شناسه : ۳۹۴۲۵۵ - چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۷:۱۴
در باب نبوت و رسالت / در آفرینش و ستایش پیغامبر صلی الله علیه و آله
بدان ای پسر که ایزد تعالی، جهان را نه از بهر نیاز خویش آفرید و نه بر خیره آفرید، چه بر موجب عدل آفرید؛ بیافرید بر موجب عدل و بیاراست بر موجب حکمت
بر موجب حکمت
بدان ای پسر که ایزد تعالی، جهان را نه از بهر نیاز خویش آفرید و نه بر خیره آفرید، چه بر موجب عدل آفرید؛ بیافرید بر موجب عدل و بیاراست بر موجب حکمت. چون دانست که هستی بِهْ که نیستی، کون بِهْ که فساد، زیادت بِهْ که نقصان، خوب بِهْ که زشت و بر هر دو توانا بود و دانا بود، آنچه بِهْ بود بکرد و خلافِ دانشِ خود نکرد و به هنگام کرد و آنچه بر موجب عدل بود، بر موجب جهل و گِزاف نشاید که نهادش بر موجب حکمت آمد، چنانکه زیباتر بود بنگاشت؛ چنانکه توانا بود که بی آفتاب، روشنی دهد و بی ابر، باران دهد و بی طبایع، ترکیب کند و بی ستاره تأثیر نیک و بد در عالم پدید کند.
بلی، چون کار بر موجب حکمت بود، بی واسطه هیچ پیدا نکرد و واسطه را سبب کون و فساد کرد؛ زیرا که چون واسطه برخیزد، شرف و منزلت ترتیب برخیزد و چون ترتیب و منزلت نبود، نظام نبود و فعل را از نظام لابد بود، پس واسطه نیز لابد بود و واسطه پدید کرد تا یکی قاهر بود و یکی مقهور و یکی روزی خوار بود و یکی روزی پرور و این دویی بر یکی [ای [ایزد تعالی گواه است.
پس چون تو واسطه بینی و غرض نبینی، نگر تا به واسطه ننگری و کم و بیش از واسطه نبینی از خداوند واسطه بینی. اگر زمین بَر ندهد، تاوان بر زمین منه و اگر ستاره داد ندهد، تاوان بر ستاره منه، ستاره از داد و بی داد همچنان بی آگاهی است که زمین از بر دادن. چون زمین را آن توانایی نیست که نوش در افکنی، زهر بار آرد؛ ستاره هم ایدون است، نیکی و بدی نتواند نمودن. چون جهان به حکمت آراسته شد، آراسته را از بر دادن و زینت لابد بود، پس در نگر بدین جهان تا زینت او و بر او ببینی از نبات و حیوان و خورش ها و پرورش ها و پوشیدنی و انواع خوبی که همه زینتی است از موجب حکمت پدید کرده؛ چنانکه در محکم تنزیل خود همی گوید: [وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبینَ * ما خَلَقْناهُما إِلاّ بِالْحَقِّ]
آمرزش مردم
چون دانستی که ایزد در جهان هیچ نعمتی بیهوده نیافرید، بیهوده بود که دادِ نعمت و روزی ناداده ماند و داد روزی آن است که بر روزی خواره دهی تا بخورد. چون داد چنین بود، مردم آفرید تا روزی خورد؛ چون مردم پدید کرد و تمامی نعمت به مردم بود و مردم را لابد بود از سیاست و ترتیب و ترتیب و سیاست بی رهنمای، خام بود که هر روزی خواره که روزی بی ترتیب و عدل خورد، سپاس روزی دهنده [نداند و این عیب روزی دهنده] را بود که روزی بی دانشان و ناسپاسان را دهد و چون روزی ده، بی عیب بود، روزی خوار را بی دانش نگذاشت؛ چنانکه اندر کتاب خویش یاد کرد: «وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ».
در میان مردمان، پیغامبران فرستاد تا ره داد و دانش و ترتیب روزی خوردن و شکر روزی ده گزاردن به مردم آموختند تا آفرینش جهان به عدل بود و تمامی عدل، به حکمت و اثر حکمت، نعمت و تمامی نعمت، به روزی خوار و تمامی روزی خوار، به پیغامبر رهنمای که از این ترتیب هیچ کم نشاید که باشد تا به حقیقت، پیغامبر راهنمای را بر روزی خوار خدای تعالی فضل آن است که روزی خوار را بر روزی. پس چون از خرد نگری، چندان حرمت و شفقت و آرزو که روزی خوار را بر نعمت و روزی است، واجب کند که حق راهنمای خویش بشناسد و روزی ده خویش را منت دارد و فرشتگان او را حق شناس باشد و همه پیغامبران را راستگوی دارد، از آدم تا به پیغامبر ما علیهم السلام و فرمان بردار باشد در دین و در شکر منعم تقصیر نکند و حق فرایض دین نگاه دارد تا نیک نام و ستوده باشد.