حیات نو، 26/9/80
دین غیر از فقه است . دین عبارت است از احکام واقعیه الهی و فقه عبارت است از استنباطات فقها که همیشه با حکم واقعی مطابقت ندارد . برخی از احکام، ثابت هستند و هیچ ارتباطی با زمان و مکان ندارند; مثل اصل حجاب و حدود پوشش; و بعضی از احکام اجتهادی هستند که باید با سیر تحول مدنیت و رشد و توسعه در شؤون جامعه هماهنگ باشند . اکثر احکام اسلام، اجتهادی و عقلایی است . در این گونه مسائل باید ببینیم که جوامع عقلایی سالم چه می گویند; هر چه عقلای عالم انجام می دهند، ما هم انجام می دهیم . فقه شیعه از آزادی خاصی برخوردار است . در فقه، ملاک ما عبارت است از فهم هر مجتهد از کتاب و سنت; نه برداشت دیگران از این منابع . گذشت زمان، در اندیشه فقها نیز تاثیر می گذارد و فهم آنها از ظواهر قرآن و روایات دگرگون می شود . عدالت و اخلاق جدای از فقه نیست . اصلا فقه مبتنی بر عدالت و اخلاق است و نمی تواند با آنها مخالف باشد . مفهوم عدالت و اخلاق در جامعه مبهم نیست . قوانین عقلایی از مفاهیم روشن هستند و ما نباید استنباطات خودمان را جدا از مفاهیم عدالت و اخلاق بدانیم .
اما در مساله جرم سیاسی، یکی از اصول اسلامی ما، اصل «نصیحت به ائمه مسلمین » است . البته نباید نصیحت خیرخواهانه را با خراب کاری و تضعیف اشتباه گرفت . نیت هر کس را هم از روی مواضع فرد یا حزب او می توان شناخت .
در مجموع به نظر می رسد که در این گفت وگو خلطهای آشکاری صورت گرفته است و مفاهیم به صورتی نا به جا و نامناسب مطرح شده و تحلیل ها از پشتوانه فقهی و منطقی لازم برخوردار نیست . تفصیل این بحث نیاز به مجال بیشتری دارد .