ماهان شبکه ایرانیان

انسجام اسلامی و چالش های فراروی

اتحاد و انسجام اسلامی، دارای ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. لذا مباحث گوناگونی را می توان پیرامون آن مطرح کرد

اتحاد و انسجام اسلامی، دارای ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. لذا مباحث گوناگونی را می توان پیرامون آن مطرح کرد. از قبیل: ضرورت اتحاد و انسجام اسلامی، مبانی اتحاد و انسجام اسلامی، سیره معصومان(ع) در این باره، زمینه های وحدت و همبستگی، و راهکارهای رسیدن به این مقوله و همچنین چالش ها و موانعی که بر سر راه اتحاد ملی و انسجام اسلامی قرار دارد و دهها موضوع مهم دیگر.

 

 

 

 

 

 

 

 

دشمنان اسلام و نظام اسلامی در هر مقطعی که ما انتخابات داشته ایم با کمک ایادی خود و با ایجاد یأس و ناامیدی در مردم تلاش کرده است که مردم را نسبت به شرکت در انتخابات دلسرد کنند ولی مردم همواره نقشه های او را خنثی کرده و موجب حیرت و سرگردانی او شده اند.

 

 

دشمنان خارجی و ایادی داخلی آنان پروژه بحران سازی و چالش آفرینی را در آستانه انتخابات مجلس هشتم در دستور کار خود قرار داده اند. نمونه ای از چالش ها و بحران آفرینی های آنان را از هم اینک که چند ماه به انتخابات مانده در مطبوعات می بینیم. و شواهد بیانگر آن است که به زودی بر شدت آن نیز افزوده خواهد شد.

 

چالش هایی که بر سر راه تحقق انسجام اسلامی قرار دارد بسیارند از جمله: استعمار و توطئه هایش، صهیونیسم جهانی، حکومت های استبدادی، روشنفکران سکولار و عالمان متحجر، تعصبات نابجای مذهبی، جهل مذاهب نسبت به یکدیگر، نفوذ و رسوخ رذائل اخلاقی در میان مسلمانان، غفلت مسلمانان ... بخشی از این چالش ها به شمار می آیند. بی شک، با این چالش ها و موانع به خوبی می توان مقابله کرد به شرط اینکه کارگزاران حکومتی، حوزه های علمیه و بالاخره تمام نیروهای فکری و فرهنگی و سیاسی ملت های مسلمان تلاش چشمگیر به عمل آورند. خواستار انسجام اسلامی شدن گام اول است که رهبر انقلاب آن را طرح کردند. گام های بعدی به فعلیت درآوردن امکانات جهان اسلام، در این راستا است که با فعال شدن بازوی فکری و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و هماهنگ عمل کردن آن با بازوی سیاسی در خارج از مرزها به ویژه در کشورهای عربی اسلامی عملی خواهد شد.

در این مقال به برخی از چالش های فراروی انسجام اسلامی خواهیم پرداخت.

 

 

 

 

 

 

 

 

هدف اصلی استعمار، نابودی دین و غارت منابع مادی و معنوی همه مسلمانان است. اگر احیاناً قرائت خاصی از اسلام را می پذیرد و با قرائت دیگری به نام بنیادگراها به دشمنی می پردازد این خود یک توطئه است تا از این راه اعتماد بخشی از مسلمانان را به خود جلب کرده و با وسیله قراردادن آنها به اهداف شوم و شیطانی خود برسند.

 

 

 

 

چالش ها و انسجام اسلامی

1ـ استعمارگران

استعمارگران یکی از موانع بی چون و چرای انسجام و همبستگی به شمار می آیند. آنان همواره یکی از عوامل اصلی ایجاد اختلاف و ایجاد کینه در میان مسلمانان بوده اند. شعار همیشگی آنان «تفرقه بینداز و حکومت کن» بوده است. علت تأکید بر بهره گیری از اختلاف در گذشته و حال از سوی آنان این است که آنان برای سلطه خود بر کشورهای اسلامی و به غارت بردن منابع مادی و معنوی آنان با موانع عمده ای روبه رو بوده اند. زاید اسلام و آموزه های آن و همچنین نفوذ عالمان دینی سدّی محکم در برابر استعمارگران بوده است. آنان برای شکستن این سد راههای گوناگونی را تجربه کردند، رویارویی نظامی، تحریف و وارونه جلوه دادن آموزه های اسلامی. ترویج فساد و فحشاء و ایجاد اختلاف و تفرقه در میان مسلمانان و ... .

استعمارگران با جمع بندی تجربیات گذشته خود به این نتیجه رسیده اند که بهترین و موفق ترین راه برای دستیابی به اهداف شان ایجاد تفرقه در میان مسلمانان است. استعمارگران از جمله انگلیس در گذشته و حال برای ایجاد تفرقه در میان مسلمانان راههای فراوانی را تجربه کرده اند. از جمله بهره گیری از رخنه و نفوذ مأموران خود در میان مسلمانان، از باب نمونه، همفر جاسوس کهنه کار انگلیسی در خاطراتش به بخشی از مأموریت های خود چنین اشاره می کند:

«دامن زدن به اختلاف مذهبی با ایجاد حس بدگمانی و سوء ظن در میان مسلمانان شیعه و سنی و نگارش مطالبی اهانت آمیز، تهمت انگیز از سوی هر گروه نسبت به گروه دیگر ضرورت دارد. در اجرای این برنامه سودمند، تفرقه و نفاق نباید از صرف هزینه های بسیار خودداری شود.»

استعمارگران برای رسیدن به این هدف شوم از جعل هر گونه اتهام و داستان سازی علیه شیعیان و اشاعه آن در بین اهل سنت و برعکس، و بزرگ جلوه دادن اختلافات مذهبی - به گونه ای که هر کدام دیگری را کافر و حتی کشتن و نابودی یکدیگر را روا بدانند کوتاهی نکرده و با همه توان تلاش کرده اند که این اختلافات را با چاشنی داغ مذهبی در هم آمیزند از باب نمونه:

«در دوران صدارت امیرکبیر، انگلیسی ها در قندهار و سنی ها را تحریک می کردند و به آنها القا می کردند که اگر ایران حاکم بلامنازع افغانستان گردد، شیعه پیش می افتد و منافع سنی ها در خطر خواهد افتاد. اقدامات انگلیسی ها در سنی ها کارگر افتاده بود تا آنجا که روز عاشورا سال 1267 در حالی که شیعیان سرگرم عزاداری بودند. سنی ها به تحریک عمال انگلستان بر سر آنها ریختند و کشتار فجیعی به راه انداختند.»

و با این عمل آتش اختلاف را برانگیخته و دل های شیعیان را جریحه دار کردند. در این سوی در میان شیعیان دست به اعمالی مرموز زده تا علاوه بر نگه داشتن ریشه اختلاف، دل های برادران اهل تسنن را نسبت به شیعیان مکدر نمایند و اسباب آتش افروزی را مهیا سازند. نقل می کنند:

«روضه خوانی، زاید در مسجدِ نزدیک سفارت عثمانی (در تهران) زاید هر روز صبح روضه حضرت زهرا(س) می خواند. و پس از آن نسبت به خلیفه دوم بدگویی می کرد. شخصی در پی جویی فلسفه این کار از روضه خوان سؤال می کند. آقا مگر شما روضه دیگری بلد نیستید؟ چرا هر روز همین روضه را می خوانید؟ او می گوید: شخصی بانی این روضه خوانی است. او برای هر روز 5 ریال به من می دهد و می گوید: روضه حضرت زهرا(ص) را با این خصوصیات بخوان.»

این شخص پس از تحقیق و پیدا کردن واسطه ها و پرسش از آنها به سفارت انگلستان می رسد و مشخص می شود که سفارت انگلستان برای روضه خوانی روزی 25 تومان اختصاص داده است. چرا که هم سفارت عثمانی که سنی مذهب اند و افرادی که از اهل تسنن، برای نماز به این مسجد می آیند، نسبت به ایران و مذهب شیعه تحریک شوند. نظیر همین قضیه در مشهد مقدس نیز، در محلی که مورد تردد و مرکز داد و ستد برادران اهل سنت و شیعه بوده، انجام می گیرد.

شخصی در «دارالسیاده» حضرت رضا(ع) روضه حضرت زهرا(س) را به مدت دو سال نیم با آن شکل مخصوص می خواند، در اینجا نیز پس از تحقیق و بررسی معلوم می شود که این کار نیز توسط کنسول گری انگلستان انجام می گرفته است. امروز نیز، استعمارگران از هلال شیعی و پیش افتادن شیعه در عراق و لبنان و ... سخن گفته و کشورهای اسلامی و علمای اهل سنت را علیه ایران تحریک می کنند.

«مایکل برانت» به یکی از معاونان سابق سازمان سیا، همانند همفر، از سیاست تفرقه میان شیعه و سنی تا سرحد

در اوج مبارزات ملت مسلمان هند و پاکستان ایجاد فرقه قادیانیه به وسیله انگلیس طرح ریزی می شود، و غلام احمد قادیانی کاندیدای این کار می گردد. او در فتواهای خود با همه توان تلاش می کند که خشم مسلمانان را نسبت به دولت انگلیس فرو نشاند و آنان را به همکاری با انگلیس وادار سازد و چون بریتانیای کبیر از جهاد اسلامی سخت ناراضی است، لذا غلام احمد رسماً جهاد را تحریم و آن را لغو شده اعلام داشت.

 

 

نابودی شیعیان سخن می گوید. و مؤسسه امریکن اینتر پرایز، تنها راه مقابله با نظام اسلامی ایران را ایجاد اختلافات داخلی و اختلاف بین شیعه و دیگر مسلمانان دانسته است.

هدف اصلی استعمار، نابودی دین و غارت منابع مادی و معنوی همه مسلمانان است. اگر احیاناً قرائت خاصی از اسلام را می پذیرد و با قرائت دیگری به نام بنیادگراها به دشمنی می پردازد این خود یک توطئه است تا از این راه اعتماد بخشی از مسلمانان را به خود جلب کرده و با وسیله قراردادن آنها به اهداف شوم و شیطانی خود برسند.

تلاش های استکبار برای تفرقه در میان مسلمانان بسیار گسترده است از جمله:

1ـ تحریک احساسات شیعه و سنی علیه یکدیگر که به نمونه هایی از آن اشاره کردیم.

2ـ تأسیس فرقه ها و گروههای افراطی.

3ـ تدوین و تألیف کتاب های تفرقه انگیز و نشر وپخش آنها.

4ـ راه اندازی سایت های اینترنتی با تحریک برخی از ناآگاهان شیعه و سنی و یا با نام شیعه و سنی.

5 ـ حمایت از افراد نامتعادل.

6ـ رواج اتهام و شایعه از سوی شیعه علیه اهل سنت و به عکس.

7ـ جلوگیری از شناخت مسلمانان نسبت به یکدیگر.

8 ـ حمایت از حکومت های لائیک و روشنفکران لائیک و غرب زده.

9ـ بزرگ نمایی اختلافات.

10ـ طرح موضوعات تفرقه افکنانه.

استعمارگران از عوامل یاد شده و عوامل دیگری همانند آن برای تفرقه بهره می گیرند برای اینکه بحث به درازا نکشد تنها به چند مورد که از اهمیت بیشتری برخوردار است اشاره می کنم:

 

چه کسی است که نداند فعال شدن صوفی گری و بهائیت در ایران و وهابیت در عربستان سعودی و گروههای تکفیری در عراق و پاکستان بخشی از سیاست های استعماری در جهت اختلاف بین مسلمانان در جهان اسلام است.

 

الف: تأسیس فرقه ها و گروه های افراطی

یکی از گام هایی که استعمار برای ایجاد اختلاف در میان مسلمانان برداشته و برمی دارد ایجاد و تأسیس فرقه ها و گروههای افراطی و استعماری است. تا با ایجاد تفرقه و تشتت در میان مسلمانان به هدف اصلی خود که نابودی اسلام و مسلمانان است برسد. دستورالعمل استعمار پیر انگلیس، به جاسوس های خود در مناطق اسلامی در این باره چنین است:

«تبلیغ عقائد و مذاهب من درآوردی و ساختگی در مناطق اسلامی با برنامه ریزی آگاهانه و منظم، به گونه ای که تبلیغ پس از ارزیابی زمینه های مساعد فکری در اقشار مردم صورت گیرد.

و خلاصه بی گدار نباید به آب زد ... نشر و تبلیغ این مذاهب جعلی نباید منحصر و محدود و در مراکز تشیع باشد، بلکه در میان فِرَق اربعه اهل تسنن نیز باید مذاهبی از این دست به ترتیبی که یاد شد، انتشار یابد. و اختلافات و منازعات شدیدی بین این فرقه ها برپا گردد تا بدان جا که هر فرقه خود را مسلمان واقعی، و دیگران را مرتّد، کافر. واجب القتل پندارد.»

پس از این دستورالعمل، جاسوسان با مطالعه و دقت و شناخت موقعیت های اجتماعی و سیاسی جوامع و گرایش های افراطی و تفریطی به ایجاد فرقه هایی دست زدند. روشن است که استعمارگران هیچ گاه این کار را به گونه ای مستقیم انجام ندادن، بلکه برای اجرای این هدف به سراغ کسانی رفتند که از ایمان قوی و محکمی برخوردار نبوده و زمینه گرایش های گوناگون در آنان وجود داشت. ایجاد فرقه های بهائیت و شیخیه، در میان شیعیان و وهابیت در میان اهل تسنن، و فرقه قادیانیه در میان مسلمانان هند، صوفی گری، فرقه اسماعیله بابیت و بهائیت، همه و همه فرقه هایی هستند که به وسیله استعمارگران به وجود آمده اند. از باب نمونه: در اوج مبارزات ملت مسلمان هند و پاکستان ایجاد فرقه قادیانیه به وسیله انگلیس طرح ریزی می شود، و غلام احمد قادیانی کاندیدای این کار می گردد. او در فتواهای خود با همه توان تلاش می کند که خشم مسلمانان را نسبت به دولت انگلیس فرو نشاند و آنان را به همکاری با انگلیس وادار سازد و چون بریتانیای کبیر از جهاد اسلامی سخت ناراضی است، لذا غلام احمد رسماً جهاد را تحریم و آن را لغو شده اعلام داشت.

او خود به صراحت می گوید: «من قسمت عمده عمر خود را در تأیید حکومت انگلستان و پیروزی آن بسر آورده ام و در منع جهاد و وجوب اطاعت از اولی الامر «انگلیس» به اندازه ای کتاب و نشریه و

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اعلامیه منتشر کرده ام که اگر آنها را جمع کنند، مثنوی هفتاد من کاغذ شود، من اینها را در مصر، سوریه، ترکیه و ... پخش کرده ام ... من عقیده دارم که اسلام مرکب از دو جزءاست: اطاعت از خدا و اطاعت از حکومت بریتانیا، که امنیت را به ما ارزانی داشته و در سایه آن از ظالمین و ستمگران نجات یافته ایم».

بدین وسیله در زمانی که مسلمانان احتیاج به وحدت شدیدی در راه مبارزه با استعمار انگلیس دارند، این فرقه نقش بزرگی را در ایجاد رخنه در صفوف مسلمانان و پراکندگی آنان اجرا می نماید.

پس از انقلاب اسلامی نیز با فعال کردن برخی از همین گروهها و ایجاد و تأسیس برخی دیگر از گروههای افراطی، اختلاف و تفرقه بین مسلمانان را پیگیری می کنند. چه کسی است که نداند فعال شدن صوفی گری و بهائیت در ایران و وهابیت در عربستان سعودی و گروههای تکفیری در عراق و پاکستان بخشی از سیاست های استعماری در جهت اختلاف بین مسلمانان در جهان اسلام است.

