حجة الاسلام والمسلمین حسین انصاریان
اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل النقم
خدایا برای من بیامرز گناهانی که انتقام ها و عقوبت ها را نازل می کند.
در روایت بسیار مهم حضرت سجاد (ع)، و روایتی با ارزش و قابل توجه به نه گناه که سبب نزول عقوبتهاست اشاره شده:
1- بغی. 2- تعدی و تجاوز به حقوق مردم. 3- مسخره کردن بندگان خدا. 4- شکستن عهد و پیمان. 5- معصیت و بدکاری آشکار. 6- شیوع دروغ. 7- داوری و قضاوت برخلاف احکام خدا. 8- خودداری از پرداخت زکات. 9- کم گذاشتن پیمانه و کیل. بغی
کلمه بغی در لغت به معنای سرپیچی از حق، تجاوز از حدود الهی، تعدی به مردم، فساد، معصیت، آلودگی و زنا آمده، و در آیات قرآن و روایات در تمام این معانی به کار گرفته شده:
«ان قارون کان من قوم موسی فبغی علیهم; (1) به راستی قارون از قوم موسی بود، که بر آنان ظلم و ستم روا داشت.»
«ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فی الارض; (2) و اگر خدا رزق و روزی را بر بندگانش وسیع و فراوان کند، در زمین به فساد و بیدادگری برمی خیزند.»
«یا اخت هارون ما کان ابوک امرء سوء و ما کانت امک بغیا; (3) ای خواهر هارون پدرت انسان ناصالح و بدی نبود، و مادرت دامنی پاک از زنا و بدکاری داشت.»
رسول خدا فرمود:
«ان اسرع الخیر ثوابا البر و ان اسرع الشر عقابا البغی; (4) به راستی سریع ترین خوبی از جهت پاداش نیکی و بخشش و خوبی به مردم است، و سریع ترین بدی از نظر مکافات تعدی و ظلم و ستم به دیگران است.»
امام صادق (ع) فرمود:
«ستة لا تکون فی المؤمن: الحسر، والنکد، واللجاجة، والکذب، والحسد، والبغی; (5) در مؤمن شش خصلت وجود ندارد: عجز و درماندگی، خسیسی و کم خیری، لجاجت و سرسختی، دروغ، حسد، تعدی و تجاوز به مردم. تعدی و تجاوز به حقوق مردم
خداوند مهربان برای مردم نسبت به یکدیگر حقوقی قرار داده، که ادای آن حقوق لازم است، و تجاوز و تعدی به حقوق مردم گناه و معصیت و گاهی سبب کیفر و عقوبت است.
حق پدر و مادر بر فرزند، حق فرزند بر پدر و مادر، حق اقوام و خویشان به یکدیگر، حق همسایه به همسایه، حق مردم بر حکومت، حق حکومت بر مردم، حق شوهر بر زن، حق زن بر شوهر، حق زیردستان بر صاحبان نعمت و ثروت، حق فقیر بر غنی و دیگر حقوقی که در قرآن مجید و روایات بیان شده، زیباترین و کامل ترین رساله ای که بیانگر حقوق است رساله حقوق حضرت زین العابدین (ع) است، انسان با مراجعه به آن رساله به شناخت کامل و جامعی نسبت به حقوق موفق می شود و خود را پس از شناخت مسئول اجرای آن حقوق احساس می کند.
تعدی و تجاوز به هر یک از آن حقوق گناهی مسلم و معصیتی یقینی است، و در صورت جبران نکردن تعدی و ستم به حقوق مردم مکافات و عقوبت آن حتمی و قطعی است. مسخره کردن بندگان خدا
مسخره کردن مردم چه نسبت به قیافه و شکل آنان، به خاطر فقر و تهدیستی شان، چه به علت دین داری و ایمانشان، و چه به سبب شغل و کارشان، و چه به خاطر هر موقعیت و وضعی، گناهی بزرگ و معصیت و خطائی است که عقوبت و مکافات دنیائی و آخرتی به دنبال دارد.
مسخره کردن مردم در حقیقت توهین به شخصیت ایشان، و تحقیر و خوار شمردن آنهاست.
قرآن مجید از مسخره کنندگان به عنوان منافق، ستمکار، مفسد، یاد می کند و آنان را مستحق عذاب دردناک می داند.
«و اذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنا، و اذا خلوا الی شیاطینهم قالوا انا معکم انما نحن مستهزؤن; (6) اینان هنگامی که با اهل ایمان دیدار کنند می گویند ایمان آوردیم، و چون با شیاطینشان «که سردمداران کفر و شرکند» خلوت کنند می گویند با شمائیم، و هدف ما از برخورد با مؤمنان مسخره کردن آنان است.»
رسول خدا فرمود: خدای تبارک و تعالی فرموده: «من اهان لی ولیا فقد ارصد لمحاربتی; (7) هر که به دوستی از من اهانت کند، یقینا به جنگ با من کمین کرده! !»
امام صادق (ع) فرمود:
«هنگامی که قیامت شود، یک منادی ندا کند: روگردانان از دوستان من کجایند؟ پس گروهی که صورتشان گوشت ندارد برخیزند، در آن وقت گفته شود: اینان کسانی هستند که اهل ایمان را آزردند، و با آنان به دشمنی برخاستند، و نسبت به آنها عناد ورزیدند، و آنان را با درشتی و سرسختی در دینشان سرزنش کردند، سپس فرمان رسد که آن ها را به دوزخ برند.
رسول خدا فرمود: خدای عزوجل فرموده:
«قد نابذنی من اذل عبدی المؤمن; (8) کسی که بنده مؤمن مرا خوار کند، آشکارا به جنگ با من برخاسته! !»
آری به ریشخند گرفتن مردم، و مسخره کردن آنان، در حقیقت توهین کردن به آنان، و آزار دادن روحی، و کوچک شمردن آنهاست.
قرآن مجید به شدت مردان و زنان را از این که به مسخره کردن یکدیگر اقدام کنند نهی می کند، و مسخره کنندگانی که از این کار زشت خود توبه نمی کنند ستم کار می داند. (9) شکستن عهد و پیمان
عهد و پیمان، و به عهده گرفتن وفای به عهد و پیمان، دو حقیقت اخلاقی و انسانی است، که در قرآن مجید و روایات اهل بیت مورد توجه قرار گرفته، و شکستن آن، گناه و معصیت شمرده شده.
در زمینه عهد و پیمان و وفای به آن، تفاوتی نمی کند که عهد و پیمان با خدا یا با پیامبر یا با امام یا با مردم بسته شود، وفای به هر عهد و پیمان مثبتی که در طریق عبادت، یا خدمت به مردم، یا کسب و تجارت، یا امور صحیح دیگر بسته می شود واجب شرعی و اخلاقی است، و شکستنش گاهی حرام و موجب کیفر الهی است.
«اوفوا بعهدالله اذا عاهدتم; (10) به عهد خدا هنگامی که عهد بستید وفا کنید.»
«الذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فی الارض اولئک هم الخاسرون; (11) آنان که عهد خدا را پس از محکم کردنش می شکنند، و آن چه را خدا دستور به پیوندش داده قطع می کنند، و در زمین به فساد برمی خیزند، فقط آنان زیانکارند.
«و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا; (12) به عهدی که با خدا و با یکدیگر می بندید وفا کنید، به راستی عهد مورد بازخواست و بازپرسی است.»
«یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود; (13) ای کسانی که ایمان آوردید، به قراردادها و عهد وپیمان ها وفا کنید.»
رسول خدا (ص) فرمود:
«ثلث من کن فیه کان منافقا و ان صام و صلی و زعم انه مسلم، من اذا ائتمن خان، و اذا حدث کذب و اذا وعد اخلف; (14) سه خصلت است در هر که باشد منافق است، گرچه نماز بخواند و روزه بگیرد، و خود را مسلمان بداند: چون او را امین دانند خیانت ورزد، و هنگامی که به سخن برخیزد دروغ گوید، و هر گاه وعده دهد وعده اش را وفا نکند.»
امام صادق (ع) فرمود:
«من عامل الناس و لم یظلمهم و حدثهم فلم یکذبهم و وعدهم فلم یخلفهم فهو ممن کملت مروته و حرمت غیبته و ظهر عدله و وجبت اخوته; (15) کسی که در رفتارش با مردم ستم نورزد، و در سخن گفتن با آنان دروغ نگوید، و در وعده به آنان تخلف نکند، از کسانی است که مروتش کامل وغیبتش حرام، و عدالتش آشکار، و باید او را برادر دینی دانست.» معصیت و بدکاری آشکار
قرآن مجید مردم را از نزدیک شدن به کارهای زشت و معصیت های آشکار و پنهان به شدت نهی کرده. (16)
معصیت آشکار، و بدکاری ظاهر، نشان دهنده کمال بی شرمی و بی حیایی گنهکار، و جسارت و بی ادبی او، و بی احترامیش به قانون و فضای جامعه اسلامی است.
اسلام، آلوده شدن فضای جامعه را به هیچ صورت نمی پسندد، و برای آنان که عرصه گاه حیات امت اسلامی را آلوده می کنند مجازات و تعزیر شرعی تعیین کرده است.
بر مردم مؤمن، و دلسوزان آگاه، و به خصوص کارگزاران حکومت اسلامی واجب است از بدکاری بدکار، و عصیان گنهکار، و خطای انسان بی شرم و حیا به هر شکل ممکن جلوگیری کنند، تا میکرب خطرناک معصیت دامن مردم و به خصوص نسل جوان، و دختران و پسران را آلوده نکند.
وجوب امر به معروف و نهی از منکر، به خاطر قطع ریشه فساد، و دفع آلودگی، و رفع ناپاکی، و حفظ جامعه از خطر سقوط در منجلاب معصیت است.
اگر مراکز تربیتی چون خانه، و مدرسه صفت الهی حیا را در نسل پرورش دهند، و به صفتی پابرجا و ثابت تبدیل کنند، خلوت و جلوت انسان از آلودگی به فحشا و منکرات پاک می ماند.
حیا و توجه به خدا، و اندیشه در عاقبت گناه عالی ترین بازدارنده انسان از مفاسد و معاصی است.
از امام صادق (ع) روایت شده:
«الحیاء من الایمان و الایمان فی الجنة; (17) حیا از ایمان و ایمان در بهشت است.»
رسول خدا فرمود: از خدا حیا کنید و حق حیا را رعایت نمائید، گفتند یا رسول الله چگونه؟
فرمود: از شما کسی شب را صبح نکند مگر این که اجل و موتش در برابر دو چشمش باشد، و سر و آن چه را در بردارد، چون چشم و گوش و زبان، از حرام حفظ کند، و شکم و آن چه را از طعام جمع می کند، از حرام نگاهدارد، و قبر و پوسیدن بدن را در آن یاد آورد، و کسی که آخرت را می خواهد زینت و زیور فریبنده زندگی دنیا را واگذارد. (18)
مردی به رسول خدا گفت: مرا سفارش و وصیت کن، حضرت فرمود:
«استحی من الله کما تستحیی من الرجل الصالح من قومک; (19) از خدا حیا کن چنان که از مرد شایسته ای از قومت حیا می کنی.» شدت ترس و حیاء زنی با ایمان
حضرت سجاد (ع) فرمود: «مردی با خانواده اش از طریق دریا مسافرت کرد، کشتی آنان در میان دریا شکست، و از همه مسافرانی که در کشتی بودند جز همسر آن مرد نجات نیافت، او بر تخته پاره ای از الواح کشتی نشست، تا به یکی از جزیره های آن دریا پناهنده شد.
در آن جزیره مردی راهزن بود که همه پرده های حرمت خدا را دریده بود، ناگاه دید آن زن بالای سرش ایستاده، سر به سوی او برداشت و گفت: تو انسانی یا جن؟
گفت: انسانم.
بی آن که با او سخنی گوید با او چنان نشست که مرد با همسرش می نشیند، چون آماده نزدیکی با او شد، زن لرزان و پریشان گشت.
راهزن به او گفت: چرا پریشان شدی؟
زن گفت: از این می ترسم و با دست اشاره به عالم بالا کرد.
مرد گفت: مگر چنین کاری کرده ای؟
زن گفت: نه به عزت خدا سوگند.
مرد گفت: تو از خدا چنین می ترسی در صورتی که چنین کاری نکرده ای و من تو را مجبور به این کار می کنم، به خدا سوگند من به پریشانی و ترس از خدا از تو سزاوارترم، سپس کاری نکرده برخاست و به سوی خانواده اش رفت و همواره در اندیشه توبه و بازگشت بود.
روزی در مسیر راه به راهبی برخورد در حالی که آفتاب داغ بر سر آن ها می تابید، راهب به جوان گفت: دعا کن تا خدا ابری بر سر ما آرد که آفتاب ما را می سوزاند.
