ماهان شبکه ایرانیان

اخلاق پژوهشگری و آسیب شناسی آن

پژوهشگر، کسی است که با دانش های اجمالی و مقدماتی و با صرف حوصله و بررسی، در پی کشف و بازشناسی راست و درست یک حقیقت است. و با داشتن استعداد و توانایی نوشتن، می کوشد اندیشه تازه ای را در ساحت علم و عمل، بازتاب دهد. بدین ترتیب، برخی کاستی ها را جبران کند یا راهی تازه و روشن را فراروی دیگران بگشاید.

1. پاکی دل و جان

پژوهشگر، کسی است که با دانش های اجمالی و مقدماتی و با صرف حوصله و بررسی، در پی کشف و بازشناسی راست و درست یک حقیقت است. و با داشتن استعداد و توانایی نوشتن، می کوشد اندیشه تازه ای را در ساحت علم و عمل، بازتاب دهد. بدین ترتیب، برخی کاستی ها را جبران کند یا راهی تازه و روشن را فراروی دیگران بگشاید.

اگر اخلاق را کنترل غرایز بدانیم، این مهم برای پژوهشگران به ویژه پژوهشگران ساحت دین، بایسته تر است. او سزاوارتر از دیگران باید غرایزش را مهار کند تا حریم دیگران را از دخالت هواهای نفسانی خود حفظ کند و در گفتار و رفتار و نوشتارش از رنجش دیگران بپرهیزد. چه نازیباست که کسی با به دست گرفتن قلم که خدای عزیز بدان سوگند یاد کرده است، نتواند بر نفْس خویش بتازد و آن را رام و آرام کند.

پژوهشگران دینی باید بیش از دیگران به این باور برسند که حضور در باغ آگاهی و دست رساندن به خوشه های حقایق، جز با پاکیزگی دل و جان، ممکن نیست. دریافت دانه دانه یا مشت مشت یا دامن دامن از خوشه های حقایق، به اندازه تهذیب سرشت و روان یک پژوهنده بستگی دارد. هر کس پاک تر، ذهنْ یافت ها و دلْ یافت های او بیشتر و زلال تر خواهد بود. شرط باریافتن در اندرونی آگاهی، طهارت دل و جان است که: «لایَمَسُّه اِلاّ المُطَهَّرون؛ جز اهل طهارت به آن دست نرسانند». (واقعه: 79)

گاهی که آب به قوه از چشمه جوشد و کاهی بر او افتد، آب کی گذارد که کاه به چشمه راه یابد؟

هر چه یک پژوهنده، غرایز خود را با دقت و رقت بیشتری مهار کند، دریافت های ذهنی و قلبی او دقیق تر و رقیق تر خواهد بود. هر که دلش را از لغزش و بزه اخلاقی باز دارد، بی شک؛ این ترک و مراقبه بر کمیت و کیفیت معرفت او کارگر خواهد افتاد. «اتَّقُوا اللّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّهُ؛ از خداوند پروا کنید و خدا ـ بدین گونه ـ به شما آموزش می دهد». (بقره: 282)

پیام متن:

پاکی درونی پژوهشگر سبب می شود وی به توفیق حقیقت یابی نزدیک تر باشد و حریم دیگران را حفظ کند.

2. تحمل نظر مخالف

تحمل، به معنی تاب آوردن و پذیرای چیزی شدن است. در اینجا مقصود، پذیرای نظر مخالف بودن و تاب آوردن در برابر مخالفت دیگری است. تحمل، کار سترگ و ارزنده ای است. این، ویژگی آشکارِ ابرمردان اندیشه و دانش و بینش و عمل؛ یعنی پیامبران و اولیای خداست. نیز نشانه ایمان و جویایی حکمت، پختگی، خودباوری، اطمینان قلبی، درایت و تدبیر است. از جمله اخلاق شایسته در ساحت پژوهش به ویژه در پژوهش های دینی، تحمل کردن نظر مخالف و داشتن روحیه نقدپذیری است. نظر مخالف، به باد مخالف در دریا می ماند؛ ایستادن بر عرشه کشتی و بد گفتن از باد مخالف، تدبیر نیست. ملوان زیرک آن است که از همان باد مخالف برای پیشروی به سوی مقصد خود بهره ببرد. از این منظر، باد و نظر مخالف، نعمت است و باید آن را قدر شناخت. ازاین رو، پیشروی و کام روایی یک پژوهشگر و بالندگی نظریه او، از جمله در تحمل نظر مخالف است. افزون بر این، بر پایه اصل «هیچ کس مورد پسند همه کس نیست،» همه باید همواره روحیه تحمل را در خود بپرورانند و منتظر نظر مخالف باشند. در جرگه دانش سالاری و پژوهش محوری، تحمل؛ یعنی منطق شجاعت در برابر نظر مخالف. همچنین نظر مخالف باید شجاعانه، منطقی، سخن شناسانه و از عناد و حسادت به دور باشد.