 

 

 

 

 

نظر شرف الدین این بود که بسیاری از اختلافات سنی و شیعه پایه درستی ندارد، بلکه سرچشمه آنها دروغ و اتهام ها و تبلیغاتی است که در شرایط زمانی خاص مطرح شده است و قدرت های سیاسی گذشته آنها را اشاعه داده اند.

 

ب: تدوین و تألیف کتاب های تفرقه انگیز

تدوین و تألیف کتاب ها، مقالات و رساله های تفرقه انگیز و نشر و پخش آن در میان مسلمانان یکی دیگر از توطئه های استعمار در جهت تفرقه است. بسیاری از کتاب هایی که هم اینک علیه اهل سنت و به عکس چاپ و نشر می شود استعمار به گونه ای مستقیم و یا غیر مستقیم در آن نشر و پخش دخالت دارد. با پیگیری هایی که چندی پیش انجام شد روشن شد که از یک مرکز سنی کتاب هایی به نام شیعه و علیه اهل سنت و از یک مرکز شیعی کتاب هایی علیه شیعه و به نام اهل سنت نشر می شده است. متأسفانه کتاب هایی که امروزه در کشورهای اسلامی علیه اعتقادات شیعیان در تیراژ بسیار بالا نشر می شود بسیار زیاد است. از جمله هر ساله کتاب هایی در میان حجاج ایرانی و غیر ایرانی علیه شیعه پخش می شود. و نیز در برخی از کشورها و منطقه های سنی نشین کتاب هایی علیه اهل سنت نوشته و پخش می شود. این گونه کارها آن هم با وسعت فراوان و با تیراژ بسیار زیاد بدون برنامه ریزی دشمنان اسلام ممکن نیست. همان گونه که بیش از این اشاره کردیم استعمارگران دیگر به اختلاف بین شیعه و سنی رضایت نمی دهند بلکه از دشمنی و جنگ آنان علیه یکدیگر سخن می گویند و برهمین اساس در عراق به کشتار شیعیان پرداخته و آنان را به اهل سنت نسبت می دهند و به کشتار اهل سنت پرداخته و آن را کار گروههای شیعی و یا ایرانی قلمداد می کنند.

 

ج: اتهامات مذاهب نسبت به یکدیگر:

یکی دیگر از عوامل تفرقه در میان مسلمانان اتهاماتی است که مسلمانان نسبت به یکدیگر وارد می سازند. «نقش استعمار در جعل و رواج این اتهامات نیز، از سوی متفکران اسلامی، در بسیاری از موارد افشا شده است. استعمارگران با جعل و رواج برخی از تهمت ها افکار مسلمانان را نسبت به هم تحریک کرده و ناآگاهان از مسلمانان نیز، رواج این اتهامات را در سطح وسیعی مرتکب شده اند این مسئله اختصاص به گروهی خاص نداشته و در میان شیعیان نیز افرادی یافت می شوند که عهده دار نشر اکاذیب و تهمت ها نسبت به اهل سنت بوده اند. در مقدمه کتاب النص و الاجتهاد در این باره چنین آمده است:

«نظر شرف الدین این بود که بسیاری از اختلافات سنی و شیعه پایه درستی ندارد، بلکه سرچشمه آنها دروغ و اتهام ها و تبلیغاتی

بنگاههای استعماری به منظور تکمیل نقشه های شوم خود در جدایی مسلمانان از یکدیگر، ضمن احیای تهمت های گذشته و چاپ برخی از کتاب های گذشته با ادبیات تازه و نو، تهمت های جدیدی را نیز که با اوضاع کنونی تناسب دارد متوجه شیعیان ساخته اند.

 

 

است که در شرایط زمانی خاص مطرح شده است و قدرت های سیاسی گذشته آنها را اشاعه داده اند.»

شرف الدین خود در کتاب الفصول المهمه فی تألیف الامه، به شرح عامل ها و سبب های نسبت های ناروا به شیعه پرداخته و نقش چند عامل زیرا را برجسته تر می بیند:

کسانی که به شیعه اتهام می زنند بر چهار دسته اند:

1ـ غرض های سیاسی گروهی از دانشمندان وابسته به پادشاهان بنی امیه و بنی العباس، آنان در دوره ای که شیعیان امنیت اجتماعی و سیاسی نداشتند، مجوزی برای هجوم اصحاب قدرت به شیعیان می ساختند.

2ـ شماری از عالمان اهل سنت نیز برای بازداشتن مردم از گرایش به شیعه اتهام هایی را به آنان نسبت می دادند.

3ـ اشتراک لفظی نام شیعه، گروهی این نام را که بر فرقه های گوناگون اطلاق می شد به یک معنی می دانستند. و چنین می پنداشتند که عقاید گروههایی چون: کیسانیه، فطحیه، خطابیه و... با شیعیان در یک گروه قرار دارد.

4ـ گروهی نیز در نقل تهمت ها بر علمای پیشین اعتماد کردند بدون اینکه در درستی و نادرستی آن تحقیق کنند و یا به منابع اصلی شیعه مراجعه کنند.

عوامل یاد شده نیز بیانگر آنند که حکومت های اموی و عباسی و عالمان وابسته به آنان ... در اتهام به شیعه نقش داشته اند.

بنگاههای استعماری به منظور تکمیل نقشه های شوم خود در جدایی مسلمانان از یکدیگر، ضمن احیای تهمت های گذشته و چاپ برخی از کتاب های گذشته با ادبیات تازه و نو، تهمت های جدیدی را نیز که با اوضاع کنونی تناسب دارد متوجه شیعیان ساخته اند. استعمارگران، شیعه را به تروریسم «آشوب طلبی» متهم می کنند. شیعیان را مخالف استقرار نظم و امنیت جهانی (البته نظم جهانی که خودشان خواهان آن هستند) دانسته، و بالاخره شیعه را اقلیتی جدای از دیگر مسلمانان معرفی می کنند.

این اقدامات زمانی پایان خواهد یافت که همه مسلمانان یک تصمیم جمعی بر منع شایعه پراکنی و رواج اتهامات بر علیه یکدیگر گرفته و پیروان خود را به رعایت و اجرای آن ملزم

 

صهیونیسم جهانی و یهودیان سلطه طلب یکی دیگر از عامل تفرقه در میان مسلمانان به شمار می آیند. کاشتن بذر اختلاف و درگیری در درون کشورهای جهان به دست عوامل مرموز سیاسی و با استفاده از انگیزه های مختلف دینی، قومی، نژادی، و برای فرسوده کردن توان داخلی دولت ها، از جمله اهداف صهیونیسم است.

 

کنند. چرا که این تهمت ها، تعارض ها و بدبینی ها را افزایش داده و گروههایی را که باید در یک صف علیه دشمن قرار گیرند در برابر یکدیگر قرار می دهد. و در نتیجه امکانات و فرصت هایی که باید در جهت افزایش توانمندی ها و رؤیارویی با دشمن، صرف شود. صرف تخریب خودی ها می شود.

 

2 ـ صهیونیسم جهانی

صهیونیسم جهانی و یهودیان سلطه طلب یکی دیگر از عامل تفرقه در میان مسلمانان به شمار می آیند. کاشتن بذر اختلاف و درگیری در درون کشورهای جهان به دست عوامل مرموز سیاسی و با استفاده از انگیزه های مختلف دینی، قومی، نژادی، و برای فرسوده کردن توان داخلی دولت ها، از جمله اهداف صهیونیسم است. به ذکر دو نمونه در این راستا بسنده می کنیم: در یکی از موارد پروتکل پنجم سران صهیونیسم چنین آمده است:

«ولکنّا مع ذلک لسنای حاجة الی الخوف من ایّ خطر ما دمنا فی امان بفضل البذور العمیقه لکراهیتهم بعضهم بعضا و هی کراهیّة متأصله لایمکن انتزاعها، لقد بذرنا الخلاف بین کلّ واحد و غیره فی جمیع اغراض الامیّیین الشخصیه و القومیه بنشر التعصبات الدینیّه و القبیلیه خلال عشرین قرنا...؛

با این همه ما در سایه اختلافات عمیقی که بین ملل و فِرَق مختلف وجود دارد و به سادگی رفع نخواهد شد، از هیچ خطری بیم نداریم، ما در سراسر ممالک جهان بذر اختلاف پاشیده ایم و به اختلافات قومی و نژادی و تعصبات دینی از بیست قرن پیش تا اینک، دامن زده ایم و آنها را به جان یکدیگر انداخته ایم. به همین دلیل شما حتی یک دولت نمی یابید که در صورت قیام علیه ما بتواند یاوری برای خود پیدا کند چون هر دولتی می داند که اتحاد بر ضد ما به زایان او تمام می شود.»

یکی عوامل از هم پاشی حکوت مقتدر عثمانی یهودیان سلطه طلب بوده اند در این باره چنین آمده است:

« ... نادیده نمی توان گذاشت که بخشی از یهودیان دنیاخواه سلطه طلب که ... نقش اساسی رادر این ماجرا (از هم پاشیدن حکومت عثمانی) به عهده گرفتند ... رهبران حزب «اتحاد و ترقی» «جاوید»، «طلعت» از یهودیان بودند.»

این دو نمونه و موارد مشابه آن بیانگر آن است که صهیونیسم از زمان تشکل سیاسی تا کنون تلاش جدید در مناقشات مذهبی از خود نشان داده اند. اینان زندگی در ارض موعود را جز به چند پارگی کشورهای اسلامی میسر نمی دیدند و در این راه با وحدت اسلامی و دولت مقتدر اسلامی به مبارزه پیگیر برخاستند. امروز نیز دست صهیونیسم جهانی در بسیاری از «تنازعات فرقه ای» مشهود است. در جریان هایی چون کنفرانس طائف، طرح جدایی شیعیان از اهل سنت در کردستان ایران، درگیریهای مذهبی بین فرقه های مسلمان در لبنان، درگیری مسلمانان در عراق. بسیاری از انتشارات توهین آمیز علیه فرقه های اسلامی و ... ردّ ایادی توسعه طلبان صهیونیست را به روشنی می توان دید. تفکر خطرناکی که در جنوب لبنان تبلیغ می شد، با این عنوان که: فلسطینیان از یهودیان اسرائلی خطرناک ترند چون آنان ناصبی اند و اینان اهل ذمّه، و در مجامع شیعی دیگر نیز این اندیشه را رواج می دادند. این تفکر جز از ناحیه صهیونیست ها، از مغز کدامین مسلمان منصف ممکن است تراوش کند، اگر به فرض از ابداعات آنان نباشد. بی شک آنان از مروجان این تفکر به شمار می آیند تبلیغ این اندیشه، زمینه ای بود برای اخراج فلسطینیان رانده شده، از لبنان و دربدری های جدید و دیدیم که این تبلیغ چندان هم بی تأثیر نبود بررسی میزان تأثیر صهیونیسم در ایجاد اختلاف مذهبی و فرقه ای نیازمند تحقیقی گسترده و مستقل است.

 

3 ـ حکومت های استبدادی

حاکمان مستبد در کشورهای اسلامی گاه خود عامل تفرقه به شمار می آیند. چرا که اینان برای تثبیت قدرت و حکومت خود از هیچ عملی روی گردان نیستند. آنان گاه به شما مقتیضات سیاست با تحریک احساسات مذهبی و حمایت از فرقه ای، در برابر فرقه دیگر به اختلافات دامن می زدند. در واقع آنان دلسوز مذهب و یا طریقت خاصی نبودند. حمایت از این یا آن فرقه جز برای اجرای اهداف خود نبوده است. لذا آنجا که سیاست و منافع آنان اقتضاء می کرد به سخت گیری نسبت به فرقه ای خاص می پرداختند و اگر سیاست و منفعت آنان گونه ای دیگر اقتضاء می کرد از سختگیری دست بر می داشتند.

از باب نمونه: در هرات به علت تعصب عبیداللّه خان ازبک هر روز پنج، شش کس، به واسطه تشیع و به گزارش برخی از ناآگاهان در چهار سوق هرات کشته می شدند ... . هر کس که با فردی عداوت داشت، او را نزد قاضی برده، و شهادت می داد که

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

او در زمان قزلباش، لعن ابوبکر و عثمان کرده، به گواه دو شاهد متعصب قاضی نیز حکم به قتل آنان می داد.

از طرف دیگر، در سال 910 هـ.ق، شاه اسماعیل ... . بر شهر طبس تاخت و هفت هزار تن از مردم آنجا را به جرم سنی بودن از دم تیغ گذراند. سلیم خان اول نیز در سال 920 هـ.ق، فرمان داد، تمام پیروان مذهب شیعه را که در ولایات عثمانی بسر می بردند از هفت ساله تا هفتاد ساله، یا بکشند یا به زندان بیندازند. به گفته مورخان چهل هزار تن از شیعیان به فرمان وی کشته شده و پیشانی بقیه را به آهن گداخته و داغ کردند.

در نمونه ای دیگر، به گفته مجمل التواریخ، سلطان محمود غزنوی پس از فتح ری چنین می کند:

« ... بسیار دارها بفرمود زدن، و بزرگان دیلم را بر دوخت کشیدند و بهری را در پوست گاو دوخت و به غزنین فرستاد ... .»

در سیاست مذهبی شاه عباسی گاه سخت گیر و گاه نرمش در برابر سنت را نیز می یابیم که در تاریخ به شرح آمده است.

امروزه، نیز حکومت های استبدادی همین سیاست را دنبال می کنند وابستگی بیشتر آنان به استعمارگران سبب شده است که سیاست ها و توطئه های آنان را با هزینه بیت المال مسلمانان به اجرا در آورند.

4ـ روشنفکران سکولار و عالمان متحجر

برخی از متحجران و روحانی نمایان، از فریقین، با گفتار و

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رفتار خود بر طبل تفرقه، کوبیده و مسلمانان را عملاً به جدایی و تشتت کشانده اند. برخی از روشنفکران غرب زده و سکولار، آنانی که اعتقادی به اسلام ندارند و با اینکه نام اسلام را یدک می کشند. با تهاجمات خود به اسلام و آموزه های آن می پردازند. اینان از آنجا که توده مردم را رقیب خود و ناسازگار با اندیشه های خود می دانند کمتر حاضر به همراهی با آنان شده. از این روی اینان نیز، چالشی اساسی فراروی هم بستگی دینی می گشایند و دستیابی به آن را دشوارتر می سازند. افزون بر این، چون آنان غرب را قبله گاه خود می دانند و مردم را نیز بدان می خوانند، از این جهت نیز تفرقه در میان مردم ایجاد می کنند.

این گروه آگاهانه در خدمت دشمن اند و گروه نخست ناآگاهانه به مثابه ستون پنچم دشمن عمل می کنند، و به جای خدمت به اسلام ناخودآگاه بدان خیانت می کنند. و به نام ولایت علی، خلاف سیره او عمل می کنند. هر دو گروه در خدمت دشمن قرار می گیرند اینان فتوا می دهند:

«... ثواب کشتن یک سنی با ثواب قتل پنج کافر حربی برابر است.»

در برابر این فتوای جاهلانه گروهی دیگر از این عالم نمایان فتوا می دهند.

«کشتن هر شیعه ایرانی برابر با کشتن هفتاد کافر حربی است.»

 

برخی از متحجران و روحانی نمایان، از فریقین، با گفتار و رفتار خود بر طبل تفرقه، کوبیده و مسلمانان را عملاً به جدایی و تشتت کشانده اند. برخی از روشنفکران غرب زده و سکولار، آنانی که اعتقادی به اسلام ندارند و با اینکه نام اسلام را یدک می کشند. با تهاجمات خود به اسلام و آموزه های آن می پردازند. اینان از آنجا که توده مردم را رقیب خود و ناسازگار با اندیشه های خود می دانند کمتر حاضر به همراهی با آنان شده. از این روی اینان نیز، چالشی اساسی فراروی هم بستگی دینی می گشایند و دستیابی به آن را دشوارتر می سازند.

 

آری، آنانکه با پوشش تجدد و ترقی و پیشرفت به ایجاد تفرقه می پردازند. نه عالم اند و نه پیشرفت و ترقی کشور را خواهانند. در حقیقت کشور را به سوی غرب منحط سوق می دهند. و نیز آنانکه با پوشش علم و تقدس مآبی به تفرقه و تشتت دامن می زنند نه عالم اند نه دلسوز مذهب. چرا که طریقه عالمان زمان شناس دلسوز غیر از این است.

 

5 ـ تعصبات نابجای مذهبی

یکی دیگر از چالش ها و موانع انسجام اسلامی تعصبات مذهبی است، البته تعصب اگر از حد معقول تجاوز نکند و در راه دفاع از اسلام و ارزش های آن به کار گرفته شود و با هواهای نفسانی ممزوج نشود، پسندیده و در برخی از موارد لازم و واجب می باشد. حق و اهل حق همواره باید حامیانی داشته باشد وگرنه مورد هجوم قرار گرفته و از بین می رود. علی(ع) رابطه با همین گونه تعصب است که می فرماید:

«فان کان لابد من العصبیة فلیکن تعصبکم لمکارم الخصال و محامد الافعال و محاسن الأمور التی تفاضلت فیها المجداء و النجداءُ من بیئتات العرب ... فتعصبوا لخلال الحمد...؛

اگر بناست تعصبی در کار باشد، پس تعصب خود را برای اخلاق پسندیده و کارهای نیک و امور نیکی که افراد با شخصیت و بزرگان از خاندان های عرب داشتند، قراردهید ... پس برای خصلت های پسندیده تعصب بورزید.»

این تعصب نه تنها مایه تفرقه نیست که مایه وحدت و همبستگی است. آن تعصبی مذموم است که در راه حق و اهل حق نباشد. آن تعصبی که مسلمانی حاضر نباشد حرف حق برادر دینی خود را بشنود چون هم مذهب او نیست. و یا از حرف یا عمل هم مذهب خود دفاع نماید و این همان تعصبی است که پیامبر(ص) ما را از آن برحذر داشته است:

«لیس منّا من دعا الی عصبیةٍ، لیس منّا من قاتل علی عصبیةٍ و لیس منّا من مات علی عصبیةٍ؛

از ما نیست هرکس به عصبیت دعوت کند. و هر آنکه به آیین عصبیت جنگ کند. و هر که بر آیین عصبیت بمیرد، نیز از ما نیست.»

باتوجه به حدیث یاد شده که از طریق فریقین نقل شده و احادیث دیگری که در این باب داریم. تعصب نابجا برای مسلمان به هیچ روی، پسندیده نیست، حتی نسبت به غیرمسلمان، مسلمان همیشه باید آماده پذیرش حق باشد. اما متأسفانه درمیان ما مسلمانان این گونه تعصب های نابجا زیاد است. از باب نمونه: برخی از علمای اهل سنت نوشته اند:

پوشیدن انگشتر در دست راست سنت و سیره پیامبر(ص) است ولی باید آن را رها کرد چون شیعیان، این را شعار خود قرار داده اند.»

و یا ابوحامد غزالی می نویسد:

«مسطح کردن قبرها، در دین، مشروعیت دارد ولی چون رافضیان این را شعار خود قرار داده اند، ما از آن می گذریم و قبرهایمان را خرپشته ای می کنیم.»

و یا ابن تیم که به عنوان مصلح، قرن بیستم از او در میان برخی از اهل سنت یاد می شود گفته است:

«از اینجاست که برخی از فقها نظر دارند که باید بعضی از مستحبات را ترک کرد اگر شعار آنها (شیعیان) شده باشد زیرا هرچند ترک کردن بدان سبب واجب نباشد ولی برای اینکه سنی از

 

یکی دیگر از چالش ها و موانع انسجام اسلامی تعصبات مذهبی است، البته تعصب اگر از حد معقول تجاوز نکند و در راه دفاع از اسلام و ارزش های آن به کار گرفته شود و با هواهای نفسانی ممزوج نشود، پسندیده و در برخی از موارد لازم و واجب می باشد. حق و اهل حق همواره باید حامیانی داشته باشد وگرنه مورد هجوم قرار گرفته و از بین می رود.

 

رافضی شناخته شود و مشخص گردد باید مستحبات را ترک کرد زیرا مصلحت مشخص شدن سنی و تشبه نکردن به آنها و در نتیجه دوری جستن از آنها و مخالفت کردن با آنها، از مصلحت و فایده این مستحب، اعظم و برتر است.»

سخنان یاد شده مایه شگفتی و تعجب است. در فتواهای یاد شده به مخالفت با سنت رسول خدا(ص) دعوت می شود. چرا؟ به علت اینکه شیعیان به آن سنت ها عمل کرده و آن را شعار خویش قرار داده اند. متأسفانه این گونه برخورد ویژه اهل سنت نیست در میان شیعه، نیز کم و بیش از این موارد دیده می شود.

چه مصیبت هایی که این گونه تعصبات بر سر مسلمانان آورده چه خون هایی که به وسیله آن ریخته شده و چه بسیار نیروهایی که به جای جنگ با مشرکین و کفار و دشمن مشترک در راه جنگ با فرزندان توحید بکار رفته است. و گاه چنان دیگر تعصبات فرقه ای به غلیان می آمده و اوج می گرفته که فرقه ای ترجیح می داد برای نابودی فرقه ای دیگر، دست به دامن بیگانگان بیاویزد و از دشمن مشترک برای نابودی فرقه مقابل کمک جوید.

 

 

گاهی جهالت و آشنا نبودن مذاهب اسلامی نسبت به یکدیگر سبب می شود که تا هر کدام دیگری را به استناد اطلاعات نادرست، رقیب خود بپندارد و در جهت تخریب و از میان برداشتن او از هیچ تلاش فروگذار نکند و یا دست کم با تردید و احتیاط با او روبه رو شود

 

از باب نمونه: هنگامی که هیئت نمایندگی اسماعیلیه یا فدائیان الموت به فرانسه و انگلستان رفت و از دولت های فرنگ برای دفاع از طریقه اسماعیلی و دفع مغول کمک خواست اسقف وینجستر چنین گفت:

«بگذارید این سگان همدیگر را بدرند ونسل هم را کاملاً براندازند. آن وقت ما بر خرابه های بلاد ایشان بنیان آیین کاتولیک را استوار سازیم و در آن صورت دنیا یک چوپان و یک گلّه، بیش نخواهد داشت.»

متأسفانه تاریخ سرزمین های اسلامی پر است از قتل ها، غارت ها و کشتارهای دسته جمعی مسلمانانی علیه مسلمانان دیگر. صحنه هایی که به برخی از آنها در بخش حاکمان مستبد اشاره کردیم.

 

6ـ جهل مذاهب نسبت به یکدیگر

گاهی جهالت و آشنا نبودن مذاهب اسلامی نسبت به یکدیگر سبب می شود که تا هر کدام دیگری را به استناد اطلاعات نادرست، رقیب خود بپندارد و در جهت تخریب و از میان برداشتن او از هیچ تلاش فروگذار نکند و یا دست کم با تردید و احتیاط با او روبه رو شود. از باب نمونه، احمدامین مصری در کتاب «فجر الاسلام» می نویسد:

«تشیع همیشه پناهگاهی بوده برای کسانی که می خواسته اند اسلام را نابود کنند.»

علامه کاشف الغطاء می فرماید: در زمانی که این کتاب منتشر شده بود احمد امین با جمعی از علمای مصر به نجف آمده بود، و به منزل ما نیز آمد. من در آن روز، او را با ملایمت بر نوشته اش سرزنش کردم، وی آخرین عذری که در مقابل اعتراض من آورد این بود که: «من اطلاع، و مدارک کافی درباره شیعه نداشته ام».

وقتی که عالمی این چنین قلم فرسایی کند. از توده مردم که اطلاع کافی از اسلام و مسائل آن ندارند، چه انتظار است. امروزه در عربستان سعودی، مرکز وحی بیش از هر چیز با واژه «هذا کفرٌ» و «هذا شرکٌ» روبه رو هستیم و با اندک چیزی نه تنها شیعیان که دیگر مسلمانان را نیز، متهم به شرک و کفر می کنند، این در حالی است که اتهام، به ویژه تکفیر، در اسلام از آن به شدت نهی شده است و روایات بسیاری از شیعه و سنی در این باره رسیده است.

 

چه مصیبت هایی که این گونه تعصبات بر سر مسلمانان آورده چه خون هایی که به وسیله آن ریخته شده و چه بسیار نیروهایی که به جای جنگ با مشرکین و کفار و دشمن مشترک در راه جنگ با فرزندان توحید بکار رفته است. و گاه چنان دیگر تعصبات فرقه ای به غلیان می آمده و اوج می گرفته که فرقه ای ترجیح می داد برای نابودی فرقه ای دیگر، دست به دامن بیگانگان بیاویزد و از دشمن مشترک برای نابودی فرقه مقابل کمک جوید.

 

 

بر اثر همین عدم شناخت و تبلیغات دشمن از یکدیگر است که برخی از جاهلان اهل سنت شیعیان را کسانی می شناسند که قرآنی غیر از قرآن موجود دارند و پیامبرشان علی(ع) است! و حج شان کربلا و نجف! ائمه را می پرستند!! و به همین جهت بر خاکشان سجده می کنند! و هر عمل صحیحی که در برابر اهل سنت انجام می دهند از روی تقیه است ... و نیز از آن طرف، اهل سنت در نظر برخی از شیعیان دشمنان سرسخت علی و اهل بیت(ع) و در ردیف اهل کتاب و یا بدتر از آنان معرفی شده اند. شاید برخی چنین تصور کنند که این سخنان مربوط به گذشته است و شیعیان و اهل سنت دیگر چنین حرف هایی نمی زنند. اما متأسفانه باید گفت که بسیاری از این سخنان هم اکنون در مجامع طرفین گفته می شود و طرفدارانی نیز دارد. ریشه تمام این بدگمانی ها و سوءظن ها و بلکه تهمت ها، بی خبری از عقاید و احکام یکدیگر است ... . به همین خاطر است که آیت اللّه بروجردی (ره) در نامه ای به مفتی اعظم مصر، شیخ عبدالمجید سلیم می نویسد:

«از خدای تعالی می خواهم که بی اطلاعی و جدایی مسلمانان را نسبت به هم، به معرفت و شناخت واقعی و محبت و همبستگی مبدل سازد و انّه علی مایشاء قدیر.»

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان