ماهان شبکه ایرانیان

مکتب معتزله

مکتب اعتزال این خط مشی را دنبال می کرد که از معیارهای محسوس و عینی حقیقت روی برگیرد و نگرش ذهنی، نقادانه و حتی آمیخته به شک را دنبال نماید

مکتب اعتزال این خط مشی را دنبال می کرد که از معیارهای محسوس و عینی حقیقت روی برگیرد و نگرش ذهنی، نقادانه و حتی آمیخته به شک را دنبال نماید. پیروان این مکتب، عقل را منبع اصلی شناخت مذهبی می دانستند. دیدگاه حاکم بر استدلالهای معتزله در حوزه شناخت خدا این بود که باورهای مربوط به وحدانیت الهی را از تمام تیرگیها و ابهامات پاک سازند و نقایصی را که به عقاید مردم در این خصوص راه یافته بود برطرف نمایند. آنان برای اثبات وحدانیت خدا بسیار جدی مبارزه می کردند و با فرقه هایی که صفات انسانی برای خدا قائل بودند به بحث می پرداختند.

 

هر چند میان معتزله و امامیه بجز عقلگرایی هر دو جریان، اشتراکات زیادی وجود داشت و ابوالمعالی محمّد الحسینی العلوی در کتاب بیان الادیان که در سال 486ق تألیف شده است درباره مذهب شیعه می نویسد: در اصول مذهب با معتزله برابرند، الا در اهل کبیره که معتزله می گویند چون صاحب کبیره توبه ناکرده از دنیا رفت، اهل دوزخ و عذاب مخلّد است، ولی شیعه گوید شاید که ایزد بر او رحمت کند.

 

از کتابهای مواقف و شرح مقاصد و ملل و نحل شهرستانی و ابن حزم و تبصرة العوام و غیره نیز اتفاق شیعه و معتزله و اختلاف آنها با اشاعره به دست می آید، با این حال از دیرباز اختلافهای میان معتزله و امامیه وجود داشت و کتابهایی در رد یکدیگر نوشته اند.

 

از جمله کتابهای شیعه علیه معتزله می توان به کتابهای مجالسه مع ابی علی الجبایی بالاهواز ابو سهل نوبختی، و کتاب النقض علی الاسکافی فضل بن شاذان نیشابوری و النقض علی ابی الهذیل فی المعرفه اثر محمّد بن حسن نوبختی و الرد علی اصحاب المنزله بین المنزلین و الوعید نوشته محمّد بن حسن نوبختی اشاره کرد.

 

در دوران وزارت صاحب بن عباد (م 385ق) میان تشیع و اعتزال رابطه حسنه برقرار شد، چنان که مقریزی می نویسد: کمتر اعتزالی را در این عصر می یابیم که رافضی نباشد(11). تا اینکه قاضی عبدالجبار همدانی (م417ق) کتاب المغنی فی التوحید و العدل را در دو جلد بزرگ نوشت. و در بحث از مسئله امامت به نقض باورهای شیعیان پرداخت و شریف مرتضی به نقص کتاب عبدالجبار پرداخت و تعارض شیه و معتزله آشکار شد. با این حال هر دو جریان با اهل سنت درگیری تندی داشتند.

 

در اواخر دوران آل بویه و اوایل دوره سلجوقیان مکتب اعتزال تحت فشار شدید محافل اصحاب حدیث، خصوصا حنبلیها قرار گرفت و تدریس آن محدود شد.

 

مقاومت علیه معتزله به طور رسمی توسط القادر خلیفه عباسی (م422ق) صورت گرفت. او عقیده نامه قادری را نوشت و دستور داد آن را در همه شهرها برای مردم بخوانند. در این کتاب حکم به کفر معتزله داده شده بود(12). به تدریج مکتب اعتزال رو به انزوا گذاشت و معتزله بجز در برخی از شهرهای اسلامی از جمله خوارزم و ری و بغداد، حضور خود را از دست دادند و انتشار اشعری گری کلامی؛ یعنی شاخه باقلانی، ابن فورک و امام الحرمین، به این جریان کمک کرد.

 

معتزله مبانی خود را بر سنت اسلامی پایه ریزی نکرده بودند و حرکتی عالمانه داشتند و تناسبی میان این مکتب و مذاهب فقهی گردانندگان آن، یعنی فقه حنفی و شافعی نبود و همین امر موجب شد هرگز این مکتب کلامی به درون عامه مسلمانان رخنه نکند.

 

چهره برجسته اعتزال در آستانه انزوای آن، قاضی عبدالجبار همدانی از معاصران شیخ مفید بود. او در آغاز حیات خود در فروع پیرو مذهب شافعی، و در اصول پیرو اشعری بود(13). بعد به اعتزال گرایید و قطب معتزله شد. او در اعتزال پیرو مدرسه ابوالحسن محمّد بن علی (م436ق) بصری بود(14). خود در رأس آن قرار گرفت و این مدرسه با مدرسه اعتزال آل بغداد در رقابت به سر می برد. بجز کتاب المغنی، شرح الاصول الخمسه، و المحیط بالتکلیف از آثار مهم او هستند.

 

ابوالحسین بصری، ابو رشید نیشابوری، ابوالحسن اصطخری، ابوالقاسم تنوخی و ابو یوسف قزوینی و محمّد بن احمد بن عبداللّه (م 478ق)(15) از بزرگان اعتزال در دوره سلجوقیان به شمار می روند.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان