ماهان شبکه ایرانیان

تلمود سند نژاد پرستی یهود*

«به درستی که دشمن ترین انسان ها نسبت به مؤمنان، یهودیانند» (مائده ۸۲)

«به درستی که دشمن ترین انسان ها نسبت به مؤمنان، یهودیانند» (مائده 82)

تورات و عهد عتیق[1]

 

تورات یعنی تعلیم و بشارت، کتابی است آسمانی که بر پیامبر عظیم الشان حضرت موسی(ع) نازل شده است. ولی یهودیان، این کتاب را تحریف کرده و خرافات و افسانه های زیادی در آن جای دادند، به طوری که امروز به صورت یک کتاب مضحک و عجیب درآمده است.

نویسندگان تورات، اشخاص مجهول الهویه و گمنامی هستند که قرآن درباره آنها می فرماید:

«پس وای بر کسانی که از پیش خود چیزی نوشته و به خدای متعال نسبت دهند تا به بهای اندک و متاع ناچیز دنیا بفروشند، وای بر آنها از آن نوشته ها و آنچه از آن به دست آرند.» (بقره / 78)

 

الف – خدا در نظر یهود

خداوند، در کتاب مقدس یهود، همانند انسان است.[2] گیس و لباس دارد،[3] دو پا دارد[4] و مانند انسان راه می رود.[5] از آسمان به زمین فرود آمده، به هر کجا که بخواهد می رود و جایی را برای سکونت و زندگی خویش مسکن قرار می دهد،[6] ... بدون نشانه نمی تواند خانه مؤمنان را از خانه کفار تشخیص دهد[7] و از خیلی چیزها بی خبر است،[8] پیمان خود را می شکند،[9] از کرده خویش پشیمان می شود،[10] گاهی غصه می خورد و بر کاری که کرده است، اندوهگین می شود،[11] با انسان کشتی می گیرد[12] و در عین اینکه سه تا است، یکی است، یعنی هم یگانه است و هم سه گانه[13]، مار از او راستگوتر است[14]، از آسمان ها به زمین آمده، بین کلام مردم تفرقه می اندازد، چون از وحدت کلام آنها می ترسد[15]، چیزی را می گوید و باز تغییر می دهد.[16]

 

پیامبران در نظر یهود

پیامبران (کتاب مقدس!) دست کمی از خدایان آن ندارند. مثلاً بعضی از آنها:

1. با زنان نامحرم زنا می کنند، چنانچه به حضرت داوود(ع) نسبت داده اند.[17]

2. با دختران خود زنا می کنند و به حضرت لوط(ع) نسبت می دهند.[18]

3. مردم را فریب می دهند و آنها را می کشند و زنهایشان را به همسری در می آورند. این عمل را هم به حضرت داود(ع) نسبت می دهند.[19]

4. با خداوند کشتی می گیرند، چنانچه به حضرت یعقوب(ع) چنین نسبت می دهند.[20]

5. کارهایی را که خداوند نهی کرده انجام می دهند، چنانچه به حضرت سلیمان(ع) نسبت می دهند.[21]

6. قلبهایشان به جانب بت متمایل می شود، چنانچه به حضرت سلیمان(ع) نسبت می دهند.[22]

7. برای پرستش بت ها، خانه می سازند و این مطلب را نیز به حضرت سلیمان(ع) نسبت داده اند.[23]

8. خداوند می خواهد آنها را بکشد، چنانچه به حضرت موسی(ع) نسبت می دهند.[24]

9. ستمکار هستند و به کشتار کودکان و افتادگان و گاوان و گوسفندان فرمان می دهند.[25]

10. با خداوند درشتی و خشونت می کنند، چنانچه این موارد را هم به حضرت موسی(ع) نسبت دادند.[26]

11. سال های متمادی بین مردم لخت و پابرهنه راه می روند. چنانچه به پیروان پیامبر نسبت داده اند.[27]

12. به گردن های خویش بند و یوغ می گذارند و این را هم به ارمیای پیامبر نسبت می دهند.[28]

13. خداوند فرمانشان می دهد تا نان آلوده به نجاسات انسانی بخورند.

