بیش از یک ربع قرن از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی قدس سره می گذرد و اینک در آستانه بیست و ششمین سال فجر انقلاب اسلامی قرار داریم . دهه مبارک فجر یادآور پیروزی ملت مسلمان ایران در مصاف با استبداد داخلی و استعمار خارجی و تحقق آرمان بزرگ ملت یعنی حاکمیت اسلام و مسلمین در این سرزمین است . «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی » از مهمترین شعارهای مردم در دوران مبارزه بود . بی تردید عوامل مختلفی مردم را به قیام و مبارزه با رژیم پهلوی واداشت . سرسپردگی رژیم به بیگانگان از یک سو و ظلم و ستم مضاعف به مردم از سوی دیگر دو عامل مهم بشمار می روند . اما مهمتر از همه، هجوم برنامه ریزی شده رژیم به اسلام، اعتقادات مذهبی و مقدسات مردم بود و اتفاقا آنچه که مردم را در این راه پر فراز و نشیب به قله پیروزی رساند، ایمان و اعتقاد دینی و ایثار و فداکاری در راه رسیدن به اهداف مقدس خود بود . رهبر فرزانه انقلاب با مشاهده نشانه های فجر انقلاب اسلامی در اندیشه جایگزینی «نظام جمهوری اسلامی » به جای نظام منحوس سلطنتی و پی ریزی نهادهای قانونی نظام برآمد . مروری اجمالی بر تاریخ انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی در آستانه دهه مبارک فجر ما را بیش از پیش به قدر و منزلت نعمت بزرگ حاکمیت اسلام در این سرزمین متوجه می سازد .
بی شک یکی از مهمترین ویژگی های انقلاب اسلامی ایران، که به استقرار نظام جمهوری اسلامی منتهی شد، تاسیس سریع نهادهای مختلف بود تا امور کشور از طرق قانونی سامان یابد و نظم و انضباط به جامعه باز گردد . تشکیل مجلس خبرگان به فاصله چند ماه پس از پیروزی به منظور «بررسی نهایی قانون اساسی » و به دنبال آن برگزاری همه پرسی قانون اساسی و انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی همگی در جهت نهادینه شدن فعالیتها و تثبیت هر چه سریعتر نظام نوپای جمهوری اسلامی بود . تجربه یکصدسال اخیر مبارزات مذهبی بالاخص نهضت مشروطه، سرمایه ارزشمندی برای روحانیت و رهبران مذهبی بود تا از این انقلاب و ثمره گرانبهایش به دقت مراقبت نمایند تا همچون مراحل پیشین ابتر نماند و دچار انحراف نشود . یکی از بهترین راههای مراقبت، که مرهون هوشیاری کم نظیر رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی - سلام الله علیه - بود، تثبیت فوری پایه های حکومت و نهادهای برخاسته از آن بود . اصرار و پیگیری آن رهبر الهی در جهت استقرار هر چه سریعتر نهادهای قانونی و قائم به شخص نبودن نظام از رموز موفقیت در این زمینه بشمار می آید . چشمان نگران مستکبران عالم که منافع حیاتی شان در این منطقه به خطر افتاده بود، نظاره گر حرکت تند و توفنده انقلاب بود و هر چه تلاش می کرد تا مانع تداوم آن شود، کمتر نتیجه می گرفت . استکبار جهانی و صهیونیزم بین المللی برای سرکوب این نهضت و جلوگیری از استقرار نظام اسلامی هر آنچه در توان داشت به کار بست، ولی به رغم همه تلاشها نظام جمهوری اسلامی با توکل به قدرت الهی و پشتیبانی ملت فداکار و شهید پرور توانست گردنه های صعب را پشت سر گذارد و امروز در آستانه بیست و ششمین سال عمر با برکت خود قرار گیرد . در این مدت نظام مظلوم جمهوری اسلامی با هر نوع توطئه و نقشه رذیلانه ای مواجه بوده و دشمنان هیچ راه تجربه نشده ای باقی نگذاشته اند، در عین حال هنوز مایوس نشده و به آزمودن راههای پیچیده تر رو آورده اند .
نظام مقدس جمهوری اسلامی که از اعتقاد و ایمان مردم به مکتب حیاتبخش اسلام و عزم و اراده آنان بر استقلال از بیگانگان برآمده، از دو جهت برای مردم حائز اهمیت است:
اول آنکه، نظام دلخواه خود را در کشورشان بر پا کرده اند . نظامی که به عاملی جز آراء و نظرات مردم متکی نیست . ملت ایران با رسیدن به مرحله خودآگاهی دست رد به سینه اجانب زده و بلوغ فکری و سیاسی خود را به منصه ظهور رساند . همه مسئولان نظام به نوعی منتخبان مردم اند . و هیچ مسئولی بدون اراده و خواست مردم امکان تکیه زدن بر مسندی از مسندهای حکومتی را ندارد . هر چند بعضی از ایشان منتخب مستقیم مردم اند و بعضی منتخب غیر مستقیم مردم . خبرگان منتخب مستقیم مردم و رهبری منتخب غیر مستقیم مردم، ریاست جمهوری منتخب مستقیم ملت و معاونان و مشاوران وی منتخبان غیر مستقیم مردم اند . نمایندگان مجلس منتخبان مستقیم مردم و وزراء منتخبان مشترک رئیس جمهور و مجلس اند، چنان که شورای نگهبان منتخبان رهبری و حقوقدانان منتخبان نمایندگان مجلس اند و ...
دوم آنکه، این نظام برای تحقق اهداف و قوانین اسلامی تاسیس شده و قید «اسلامی » برای شکل حکومت جمهوری نیز به همین منظور است . مردم مسلمان ایران که قرنها حاکمیت سلاطین جائر را با تمام وجود لمس کرده بودند، با آرزوی تاسیس نظام اسلامی به صحنه مبارزه قدم گذاشتند . اینکه علی رغم مبارزات احزاب و گروههای مختلف ملی و مارکسیستی، شرقی و غربی، هیچگاه مردم به طور یکپارچه وارد میدان نشدند و تنها دعوت رهبر مذهبی خود، امام خمینی و مراجع تقلید، را لبیک گفتند، نشان از این واقعیت دارد که مهمترین دغدغه مردم، دغدغه دین بود و بس . اساسا انگیزه ای غیر از ایمان و اعتقاد مذهبی نمی توانست مردم را به ایثار و فداکاری و گذشتن از جان و مال و فرزند وادار کند . انکار این مطلب، انکار امری بدیهی است، هر چند عوامل دیگری چون فقدان استقلال، آزادی، عدالت و رفاه عمومی نیز در تسریع حرکت نهضت مؤثر بود، اما بی شک عامل اصلی شروع نهضت و تداوم آن، زیر پا نهادن احکام و قوانین اسلامی از سوی رژیم منحوس پهلوی بود .
نهادهایی هم که در پرتو نظام جمهوری اسلامی به وجود آمد، نماد هر دو بعد «حضور و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود» و «حاکمیت قوانین و ارزشهای دینی » بود . از آنجا که این نظام سیاسی از نظر شکلی جمهوری بوده و تفاوت چندانی با نظامهای سیاسی جمهوری در دنیا ندارد، نمی توان حساسیت دنیای استکبار را ناشی از شکل این نظام دانست، چرا که از این نوع نظام سیاسی به وفور در کشورهای مختلف غربی و شرقی، لیبرالیستی و مارکسیستی یافت می شود . آنچه که این حساسیت را توجیه می کند، حقیقت دیگری است و آن چیزی جز محتوای حکومت یعنی «اسلامیت » آن نیست . آن هم اسلامی که مدافع حقوق محرومان و ستمدیدگان عالم است، اسلامی که در برابر قدرتمندان ستمگر می ایستد و از منافع ملتهای مظلوم دفاع می کند . اسلامی که اجازه چپاول منافع و ذخائر ملل مستضعف را به مستکبران نمی دهد . اسلامی که مستضعفان را وارثان زمین می داند و حق حاکمیت و سروری را از آن ایشان می داند . اسلامی که منافع توده های محروم جامعه را بر منافع نامشروع اشراف زادگان و زیاده خواهان ترجیح می دهد .
بدیهی است حکومتی که با چنین آرمانهایی تاسیس شود و برای تحقق آنها آماده هرگونه فداکاری باشد و الگویی برای ملتهای دیگر شود، موجودیت مستکبران را در معرض خطر قرار می دهد و تحمل از کف آنان می رباید .
این سخن به معنای تشریفاتی بودن جمهوریت نظام نیست، باید از همه ظرفیتها برای تقویت حضور و مشارکت مردم که صاحبان اصلی انقلاب و نظام اند، بهره جست، اما آنچه جمهوریت نظام را هم برای دشمن غیر قابل تحمل نبوده و خواستار خشکانیدن ریشه ملت ایران است! و حضور آنان در انتخابات نیز بر خلاف همه جا، نشانه دموکراسی نیست! «اسلامیت نظام و پای بندی ملت به ارزشهای دینی » است . اسلامیت نظام چون گوهری گرانبهاست که در درون صدف جمهوریت قرار گرفته است . آنچه برای دوست و دشمن اهمیت مضاعف دارد، گوهر اسلام است .
هجمه سنگین دشمنان به «اسلامیت نظام » و نهادهایی که نماد آن است و آن را به نقض حقوق بشر و دموکراسی و آزادی های اجتماعی متهم کردن، همه و همه از آن روست که با وجود اسلامیت نظام و نهادهایی که مظهر آن است، منافع نامشروع آنان تامین نخواهد شد . خارج کردن فقهای بیدار و متعهد از عرصه سیاست و اجتماع و استفاده ابزاری از روحانیان خودباخته و ضعیف النفس، از سیاستهای راهبردی دشمنان اسلام و مسلمین است . حجم سنگین تبلیغات دشمن بر علیه نظام جمهوری اسلامی بالاخص پاره ای از نهادها که اسلامیت نظام را تامین می کند، این پیام را برای دوستداران نظام به همراه دارد که باید از این نهادها بیش از پیش حفظ و حراست کرد و از هر اقدام و سخنی که دشمن را در تضعیف این نهادها یاری می کند، پرهیز نمود .
این تکلیف در قدم نخست بر عهده کسانی است که به گونه ای با این نهادها در ارتباطند . متولیان نهادهایی که به گونه ای اسلامیت نظام را تامین می کنند، با گفتار و رفتار خود نقش مهمی در جهت تقویت و موفقیت نهاد مربوطه و احیانا تضعیف آن ایفا می کنند . کارآمدی نظام دینی و حل مشکلات مردم در دنیای پیچیده امروزی به مقدار زیادی به رفتار متولیان این دسته از نهادها بستگی دارد .
حفظ و حراست از اساس و موجودیت این نهادها در قدم بعدی بر عهده مجموعه مدیران و فعالان سیاسی کشور است . آنان که دل در گرو موفقیت این نظام دارند، نباید از پیامدهای تضعیف این نهادها غافل باشند . هماره باید «نقد و انتقاد از افراد و شخصیتها» را از «تضعیف و تخریب نهادهای قانونی » تفکیک کرد . دوستان دلسوز عملکرد اشخاص را مورد نقد قرار می دهند ولی نامحرمان و معاندان، آن را بهانه ای برای زیر سؤال بردن اساس نهادهای قانونی قرار می دهند . گرچه اختلاف نظر امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است، اما رفتار نسنجیده افراد را بهانه تضعیف نهادهایی چون مجلس، شورای نگهبان، قوه قضائیه، دولت و مجمع تشخیص مصلحت نظام قراردادن دور از عقل و تدبیر است بخصوص اگر این تضعیف با حملات دشمن نیز همسو باشد .
دشمن قسم خورده نظام تا دیروز نهادها را به منتخب و غیر منتخب تقسیم می کرد و خود را حامی نهادهای منتخب جلوه می داد، امروز که با این واقعیت روبرو شده که همه جریانات دلسوز سیاسی در «نفی استکبار و دفاع از استقلال کشور و منافع ملی » اشتراک نظر دارند، کلیت نظام و همه نهادهای قانونی کشور را به نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم! متهم می کند و اینکه انتخابات در ایران شاخص دموکراسی باشد، را نفی می نماید . و ناگفته پیداست که انتخابات در درجه اول سرنوشت نهادهای منتخب را رقم می زند .
چنین تغییر آشکاری در ادبیات سیاسی دشمن باید این واقعیت را بیش از پیش آشکار کرده باشد که آنچه برای آنان اهمیت دارد، تامین منافع نامشروعشان است و هر مقوله دیگری تنها بر این محور ارزشگذاری می شود . نه دموکراسی، نه حقوق بشر، نه آزادی های سیاسی و نه عدالت هیچ کدام در جدول ارزشهای امریکایی جایی ندارند .
در چنین فضایی آنچه ضامن بقای نظام است، حضور و مشارکت آگاهانه مردم در صحنه است و این حضور جز در پرتو ایمان و اعتقاد مذهبی مردم و قدرت و قوت نهادهای قانونی بالاخص نهادهایی که نماد اسلامیت نظام اند، امکان پذیر نیست . آنکه می تواند میلیونها انسان مؤمن و پاکباخته را به عرصه دفاع از نظام اسلامی بسیج نماید، قدرت و نفوذ معنوی حکومت بر محور ولایت فقیه است . و این واقعیت در مقاطع مهم و سرنوشت ساز دوران مبارزه، دوران استقرار و تثبیت نظام و دوران دفاع مقدس تجربه شده است . چنان که قدرت و قوت ناظران انتخاباتی به منظور جلوگیری از نفوذ عناصر نفوذی دشمن راه دیگر تضمین بقای نظام است . شکستن حرمتها و ارزشها، نفی منشور وحدت ملی یعنی قانون اساسی، تضعیف نهادهای قانونی کشور، همنوایی با دشمنان این ملت بوده و به نفع هیچ گروه و جریانی نیست، حتی آنان که داعیه ملیت دارند، اگر نیک بیندیشند و سرنوشت بسیاری از کشورهای همپیمان غرب را مشاهده کنند که چگونه علی رغم تامین منافع دراز مدت آنان، اینک مبغوض واقع شده اند، به این واقعیت پی خواهند برد . مطمئن باشند که در فرض انزوای نیروهای مذهبی، دشمنان به صدارت آنان رضایت نخواهند داد مگر آنکه نوکری و بردگی خود را امضاء کنند و هیچ انسان شرافتمندی به چنین ذلتی تن نمی دهد .
سردبیر