هیچ گاه خودباوری پژوهشگر خودساخته، خودباوری تازه واردها را مچاله نمی کند. این اخلاق، افزون بر اینکه در بهتر شدن نظریه پژوهشگر کارگر است، راه طرح دیدگاه تازه و جرئت یافتن دیگران به ویژه جوانان را هموار می کند. پژوهشگر وارسته، هرگز از تنفس علمی تازه دیگران احساس تنگی نفس نمی کند و هیچ گاه حضور دیدگاه جدید را اشغال و اندیشمند تازه نفس را اشغالگر نمی انگارد. تحمل پژوهشگران فرهیخته کهنه کار همواره گذرگاه پیشرفت پژوهندگان جوان بوده است.

در قرآن کریم می خوانیم: «أَفَتُمارونَهُ علی ما یَری؛ آیا با آنچه او می بیند، ستیزه می کنید؟» (نجم: 12) گویا آیه یاد شده، تحمل پیامبر اعظم6 را به کافران گوشزد می کند. به بیان دیگر، این آیه توبیخانه، بر تحمل نداشتن آنان خرده می گیرد و می گوید: شما نظر خود را عرضه کردید. پس چرا او نتواند نظر خود را عرضه کند؟ آیا با آنچه محمد امین می بیند، ستیزه می کنید؟ آیا تنها دیده های او، سزاوار ستیزه گری است؟ چرا نظر شما از این میان استثنا باشد؟ پس همچنان که او نظر شما را تحمل می کند، شما هم نظر او را تحمل کنید و دور از منطق، با اصرار و عناد، بگومگو نکنید. همه می دانیم پژوهشگرانی که در حوزه دانش و پژوهش به اخلاق تحمل شناخته شده اند، ارزشمندتر و گرامی تر از دیگران هستند.

پیام متن:

با تحمل نظر مخالف، هم می توان از اندیشه های او بهره گرفت و هم راه را برای بروز اندیشه های دیگر که از عوامل رشد و تعالی پژوهش هستند، باز کرد.

3. انصاف ورزیدن

«انصاف، به معنی نصف کردن چیزی و برقرار کردن تساوی و به عدالت رفتار کردن میان دو چیز است.» «همچنین به سازگاری و توافقی که انسان میان رفتارش و عدالت برقرار می کند، انصاف گفته می شود. بنابراین، هر کس رفتار خود را با مثال اعلای عدل منطبق کند، منصف است».

از این رهگذر، شایسته است که یک پژوهشگر یک مسئله یا یک موضوع را منصفانه گزینش کند؛ یعنی آنچه را در تخصصش نیست یا نمی تواند یا وقتش را ندارد، انتخاب نکند. همچنین در روشن سازی یک حقیقت در برابر نوآوری ها و شبهه هایی که اساس دین را هدف گرفته اند، از هیچ کوششی دریغ نکند و هرگز حقیقت را زیرپای قلم، باطل نسازد یا آن را پشت واژه ها پنهان نکند، همان گونه که در قرآن آمده است:

وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ. (بقره: 42)

حق را به باطل درنیامیزد و حقیقت را با آنکه خود می دانید، کتمان نکنید.

لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ. (آل عمران: 71)

چرا حق را به باطل درمی آمیزید و حقیقت را کتمان می کنید، با اینکه خود می دانید؟

پژوهشگر منصف نیز آن است که:

الف) اگر کسی بر نوشته او نقد و تحلیلی داشته است، از نگاه غیرمنصفانه پرهیز کند.

ب) اگر نوشته ای را برای ارزیابی به او سپردند و نیز در تحلیل و نقد آثار دیگران، دور از انصاف، ارزیابی نکند.

ج) اگر کسی برای نخستین نوشته اش از او راهنمایی خواست، منصفانه راهنمایی اش کند و ذوق و شوق کسی را که با بضاعت اندک علمی و ذهنی اش به او پناه آورده است، درهم نشکند و خفه نسازد؛ زیرا چه بسا او در آینده از حقیقتی پرده بردارد که دیگران نتوانستند به آن برسند.

گاه پژوهندگانی تنها به این خاطر که دیگری از نوشته آنها ارزیابی دل خواهشان را نداشته اند، بی انصافی می کنند و همه جا درصدد تلافی هستند.

امام علی علیه السلام می فرماید: «الاِنْصافُ اَفْضَلُ الفَضائِل؛ انصاف برترین فضایل است.» پژوهشگر عاقل، نیکوکار، بخشنده و دانشمند حتی درباره کسانی که در حق او انصاف روا نمی دارند، منصفانه رفتار می کند و این فضیلت و زینت شخصیت اوست. پژوهشگر منصف، کریمانه برخورد می کند و با دیگران سر دشمنی ندارند. او در نگاه خود حتی به مخالفت ها و نقدهای دیگران منصفانه می نگرد. از حضرت علی علیه السلام است که: «اَلُمؤمِن یُنْصِفُ مَن لایُنْصِفُه؛ مؤمن، اهل انصاف است در حق کسی که انصاف نمی ورزد».

پیام متن:

رفتار منصفانه با دیگران، انسان را از پای مال کردن حق نگه می دارد و سبب ارزیابی درست از گفته ها و نوشته های دیگران می شود.

پی آمدهای بی انصافی در عرصه پژوهش

امروزه از جمله بی انصافی های معمول در نظام اجرایی مربوط به پژوهش در کشور ما این است که برخی افراد ناتوان و کم اطلاع از قلم و پژوهش، با اطلاعات سطحی و عرفی، به خاطر روابط و زد و بندهای مختلف فردی و گروهی، بر پست های پژوهشی تکیه می زنند و درباره نگاشته های علمی دیگران نظر می دهند. اینان در خانواده پژوهش، به عضو ناخوانده می مانند.

برخی نیز به خاطر قوی بودن غریزه تجارت پیشگی شان، با حضور در جرگه فرهنگ و اندیشه و پژوهش و با چنگ اندازی بر امتیازهای چاپ و نشر، پژوهشگر را تنها به سود خودشان به ابزار تجاری تبدیل می کنند و سرنوشت اندیشه و قلم را به بی راهه می برند به بیان دیگر، فرهنگ عمومی را در تغذیه فکر و دل و جان، نادرست پی افکنده اند، چونان که هر کس برای فکر و دل و جانش، سالانه تنها پنج دقیقه بر سر سفره کتاب می نشیند! این عمل مانند آن است که به عمد، دیگران را در گرسنگی و قحطی قرار بدهیم و هیچ به پی آمدهای هولناک آن توجه نکنیم.

امروزه مردم بیشترین وقت خود را به تماشای تصویرها، فیلم ها و برنامه های خوب و بد می گذرانند و بیشتر به این امور اهمیت می دهند و با اینکه تلویزیون عضو اصلی خانواده نیست، بیشترین وقت را از افراد خانواده و مردم جامعه می گیرد. در این میان، سوگمندانه ارباب رسانه ها نقش افراد هوشمند دوراندیش و مشاورهای خوب را در فیلم ها و سریال ها با کتاب خوانی درنیامیختند یا به منظور الگوسازی، از کتاب خوانی شخصیت های کشوری و بازیگران متعهد و مطرح، برنامه مستقل و ادامه داری نساختند و در نگاه عموم به ویژه جوانان، تعالی افراد موفق را با کتاب خوانی شان گره نزدند. این روزها، آن قدر که مردم به صحنه ها، فیلم ها و برنامه های سرگرم کننده تلویزیون دعوت و معتاد شده اند، به هیچ امر مهم دیگری به این اندازه خوانده نشده اند. برای درک این مسئله، کافی است تعداد ویدئوکلوپ ها و کتاب فروشی ها و مراجعه کنندگان به هر کدام را مقایسه کنیم.

پس از یاد نبریم که تعالی اندیشه جامعه جز با اندیشه و مدیریت اندیشمندان توان مند و مشارکت اصحاب قلم فراهم نمی آید.

پیام متن:

حضور افراد کم اطلاع و بی مسئولیت در عرصه اجرایی پژوهش، به رکود فرهنگ و اندیشه کشور می انجامد.

4. تواضع

تواضع یعنی افتادگی کردن، فروتنی کردن، سرافکندن و نرمی کردن که در برابر خودپسندی و فخرفروشی است؛ زیرا خودپسندی، گمان کاذبی است درباره اینکه کسی شایستگی مقام و مرتبه ای را دارد، در حالی که به راستی چنین نیست. انسان فروتن بر این باور است که بزرگواری، میان مردم تقسیم شده است و هیچ یک از افراد انسان به تنهایی نمی تواند موجود کاملی باشد، مگر با فضایل دیگران.

شخص متواضع، کسی است که حد خود را بشناسد و چیزی را که ندارد، ادعا نکند و خودپسند نباشد. پس به آنچه دارد، ننازد و تکبر نداشته باشد و با مردم از روی لطف و نرمی رفتار کند.

یک پژوهشگر باید در برابر مردم، دانشمندان و متخصصان هم رشته خود، در نگاه کردن، سخن گفتن و به کار بردن واژه و رفتار، متناسب، افتاده، نرم و با احترام برخورد کند. پژوهشگر باید در برابر همه فروتنی و احترام لازم را داشته باشد. در جهل یک پژوهنده، همین بس که همه را جاهل گمان کند و با خودبرتربینی، دیگران را با رفتاری یا حرفی تحقیر کند و مدرک تحصیلی خود را به رخ دیگران بکشد یا با طعنه و کنایه، پژوهشگران دیگر را خرد و خوار سازد و از این راه، خود را برتر و دیگران را کوچک و پست بشمارد.

دور از تواضع و اخلاق پژوهشگری است که مترجمی، تألیف و تحقیق دیگری را دزدی بخواند یا مؤلف و محققی، ترجمه مترجمی را نشانه تنبلی، راحت طلبی و ناتوانی او در تحقیق، گردآوری اطلاعات و تحلیل بداند.

خودپسندی و فخرفروشی، ویژه بازار جهل است و تواضع و افتادگی، محصول خرد، دانش، بینش، تدبیر و خود نیز عنصر اساسی در جذب دل هاست. هیچ گاه کسی با بی حیایی و گستاخی و بی احترامی به دیگران محبوب نشده است، بلکه همواره افرادی که دور از استحقاق و فروتنی، برآنند تا همه جا خود را جا کنند، نفرت انگیزند. پژوهشگر به ویژه پژوهشگر دینی، اگر افتاده نباشد، از چشم همه خواهد افتاد.

پیام متن:

تواضع است دلیل رسیدن به کمال که چون سوار به مقصد رسد، پیاده شود

صائب

5. کتمان بهنگام

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

اِسْتَعینوا علی اُمورِکم بِالْکِتمانِ فَانَّ کُلَّ ذی نِعمَةٍ مَحْسودٌ.

در کارهایتان از کتمان کمک بگیرید؛ زیرا هر نعمت داری در معرض حسادت است.

بایسته است که یک پژوهشگر آنچه را فهمیده و بدان رسیده است، نزد افراد تنگ نظر مثال یک گوهر، پوشیده دارد، چنان که یک ثروتمند، ثروت و دارایی خویش را از دست دیگران به ویژه از دزدان و سفیهان دور نگاه می دارد.

به تعبیر زیبای حافظ:

به پیر میکده گفتم چیست راه نجات بخواست جام می و گفت راز پوشیدن

مولوی نیز با اشاره به همین نکته سروده است:

گفت پیغمبر که هر که سر نهفت زود گردد با مراد خویش جفت

و نیز گفته است:

راز جز با رازدان انباز نیست راز اندر گوش منکر راز نیست

برای بیان اهمیت کتمان در پژوهش و تولید علم، به عنوان یک اخلاق و تدبیر عقلی، داستان شیخ اشراق را از قلم استاد شهید مطهری گزارش می کنم: «شیخ شهاب الدین سهروردی زنجانی، معروف به شیخ اشراق، بدون شک از اعجوبه های روزگار است. ذهنی فوق العاده وقّاد و جوال و نوجو و مبتکر داشته است. تمایل اشراقی در فلسفه، پیش از او حتی در فارابی و بوعلی وجود داشته است، ولی کسی که مکتبی به نام «مکتب اشراق» تأسیس کرد و در بسیاری از مسائل، راه مکتب اشراق را از راه مکتب مشاء جدا کرد، این مرد بزرگ بود. وی نزد مجدالدین جیلی (در مراغه)، ظهیرالدین قاری (ظاهرا در اصفهان) و فخرالدین ماردینی (در عراق) تحصیل کرده و مدتی ملازم ماردینی بوده است. ماردینی می گفته در هوش و ذکا و حدت ذهن، مانندش را ندیده ام و ازاین رو، بر جانش می ترسم.