14. خداوند به آنها دستور می دهد که سر و صورت خود را بتراشند و این دو مورد را هم به حزقیال نسبت داده اند.[29]

15. خداوند امرشان می کند تا زن زنازاده را به همسری درآورند و گفته اند که یوشع(ع) چنین کرده است.[30]

16. مردم را به پرستش بت ترغیب کرده و خود بت می سازند، و می گویند که این عمل را هم هارون(ع) انجام داده است.[31]

17. از راه زنا متولد شده اند، چنانچه به یفتاح پیامبر(ع) نسبت داده اند.[32]

18. شراب می نوشند و مستی می کنند چنانچه به حضرت نوح(ع) نسبت داده اند.[33]

19. دروغگو هستند، چنانچه به پیامبر سالخورده حضرت نوح(ع) نسبت می دهند.[34]

20. یکی از صفات حضرت یعقوب(ع) را گفته اند که نبوت را به زور از خداوند گرفته است.[35]

 

ج – قسمت هایی از متن تورات

1. من گفتم که شما خدایانید و جمیع شما فرزندان حضرت اعلی، لیکن مثل آدمیان خواهید مرد.[36]

2. اقوام غیر اسرائیل به جماعت خدا راه نخواهند یافت و هیچ کدام از آنها به میان جامعه خداوندی وارد نخواهند شد.[37]

3. شراب نخورید، بلکه به غریبه ای که درون دروازه تو باشد بده یا به اجنبی بفروش، زیرا که تو برای یهوه، خدایت، مقدس هستی.[38]

4. دختران خود را به آنها ندهید و دختران آنها را به جهت پسران خود و به جهت خویشتن نگیرید.[39]

5. حدود تو را از بحر فلسطین و از صحرا تا نهر فرات قرار می دهیم، زیرا ساکنان آن سرزمین را به دست شما خواهیم سپرد و ایشان را از پیش خود خواهید راند، با ایشان و خدایان ایشان عهد مبند.[40]

6. به سرزمین کنعانیان تا نهر فرات داخل شوید، اینک این زمین را پیش روی شما گذاشتم، پس داخل شده، زمینی را که خداوند برای پدران شما، ابراهیم و اسحاق و یعقوب، قسم خورده که به ایشان و بعد از آنها به ذریت ایشان بدهد، به تصرف درآورید.[41]

7. و امت ها را به میراث تو خواهم داد و اقصای زمین را ملک تو خواهم گردانید، ایشان را به عصای آهنین خواهی کشت، مثل کوزه گر آنها را خورد خواهی نمود.[42]

8. گوشت بخورید و خون بنوشید، گوشت ساران را خواهید خورد و خون رؤسای جهان را خواهید نوشید.[43]

9. ایشان را مانند گوسفندان برای ذبح بیرون کش و ایشان را به جهت روز قتل تعیین نما.[44]

10. خداوند بر یعقوب ترحم فرموده، اسرائیل را بار دیگر بر خواهد گزید و ایشان را در زمین هایشان آرامی خواهد داد و غربا به ایشان ملحق شده، با خاندان یعقوب ملحق خواهند گردید، و قوم ها (غیر یهودیان)، ایشان را به مکان خودشان خواهند آورد و خاندان اسرائیل ایشان (غیر یهودیان) را در زمین خداوند، بنده و کنیز خود خواهند ساخت و بنی اسرائیل، اسیر کنندگان خود را اسیر و بر ستمکاران خویش حکمرانی خواهند نمود.[45]

 

تلمود[46]

خاخام های یهودی طی سال های متمادی شرح ها و تفسیرهای خودسرانه و گوناگونی بر تورات نوشته اند که همه آنها را خاخام «یوخاس» در سال 1500 م. جمع آوری نموده و به اضافه چند کتاب دیگر که در سال های 230 و 500 م. نوشته شده بودند، به نام «تلمود» یعنی تعلیم دیانت و آداب یهود، جمع آوری کرد.

این کتاب نزد یهود بسیار مقدس و در ردیف «تورات» و «عهد عتیق» قرار دارد (بلکه از تورات هم بالاتر است چنانچه «گرافت» می گوید: بدانید که گفتار خاخام از گفتار پیامبر بالاتر است.)

برای اینکه بیشتر به خودپرستی و آرمان های ضد انسانی یهود پی ببریم خوب است چند جمله ای از این کتاب را به دقت مطالعه کنیم:[47]

1. روز دوازده ساعت است:

در سه ساعت اول آن خداوند شریعت را مطالعه می کند.

در سه ساعت دوم احکام صادر می کند.

در سه ساعت سوم هم جهان را روزی می دهد.

در سه ساعت آخر هم با حوت دریا که پادشاه ماهی ها است به بازی می پردازد.

هنگامی که خداوند امر کرد «هیکل» را خراب کنند خطا کرده بود، به خطای خویش اعتراف کرده و به گریه درآمد و گفت: وای بر من که امر کردم خانه ام را خراب کنند و هیکل را بسوزانند و فرزندان مرا تاراج نمایند.

خداوند، از این که یهود را به چنین حالی گذاشته سخت پشیمان است و هر روز لطمه به صورت خود می زند و زار زار گریه می کند، گاهی از چشمانش دو قطره اشک به دریا می چکد و آن چنان صدا می کند که تمام اهل جهان صدای گریه او را می شنوند و آب های دریا به تلاطم و زمین به لرزه در می آید.

هرگز خداوند از کارهای ابلهانه، غضب و دروغ برکنار نیست.

2. قسمتی از شیاطین، از فرزندان آدم هستند، آدم زنی داشت از شیاطین به نام «لیلیث» که مدت 130 سال همسر آدم بود، شیاطین از نسل او متولد شدند!

«حوا» در این مدت 130 سال جز شیطان فرزندی نزائید زیرا او هم همسر یکی از شیاطین شده بود.

انسان می تواند شیطان را بکشد به شرط اینکه خمیر نان عید را نیکو به عمل آورد. (خمیر نان عید از خون غیر یهودیان ساخته می شود.)

3. ارواح یهود، از ارواح دیگران افضل است، زیرا ارواح یهود جزء خداوند است! همچنان که فرزند جزء پدرش می باشد، روح های یهود نزد خدا عزیزتر است زیرا ارواح دیگران شیطانی و مانند ارواح حیوانات است.

نطفه غیر یهودی، مثل نطفه بقیه حیوانات است.

4. بهشت مخصوص یهود است و هیچ کس به جز آنها داخل آن نمی شوند، ولی جهنم جایگاه مسیحیان و مسلمانان است و جز گریه و زاری چیزی عاید آنها نمی گردد، زیرا زمینش از گل و بسیار تاریک و بدبو است.

پیامبری به نام مسیح نیامده است و تا حکم اشرار (غیر یهود) منقرض نشود، ظهور نخواهد کرد و هر وقت که او بیاید زمین خمیر نان و لباسی پشمی می رویاند، در این وقت است که سلطه و پادشاهی یهود بازگشته و تمام ملت ها مسیح را خدمت خواهند کرد! آن زمان هر یهودی دو هزار و هشتصد برده و غلام خواهد داشت.

5. بر یهود لازم است که املاک دیگران را خریداری کند[48] تا آنها صاحب ملک نباشند و همیشه سلطه اقتصادی برای یهود باشد. و چنانچه غیر از یهودی بر یهود تسلط پیدا کند، یهود باید بر خود گریه کند و بگوید: وای بر ما، این چه ننگی است که ما زیر دست و جیره خوار دیگران شده ایم.

پیش از آنکه یهود نفوذ و سلطه کامل خود را به دست آورد لازم است جنگ جهانی برپا و دو ثلث بشر نابود شود و در مدت هفت سال یهود اسلحه های جنگ را خواهد سوزانید و دندان های دشمنان بنی اسرائیل به مقدار بیست و دو ذرع که تقریباً هزار و سیصد و بیست برابر دندان های عادی می شود! از دهانشان بیرون خواهد آمد. هنگامی که مسیح حقیقی پا به عرصه وجود گذارد یهود آنقدر ثروت و مال خواهند داشت که کلید صندوق هایشان را بر کمتر از سیصد الاغ حمل نتوان کرد!

کشتن مسیحی از واجبات مذهبی ما است[49] و پیمان بستن با او یهودی را ملزم به ادا نمی کند. رؤسای مذهب نصرانی و هر که دشمن یهود است را، باید در روز سه مرتبه لعن کرد.

«یسوع ناصری» (حضرت مسیح(ع)) که ادعای پیامبری کرده و نصاری (مسیحیان) گولش را خوردند، با مادرش مریم که او را از مردی به نام «باندار» به زنا آورده بود، در آتش جهنم می سوزند. کلیساهای نصاری که در آن سگ های آدم نما به صدا در می آیند به منزله زباله خانه است.

6. اسراییلی در نزد خداوند بیش از ملائکه محبوب و معتبر است. اگر غیر یهودی، یک یهودی را بزند چنان است که به عزت الهیه جسارت کرده است و جزای چنین شخصی جز مرگ چیز دیگری نیست و باید او را کشت.

اگر یهود نبود، برکت از روی زمین برداشته می شد و آفتاب ظاهر نشده و باران نمی بارید.

همچنان که انسان بر حیوانات فضیلت دارد، یهود نیز بر اقوام دیگر فضیلت دارد. نطفه ای که از غیر یهودی منعقد می شود، نطفه ی اسب است. اجانب (غیر یهودیان) مانند سگ هستند و برای آنها عیدی نیست، زیرا عید برای اجنبی و سگ خلق نشده است. سگ افضل از غیر یهودی است، زیرا در اعیاد باید به سگ نان و گوشت داد، ولی نان دادن به اجنبی حرام است. هیچ قرابت و خویشی بین اجانب نیست، مگر در نسل و خاندان الاغ قرابتی است؟

خانه های غیر یهودی به منزله ی طویله است.

اجانب دشمن خدا و مثل خنزیر قتل شان مباح است. اجانب برای خدمت کردن یهود، به صورت انسان خلق شده اند.

یسوع مسیح کافر است زیرا از دین مرتد گشت و به عبادت بت پرداخته است لذا هر مسیحی که یهودی نشود بت پرست و دشمن خدا خواهد بود و از عدالت خارج است و انسانی که بر غیر یهود کوچکترین ترحمی روا دارد، عادل نیست.

غش و خدعه کردن با غیر یهودی منع نشده است.

سلام کردن بر کفار (غیر یهودیان) اشکال ندارد، به شرط آنکه سراً او را مسخره کرده باشد.

7. چون یهود با عزت الهیه مساوی هستند، بنابراین تمام دنیا و هر چه در اوست ملک آنها می باشد و حق دارند که بر آن تسلط کامل یابند، دزدی از یهودی حرام است و از غیر یهودی جایز می باشد، چون اموال دیگران مانند رمل های دریا است و هر کس زودتر بر آن دست گذاشت او مالک است.

یهود مانند زن شوهردار است و همچنان که زن در منزل به استراحت می پردازد و شوهر، خرجی او را می دهد، بی آنکه در کارهای خارج از منزل با او شرکت کند، یهود هم به استراحت پرداخته و دیگران باید آنها را روزی بدهند.

8. هرگاه یهودی و اجنبی شکایت داشته باشند، باید حق را به جانب یهودی داد اگر چه بر باطل باشد.

برای شما جایز است که مأمورین گمرک را غش بنمایید و برای او قسم دروغ بخورید … از خاخام «صموئیل» یاد بگیرید، صموئیل از مردی اجنبی کاسه ای از طلا به قیمت چهار درهم خریداری کرد، در حالی که فروشنده نمی دانست که آن طلا است. با این حال یک درهمش را هم دزدید!

ربودن اموال دیگران به وسیله ی ربا مانعی ندارد، زیرا خداوند شما را به ربا گرفتن از غیر یهودی امر می فرماید.

به کسانی که یهودی نیستند قرض ندهید، مگر آن که نزول بگیرید، در غیر این صورت، قرض دادن به غیر یهودی جایز نیست و ما مأموریم که به آنها ضرر برسانیم.

حیات و زندگانی دیگران ملک یهود است، چه رسد به اموال آنها! هرگاه غیر یهودی احتیاج به پول داشته باشد، آن قدر باید از او ربا و نزول گرفت که تمام دارائی خود را از دست بدهد.

9. غیر یهودی هر چند صالح و نیکوکار باشد، او را باید کشت.

حرام است غیر یهودی را نجات بدهید، حتی اگر در چاهی بیفتد، باید فوراً سنگی بر در آن گذاشت!

اگر یکی از اجانب را بکشیم، مثل این است که در راه خدا قربانی کرده ایم.

اگر یک نفر یهودی کمکی به غیر یهودی بکند، گناهی نابخشودنی مرتکب شده است و اگر غیر یهود در دریا در حال غرق شدن است، نباید نجاتش بدهی، زیرا آن هفت ملتی که در زمین «کنعان» بودند و بنا بود یهودیان آنها را به قتل برسانند، همه آنها نابود نشدند و ممکن است آن شخصی که در حال غرق شدن است، از آنها باشد.

تا می توانید از غیر یهود بکشید و اگر دستتان به کشتن او رسید و او را نکشتید، مرتکب خلاف شده اید.

هلاک کردن مسیحی ثواب دارد و اگر کسی نمی تواند او را بکشد، لااقل سبب هلاکتش را فراهم نماید.

کسانی که مرتد شوند (یهودیانی که از آئین یهود سرباز زنند)، اجنبی و اعدامشان لازم است، مگر آن که برای خدعه ی به دیگران مرتد شده باشند.[50]

10. تعدی کردن به ناموس غیر یهودی مانعی ندارد، زیرا کفار مثل حیوانات هستند و حیوانات را زناشویی نیست.

یهودی حق دارد، زن های غیر مؤمنه (زنانی که یهود نباشند) را به غصب برباید و زنا و لواط با غیر یهودی عقاب و کیفری ندارد.

برای یهودی مانعی ندارد تسلیم امیال و شهوات خویش شود.

11. قسم خوردن جایز است، خصوصاً در معاملات با غیر یهود.

اصول قسم خوردن برای قطع نزاع تشریع شده است، اما نه برای کفار، زیرا آنها انسان نیستند. جایز است انسان شهادت زور بدهد (با اینکه می داند حق با یهودی نیست، ولی شهادت دروغ بدهد)، چنانچه لازم است اگر می توانید بیست قسم دروغ بخورید، ولی برادر یهودی خویش را در معرض خطر قرار ندهید.

بر یهود واجب است روزی سه مرتبه مسیحیان را لعن کنند و دعا کنند تا خداوند آنها را نابود سازد.

بر ما لازم است که با نصاری، مانند حیوانات معامله کنیم.

کلیساهای نصاری، خانه گمراهان است و خراب کردن آنها ضروری و واجب است.

12. ملت برگزیده ی خداوند ماییم و لذا برای ما، حیوانات انسان نمایی خلق کرده است، زیرا خدا می دانست که ما احتیاج به دو قسم حیوان داریم، یکی حیوانات بی شعور و غیر ناطقه مانند بهائم و دیگری حیوانات ناطقه و با شعور مانند مسیحیان و مسلمانان و بودائیان و برای آنکه بتوانیم از همه ی آنها به اصطلاح سواری بگیریم، خداوند ما را در جهان متفرق ساخته است و لهذا ما باید دختران زیبا و خوشگل خود را برای پادشاهان و وزرا و شخصیت های برجسته ی غیر یهود، به تزویج درآوریم، تا به وسیله ی آنها بر حکومت های جهان، تسلط داشته باشیم!

چنانچه معلوم شد یهود یک حزب خطرناکی برای فریب دادن مردم است که آن هم به صورت مذهب و آئین درآمده است.[51]

 

جنایت ها

یهود دارای دو عید مقدس است که این عیدها بدون تناول خون تمام نمی شوند:

اول عید یوریم در مارس Purim.

دوم عید فصح در آپریل Passover.[52]

هر ساله افراد زیادی قربانی این دو عید «مقدس» می شوند، به نمونه های زیر توجه فرمائید:

1. روز چهارشنبه سال 1840 م. کشیش ایتالیایی آقای اپ، فرانسوا، انطون توما به اتفاق خدمتکار خود ابراهیم از خانه بیرون آمده و ناپدید می شوند.

پس از تحقیق و جستجوی بسیاری که از طرف ملت و دولت شروع شد، معلوم می شود که کشیش بیچاره به دست یهود به قتل رسیده است.

سلیمان سرتراش که یکی از متهمین بود، در اعترافات خویش چنین اظهار داشت: نیم ساعت از مغرب گذشته بود که خدمتکار داود هراری وارد شده و درخواست کرد که فوراً خود را به خانه ی داود برسانم، من هم فوراً خود را به منزل او رساندم، در آنجا هارون هراری، اسحاق هراری، یوسف هراری، یوسف لینیوده، خاخام موسی ابوالعافیه، خاخام موسی بخوریو دامسلونکی و داود هراری «صاحب خانه» را دیدم که جمع بودند، من به مجرد آن که وارد منزل شدم و کشیش «توما» را دست و پا بسته دیدم، فهمیدم برای چه مرا احضار کرده اند.

خلاصه، پس از آن که من وارد شدم، درهای منزل را بسته و طشت بزرگی را حاضر نمودند و از من خواهش کردند که او را بکشم، ولی من امتناع کردم.

داود گفت: پس تو و بقیه، سرش را بر طشت نگه دارید، تا ما کارش را یکسره کنیم.

در این وقت کشیش را پیش آورده، سرش را از بدن جدا کردند. بعداً جسد بی جان او را به انبار برده و با هیزم آتش زدیم.

سپس جسد او را قطعه قطعه کردیم و در کیسه های بزرگی جای داده و در صرافی واقع در اول خیابان یهود دفن نمودیم.

مأموریتمان که تمام شد، به ابراهیم خادم کشیش وعده دادند، که اگر این سرّ را برای کسی فاش نکند، او را از مال خودشان داماد خواهند کرد.

بازپرس سؤال کرد:

- استخوان هایش را چه کردید؟

- با دسته هاونگ خورد کردیم!

- سرش را چه کردید؟

- با دسته هاونگ! خورد کردیم!

- روده هایش را چه کردید؟

- آنها را قطعه، قطعه کرده و در یکی از صرافی های نزدیک دفن نمودیم!

آنگاه بازپرس رو به اسحاق هراری کرده و سؤال نمود:

- آیا به اعتراف «سلیمان» اعتراض دارید؟

- آنچه «سلیمان» می گوید صحیح است، ولی شما نمی توانید این عمل را جرم حساب کنید، زیرا یکی از مراسم های مذهبی ما در این عید، استفاده از خون غیر یهود است.

- خون های کشیش را چه کردید؟

- در شیشه کرده و به خاخام موسی ابوالعافیه دادیم.

- در مراسم مذهبی شما، در چه چیزی از خون استفاده می شود؟

- در «خمیر نان عید».

- آیا همه یهود باید از این نان استفاده کنند؟

- نه، ولی چنین نانی حتماً باید نزد خاخام بزرگ موجود باشد.

2. در سال 1823 روز عید فصح در شهر Valisob واقع در شوروی سابق کودک دو ساله ای ناپدید گشت و پس از یک هفته جستجو جسد بیجان او را در یکی از لجن زارهای خارج شهر پیدا نمودند و با آن که آثار فرو بردن میخ و سوزن، بر آن نمایان بود، ولی قطره ای خون بر لباس هایش وجود نداشت و چنانچه بعداً معلوم شد، جسد را بعد از قتل شسته بودند.

خانمی که تازه یهودی شده بود[53] و در این قصه متهم بود، در اعترافات خود چنین گفته است:

ما از طرف یهود مأمور شدیم که این کودک مسیحی را ربوده و در ساعت معینی در منزل یکی از آنها حاضر کنیم. هنگامی که ما با این کودک وارد منزل شدیم، دیدیم همه دور میزی نشسته و منتظر ما هستند.

طفل را روی میز گذاشته و با قدری شکلات و بیسکویت و شیرینی سر او را گرم کردیم، کودک بیچاره همین که مشغول خوردن شد، یکی از آنها میخ تیز و درازی را در رانش فرو برد. صدای دلخراش کودک بلند شد، هراسان به یکی از آنها پناه برد، او هم نامردی نکرد و با سوزن درازی که در دست داشت کمرش را مجروح کرد، طفل باز فریادی زد و به سومی پناه برد، او هم سینه اش را سوراخ نمود و خلاصه آن قدر میخ و سوزن به تنش فرو کردند، که همان جا جان سپرد. سپس خون هایش را در شیشه کرده و به خاخام بزرگ تسلیم کردند.

3. در یکی از روزهای گرم تابستان، یهودیان به یکی از خانه های مسلمانان فلسطینی حمله کردند، در مورد این واقعه دختر بزرگ آن خانواده چنین می گوید: وقتی سربازان یهودی وارد منزل ما شدند چنان وحشت زده شده بودم که می خواستم هلاک شوم، خواهر کوچکم به گوشه ای فرار کرد، پدر و مادرم فریاد می زدند و کسی نبود که به ما کمکی کند.

مردان وحشی و حیوان صفت و قسی القلب یهود، پدرم را با لگد و مشت و ته تفنگ کشته و ما را دست و پا بسته، کشان کشان از خانه بیرون آوردند.

در روزی که قشون «معاویه» به شهر «انبار» حمله کردند و زینت زنان مسلمان و ذمی را ربودند، امیرالمؤمنین(ع) بالای منبر رفته می فرماید: به خدا قسم اگر کسی در شنیدن این فاجعه بمیرد، من ملامتش نخواهم کرد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان