در عصر زعامت آیت اللّه العظمی سیدابوالحسن اصفهانی رحمه الله ، در شبی از شب ها که ایشان در نجف اشرف نماز مغرب و عشا را به جماعت می خواند، بین دو نماز، شخصی فرزند او را که در حقیقت شایستگی آن را داشت که جانشین پدر شود، شهید کرد.
این پیرمرد هفتاد ساله وقتی از شهادت فرزند خود باخبر شد، به قدری بردباری و صبوری و بزرگواری از خود نشان داد که فرمود: «لا حَوْلَ وَ لا قُوَة اِلاّ باللّه ».
سپس، بلند شد، نماز عشا را خواند و قاتل فرزندش را نیز مورد عفو و بخشش قرار داد.
همچنین، از یکی از استادان بزرگ اخلاق نقل است که فرمود: آیت اللّه اصفهانی هر ماه نامه هایی را که در آنها برای ایشان ناسزا نوشته بودند، برمی داشت، به سوی رود دجله روانه می شد و نامه های توهین آمیز را در آنجا می ریختد. او از آن چنان عظمت نفسی بهره مند بود که هیچ گاه لب برنمی آورد و حتی عاملان را نیز می بخشید.