم ظهور امام زمان, انکار احادیث صحیح, اعتماد بر روایات ضعیف ...
فصل دوم: تحت عنوان کذب عمدی بر علمای شیعه; مشتمل است بر تکذیب علمای شیعه مثل شیخ مفید, شیخ صدوق, شیخ نوبختی, شیخ طوسی و سیدمرتضی.
فصل سوم کتاب به غلطهای قبیح احمد کاتب درباره عقل و نقل, معنای اجتهاد و نص و... اختصاص دارد. فصل چهارم به افترإات و اکاذیبی که مولف به ائمه معصومین(علیهم السلام) نسبت داده است می پردازد. در فصل پنجم به نظریه شوری می پردازد و شبهه مولف, در مورد امامت ائمه معصومین(علیهم السلام) و نصب الهی آنها و مسإله شوری را پاسخ می دهد. فصل ششم کتاب در مورد افتراعات احمد کاتب نسبت به ارکان نظریه امامت الهی است. فصل هفتم درباره حصر تعداد جانشینیان پیامبر(ص) (خلفإ اثنی عشر) می باشد. فصل هشتم در برخی از احکام که احمد کاتب بدون تحقیق و بررسی به آنها معتقد شده است اختصاص یافته است. فصل نهم کتاب به عدم آگاهی کاتب نسبت به موارد تقیه و علم غیب ائمه اختصاص دارد. فصل دهم به گرایشات فرقه هایی که احمد کاتب نسبت به آنها گرایش و اعتماد کرده است, اختصاص دارد. فصل یازدهم به برخی نتایج و اهدافی که احمد کاتب بخاطر آنها کتابش را نوشته است, اشاره دارد.
این دومین کتابی است که به منظور جوابگویی و استدلال بر شبهات احمد الکاتب نوشته شده است و کتاب مبتنی بر نام شبهات و ردود توسط سامی البدری در سال گذشته منتشر شده است.
تصوف چیست؟
(مارتین لینگز)
تصوف چیست؟ / نوشته مارتین لینگز, ترجمه مرضیه (لوئیز)شنکایی و علی مهدیزاده.
تهران: نشر مدحت, 1379
مارتین لینگز از جمله هدایت شده گان است که علی رغم تولد در یک خانواده مسیحی, رحمت خداوند شامل حالش شد و اسلام را برگزید و طریق عرفان را در پیش گرفت. دست به قلم برد و تجربه های معنوی خود را در قالب کتاب به پژوهشگران و اندیشمندان عرضه کرد. کتابهای او به چندین زبان متداول دنیا ترجمه شده است و شیوه نگارش وی به سبک قدیم زبان انگلیسی نزدیک است تا شیوه روان و ساده امروزی که به همین دلیل مفاهیم معنوی و روحانی مشروح در کتابهای ایشان ترجمه ای نه چندان روان را به دنبال داشته است.
مولف پس از اخذ مدرک زبان انگلیسی تصدی کرسی زبان انگلوساکسون در لیتوانی را به عهده گرفت, اما علاقه او به تصوف و زبان عربی او را در سال 1939 به مصر کشاند و در سال بعد در دانشگاه قاهره مشغول کار شد. وی مقاله های زیادی در دایره المعارف بریتانیکا و نشریات دیگر و کتابهای متعددی درباره تصوف و دین در خاورمیانه و ادیان تطبیقی نوشته است.
ترجمه کتاب تصوف چیست برگردان به زبان فارسی با استناد به متن انگلیسی است که با عنوانWhat is sufism به چاپ رسیده است.
ترجمه این کتاب به زبان فرانسه نیز موجود است که در مواردی از آن نیز در ترجمه بهره گرفته شده است.
مولف هدف از تدوین کتاب فوق را دسترسی به جواب سوالی می داند که عنوان کتاب با آن شروع شده است و اذعان دارد که در جهان غرب در سالهای اخیر برخی جواب های شبهه ناک و دو پهلو داده شده است.
مطالب کتاب در نه قسمت سامان یافته است.
در قسمت اول به اصالت تصوف اختصاص یافته در پاسخ به سوال تصوف چیست؟ می گوید ((گه گاه تجلی وحی, مانند موجی بزرگ و خروشان از اقیانوس نامحدود به مراحل دنیای محدود, جریان می یابد وابسته تصوف هم شیوه سلوک و فن انضباط و دانش غوطه ور شدن در یکی از این مواج و بازگشت به سوی سرچشمه ازلی و ذات لایتناهی است)) و در ارتباط با اصالت تصوف چنین بیان می کند:
((تصوف همان عرفان اسلامی است و معنایش این است که تصوف اصلی ترین و قدرتمندترین جریان آن موج خروشانی است که وحی اسلامی را تشکیل می دهد. کاملا واضح است که تإکید بر این مطالب به هیچ روی ناچیز شمردن وحی اسلامی نیست بلکه تإییدی است بر این که تصوف هم اصیل و هم ثمربخش است)).
در قسمت دوم کتاب به جهان شمولی تصوف می پردازد. و با اشاره به دیدگاه کسانیکه می گویند ((تصوف از قید مذهب آزاد است)) به خاطر احساس خطری است که در رابطه با جهان شمولی بودن تصوف دارند ضمن ممکن دانستن این دغدغه اشاره می کند که ((جزئیت کاملا با جهان شمولی منطبق است و برای درک این حقیقت در یک نگاه فقط باید به هنر مقدس نگاه کنیم که در عین اینکه جزئی است جهانی نیز هست))
در تصوف عنایت و هدف نیل به قداست و ضمن بر شمردن ارتباط هنر مقدس با کار فطری فردی و سازگاری میان امر کلی و امر جزئی و هم چنین سازگاری میان رمز یا نماد دایره با مرکز آن بدین مطلب اشاره می کند ((اگر حقیقت مطلق روشنی بخش نبود چیزی به نام پرتو و حتی شعاع هندسی نمی توانست وجود داشته باشد چه برسد به طریقتی معنوی که بالاترین مثال و نمونه آن است. بدون نور حقیقی تمام شعاعها و پرتوها و کل هستی ناپدید می شوند, زیرا شعاع بزرگترین نمادهاست چون نشان می دهد که همه چیز به او وابسته است و بنابراین رابطه ای میان اصل الهی که تجلیات و آفرینش آن وجود دارد و ضمن بر شمردن شعاع به بعد مذهبی عرفان و با اشاره به اسلام و تصوف می گوید ((در مورد اسلام دین تصوف است که در پرتو این نماد هم کل و هم جزء دیده می شود))
در قسمت سوم به بررسی نگاه صوفیه به کتاب که در این منظور قرآن است می پردازد و می گوید ((اگر با رجوع به نمادگرائی اصلی مان سوال شود که موج متلاطم چه شکلی را به خود می گیرد جواب این است که در نهایت شکل کتابی را به خود می گیرد که قرآن نامیده می شود))
صوفیه ضمن صحبت از استغراق در آیه های قرآن اشاره به تمرکز صوفیان می کند که سراسر عمر بر تلاوت قرآن مداومت دارند در این قسمت با ذکر آیه ها به عنوان الگوی صوفیان می پردازد به عنوان نمونه ((اهدنا الصراط المستقیم)) این دعا بارها در نماز تکرار می شود و در نتیجه رایج ترین دعا در اسلام است در عین حال به ویژه متعلق به صوفیان است. چرا که آنها به عنوان رهشناس ترین اعضا به جامعه می توانند گوش جان به این آیه ها بسپارند. چنان در آن داخل شوند که گوئی به اصل خود وارد می شوند)) در این اینجا ضمن برشمردن آیات و روایات از قرآن و پیامبرگرامی(ص) اسلام و به این مطلب اشاره می کند که سلسله مراتب ارزشهاست که می تواند به عنوان ملاکی برای قرار دادن همه چیز در جای مناسب خود و در عین حال مبنائی کلی برای استنتاج به حساب آید و در این جا با اشاره به مسئله قاعدین و مجاهدان و اهل یمن به سلسله مراتب روحانی اشاره می کند ((نخست صوفیانی که سالک اند دوم آنهایی که نسبتا ساکن اند آنان کسانی اند که ایمان و عمل آنها عطر و بوی تصوف را دارد و سومین دسته اکثریتی که اهل ظاهر هستند)) و با اشاره به این که صوفی به صمت جلو حرکت می کند در اوج سلسله مراتب و نزدیک ترین راه به دیدگاه قرآنی است و در نهایت به این مطلب می پردازد که برخی از تعالیم قرآنی فقط برای صوفیان است و بس.
در قسمت چهارم که تحت عنوان ((پیامبر)) سامان یافته به ارتباط وحی و گیرنده وحی می پردازد و با تعریف رسول ((رسول به عنوان ملاک اعظم با تجسم انسانی روح مطلق تعریف می شود)) در مقایسه بین قرآن و پیامبر(ص) اشاره می کند که ((درست همان طور که قرآن در بردارنده تمام جنبه های زندگی انسان است, همین طور سرنوشت حضرت محمد(ص) هم چنان ابعاد متنوع استثنایی داشت)) و با تإکید بر جنبه اخروی حضرت محمد(ص) و این که کمال دنیوی حضرت برای جذب آخرت بود این مطلب را سرمشق اهل تصوف می داند و با اشاره به معراج پیامبر(ص) می گوید ((او از صخره ای در اورشلیم به طور معجرهآسایی انتقال می یافت و در آنجا روند خلقتش معکوس گردید یعنی بدن او در روح, روحش در روح کلی و آن نیز در حضور الهی جذب شده بود. این ((استهلاک)) طریقت تصوف را ترسیم می کند)) و در ادامه با اشاره به خانه خدا و ارتباط این تمرکز ظاهری با تمرکز درونی و با اشاره به هدف عالیه تصوف که می خواهد دم خدا باشد نه بازدم او... بنابراین با ذکر یکدیگر از طریق غرق شدن در وجود پیامبر(ص) را ذکر نامهای او و مناجاتهای مربوط به ایشان می داند.
در قسمت پنجم که تحت عنوان ((قلب)) بیان شده با اشاره به سیر تحول تاریخی تصوف و با نظر به لفظ تصوف و با اشاره به این مطلب که صوفیان خود را فقرا نامیدند می گوید این واژه صوفی ریشه در قرآن دارد ((خداوند بی نیاز است و شما نیازمند)) در ریشه این مطلب با توجه به معرفت عقلی و قلبی و دریافت قلبی به عنوان مطمئن ترین دریافت اشاره می کند و این مطلب را با اشاره به آیات و روایات و این که مستقیما بر قلب و سپس بر ذهن و جوهر روحی انسان الهام می گردد و با تشبه به این مطلب چنین بیان می کند ((در معنای روحانی, زمانی که ذات متعالی موضوع آن است تعیین, نتیجه کشف و شهود و معرفت قلبی است))
در قسمت ششم تحت عنوان ((آموزه عرفان)) با نگاهی به ارتباط عقل و آموزه های عرفان اسلامی و ارتقإ قوای نفسانی از جمله عقل به واسطه اسم اعظم به این مطلب اشاره می کند که کلمه لااله الاالله عقل این چهار کلمه را خلاصه مفهوم حق تعالی می داند و از نظر قلب و مرتبه تعیین تنها یک اسم جامع است. سپس با اشاره به نظر اسلام در خصوص دوست و اشاره به آیات و بیان نظریه های عرفا و غلبه الوهیت اشاره به حدیث قدسی می کند.
((وقتی من او را دوست بدارم, گوش او می شوم به هنگام شنیدن, و بینائی او می شوم به هنگام دیدن))
و در قسمت هفتم تحت عنوان ((راه و روش)) با اشاره به این مطلب که پرستش و عبادت سبب نزدیکی و قرب به خداوند است ضمن نتیجه بندی عبادات و با بر شمردن مسائل شهادت و ویژگیهای اذکار و عباداتی که صوفی انجام می دهد و بیان کشفیات و ویژگی آن و اشاره به قبض و بسط می گوید ((قبض تلاشی است آغازین برای برقراری اسلام به عنوان محور آگاهی و ایجاد حرکت به سمت آن و چیزی از این قبض باید حفظ شود تا بازتاب ملازم خود را که بسط است کنترل کند, و این به معنی کم کردن دامنه و وسعت خود نیست بلکه بر عکس برای نجات آن از برگشت به محدودیتهای دنیوی است)) و ضمن بر شمردن سماعت عارفان به مراحل سه گانه قبض و بسط اشاره می کند و سپس اشاره به مراقبه و اینکه برای صوفی منبع بزرگ مراقبت و تمرکز خود قرآن است.
قسمت هشتم با عنوان ((انحصاری بودن تصوف)) می باشد و برای تصوف چهار خصوصیت, مرکزی, متعال, ژرف و اسرارآمیز, دقیق و سخت گیر, می توان بر شمرد که همه آنها در واژه مقدس خلاصه می شوند و جنبه انحصاری آن قدرتمند و خطرناک و غریب و ضروری می داند.
جنبه انحصاری تصوف را فقط مربوط به سالکانی می داند که شایسته این نام هستند.
اما شگفت این که علی رغم این انحصار و ابزار مشمول نیز هست و آن شامل کسانی که به نوعی قیام بر علیه محدودیتهای اهل ظاهر داند.
تصوف قدرتمند است بدین لحاظ که چیزی جز ابزار پیروزی تام و تمام رب مطلق نیست خطربزرگی در تجربه عرفانی در کمین است و باید عموما از این تجربه دور نگه داشته شوند و از آنجائی که اخلاص هدف تصوف است به این معنی است که روح تازه وارد باید نسبتا ناخالص باشد و به خصوص که یک تازه وارد انگیزه کاملا خالص بعید است که داشته باشد و لذا برای کسانی که فاقد بعضی از مقدمات هستند بهتر است که وارد این مرحله نشوند.
ویژگی هایی از ساختار دین اسلام مناسب با این موضوع است.
خط تمییز ما بین جبر و اختیار که به یک معنا موازی تمییز بین ((اصحاب یمین)) و ((سابقون)) یعنی رستگاری و پاکدامنی است هم چنین شامل تمییز بین اهل ظاهر و اهل باطن است و اکثر مردم از حداقل راهنمای شرعی مناسب که معیار رهائی و نجات است برخوردارند و مسئولیت فقها والهیون در همین حوزه قرار دارد. عرفای اسلامی ـ این بدون شک به این دلیل است که میراث آنها بعد ژرف و متعالی خود را به دست آورند ـ به معنی متداول از تبلیغ و وعظ معاف شده اند. و در بعضی شرایط اگرچه نه همیشه می توانند نظری کاملا انحصاری اتخاذ کنند تا آنجا که بگویند: ((یا تصوف را آن طور که هست عمیقا دریاب یا رهایش کن)).
قسمت نهم با عنوان ((تصوف در طول قرون)) اختصاص یافته و با نگاهی تاریخی به مسئله تصوف می گویند احادیث پیامبراکرم(ص) آکنده از مواعظ عرفانی است که نشان می دهد که در حقیقت رسما او اولین شیخ صوفی بود.
خبیر می گوید تمام طریقه های عرفانی مسدود است مگر برای کسی که از گامهای رسول اکرم(ص) پیروی می کند و این دانش آغشته به کلمات رسول خدا(ص) است.
و بعد از پیامبرگرامی(ص) نوبت به عمر و سپس به علی ابن ابی طالب(ع) می رسد که پیشوای اهل تصوف بودند و در مراحل بعدی از خریصری, رابعه عردیه, جنبد بغدادی و عبدالقادر دحلاج و جلال الدین رومی و ابومدین و محی الدین ابن عربی در بیان این مطلب توضیحاتی را در خصوص بعضی از عرفا مطرح کرده در هر حال با توجه به این که نویسنده مطالب خود را از منابع مختلف استفاده کرده و در بعضی از موارد با تجره های دینی غرب و در برخی از مطالب خویش از منابع اهل تسنن سود جسته لازم است که با تإمل و تإنی بیشتری به مسائل آن نگریسته شود.
در پایان کتاب پاره ای از واژه ها و اصطلاحات با نمایه آورده شده است.
|