روحانیت معاصر، وامدار تلاش هزار ساله حوزه های علمیه شیعی است. از آن منبع فیاض اعتبار کسب کرده و با اتکا به آن، قدرت تسخیر قلوب و بسیج توده ها را یافته است. به عبارت دیگر، هزاران انسان برگزیده، عمرها را به طهارت و تقوا گذراندند و مجموعه های علمی گرانبهایی ارائه نمودند تا به تدریج، ملت به روحانیت اعتماد پیدا کند.
حوزه های علمیه، میراث جهاد علمی و عملی فرزانگان و فرهیختگان است. حوزه به عنوان سرچشمه تفکرات ناب دینی، توانست بذر ایمان را در جامعه بکارد، شهد اعتقاد و باور دینی را در کام جان ها بریزد و امواج خانمان سوز الحاد و تردید را بشکند.
حوزه میراث جهاد مخلصانه عالمان دین است. جهاد ایشان با ستمگران، مستبدان و استعمار گران شرقی و غربی، حوزه را در پیشانی مبارزات اجتماعی و سیاسی کشور قرار داد. به شهادت تاریخ، در تمام قیام ها و جنبش هایی که از آغاز غیبت کبری تا کنون علیه ستم صورت گرفته، یک یا چند عالم شیعه، رهبری قیام ها را بر عهده داشته اند و یا در آن قیام ها نقش آفرین بوده اند و تا پای جان ایستاده اند.
از جمله نقش میرزا کوچک خان (که خود یک طلبه علوم دینی بود) در نهضت جنگل، شیخ محمد خیابانی در قیام تبریز، میرزای شیرازی در نهضت پر شکوه تحریم تنباکو، آیت الله کاشانی در نهضت ملی شدن صنعت نفت، شهید آیت الله سید حسن مدرس در مبارزه طولانی مدت علیه رضاخان، و بالاخره نقش امام خمینی (ره) که انقلاب اسلامی ایران توسط ایشان به پیروزی رسید، قابل توجه است.
همزمان با انقلاب نیز شهید آیت الله سعیدی، مرحوم طالقانی، شهید آیت الله غفاری و بسیاری دیگر از علما و طلاب علوم دینی نقش عمده ای ایفا کردند.
پس از انقلاب نیز با شهادت آیت الله مطهری، آیت الله مفتح، آیت الله باهنر، دکتر بهشتی، آیت الله مدنی و... توسط منافقین ثلمه ای به جامعه وارد شد.
امام راحل در این مورد می فرمایند:
روحانیون مبارز و متعهد اسلام... همیشه پیشتاز و سپر بلای مردم بوده اند. بر بالای دار رفته اند و محرومیت ها چشیده اند. زندان ها رفته اند و اسارت ها و تبعیدها دیده اند و بالاتر از همه، آماج طعن ها و تهمت ها بوده اند و در شرایطی که بسیاری از روشنفکران در مبارزه با طاغوت به یأس و ناامیدی رسیده بودند، روح امید و حیات را به مردم برگرداندند و از حیثیّت و اعتبار واقعی مردم دفاع نموده اند و هم اکنون نیز در هر سنگری از خطوط مقدم جبهه گرفته تا مواضع دیگر در کنار مردمند و در هر حادثه غمبار و مصیبت آفرینی، شهدای بزرگواری را تقدیم نموده اند.
یکی از رزمندگان می گوید: روحانیت، همیشه نقش مهمی در گوشه و کنار این مرز و بوم دارند و باید بگویم که اگر روحانیون حضور نمی داشتند، پیروزی در جبهه نمی بود. برای این که از نظر روحی و فکری ما را تقویت نموده و مطالب اسلامی را بر افکار جوانان پیاده کرده اند.
یکی از فرماندهان سپاه هم نقش روحانیت را چنین بازگو می کند: من در عملیات کربلای پنج، در شدیدترین پاتک دشمن، شاهد بودم که چند نفر روحانی، کار سه فرمانده لشکر را انجام می دادند و در همان حال، چند نفر روحانی که در کانال خطوط مقدم حضور داشتند، با یک بلندگوی دستی نیروها را تشویق به مقاومت می کردند. همین امر باعث شد پاتک شدید دشمن که خیلی هم به آن امیدوار بود، با مقاومت بچه های رزمنده دفع شود.
در گزارش عملیات «والفجر هشت» آمده است: در یکی از تیپ ها، 25 نفر روحانی غواص در شب عملیات برای رزمندگان معبر گشودند و در یکی از لشکرها، فرمانده غواصان آن لشکر یک روحانی بود.
به طور کلی، نقش روحانیون را در دفاع مقدس می توان به چند دسته تقسیم کرد:
1 مشروع دانستن دفاع مقدس توسط امام (ره) و علما و مراجع تقلید از قبیل آیت الله العظمی گلپایگانی (ره)، آیت الله العظمی اراکی (ره)، و آیت الله العظمی بهاءالدینی.
2 تشویق مردم به حضور در جبهه و بسیج آن ها.
3 تأثیر بر فرماندهان جنگ.
4 شوق روحانیون به جهاد و عشق به جبهه و حضور آنان به عنوان رزمنده در خطوط نبرد. به عنوان مثال شهید حجت الاسلام عبدالله میثمی حتی حاضر نشد برای زیارت دو هفته ای خانه خدا، جبهه را ترک کند و می گفت: ما در این جبهه ها اجر زیارت خانه خدا را هم می بریم.
5 تلطیف روحیه رزمندگان با تقویت ایمان و توکل بر خدا، توسل به اهل بیت، پاسخ به مسائل شرعی مربوط به جبهه و جهاد و مسائل عمومی رزمندگان.
6 آفرینش حماسه ها با حضور خود در خطوط مقدم جبهه ها، تقویت روحیه رزمی، شجاعت، شهادت طلبی و ایثار.
روحانیت شیعه در دفاع مقدس با حضور علما و حتی مراجع تقلید در خطوط نبرد و در کنار رزمندگان، بار دیگر ثابت کرد که همیشه و در همه صحنه ها و لحظه ها در کنار اقشار مختلف ملت قرار گرفته و خواهد گرفت. به عنوان مثال حضور حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی، نماینده امام در شورای عالی دفاع، قوت قلبی برای رزمندگان بود. همچنین حضور رئیس جمهور آن زمان در جبهه ها، آیت الله العظمی خامنه ای (دام ظله العالی) با وجود مشغله فراوان و نیز حضور فرزندان طلبه ایشان به طور گمنام، حضور آیت الله العظمی بهاء الدینی در قرار گاه عملیاتی والفجر مقدماتی، حضور آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی، با سن هشتاد سال و در حالی که پشتشان خمیده بود و تقریبا به حالت رکوع قدم برمی داشت و عصا به دست می گرفت. ایشان هنگامی که به جبهه رفت، قبا را کند و بچه های سپاه به خواست ایشان یک دست لباس بسیجی به ایشان پوشاندند و یک گلوله خمپاره شلیک کردند. شهید آیت الله سید اسدالله مدنی که اولین شهید محراب بودند، در جبهه های ایلام، کرمانشاه و اهواز بارها حضور پیدا کردند. شهید آیت الله اشرفی اصفهانی، چهارمین شهید محراب، نیز با وجود سن هشتاد سال با شور فراوان به جبهه های غرب و جنوب می شتافت و می فرمود: وقتی به جبهه می روم تا مدتی روحیه ام قوی است. قدرت خدا در جبهه هاست. هر کس می خواهد خدا و دست خدا را ببیند، به جبهه ها برود. باور کنید اگر من دستم رعشه نداشت، چند روزی برای اسلحه آموزی می رفتم و با کمال افتخار مانند حبیب بن مظاهر، آنجا در راه اسلام کشته می شدم... .
شهید حجت الاسلام و المسلمین مهدی شاه آبادی، در سال 63، در جزیره مجنون به شهادت رسید، و مرحوم آیت الله قاضی دزفولی امام جمعه دزفول که مردم به ایشان توصیه کردند: به علت پیری و ضعف جسمی و چشم نابینا پشت سر رزمندگان راه نیفتند. فرمود: من دوست دارم پشت سر بسیجی ها راه بروم تا خاکی که از راه رفتن آن ها بلند می شود، به سر و رویم بنشیند. بلکه خدا به خاطر خاک پای این بسیجی ها مرا از آتش جهنم نجات دهد و به بهشت ببرد.
و بالاخره بسیاری از روحانیون چون شهید حجت الاسلام عبدالله میثمی و شهید حجت الاسلام مصطفی ردانی پور که رسالت فرهنگی، تبلیغی و رزمی خویش را به طور کامل انجام دادند و اکنون در زمره «عند ربهم یرزقون»اند.
چه بسیارند افرادی این چنین. باشد که پژوهشگران و محققان و نویسندگان، ارزش ها و مبانی فکری، اعتقادی این عزیزان را تبیین کنند و رسالت انتقال ارزش ها را به نسل فعلی به انجام برسانند.
منابع:
* برگرفته از کتاب عوامل فرهنگی و معنوی دفاع مقدس، انتشارات مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، چاپ اول، ص 80.
* صحیفه نور، و مجموعه خاطرات شهدای روحانی.