ماهان شبکه ایرانیان

شاخصه های دموکراسی در غرب و اسلام

اگر مقصود از دموکراسی و حکومت مردم بر مردم این است که قدرت مردم بر تمام خواسته های آنان مشروعیت ببخشد، هر چند این خواسته ها مخالف قوانین الاهی باشد، این معنی مخالف شرایع آسمانی و به ویژه آیین مقدس اسلام است . زیرا در حاکمیت، به هر شکلی که اعمال شود، از نظر اسلام دو اصل معتبر است: الف) حاکمیت مردم و نفی استبداد، ب) سعادت و رستگاری مردم .

گفت وگو با جعفر سبحانی

رسالت ، 6 و 13/11/81

اگر مقصود از دموکراسی و حکومت مردم بر مردم این است که قدرت مردم بر تمام خواسته های آنان مشروعیت ببخشد، هر چند این خواسته ها مخالف قوانین الاهی باشد، این معنی مخالف شرایع آسمانی و به ویژه آیین مقدس اسلام است . زیرا در حاکمیت، به هر شکلی که اعمال شود، از نظر اسلام دو اصل معتبر است: الف) حاکمیت مردم و نفی استبداد، ب) سعادت و رستگاری مردم .

اگر چه حاکمیتی با وجود تضاد در این دو اصل در غرب رسمیت دارد، ولی در اسلام رسمیتی ندارد . نقطه جدایی حاکمیت مردم در غرب با حاکمیت مردم در اسلام این است که غرب زمام حکومت را به دست مردم سپرده و برای آن قید و شرطی قایل نیست، درحالی که اسلام زمام حکومت را به دست خدا می داند و مردم را در چارچوب قوانین الاهی آزاد نهاده تا در پرتو آن سرنوشت خود را رقم زنند .

آیت الله سبحانی در ادامه ضمن بیان این نکته که دموکراسی مطلق و حاکمیت بی قید و شرط مردمی در اسلام وجود ندارد، ولی حاکمیت مردم در چارچوب قوانین تابناک الاهی جزو اسلام بوده و حاکمیت مردم تنها بدین شکل صحیح و پا بر جا می باشد، به ارایه شواهدی از روایات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان برای اثبات این نکته می پردازد و چنین نتیجه می گیرد که دموکراسی اسلامی بر دو اصل استوار است: 1 . حاکمیت مردم 2 . چارچوب قوانین الاهی . ولی پیاده کردن این دو اصل در گرو وجود کارشناسی است که قوانین الاهی را به خوبی بشناسد .

ازاین رو می توان گفت مردم سالاری در اسلام در حقیقت بر سه اصل استوار است که آخرین آنها کارشناسی فقیه جامع الشرایط است که بر مشروعیت حکومت صحه بگذارد، اگر نظارت یا تصویب او را کنار بگذاریم هر دو اصل عقیم گردیده و به نتیجه نمی رسند .

در اسلام مردم سالاری با خدا سالاری نه در عرض هم بلکه در طول یکدیگرند . حاکمیت خدا، حاکمیتی ذاتی است زیرا خالق بشر است و از این جهت که هر آفریننده ای بر آفریده خود ولایت دارد، حاکم بر اوست . در حالی که حاکمیت مردم اعطایی است و خداوند زمام امور بشر را تحت شرایطی به دست خود او داده است . پس در حقیقت حکومت اسلامی ترکیبی از حکومت الاهی و حکومت مردمی است که باید این دو را در طول یکدیگر معنی کرد .

ازاین رو باید گفت قرآن هر نوع اکثریتی را به باد انتقاد نمی گیرد، بلکه اکثریت جامعه دور از پیروی آیین الاهی را، کفر پیشه و گمراه می داند . البته در جامعه اسلامی که افراد، با اخلاق و ضوابط اسلامی زندگی می کنند، اکثریت از قوت بیشتری برخوردار خواهد بود .

آیت الله سبحانی در پایان از کسانی که فاقد تعهد و یا کفایت و درایت هستند می خواهد که خود را از عرصه حکومت و سیاست کنار بکشند و میدان را برای افراد با لیاقت و با کفایت باز کنند تا با یک آگاهی لازم از ضروریات کشور، به برنامه ریزی بپردازند و مشکلات مردم را برطرف کنند . و نیز از کسانی که از حکومت اسلامی و ویژگی های آن، آگاهی لازم ندارند، می خواهد که کمتر سخن بگویند و بدانند که حکومت اسلامی را نباید بر یکی از حکومت های موجود در جهان یا گذشته تطبیق کرد . حکومت اسلامی برای خود ارکان و ویژگی هایی دارد که محققان اسلامی به طور گسترده درباره آن سخن رانده اند و ایشان نیز درجلد دوم کتاب مفاهیم القرآن در تمام شؤون حکومت اسلامی بر اساس کتاب و سنت سخن گفته اند .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان