سخن پیرامون ویژگی های امامان(ع) در شعاع زیارت جامعه کبیره بود از ویژگی های امامان(ع) در این زیارت واژه «المصطفون» است.
برگزیدگان خداوند
مرادف فارسی آن برگزیدگان است از ریشه صفو است که به معنای پیراسته بودن از هر ناخالصی است. واژه صفاء که ضد کدورت است، واژه تصفیه که به معنای خالص کردن از ناخالصی ها است از همین ریشه است. «صفوه» که به فتح و کسر و ضمّ صاد می توان خواند از همین ریشه می باشد.(1)
سلام بر شما امامان که برگزیدگان حضرت حق هستید یعنی در بین گروههای اولیاء که عطر فضیلت و انسانیت را می پراکنند شما معطرترین هستید و در حقیقت خلاصه فضائل آنان می باشید «آنچه خوبان همه دارند شما گلهای معطر تنها دارید.»
فرمانبرداران خالص خداوند
«المطیعون لله»
سلام بر امامان معصوم که به بنده خالص و فرمانبردار حقند و بس. فرمانبرداری از سر عشق.
شارح صحیفه سجادیه مرحوم سید علیخان شیرازی می گوید: برای آنکه اطاعت جزو فضایل شمرده شود باید دارای این شرائط باشد:
1ـ فرمانبردار، شرائط اطاعت را بداند.
2ـ با رغبت و اختیار فرمان ببرد.
3ـ با اعتقاد راسخ نفسانی به حسن و نیکویی آن اختیارش کند.
4ـ مداومت و استمرار بر آن داشته باشد و بر آن استقامت ورزد.(2)
اطاعت معصومین از خداوند اعم از پیامبران و امامان مطلق است، مقطعی و موسمی نیست.آنها مطیع همه احکام حضرت حق اند واجبات، مستحبات، مکروهات، مباحات، تمامی اینها را حکم حضرت حق دانسته پایبند و ملتزم به آن هستند.
ریشه نافرمانی در این گلهای بی خار جهان هستی خشکانده شده است. ریشه نافرمانی هوا و هوس و خودخواهی است، این رذیله در آنها راه ندارد و چون معصومند. لذا مطیع به نحود اطلاق خداوند هستند و این فضیلت برتر از فضیلت در عبادت به معنای خاص آن یعنی نماز و روزه و دیگر عبادات است زیرا چه بسا کسانی اهل اینها هستند اما مطیع محض و بی چون و چرای ذات مقدّس حق نیستند. امیرمؤمنان علی(ع) در مورد شیطان می فرماید: «و کان قد عبداللّه شته آلاف سنة لایدری امن سنیّ الدنیا ام من سنیّ الآخرة»(3) شیطان شش هزار سال که معلوم نیست از سالهای دنیاست، یا از سالهای آخرت خدا را عبادت کرد.
«البته برای خود آن حضرت و سایر انسانهای کامل معصوم روشن است لیکن برای انسانهای عادی معلوم نیست و آن ذوات قدسی بر اساس مصالحی نخواستند بیان کنند.»
شیطان با این همه عبادت چون اطاعت بی چون و چرا از خداوند نداشت از درگاه ذات احدیث رانده شد. در روایتی آمده است که امام صادق(ع) فرمود: «امر ابلیس بالسجود لآدم فقال یا ربّ و عزّتک ان اعفیتنی من السجود لآدم لاعبدتک عبادة ماعبدک احد قط مثلها قال اللّه جلّ جلاله انی احبّ ان اطاع من حیث ارید»(4)
هنگامی که ابلیس مأمور به سجده بر آدم شد او گفت: پروردگار من به عزتت سوگند اگر مرا از سجده بر آدم معاف داری به گونه ای ترا عبادت خواهم کرد که کسی مانند آن عبادت نکرده باشد خدای متعال فرمود: من دوست دارم که آنگونه که خودم می خواهم اطاعت شوم نه آنگونه که تو می خواهی.
قیام گران الهی
«القوّامون بامره»
امامان علیهم السلام قیام کنندگان به امر خدایند.
«قوّام» صیغه مبالغه قائم، و در برابر «قاعد» است. یعنی بر پادارندگان امر ذات مقدّس ربوبی. لکن این وزن قوّام گاه به معنای مبالغه است مانند علّام یعنی بسیار دانا، ضرّاب بسیار زننده و گاه افزون بر مبالغه برای بیان شغل و حرفه نیز می آید مانند خیّاط و خبّاز بدین ترتیب قوّام یا مبالغه قائم است یا بیانگر شغل کنایه از آنکه حرفه آنان جز قیام به امر الهی نیست.
مبالغه در قیام هم در کمیت است هم در کیفیت یعنی ائمه کثیرالقیام به امر خدا هستند و برای تحقق امر الهی بسیار قیام و اقدام می کنند چنانکه پس از قیام و اقدام هم نستوه و مقاومند به گونه ای که از هیچ مشکل و رنجی هراس ندارند و سختی و دشواری راه آنان را از مقصد و مقصود باز نمی دارد و تا به صورت کامل به مطلوب نرسند از پا نمی نشینند.
برای امامان آنچه مهم است اقامه امر اوست. آنچنانکه برای پیامبران نیز همین مطرح است و بس. وقتی حضرت ابراهیم(ع) به فرزندش اسمعیل فرمود: من مأمور به ذبح تو هستم او گفت: «یا ابت افعل ماتؤمر...؛(5) پدرم! آنچه امر خدا است انجام ده، تکلیف گرایی یعنی این! وظیفه محوری یعنی این! امامان نه تنها قائم به امر الهی اند که قوّام اند چون هیچ حادثه و مشکلی نمی تواند آنها را از انجام تکلیف و وظیفه باز دارد. مرد میدان انجام وظیفه اند.
آنکه در راه طلب خسته نگردد هرگز |
پای بر آبله و وادیه بیمار منست |
سیره امامان معصوم(ع) نمایشگاه فضیلت و تکلیف محوری در هر شرایط است.
سختی های فراوان را به جان خریدند تا امر الهی را اقامه کنند، رنج جهاد و سختی های آن، سکوت تلخ و مرارت بار که همچون استخوانی در گلو و خاری در چشم بود، سختیهای اداره یک حکومت بزرگ، نرمش قهرمانانه قیام خونین و تقدیم خود و عزیزان به پیشگاه ذات اقدس ربوبی... و... جلوه هایی از این «القوّامون بامره» است.
در جنگ احد هشتاد زخم بر بدن حضرت امیرمؤمنان(ع) وارد شد برخی از زخمها به گونه ای عمیق بود که درمان آن بسیار دشوار بود در حالی رسول خدا از آن حضرت عیادت کردند که کاملاً مجروح شده بود، پیامبر اکرم(ص) با دیدن او گریست و فرمود:
کسی که در راه خدا اینگونه مصیبت می بیند شایسته است که خود خدا پاداشش دهد. حضرت امام علی(ع) نیز در حالی که گریه می کرد چنین پاسخ داد، پدر و مادرم فدای تو باد حمد و سپاس خدایی را سزاست که مرا مانند دیگران پشت کرده به تو و فراری از جنگ ندید. پدر و مادرم فدای تو باد! چگونه از شهادت محروم شدم و به این فوز نائل نیامدم پیامبر(ص) فرمود: به خواست و اراده او به آن خواهی رسید آن گاه فرمود: سرکرده سپاه شرک یعنی اوسفیان پیغام فرستاده که می خواهد در منطقه حمراء الاسد با ما بجنگد حضرت علی(ع) در پاسخ گفت: پدر و مادرم فدای تو باد اگر بر روی دستان مردم حمل می شدم باز هم از تو رو بر نمی گرداندم و فرار نمی کردم.
با این حال از شدّت جراحت شکایت نکرد در حالی که دو زن جراح نسیبه و زنی دیگر که در جنگ ها عهده دار معالجه و پانسمان مجروحان بودند به پیامبر اکرم(ص) گفتند: ما از شدّت جراحات علی بن ابی طالب نگران هستیم و بر جان وی می ترسیم.
پس از شهادت آن حضرت آثار جراحات بدن او را شمردند و دیدند اثر زخمهای فراوان از سرتا پای آن حضرت وجود دارد.
تجلی برجسته قیام الهی «امام زمان عج»
!تجلّی برجسته القوامون بامره وجود مقدس حضرت بقیة اللّه الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء است. قیامگری که امید همه انبیاء و اوصیاء است آنگاه که این قیامگر بزرگ الهی به صحنه آمده ظهور می فرماید. تمام امیدهای ناکام مانده انبیاء و اوصیاء (ناکامی که عاملش ستمگران و کفار بودند) تحقق می بخشد:
1ـ او دست رحمت خود را بر سر بندگان می گذارد در نتیجه عقلهایشان کامل می گردد «اذا قام قائمنا وضع یده علی رؤس العباد فجمع بها عقولهم و کملت بها احلامهم»(6)
2ـ امنیت عمومی برای شیعیان آن حضرت که انسانهای حق طلب هستند برقرار می گردد.
«فمن بایعه و دخل معه و مَسَحَ علی یده و دخل فی عقد اصحابه کان آمنا»(7)
3ـ تحولی شگرف در طبیعت ایجاد شده و نعمت ها و برکات الهی آشکار می شود به گونه ای که مسافری از عراق تا شام می رود در حالی که جز برگیاه و سبزه قدم نمی گذارد:
«او قد قام قائمنا لانزلت السماء قطرها و لاخرجت الارض نباتها...حتی تمشی المرأة بین العراق الی الشام لاتضع قدمیها الّا علی النبات»(8)
4ـ شیعیان و محبان ویژه بر انگیخته می شوند و گروه گروه لبیک گویان به آن حضرت می پیوندند.
«اذا اقام قائمنا بعثهم اللّه فاقبلوا معه یلبون زمراً زمراً».(9)
5 ـ قسط و عدالت به شکل گسترده ای اجرا می شود همانگونه که در دوران غیبت ظلم و جور فراگیر می گردد.
«یأتی من یملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلما»(10)
6ـ بی عدالتی رفع می گردد و از بذل و بخششهای بی حساب جلوگیری می شود:
«اذا اقام قائمنا اضمحلت القطائع فلا قطائع».(11)
قطائع جمع قطیعة به معنای قطعه زمین هایی است که بدون حساب به کسی داده می شود.
7ـ حق حاکمیت مطلق می یابد به نحوی که هیچکس یارای ایستادگی در برابر آن را ندارد و جز با زبان شمشیر با حق ستیزان سخن گفته نمی شود از این رو زمینه ای برای تقیه باقی نمی ماند.
«فاذاقام قائمنا سقطت التقیة و جرو السیف و لم یأخذ من الناس ولم یعطهم الا بالسیف.»(12)
8 ـ دین خدا سراسر گیتی را فرا می گیرد و شرکی بر روی زمین باقی نمی ماند.
«فلا یبقی فی الارض معبود دون اللّه عزّ و جلّ من صنم و غیره...»(13)
9ـ ضعف، نقص، سستی از شیعیان آن حضرت بر طرف می شود قلبشان مثل پاره ای آهن محکم می شود و هر یک از آنان توان چهل مرد را پیدا می کند.
«اذ اقام قائمنا اذهب اللّه عزّ و جلّ من شیعتنا العاهة و جعل قلوبهم کزبر الحدید و جعل قوة الرجل منهم قوة اربعین رجلاً»(14)
10ـ از دشمنان دین خدا و حق انتقام می گیرد و باعث تشفیّ دل مؤمنان می شود.
«و هذا الحجة الّذی یملأ الارض قسطا و عدلا و یشفی صدور قوم مؤمنین.»(15)
11ـ بر خلاف مأموریت سایر ائمه که در محاکم قضایی به استناد شهادت و قسم به ظاهر حکم می کردند به واقع حکم می کند.
«لاتذهب الدنیا حتی یخرج رجل منّی یحکم بحکم داود و لا یسأل بینة یعطی کل نفس حقّها»(16)
12ـ پیشرفت صنعتی فوق العاده ای حاصل می شود به گونه ای که بین آن حضرت و یارانش پیکی وجود ندارد بلکه او سخن می گوید و آنها در هرجا باشند وی را می بینند و صدایش را می شنوند.
«انّ قائمنا اذ اقام مدّ اللّه شیعتنا اسماعهم و ابصارهم حتی لایکون بینهم ابین القائم برید یکلمهم فیسمعون و ینظرون الیه و هو فی مکانه».(17)
13ـ از امدادهای ویژه الهی بخوردار است به گونه ای که خدای متعالی یک شبه کار او را اصلاح می کند.
«...و هو قائمنا اهل البیت یصلح اللّه تبارک و تعالی امره فی لیلة واحدة»(18)
قیام به هنگام نام قائم عج
تکریم و تجلیل شیعه از بزرگ قیامگر الهی به هنگامی که نام مقدّسش قائم برده می شود کاری بسیار بجا و مناسب است نقل شده است که روزی در مجلس امام صادق(ع) اسم مبارک آن جناب برده شد و امام صادق(ع) به جهت تعظیم و احترام آن حضرت برخاست.(19)
نیز آمده است: امام رضا(ع) در مجلسی در خراسان هنگام شنیدن نام مبارک آن حضرت برخاست و دو دست خود را بر سر گذاشته برای آن حضرت دعا کرد و به ذکر برخی ویژگی های حکومت آن حضرت پرداخت.
«روی الفیاً عن الرضا(ع) فی مجلسه بخراسان انه قام عند ذکر لفظة القائم وضع یدیه علی رأسه الشریف و قال اللّهم عجل فرجه و سهل مخرجه» و ذکر من خصائص دولته».
و در روایتی آمده است که:
«سئل الصادق(ع) عن سبب القیام عند ذکر لفظ القائم من القاب الحجة قال(ع) لان له غیبة طولانیة و من شدة الرأفة الی احبته ینظر الی کلّ من یذکره بهذا اللقب المشعر بدولته و الحسرة بعربته و من تعظیمه ان یقوم العبد الخاضع لصاحبة عند نظر المولی الجلیل الیه بعینه الشریفه فلیغم و لیطلب من اللّه جل ّ ذکره تعجیل فرجه.»(20)
هنگامی که از سبب این قیام از حضرت امام صادق(ع) سؤال شد حضرت فرمود: او غیبتی طولانی دارد و از شدّت رأفتی که به دوستان خود دارد هنگام ذکر این نام که به دولت آن حضرت و حسرت بر غربت او اشعار دارد به آنان توجه می کند از جمله تعظیم و تکریم آن است که بنده خاضع هنگام توجه مولای جلیل بایستد و تعجیل در فرج او را از خدا بخواهد.(21)