ماهان شبکه ایرانیان

ویژگی های اختلال شخصیت وابسته

شخصیت های وابسته معمولاً افرادی به ظاهر گرم و صمیمی هستند اما از درون، خود را فردی درمانده می دانند که می ترسند به تنهایی و به طور مستقل کاری انجام بدهند یا تصمیمی بگیرند

ویژگی های اختلال شخصیت وابسته

شخصیت های وابسته معمولاً افرادی به ظاهر گرم و صمیمی هستند اما از درون، خود را فردی درمانده می دانند که می ترسند به تنهایی و به طور مستقل کاری انجام بدهند یا تصمیمی بگیرند. این افراد نمی توانند نوع زندگی شان و جهت آن را خودشان اداره و مشخص کنند و به حمایت از جانب دیگران نیاز دارند. سعی می کنند خود را به افراد مورد اعتماد نزدیک کنند و از آن ها در مورد هر کاری توصیه و مشورت بگیرند. وابستگی این افراد به حدی است که گاهی برای امور جزئی مانند این که برای ناهار چه بخورند، از دیگران نظر می خواهند. همیشه به دنبال فردی هستند که مشکلات شان را حل کند، و در مقابل با سلطه پذیری کار او را جبران می کنند. افراد وابسته، با سلطه پذیری خود به دیگران پاداش می دهند و با سپردن عنان زندگی به دست آنان از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند، در عوض برای این که دیگران را راضی نگه دارند سعی می کنند خواسته های آن ها را بپذیرند و آن قدر دیگران را خشنود می کنند که هیچ کس نمی خواهد و نمی تواند ترک شان کند.
این افراد چون از دیگران کمک می گیرند هرگز احساس هویت خود را درک نمی کنند، یاد نمی گیرند زندگی خود را اداره کنند، درست مانند کودکی که اگر در مدرسه اشتباه کند از شخص دیگری کمک می خواهد. اگرچه این افراد از نظر بدنی و فیزیکی بزرگ شده اند اما از نظر روان شناختی مانند یک کودک هستند. در لحظه های تنهایی و در دنیای خصوصی شان از ناپختگی و وابستگی خود می ترسند و ناراضی اند، اما هم چنان به این شیوه ادامه می دهند، زیرا راهبرد دیگری را یاد نگرفته اند. با این که از وابستگی و سلطه پذیری خود احساس خوبی ندارند اما احساس می کنند همیشه باید دیگران از آن ها خشنود و راضی باشند و معمولاً با کسانی که به آن ها وابستگی دارند مخالفت نمی کنند. با سلطه پذیری و پذیرش بی چون و چرای عقاید و خواسته های دیگران سعی می کنند افراد را برای خود نگه دارند. برای مثال یک فرد وابسته در روابط زناشویی ابراز وجود نمی کند، چون احتمال می دهد با این کار همسرش عصبانی شود.
آن ها معمولاً از یک حکم کودکانه پیروی می کنند: « شیرین و راضی باش و مخالفت نکن! وقتی همه چیز برای یک کودک فراهم می شود باید خوش حال و راضی باشد».
با وجود آن که این افراد انرژی زیادی دارند اما هدف مهمی ندارند و معمولاً به تصمیمات خود پای بند نیستند، برای مثال ممکن است برای رفتن به دانشگاه ظاهراً با شما موافق باشند اما وقتی دیگران به آن ها می گویند، دانشگاه رفتن کار سختی است، شک و تردید می کنند و از رفتن به دانشگاه منصرف می شوند. آن ها سعی نمی کنند موفق شوند، چون فکر می کنند اگر موفق شوند، دیگران از آن ها توقع بیش تری برای اداره ی زندگی شان پیدا می کنند و این موضوع آن ها را نگران می کند. اما وقتی می بینند افراد کم کم از آن ها فاصله می گیرند سعی می کنند برای این که رابطه ی خود را حفظ کنند، کارهای بیش تری را به عهده بگیرند، حتی فعالیت هایی که برای شان دلپذیر نیست انجام می دهند. تصور این که ترک شوند برای آن ها بسیار سخت است، بدتر این که بعد از ترک شدن، احساس می کنند فرد دیگری وجود ندارد که از آن ها حمایت کند. این افراد همیشه به موضوع ترک شدن و تنها شدن فکر می کنند.

انواع شخصیت های وابسته کدام اند؟

شخصیت های وابسته ی موافق و راضی، نابالغ، بی ثمر، فارغ از خود و ناآرام، از انواع شخصیت وابسته هستند.

الف) شخصیت وابسته ی موافق و راضی:

این افراد در مقایسه با سایر افراد وابسته، سلطه پذیرترند و با خواسته های دیگران کاملاً موافقند و آن ها را برآورده می کنند. این افراد تشنه ی محبت، مراقبت و امنیت هستند و به دلیل ترس از تنهایی و رها شدن کاملاً مطیع و فرامانبردارند، معمولآً در روابط شان با دیگران مهربان، خیراندیش، خوش نیت و همیار هستند، ترجیح می دهند از اختلاف و تعارض اجتناب کنند و سعی می کنند با دیگران هماهنگ باشند، حتی اگر بر خلاف عقاید و ارزش های شان باشد.
می خواهند همیشه و همه جا تأیید شوند. آن ها خود را از درون قبول ندارند و از طریق روابط با دیگران و گرفتن تأییدهای بیرونی احساس ارزش و اعتبار می کنند. نگرش ساده لوحانه ای نسبت به مشکلات زندگی دارند ( مشکلات زندگی را بسیار ساده می گیرند ). بسیار فداکارند و آماده اند نقش یک فرد زیر دست را ایفا کنند، از ابراز وجود اجتناب می کنند و به طور کلی با هر چیزی موافقت می کنند تا دیگران را به اداره کردن زندگی و جبران بی کفایتی های شان تشویق کنند. اغلب شاد و خندان هستند، و کلماتی دوست داشتنی را بیان می کنند، اما به ندرت مسئولیت های جدی را به عهده می گیرند. وقتی قرار است کاری را شروع کنند احساس درماندگی می کنند و اگر فردی را که به آن متکی هستند از دست بدهند، احساس افسردگی می کنند. احساس گناه، بیماری بدنی و اضطراب در این افراد رایج است.

ب) شخصیت وابسته ی نابالغ:

همه ی افراد معمولاً در زمینه های مختلفی مهارت دارند، در هر فرد توانایی هایی وجود دارد که زمانی به شکل های مختلفی به رشد و کمال می رسد، مثلاً ممکن است توانایی ریاضی زودتر از توانایی موسیقی به بلوغ برسد یا برعکس. اما برخی افراد هرگز در هیچ زمینه ای از زندگی به موفقیت نمی رسند و در همه ی زمینه ها کودک می مانند، این افراد معمولاً بزرگ سالانی هستند که فعالیت های کودکانه مانند بازی کردن را ترجیح می دهند و از ارتباط با کودکان و نوجوانان احساس رضایت بیشتری دارند، مسئولیت های بزرگ سالی را دوست ندارند، از بلند همتی و جاه طلبی که به اتخاذ نقش های بزرگ سالی منجر می شود امتناع می کنند، و تا زمانی که اجازه داشته باشند به فعالیت های کودکانه ی خود ادامه دهند احساس رضایت می کنند و خوش حالند و به محض آن که توقع و انتظارات دیگران از آنان بالا برود، بسیار آشفته می شوند.

پ) شخصیت وابسته ی بی ثمر:

این افراد فاقد نیرو و انرژی زندگی هستند، در ابراز وجود و استقلال بسیار ضعیف اند، هیجان های خوش حالی و شادی را عمیقاً تجربه نمی کنند. در پی یک زندگی بدون مشکل و خالی از مسئولیت هستند، نه به دلیل این که کودک هستند بلکه به این دلیل که اصلاً انگیزه و هدفی برای زندگی کردن ندارند. چون نمی خواهند با واقعیت روبه رو شوند و از پذیرش وضعیتی که در آن باید سخت کار و تلاش کنند، امتناع می کنند. به سرنوشت اعتقاد دارند و هر اتفاقی را به شانس و تقدیر نسبت می دهند. زندگی این افراد معمولاً تغییر نمی کند، چون نه انگیزه ای برای تغییر آن دارند و نه می خواهند که در زندگی فرد عملگرا و مؤثری باشند.

ت) شخصیت وابسته ی فارغ از خود:

این افراد به صورت افراطی مطیع دیگران اند و کاملاً در دیگری گم می شوند، مانند او فکر و رفتار می کنند، به طوری که حتی ارزش های خود را نادیده می گیرند و به ارزش های دیگری می چسبند، برای مثال مطابق با نظر او لباس می پوشند، کار می کنند و ... در نتیجه خودشان را کاملاً فراموش می کنند. معمولآً توانایی های منحصر به فرد خود را نادیده می گیرند، کارهایی انجام می دهند که موجب رشد و پیشرفت دیگری می شود. در صورتی احساس اعتماد به نفس می کنند که دیگری آن ها را تأیید کند. به این ترتیب، فردیت برای آن ها معنی ندارد و خودشان اصلاً وجود ندارند.

ث) شخصیت وابسته ی ناآرام:

این افراد مانند سایر افراد وابسته، سلطه پذیرند، در حالی که برای راهنمایی و کسب حمایت به دیگران وابسته اند اما بسیار نگران هستند، به راحتی آشفته و مشوش می شوند و با کوچک ترین نشانه ی جدایی، دچار اضطراب می شوند. معمولآً خشمگین هستند و خشم خود را نسبت به کسانی نشان می دهند که نمی توانند نیازهای مراقبتی و امنیتی آن ها را ارضا کنند.

ملاک های تشخیص اختلال شخصیت وابسته کدام اند؟

نیاز افراطی و فراگیر به مراقبت شدن که به رفتارهای سلطه پذیری، وابستگی و ترس از جدایی منجر می شود از ملاک های تشخیص اختلال شخصیت وابسته هستند. این اختلال با حداقل پنج مورد از موارد زیر خود را نشان می دهد:

1- مشکل داشتن در تصمیم گیری برای مسائل روزمره ( بدون توصیه و اطمینان گرفتن از دیگران ).
2- نیاز داشتن به این که دیگران مسئولیت زندگی فرد را بپذیرند.
3- امتناع از مخالفت کردن با دیگران به دلیل ترس از دست دادن تأیید یا حمایت دیگران.
4- اشکال در آغاز کردن برنامه ها یا تکالیف، به دلیل فقدان اعتماد به نفس و احساس ناتوانی، نه به دلیل بی انگیزگی و فقدان انرژی.
5- گرایش به کسب مراقبت و حمایت از دیگران ( به طوری که برای راضی کردن دیگران حتی حاضرند فعالیت هایی را انجام بدهند که خودشان دوست ندارند ).
6- احساس ناراحتی و درماندگی به هنگام تنهایی ( به دلیل ترس از این که نتوانند از خود مراقبت کنند ).
7- بعد از قطع شدن یک رابطه، برای حمایت و مراقبت شدن در پی ایجاد یک رابطه ی دیگر بودن.
8- اشتغال ذهنی به موضوع « ترس از رها شدن » و « مراقبت از خویشتن ».

منبع مقاله :
گلشنی، فاطمه؛ (1389)، اختلالات شخصیت (مشکل از ماست یا دیگران)، تهران: نشر قطره، چاپ اول
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان