همانطور که در بخش اول این مطلب گفتیم فرار از زندان نیز به اندازه ی تاریخ زندان ها قدمت دارد. اصولاً انسان خواستار آزادی بوده و تحمل محدود بودن در یک محوطه ی خاص برایش بسیار سخت خواهد بود به همین دلیل نهایت تلاش خود را خواهد کرد که به هر شکل ممکن از این محدودیت فرار کند. در شرایطی که افراد در زندان های فوق امنیتی و بسیار مجهز زندانی می شوند کار برای فرار بسیار سخت تر بوده و باید روش های خلاقانه تری به کار گرفته شود تا برنامه ی فرار با موفقیت به پایان برسد.
برخی اوقات زندانیان نقشه های بلند مدت و پیچیده ای ریخته که هیچ یک از مسئولین زندان متوجه موضوع نشده و تنها پس از فرار زندانی یا تعدادی از زندانیان متوجه نقشه ی بی نقص آن ها شده و دهانشان از تعجب باز می ماند. بدون شک نیاز باعث اختراعات و ابداعات می شود و برنامه ریزی برای فرار نیز از این قاعده مستنثنی نیست. در قسمت اول این مطلب شما را با 5 فرار بزرگ از زندان در طول تاریخ آشنا کردیم که در ادامه قصد داریم 5 مورد دیگر از این فرارهای شگفت انگیز و باورنکردنی را برای شما بازگو کنیم. با ادامه ی مطلب همراه باشید.
5- فرار از آلکاتراز
زندان آلکاتراز در طول 29 سال خدمت خود شاهد 14 تلاش برای فرار توسط 34 زندانی بوده است. بر اساس ادعاهای مقامات این زندان تمامی این تلاش ها ناموفق بوده و بیشتر این فراری ها بلافاصله دستگیر شده یا کشته شده بودند. با این وجود در دو فرار در سال های 1937 و 1962 افراد فراری هیچ گاه پیدا نشده و مسئولین ادعا کردند که این افراد فراری بدون شک در حین فرار مرده اند. اما همین موضوع باعث شد که برخی ادعا کنند فرارهای موفقی نیز از این زندان صورت گرفته است.
از چپ: فرانک موریس، کلارنس آنجلین و جان آنجلین
پیچیده ترین و جالب ترین تلاش برای فرار از این زندان بدنام در 11 ژوئن سال 1962 توسط مردی به نام فرانک موریس و برادران آنجلین صورت گرفت که حفره ای را در داخل سلول هایشان کنده و با بالا رفتن از دیوار بخش خود، بریدن میله ها توانستند از طریق هواکش خود را به سقف برسانند. از آن جا با وارد شدن به لوله ی فاضلاب خود را به شبکه ی توری اطراف زندان رسانده و با عبور از آن به ساحل رسیدند. سپس با ساختن یک شناور شبیه کرجی وارد آب شده و ناپدید شدند.
این سه نفر بر اساس ادعاها در خلیج سانفرانسیکو غرق شده و هرچند جنازه ی آن ها هیچگاه پیدا نشد اما مقامات رسمی اعلام کردند که بدون شک این سه نفر در دریا غرق شده اند. البته شاید این سه نفر توانسته باشند با موفقیت فرار کرده و خود را به جایی برسانند که کسی از هویت آن ها خبر نداشته است.
4- فرار از زندان لیبی
فرار از زندان «لیبی» (Libby) یکی از مشهورترین موارد موفقیت آمیز فرار از زندان در طول دوران جنگ داخلی ایالات متحده است. در نهم و دهم فوریه سال 1864 بیش از 100 زندانی سرباز متحدین شبانه از زندان لیبی در ریچموند ویرجینیا که محل نگهداری نگهداری اسیران جنگی بود فرار کردند. از 109 زندانی فراری 59 نفر موفق شدند خود را به خط نیروهای خودی برسانند اما 48 نفر دستگیر شده و دو نفر نیز در رودخانه ی جیمز غرق شدند. جالب این که زندان لیبی یک منطقه ی کامل از شهر ریچموند را به خود اختصاص داده بود و تنها یک خیابان در سمت شمال آن را به مابقی شهر متصل می کردف در سمت جنوب نیز رودخانه ی جیمز جریان داشت.
سرهنگ توماس رُز
این زندان بزرگ و مخوف سه طبقه بالاتر از سطح زمین ساخته شده و پایه های آن در داخل رودخانه قرار داده شده بودند. شرایط زندگی در این زندان بسیار بد و وحشتناک بود. به ندرت غذایی به زندانیان داده شده و مسائل بهداشتی به هیچ عنوان رعایت نمی گردید. به همین دلیل هزاران زندانی نگون بخت جان خود را از دست دادند. زندانیان موفق شدند که خود را به طبقه ی اول زیرین ساختمان زندان برسانند که «جهنم موش ها» (rat hell) نامگذاری شده و به دلیل هجوم موش ها غیرقابل استفاده شده بود.
آن ها پس از 17 روز تونل کندن موفق شدند وارد یک اتاق خالی در قسمت شرقی زندان شده و در نهایت خود را به یک انباری پر از تنباکو برسانند. وقتی که سرهنگ رِز موفق شد به آن طرف دیوار برسد به افراد خود چنین گفت:” اکنون راه آهن زیرزمینی به سمت کشور خداوند باز شده است”. افراد او در طول شب نهم فوریه سال 1864 در گروه های دو و سه نفره از زندان لیبی فرار کرده و خود را به انبار تنباکو برسانند و در نهایت همه با هم از در ورودی خارج شوند. این تونل چنان طولانی بود که از ساختمان اصلی زندان بسیار دور شده و به فراریان این امکان را می داد که در تاریکی خیابان های شهر پنهان شده و به سمت خطوط نیروهای خودی حرکت کنند.
3- پاسکال پایت
بدون شک هر نوشته ای که به جالب ترین و بزرگ ترین فرارها از زندان بپردازد باید به داستان فرار این زندانی زیرک و باهوش نیز بپردازد زیرا وی نه یک بار بلکه دو بار از یک زندان فوق امنیتی در فرانسه فرار کرده و در هر دو بار از هلی کوپتر استفاده نموده است. همچنین وی در کمک به فرار سه زندانی دیگر باز هم با هلی کوپتر نقش داشت. پایت ابتدا به خاطر قتلی که در حین سرقت از یک خودروی ون امنیتی انجام داده بود به 30 سال زندان محکوم شد. بعد از این که یک بار در سال 2001 از زندان فرار کرده و دستگیر شد، 7 سال دیگر نیز به خاطر کمک به فرار سه زندانی در سال 2003 به دوران محکومیت او اضافه گردید. سپس وی با استفاده از یک هلی کوپتر که توسط چهار مرد که ماسک به صورت داشتند و از فرودگاه کن مندلیو دزدیده شده بود از زندان گراسی فرار کرد.
ساعت ها بعد این هلی کوپتر در برینولز در 38 کیلومتری شمال شرقی تولون فرانسه در ساحل مدیترانه به زمین نشست. پایت و همدستانش از صحنه گریخته و به خلبان آسیبی نرساندند. وی بار دیگر در 21 سپتامبر سال 2007 در ماتارو اسپانیا درحدود 30 کیلومتری شهر بارسلون دستگیر شد. وی توانسته بود با جراحی پلاستیک چهره ی خود را تغییر دهد اما توسط پلیس اسپانیا شناسایی و دستگیر شد. تا سال 2011 وی در فرانسه و در مکانی سری نگهداری می شد تا این که به دلیل فرار، 5 سال دیگر نیز به دوران محکومیت او اضافه شده و اکنون در زندان به سر می برد.
2- فرار بزرگ
اشتالاگ لوفت 3 (Stalag Luft III) یک کمپ اسرای جنگی نیروی هوایی در آلمان بود که اسیران نیروهای هوایی متفقین در طول جنگ جهانی دوم در ان نگهداری می شدند. در ژانویه سال 1943، راجر بوشل نقشه ی یک فرار بزرگ از این کمپ را طراحی کرد. بر اساس نقشه ی او باید 3 تونل طولانی و عمیق با نام های رمزی «تام»، «دیک» و «هری» حفر می شد. ورودی این تونل ها چنان با دقت تعیین شده بود که نگهبانان کمپ نتوانند آن ها را پیدا کنند. همچنین برای این که میکروفون های محوطه این تونل ها و سروصدای ناشی از کندن آن ها را کشف نکنند هر تونل باید دستکم 9 متر عمق می داشت. این تونل ها بسیار باریک بودند اما در طول آن ها سالن های بزرگی برای پمپاژ هوا،محل نگهداری وسایل و یک محل تخلیه و تجمع حفر می شد.
راجر بوشل
دیواره های شنی تونل توسط تخته هایی که از سراسر کمپ گردآوری شده بود مستحکم می شدند. با بزرگ تر شدن تونل ها، برخی ابداعات تکنیکی باعث شد که کار راحت تر و کم خطرتر شود. یکی از مهم ترین مسائل این بود که شخصی که تونل را می کند هم هوای کافی برای تنفس داشته و هم بتواند از روشنایی استفاده کند. به همین دلیل پمپی برای منتقل کردن هوا از بیرون به سمت تونل طراحی و ساخته شد. بعدها درون تونل با استفاده از کابل های برقی که به نیروگاه کمپ متصل شده بودند روشن شد. همچنین ابزارهای ماشین مانند ریلی کوچکی برای تخلیه کردن سریع خاک های کنده شده ساخته شده بود که شباهت بسیاری با سیستم های استخراج معدن در گذشته داشت.
با استفاده از این خطوط ریلی بیش از 130 تن خاک و شن در طول 5 ماه کار جابجا شد. علاوه بر این از این خطوط ریلی برای رساندن سریع گروه های حفاری به محل استفاده می کردند. در مارس سال 1944 تونل «هری» آماده شد اما در آن زمان تعداد زیادی از سربازان آمریکایی که به سختی در حفاری تونل تلاش کرده بودند به یک کمپ دیگر منتقل شدند. آن ها یک هفته صبر کردند که شب تاریک و بدون مهتابی فرا برسد و بتوانند با استفاده از تاریکی شب از اردوگاه خارج شوند. سرانجام در شب 24 مارس عملیات فرار آغاز شد. از شانس بد زندانیان این تونل تنها چند متر کوتاه بود. علی رغم این که برنامه ریزی ها طوری صورت گرفت که تونل در جنگل ان طرف زندان خارج شود اما با منطقه ی جنگلی چند متر فاصله داشت.
علی رغم خاموش بودن برق اردوگاه برای جلوگیری از حملات هوایی متفقین، 76 زندانی توانستند از تونل عبور کرده و به محل خروج برسند. در نهایت در ساعت 5 صبح روز 25 مارس یکی از نگهبانان متوجه خروج 77 اُمین زندانی از خروجی تونل گردید. اما تنها سه نفر از این افراد موفق به فرار شدند. در کل 50 نفر در حین فرار مورد هدف قرار گرفته و کشته شدند و بقیه نیز دستگیر و به کمپ بازگشتند.
1- فرار کولدیتز
بیل گولدفینچ (راست) و جک بست (نفر دوم از چپ)
اردوگاه کولدیتز «Colditz» یکی از معروف ترین اردوگاه های نگهداری اسرای جنگی در دوران جنگ دوم جهانی در آلمان بود. این زندان در قلعه ی کولدیتز بر روی صخره های مشرف به شهر کولدیتز در ایالات ساکسونی آلمان قرار داشت. در طول جنگ جهانی دوم تلاش های موفقی برای فرار از اردوگاه کولدیتز صورت گرفت اما یکی از آن ها از هر جهت منحصر به فرد و جالب بود. در این نقشه دو خلبان بریتانیایی به نام های جک بِست و بیل گولدفینچ که بعد از فرار از یک اردوگاه اسرای جنگی دیگر به کولدیتز فرستاده شده بودند نقشه ای کشیدند که بر اساس آن با ساختن یک گلایدر دو نفره از این اردوگاه فرار کنند.
این گلایدر توسط بیل و جک در زیر شیروانی سقف کلیسای کوچک اردوگاه ساخته شده و قرار بود از روی سقف همین کلیسا به پرواز درآمده و بر فراز رودخانه ی «مولد» (Mulde) که 60 متر پایین تر بود به پرواز درآید. افسرانی که در این پروژه شرکت داشتند با ساخت یک دیوار کاذب محلی را در اتاقک زیر شیروانی از چشم نگهبانان آلمانی دور نگه می داشتند. در این محل تمامی قطعات گلایدر با استفاده از تکه های چوب دزدیده شده ساخته شد. از آن جایی که نگهبانان آلمانی بر اساس تجربیاتی که از فرار سربازان متفقین پیدا کرده بودند همواره به دنبال تونل در سطح زمین گشته، پروژه ی ساخت گلایدر با مشکل کمتری روبرو می شد. هزاران قطعه ی کوچک باید ساخته شده که معمولاً از چوب تخت های سربازان و یا هر چیز چوبی که در اردوگاه وجود داشت کنده می شد.
ستون باله ها از تخته ی کف آسایشگاه ها بدست آمد و برای سیم های کنترل گلایدر نیز از سیم های برقی که در بخش هایی از قلعه وجود داشت و کاربرد خاصی نداشتند ساخته شدند. در نهایت قبل از این که گلایدر به طور کامل برای فرار آماده شود، اردوگاه مذکور توسط نیروهای متفقین آزاد شد. از یک متخصص در حوزه ی گلایدر به نام لورن ولش خواسته ش که الگوهای تنش و محاسبات گولدفینچ را بررسی کند و بر اساس این دست نوشته ها یک گلایدر ساخته شد که به خوبی به پرواز درآمد.