جوان گفت: من برای خود نزد خدا کار نیکی نمی بینم تا جرات کنم چیزی از او بخواهم!
راهب گفت: پس من دعا می کنم و تو آمین بگو.
گفت: آری خوبست.
راهب دعا می کرد و جوان آمین می گفت، به زودی ابری بر سر آن ها سایه انداخت، هر دو پاره ای از روز را زیر ابر راه رفتند تا سر دو راهی رسیدند، جوان از یک راه و راهب از راه دیگر رفت و ابر همراه جوان شد!
راهب گفت: تو بهتر از منی، دعا به خاطر تو مستجاب شد، نه به خاطر من، گزارش وضع خود را به من بگو.
جوان داستان آن زن را بیان کرد، راهب گفت: چون ترس از خدا تو را گرفت، گذشته ات آمرزیده شد، اکنون مواظب باش که در آینده چگونه باشی.» (20) شیوع دروغ
رسول خدا و حضرت صادق و حضرت رضا علیهم السلام دروغ را از گناهان کبیره، بلکه از بزرگترین گناهان کبیره شمرده اند. (21)
از زشت ترین مراتب دروغ، دروغ بستن به خدا و انبیا و امامان و کتب آسمانی است، که سبب گمراهی بسیاری از مردم است.
سردمداران کفر و شرک در طول تاریخ با دروغ پردازی های خود، و با ارائه دروغ های شاخدار به عنوان علم و فلسفه، توده های عظیمی از انسان ها را از گرایش به آئین حق، و ایمان به انبیاء، و یقین به روز جزا باز داشتند.
این شیاطین حیله گر، و خناسان دین ساز، و وسوسه گران شیاد، با به هم بافتن اموری نامربوط، و مسائلی عاری از حقیقت، مانع ورود بسیاری از انسان ها به راه هدایت و صراط مستقیم شدند.
اینان با دروغ پردازی، و پشت هم اندازی، هر باطلی را در برابر چشم مردم، حق جلوه دادند، و هر حقی را از چشم مردم انداختند.
اینان در طول تاریخ به انکار کتاب های آسمانی برخاستند، و نزول آن ها را از پیشگاه مقدس حق برای هدایت بشر منکر شدند، و در برابر آیاتش به هر شکل ممکن ایستادند، و به گوش مردم خواندند که هیچ چیز از جانب خدا نازل نشده! ! (22)
اینان برای محروم کردن انسان از فیض هدایت حق، و دورشدنشان از سعادت دنیا و آخرت، به تمام انبیاء الهی تهمت زدند و آن راستگویان حقیقی را دروغگو انگاشتند، و آن صاحبان عقل و درایت را ساحر و جادوگر به حساب آوردند، و آن چهره های باکرامتی که از نظر سلامت روان در میان تمام انسان ها بی نظیر بودند متهم به دیوانگی و جنون کردند!
اینان به هر دروغ خطرناک و خطرسازی متوسل شدند، و دست آلوده و جنایتکار خود را به تحریف معانی و مفاهیم حقایق دراز کردند، و حتی به الفاظ و ترکیب تورات و انجیل و زبور دستبرد خائنانه زدند، و آن کتاب های هدایت را تبدیل به منابع شرک و کفر و گمراه کننده کردند، و اگر قدرتشان اجازه می داد، و حفاظت فرمانروای مطلق هستی حضرت حق نبود، ظاهر قرآن را هم مانند سایر کتاب های آسمانی دچار تحریف می کردند.
اینان از تحریف و تغییر معانی آیات برای گمراه کردن مردم حیا نکردند، و از عواقب شوم این کار خطرناک نترسیدند، و از عذاب دردناک الهی در قیامت نهراسیدند.
اینان برای محکم کردن پایه های ظالمانه حکومت سقیفه، و سوار کردن بنی امیه و بنی عباس بر گرده مردم، و دور ساختن حق از مسیر و محورش، و خانه نشین کردن اهل بیت پیامبر، و محروم کردن انسان از علوم و معارف امامان بزرگوار که جانشینان بر حق پیامبر بودند، کارخانه های عظیم حدیث سازی به راه انداختند و نزدیک به یک میلیون حدیث ساختگی و روایت قلابی که همه را به رسول بزرگوار اسلام نسبت دادند، به وسیله زور و زر بنی امیه و بنی عباس به عنوان فرهنگ اسلام با تدوین در کتاب ها در دسترس امت قرار دادند، که اگر قیام علمی امامان به خصوص حضرت باقر و امام صادق و تربیت شدگان مکتب اهل بیت، و به ویژه زحمات علما و فقها و اصولیین و حکیمان شیعه تا به امروز نبود، شیعه هم به ناچار تن به پذیرفتن برخی از آن احادیث ساختگی حیله گران مدرسه بنی امیه و بنی عباس می داد، ولی ابزار شناخت حق از باطل که به وسیله امامان معصوم در اختیار اصحاب آن بزرگواران و علما و فقها قرار گرفت از پذیرش دروغ هایی که به رسول خدا نسبت داده بودند مصونیت داد، و در نتیجه اسلام ناب محمدی به وسیله امامان و زحمات با ارزش دانشمندان شیعه از دستبرد خائنان و حدیث سازان محفوظ ماند، تا حجت خدا بر تمام انسان ها تا برپا شدن قیامت تمام باشد، و احدی در عرصه گاه محشر نتواند خود را در دور بودن از آئین ناب محمدی معذور بدارد.
این دروغ پردازان خائن که در هر لباسی هستند در این دویست سال اخیر در آسیا و اروپا و امریکا چه در رشته های مختلف علمی، و چه در بازار سیاست، و چه در صحنه های مادی و معنوی دریا دریا دروغ ساختند و با رنگ و لعابی عقل پسند، بر تمام جوامع تحمیل کردند، و از این طریق میلیاردها انسان را در مدرسه های علمی، و در امور سیاسی، و در شئون معنوی، و در بازار مصرف، و در جدا کردنشان از حق و حقیقت فریب دادند، و با ساختن جملاتی دروغ همراه با رنگ و لعاب جوان پسند هم چون: دین افیون ملت هاست، حکومت شایسته انسان متمدن و پیروز غالب است، دانش کلید حل همه مشکل هاست، دموکراسی و آزادی، حکومت مردم بر مردم به جای حکومت خدا از طریق صالحان بر مردم، جامعه مدنی لیبرالی میلیاردها نفر را کمونیست، و میلیاردها نفر را لائیک و بی دین، و بقیه مردم را حیران و سرگردان و خلاصه اکثر انسان ها را از حق و حقیقت میان تهی کردند، و مؤمنان واقعی را در همه کشورها هم چون گوسپندانی مظلوم در میان انواع حیوانات درنده و وحشی گرفتار نمودند، و آنان را در همه زمینه های ایمانی و اخلاقی به ریشخند گرفتند، و کره زمین را در همه شئون دچار فساد و تباهی و تزویر و زور کردند.
شما ای خوانندگان عزیز به قرآن مجید، کتاب حق و حقیقت، کتاب روشنایی و نور، کتاب هدایت و شفا، کتاب محکم و استوار، حق دهید که از ژرفای وجودش فریاد بزند:
«فنجعل لعنة الله علی الکاذبین » (23)
و فریاد بزند:
«ان الله لایهدی من هو کاذب کفار» (24)
شما به پیامبر بزرگ اسلام و اهل بیت پاک او حق دهید که درباره دروغ چه کوچک و چه بزرگش، چه در امر مادی و چه در امر معنوی روایات بسیار مهمی که در سطور زیر می خوانید در دسترس مردم قرار دهند:
رسول خدا (ص) فرمود:
«الا اخبرکم باکبر الکبائر؟ الاشراک بالله و عقوق الوالدین و قول الزور; (25) آیا شما را به بزرگترین گناهان کبیره خبر ندهم؟ شرک ورزیدن به خدا، نامهربانی و بدرفتاری با پدر و مادر، گفتار دروغ.»
و نیز آن حضرت فرمود:
«شر الروایة روایة الکذب; (26) بدترین گفتار، گفتار دروغ است.»
پیامبر (ص) فرمود:
«اقل الناس مروة من کان کاذبا; انسان دروغگو مردانگی اش از تمام مردم کمتر است.»
به رسول خدا (ص) گفته شد: مؤمن ترسو می شود؟
فرمود: آری.
- بخیل می شود؟
فرمود: آری.
- دروغگو می شود؟
فرمود: نه. (27)
امیرالمؤمنین (ع) فرمود:
«لایجد عبد طعم الایمان حتی یترک الکذب هزله و جده; (28) انسان مزه ایمان را نمی چشد جز این که دروغ را چه شوخی آن باشد چه جدی ترک کند.»
و آن حضرت فرمود:
«لا سوء اسوء من الکذب; (29) هیچ زشتی زشت تر از دروغ نیست.»
و نیز فرمود:
«الصدق امانة والکذب خیانة; (30) راستی امانت، و دروغ خیانت است.»
امام صادق علیه السلام فرمود:
«خدای عزوجل برای بدی ها قفل هایی قرار داده، کلیدهای این قفل ها شراب است و بدتر از شراب دروغ است! !» (31)
موسی به پروردگار عرضه داشت: «کدامیک از بندگانت از جهت عمل و کردار بهتر است؟ خدا فرمود: کسی که زبانش دروغ نگوید، و دلش از حق منحرف نشود، و زنا نکند.» (32)
در معارف دینی آمده: دروغگو فاسق است، دروغگو مورد لعنت فرشتگان است، دروغگو دهانش گنده بوست، دروغگو بی ایمان است، دروغگو مورد خشم و غضب و لعنت خداست، دروغگو روسیاه است، دروغگو فاجر است، دروغگو منافق است، دروغگو از بزرگترین گناهکاران است، دروغگو لایق دوستی و همنشینی نیست، دروغگو از هدایت حق محروم است، دروغگو در صورت انسان، و در سیرت مانند حیوان حرام گوشت است! ! داوری و قضاوت بر خلاف احکام خدا
از گناهانی که سبب نزول عقوبت است داوری و حکم کردن قاضی در پرونده مورد دعوا بر خلاف احکام خداست.
قاضی اگر آگاه به حکم خدا باشد، و در داوری خود حکم خدا را مردود بداند، و از نزد خود، یا بر اساس قوانین ساخته و پرداخته حکومت های غیر شرعی حکم کند به فرموده قرآن مجید در آیات 44 و 45و 47 سوره مائده کافر و ستمکار و فاسق است، کافر است چون حکم خدا را رد کرده، ستمکار است چون با حکم خود صاحب حق را از حقش محروم ساخته، فاسق است، چون با حکم غیر عادلانه اش از دایره ایمان و انسانیت بیرون رفته.
امام صادق (ع) فرمود: «هر کس در رابطه با دو درهم برخلاف فرموده خدا داوری کند، به خدای بزرگ کافر شده.» (33) خودداری از پرداخت زکات
پرداخت زکات چه زکات غلات، چه زکات چهارپایان، چه زکات طلا و نقره بر اساس آیات قرآن و روایات واجب، و ترک آن از گناهان سنگین و سبب غضب حق است.
در اکثر آیات مربوط به نماز بلافاصله به زکات اشاره شده، و بیان زکات پس از حکم نماز دلیل بر اهمیت و ارزش این حقیقت است.
ترک کننده زکات از باب انکار و رد حکم حق بنابر روایات اهل بیت هم چون تارک نماز و حج کافر است.
امام صادق (ع) در حدیثی بسیار مهم و قابل توجه به گوشه ای از فلسفه زکات اشاره کرده می فرماید: «زکات به خاطر آزمایش ثروتمندان، و رفع نیاز نیازمندان واجب شد، اگر مردم زکات مال خود را می پرداختند مسلمان محتاج نیازمند یافت نمی شد، و به سبب حقی که خدا برایش قرار داده بی نیاز می شد، مردم تهی دست و نیازمند و گرسنه و برهنه نمی شدند جز به سبب گناهکاری ثروتمندان، و نرساندن حقوق واجب بر آنان، و سزاوار است خدا رحمتش را به کسی که حق خدا را از ثروتش نمی دهد نرساند، به خدا سوگند هیچ مالی در صحرا و دریا تلف نمی شود، مگر به سبب نپرداختن زکات.» (34)
حضرت فاطمه زهرا علیها السلام در گفتار حکیمانه و بی نظیرش، در مسجد پیامبر، آن هنگامی که حکومت زمانش را با آیات قرآن و سنت پیامبر محاکمه می کرد، به مردم فرمود:
«خدا ایمان را بر شما واجب کرد، تا از آلودگی شرک پاک شوید، و نماز را واجب فرمود تا از بیماری کبر رهایی یابید، و زکات را واجب کرد، تا از آلودگی بخل پاک شوید.» (35)
حضرت رضا (ع) به خدمتکارش فرمود:
«امروز در راه خدا چیزی داده ای؟ گفت: نه به خدا، فرمود: بنابراین از کجا خدا به ما عوض عنایت کند.» (36) کم گذاشتن پیمانه و کیل
کم فروشی، و کم گذاشتن جنس مشتری، و کم دادن پیمانه و کیل و کاستن جنس به هنگام وزن کردن، همه و همه بر اساس آیات قرآن و روایات اهل بیت حرام و از گناهان کبیره است!
از صد و چهارده سوره قرآن یک سوره به این موضوع اختصاص داده شده، و در اولین آیات آن سوره به این گناه بزرگ و یانت سنگین و عذاب آن اشاره شده:
«ویل للمطففین الذین اذا اکتالوا علی الناس یستوفون و اذا کالوهم او وزنوهم یخسرون الا یظن اولئک انهم مبعوثون لیوم عظیم یوم یقوم الناس لرب العالمین، کلا ان کتاب الفجار لفی سجین; وای بر کم فروشان، آنان که چون به پیمانه چیزی از مردم بستانند کامل و تمام بستانند، و چون با پیمانه و وزن چیزی بدهند کم و ناقص دهند، آیا آنان یقین ندارند که برای روزی بزرگ برانگیخته می شوند، روزی که مردم در حضور پروردگار جهانیان می ایستند چنین نیست که این نابکاران گمان می کنند، آن روز، نامه بدکاران «همراه خود بدکاران » در سجین است.»
رسول خدا فرمود:
«هر کس در پیمانه و وزن خیانت کند، فردای قیامت او را به قعر دوزخ درآورند، و در میان دو کوه آتش جای دهند و به او گویند این کوهها را وزن کن و او همیشه به این عمل مشغول است.» (37)
تفسیر با ارزش منهج الصادقین در توضیح آیات سوره مطففین، روایت بسیار مهم زیر را از رسول خدا نقل می کند:
پیامبر فرمود: «پنج چیز در برابر پنج چیز است، گفتند یا رسول الله آنها چیست؟
فرمود: قومی پیمان شکنی نکردند مگر این که خدا دشمنانشان را بر آنان چیره کرد، و گناه زشت زنا از آنان آشکار نشد، مگر این که مرگ در میان آنان شایع شد، و دروغ و داوری خلاف حکم خدا در آنان پخش نشد مگر این که تهدیستی و فقر در آنان پیدا شد، و زکات را نپرداختند مگر این که باران از آنان منع شد، و پیمانه را کم ندادند مگر این که گیاهان از آنان دریغ داشته شد، و به بلای خشک سالی گرفتار شدند.»
ادامه دارد
پی نوشت ها:
1 . قصص، 76.
2 . شوری، 27.
3 . مریم، 28.
4 . بحار، ج 72، ص 195.
5 . بحار، ج 72، ص 209.
6 . بقره، 14.
7 . اصول کافی، ج 4، ص 52.
8 . همان، ص 53.
9 . حجرات، 11.
10 . نحل، 91.
11 . بقره، 27.
12 . اسراء، 34.
13 . مائده، 1.
14 و 15 . گناهان کبیره، ج 1، ص 372.
16 . انعام، 151.
17 . بحار، ج 71، ص 329.
18 . همان، ص 331.
19 . همان، ص 336.
20 . اصول کافی، ج 3، ص 111.
21 . روایات مربوط به دروغ در کتاب های کافی، بحار، وسائل و مستدرک به طور مفصل آمده.
22 . یس، 15.
23 . آل عمران، 61.
24 . زمر، 3.
25 . وسائل الشیعه، ج 11.
26 . بحار، ج 72، ص 259.
27 . همان، ص 262.
28 . کافی، ج 2، ص 340.
29 . امالی صدوق، ص 193.
30 . بحار، ج 72، ص 261.
31 . همان.
32 . جامع الاخبار صدوق، ص 173.
33 . گناهان کبیره، ج 2، ص 365.
34 . وسائل، کتاب زکات، باب 1.
35 . بحارالانوار، ج 43.
36 . گناهان کبیره، ج 2، ص 223.
37 . همان، ج 1، ص 418.