سهروردی در دیگر دانش ها از آن جمله فقه نیز سرآمد بوده است. به شام و حلب رفت و در جلسه درس فقه استاد مدرسه حلاویه حلب به نام شیخ افتخارالدین شرکت کرد و برتری اش روشن و مقرب استاد شد. آوازه شهرتش او را مورد علاقه الملک الظاهر پسر صلاح الدین ایوبی کرد و در حضور او بی محابا با فقیهان و متکلمان مناظره می کرد و آنها را مغلوب می ساخت. همین کار سبب حسادت دیگران شد و کاری کردند که صلاح الدین ایوبی، فرزندش را وادار کرد که او را به قتل برساند. سرانجام، در سال 586 در سن 36 سالگی یا در سال 587 در سن 38 سالگی کشته شد.

گویند: وی با فخرالدین رازی هم درس بوده است. سال ها پس از مرگش که نسخه ای از کتاب تلویحات او را به فخرالدین دادند، آن را بوسید و به یاد ایام هم شاگردی، اشک از دیده فرو ریخت.

سهروردی نه تنها در مناظره با فقیهان و متکلمان بی پروا بود و دشمنی می انگیخت، در اظهار اسرار حکمت، برخلاف توصیه بوعلی در آخر اشارات، شاید به علت جوانی، بی پروایی می کرد. از همین رو، افراد پخته از اول حدس می زدند که جان سالمی به در نخواهد برد. وقتی که خبر مرگش به دوست و استادش فخرالدین ماردینی رسید، گفت همان شد که من حدس می زدم و نیز از همین رو درباره اش گفته می شد که شهاب الدین علمش بر عقلش فزونی دارد.»

بگفتند این بود کیفر مرآن را رها سازد به گفتارش زبان را

پیام متن:

برخی دانش ها را باید از نگاه نااهلان پوشیده داشت؛ زیرا در غیر این صورت، هم ارزش آن علم ها از میان می رود و هم شخص گرفتار حسد و بدخواهی دیگران می شود.

6. اخلاص

اخلاص، در لغت به معنی بی آلایش کردن، یک رنگی، پاک کردن، پاک دلی و بی ریایی در اطاعت است.

در اصطلاح، عبارت از پاک کردن دل از آلودگی های تیره کننده آن است.

اخلاص، به معنی ادا کردن حق نیز یاد شده است، چنان که گفته اند: «اخلاص داشتن نسبت به دولت، اداکردن حق آن است. در این مورد گفته اند: نسبت به وطن مخلص باشید».

داشتن اخلاص در برابر خداوند متعال، عبارت از اجرای حقوق واجب اوست و روش این اخلاص آن است که دل خود را از غیرخدا خالی کنی. در این باره گفته اند: «ترک انجام دادن کار برای مردم ریا است و انجام دادن کار برای آنها شرک است و رهایی از این هر دو حالت، اخلاص است».

به بیان دیگر، اخلاص؛ یعنی انجام دادن کار فقط به منظور رضایت پروردگار و نزدیک شدن به آن عزیز. در واقع، تلاش های علمی و پژوهشی پژوهشگر، بخش مهمی از دارایی اوست. ازاین رو، آنها را دوست دارد، ولی باید به سبب وارستگی اش، به آنها وابسته نباشد و قلم و کاغذ و کتاب و فرآیند مادی و معنوی چنین ابزاری، دنیای او نشوند و او را از حضور و خواست و رضایت پروردگار بی خبر نسازند. پژوهشگر خالص، اگر از پاداش های مادی نیز بهره مند باشد، هیچ گاه هدف اصلی پژوهش خود را امور مادی قرار نمی دهد و هرگز به آنها دل نمی سپارد.

«آورده اند به خواجه امام احمد غزالی گفته اند که: تو همه روز ذم دنیا و مدح فقر می کنی و خلق را بر قطع علایق تحریص می کنی، در حالی که تو خود چندین طویله اسب و استر بسته ای! این حدیث چگونه بود؟ گفت که: من میخ طویله در گل زده ام، نه در دل».

پیام متن:

نشانه اخلاص پژوهشگر آن است که تنها برای رضای خدا پژوهش می کند و از ستایش دیگران بی نیاز است و به درآمد و پی آمدهای دنیوی پژوهش دل نمی بندد.

7. همراه بودن پژوهش با برهان

پژوهش باید با برهان همراه باشد تا پژوهشگر بدین شیوه از شک و گمان رها شود و بر اساس علم استوار سخن بگوید. در قرآن کریم نیز آمده است: «ولاتَقْفُ ما لَیسَ لَک بِه عِلم؛ از پی آنچه نمی دانی چیست، مرو!» (اسراء: 36)

قرآن مجید حتی در مقام معارضه با کافران، آنان را به آوردن برهان فرا می خواند و می فرماید:

قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ. (نمل: 64)

بگو: اگر راست می گویید، برهان خویش را بیاورید.

امام صادق در تفسیر آیه شریفه: «وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ؛ با اهل کتاب جز به طریق جدال احسن و نیکوترین وجه، مجادله نکنید.» (عنکبوت: 46) می فرماید:

جدال احسن با اهل کتاب، آن است که با برهان باشد و جدال غیر احسن آن است که ما بدون برهان، طرف مقابل را رد کنیم یا حقی را از او منکر شویم که مبادا علیه ما از آن استفاده کند. در این حالت، ما مثل او هستیم، او حقی را انکار کرده است و ما حق دیگری را.

«در واقع، به پیروی از همین منطق پیروی از برهان بود که در قرن های نخستین هجری، بحث آزاد میان مسلمانان وابسته به فرقه های مختلف و میان علمای مسلمان و عالمان غیرمسلمان، امری رایج بود و افرادی نظیر ابن ابی العوجاء زندیق، به جمع مسلمانان رفت و آمد می کردند و شبهه های خود را مطرح می ساختند و بزرگان اسلام نیز با استدلال به دفع آن شبهه ها می پرداختند.» علامه مجلسی نقل می کند:

روزی مُفَضَّل بن عمر به مسجد پیامبر رفته بود که نماز بخواند. در همان حال، ابن ابی العوجاء زندیق وارد مسجد شد و کناری نشست و بعد یکی از هم فکران او به وی پیوست و ابن ابی العوجاء شروع کرد که به خدا و پیامبر ناسزا بگوید و معاد را به سخره بگیرد. مفضل عصبانی شد و به وی پرخاش کرد که چرا چنین صحبت هایی می کنی. ابن ابی العوجاء گفت: اگر از اهل کلام هستی، با تو صحبت می کنیم. پس اگر چیزی را با برهان ثابت کردی، از تو پیروی می کنیم و اگر از آنها نیستی، با تو حرفی نداریم، ولی اگر از اصحاب جعفربن محمدالصادق هستی، او با ما این گونه مجادله نمی کند. او بیش از تو حرف های ما را می شنود و صبر می کند تا حرف ما تمام شود. رفتار او به گونه ای است که گمان می کنیم به زودی حرف ما را می پذیرد، ولی او با کلام کوتاه، برای ما حجت و برهان می آورد، چنان که ما توان رد جواب او را نداریم. پس اگر تو از اصحاب او هستی، مثل او با ما صحبت کن.

ابن سینا می گوید: «کسی که بدون دلیل و برهان مطلبی را تصدیق کند، از فطرت انسانی به دور افتاده است».

ابن رشد نیز می نویسد:

واجب است بر ما که بر نظر گذشتگان و شیوه استدلال آنان بنا بر موازین و شرایط برهان، نظر افکنیم؛ آنچه درست است، بپذیریم، بدان مسرور شویم و سپاس داریم و به آنچه نادرست است، از پذیرش آن عذر خواهیم.

پیام متن:

عجین بودن پژوهش با برهان سبب می شود که مطالب نادرست به فراموشی سپرده شود و تنها مطالبی که به دور از نظر و گمان و همراه با علم است، عرصه دار میدان پژوهش باشد.

8. حقیقت جویی

از دستورهای جدی اسلام، حق جویی و حقیقت طلبی است. خداوند در قرآن کریم، آنانی را که حق را تکذیب می کنند، در اوج ستم کاری می داند و می فرماید: «وَمَن اَظْلَمُ مِمَّنْ... کَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمّا جائَه؛ چه کسی ستم کارتر از کسی است که هنگامی که حق به سوی او می آید، تکذیبش می کند». (عنکبوت: 68)

در حدیث نبوی نیز آمده است: «فی القَلْبِ نورٌ لایُضیئیُ اِلاّ مِنْ اتّباعِ الْحَقّ؛ در قلب نوری است که نمی تابد، مگر آن که از حق پیروی شود».

بایسته است پژوهشگری بر محور حق بچرخد و پژوهشگر، تنها به دنبال حق و کشف حقیقت باشد و حق را از هر که و هر جا که باشد، بپذیرد. ابوریحان بیرونی در این باره سخنی شنیدنی دارد. وی درباره کتاب تحقیق ماللهند خود می گوید:

این کتاب را درباره عقاید هندوان تألیف کردم و هرگز در حق آنان که با ما اختلاف دینی دارند، تهمت زدن بی اساس را بر ایشان روا نداشتم و نیز این مطلب را موافق دین داری و مسلمانی خویش پنداشتم که کلمات ایشان را در آنجا که خیال می کردم برای روشن شدن مطلبی ضرورت دارد، با طول و تفصیل بیان کنم.

ابویعقوب کندی نیز می گوید: «شایسته است که هدف ما تحصیل حق از هر منبعی که می یابیم باشد؛ زیرا برای طالب حق هیچ چیز سزاوارتر از حق نیست».

پیام متن:

یکی از ویژگی های مهم پژوهشگر موفق، حق محوری است.

آسیب شناسی پژوهش

1. حسادت

حسادت، به معنی رشک، بداندیشی، بدخواهی و چشم تنگی است. در اصطلاح، به خصلتی گفته می شود که فرد با بروز دادن آن در رفتارش، نابودی دارایی و سعادت دیگری را آرزو می کند تا در صورت امکان، فقط خودش از همه آنها بهره ببرد.

حسادت، بیماری روحی بدخیمی است که ممکن است در هر شغل و هر شخص و شخصیتی سرایت کند. درمان این بیماری، بسیار سخت است، بلکه آن را بدون درمان دانسته اند. امام علی علیه السلام می فرماید: «الحَسودُ لاشِفاءَ له؛ حسود، بهبودی ندارد».

حسود حتی با مقدَّرات خداوند و تقدیر دیگران، سر جنگ دارد. حسد ورزیدن به خواسته ها و قسمت و هوش و توانایی و اعتبار علمی و معنوی دیگری، شاید زشت ترین گونه حسادت باشد.

گاه ممکن است یک پژوهشگر بر اثر بیماری حسادت و به دور از منش، روش، متانت و شایستگی یک پژوهشگر، بدون تأمل و تحمل، با پرسش های تخریبی و گاه زیر پوشش تحلیل و نقد، به صاحب نظریه تازه هجوم آورد و برای بیشتر لذت بردن خود، در میان جمع بر او بتازد و تحقیرش کند. حتی سوگ مندانه، گاه در پی عادت کردن به این اخلاق ناروا، در روابط اجرایی، زیر پای نواندیش قلم به دست را نیز خالی می کند. حسود، انبار دردهای اخلاقی است: زیاده خواهی، خودبینی، خوداظهاری، هوچی گری، غیبت، تهمت، خرافه گرایی، دروغ گویی، کینه توزی و عناد.

گاه نویسنده ای از روی چشم تنگی، توانایی دیگری را در گویندگی و سخنوری برنمی تابد. چه زشت است که پژوهشگر، برخلاف آموزه های اخلاقی دین، خود را در شیوه پژوهشی به ویژه در پژوهش های دینی، از دیگران که در میدان سخنوری یا کارهای دیگر توانایی بیشتری دارند، بهتر و بالاتر بداند و به تخریب و آزار آنان بپردازد. چه زشت است که پژوهشگر در ورطه حسد، از سر عناد و خودبینی و زیاده خواهی، دانسته های اعتباری اش را چونان چماق و ابزار آزاد، بر سر دیگران به ویژه پژوهندگان جوان بگیرد، و بخواهد که آنها را از سر راه خود بردارد.

پیام متن:

آلوده بودن پژوهشگر به بیماری حسادت سبب می شود وی پژوهش خود را راهی برای تصفیه حساب و تضعیف و تحقیر دیگران قرار دهد و به وسیله پژوهش خود، به تخریب و آزار آنان دست یازد.

2. عجب و غرور

عجب، در لغت به معنی به خویشتن نازیدن، خودپسندی کردن، خودخواهی، خودستایی و خودبینی است.

غرور نیز به معنی فریفتن، بالیدن، خودبینی و فریفتگی به خود دانسته شده است و مغرور کسی است که خویشتن بین، گول خورده و سرکش باشد.

عجب در اصطلاح، عبارت از صفتی است که به موجب آن، انسان خود را سزاوار مقامی بداند که شایسته آن نیست یا چنان که ابن مسکویه (در تهذیب الاخلاق) گفته است: «گمانی دروغین است درباره خود برای استحقاقی که شایسته آن نیست».

«فرق عجب و غرور این است که صاحب عجب به فضایلی که درباره خود گمان می برد، دل خوش است و کاری به نظر دیگران درباره فضیلت هایش ندارد. در حالی که شخص مغرور، اهل تظاهر است و می خواهد خود را به دیگران بنمایاند، به گونه ای که شگفت زدگی مردم درباره او مایه شادمانی اوست».

اگوست کنت می گوید:

عجب همراه حب سیطره است و غرور همراه حب ستایش؛ زیرا صاحب عجب در گوشه گیری کامل از مردم زندگی می کند و اعتقاد او به اینکه او برتر از دیگران است، برای او کافی است، ولی شخص مغرور گرچه خواهان ستایش است، به حمد و ثنا از جانب دیگران بسنده نمی کند، بلکه می خواهد واقعا به آن مرحله برسد و هر مطلبی را که در حضور دیگران می گوید، آن قدر تکرار می کند تا همه به فضل او اعتراف کنند.

پژوهشگر مغرور و پر از عجب، تنها به پژوهش های خود می بالد، گرچه پر از عیب و ایراد باشد و به پژوهش های دیگران بی توجه است، گرچه آکنده از مطالب ارزشمند باشد و همین ویژگی برای یک پژوهشگر کافی است، تا وی هرگز به رشد و تکامل دست نیابد.

پیام متن:

انسان مغرور بیش و پیش از آنکه حضور و محضر دیگری را شکسته باشد، حرمت و حریم خود را دریده است و بیش از آنکه به دیگری اهانت کرده باشد، به شعور فطری خود توهین کرده است.

3. انحصارطلبی

یکی از آفت های پژوهش، انحصارطلبی است. انحصارطلبی، یعنی آنکه پژوهشگر، دانش را تنها برای خود بخواهد و آن را از نگاه دیگران پوشیده بدارد. در نتیجه، تشنگان دانش را از گوهر دانش خویش هر چند محدود، بی بهره سازد. اهل بیت: با انحصارطلبی مبارزه کردند و از پیروانشان خواستند تا دانش خود را به دیگران نیز بیاموزند و آن را در اختیار کسانی که سزاوار آنند، قرار دهند.

حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید: «زَکاةُ العِلمِ نَشرُه؛ زکات دانش، نشر آن است.» و نیز فرمود: «مَن کَتَمَ عِلماً فَکَانَّه جاهل؛ هرکس دانش خود را پنهان سازد، گویا نادان است.» و باز از آن حضرت است که:

ما اَخَذ اللّه ُ سُبحانَه علی الجاهِل اَنَ یَتَعَلّمَ حَتّی اَخَذَ عَلی العالِم اَن یُعَلِّم.

خداوند سبحان، نخست، یاد دادن را بر دانشمند لازم شمرده است، آن گاه فراگرفتن را بر نادان.

در حدیث نبوی نیز آمده است: «هر که دانش را از افراد شایسته کسب آن باز دارد، مرتکب خطا و گناه شده است».

در حقیقت، پژوهشگر با انحصارطلبی به ادامه نادانی میان جامعه دامن می زند و بدین گونه مانع رشد روحی و بالندگی فکری افراد جویای علم می شود.

پیام متن:

پژوهشگر باید به دور از بخل، یافته های علمی خود را در اختیار دیگران قرار دهد و بدین گونه پیش پای مردم را با چراغ دانش خویش روشن کند و زمینه کمال و پویایی آنان را فراهم آورد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان