ماهان شبکه ایرانیان

نمونه هایی از تائبان در قرآن

در قرآن داستان های فراوانی از توبه انبیاء علیهم السلام و غیر آنان بیان و مطرح شده است که ما به جهت استفاده بیشتر و کاربردی تر مطرح کردن توبه، به نمونه هایی از توبه غیر معصومان اشاره می کنیم:
1. متخلّفان تائب
سه نفر از مسلمانان به نام «کعب بن مالک»، «ضرارة بن ربیع» و «هلال بن امیّه» از شرکت در جنگ تبوک و حرکت همراه پیامبر سرباز زدند، ولی این به خاطر آن نبود که جزء دار و دسته منافقان باشند، بلکه به خاطر سستی و تنبلی بود و چیزی نگذشت که نادم و پشیمان شدند. هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله از صحنه تبوک به مدینه بازگشت، آنها خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند و عذرخواهی کردند؛ اما پیامبر صلی الله علیه و آله حتی یک جمله با آنها سخن نگفت و به مسلمانان نیز دستور داد که احدی با آنها سخن نگوید.
آنها در یک محاصره عجیب اجتماعی قرار گرفتند، تا آنجا که حتی کودکان و زنان آنان نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند و اجازه خواستند که از آنها جدا شوند. پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه جدایی نداد، ولی دستور داد که به آنها نزدیک نشوند. فضای مدینه با تمام وسعتش چنان بر آنها تنگ شد که مجبور شدند برای نجات از این خواری و رسوایی بزرگ، شهر را ترک گویند و به کوههای اطراف مدینه پناه ببرند.
اینها همه زمینه توبه را در آنها فراهم می کرد. از جمله مسائلی که حالت توبه را در آنها ایجاد کرد این بود که کعب بن مالک می گوید: روزی در بازار مدینه با ناراحتی نشسته بودم، دیدم یک نفر مسیحی شامی سراغ مرا می گیرد. هنگامی که مرا شناخت، نامه ای از پادشاه غسّان به دست من داد که در آن نوشته بود: اگر صاحبت تو را از خود رانده، به سوی ما بیا! حال من منقلب شد [ و اشک در چشمانم حلقه زد و] گفتم: ای وای بر من! کارم به جایی رسیده که دشمنان در من طمع کرده اند.
از طرف دیگر، بستگان آنها غذا برای آنها می بردند. اما حتی یک کلمه با آنها سخن نمی گفتند. مدتی به این منوال گذشت و پیوسته شب و روز انتظار می کشیدند که توبه آنها قبول شود و آیه ای که دلیل بر قبولی توبه آنها باشد، نازل گردد، اما خبری نمی شد. در این هنگام، فکری به نظر یکی از آنان رسید و به دیگران گفت: اکنون که مردم با ما قطع [رابطه] کرده اند، چه بهتر که ما هم از یکدیگر قطع رابطه کنیم. این کار بر حال توبه آنها افزود. پیشنهاد عملی شد؛ به طوری که حتی یک کلمه با یکدیگر سخن نمی گفتند، ولی بر تضرّع و زاری آنها افزوده شد. این وضعیت پنجاه روز طول کشید و در طول این مدت، اظهار ندامت و پشیمانی و تضرّع و گریه و زاری در پیشگاه الهی داشتند. سرانجام توبه آنان پذیرفته شد و این آیه به عنوان پذیرفته شدن توبه آنان نازل گشت[43]: [وَ عَلَی الثَّلاثَةِ الذِّینَ خُلِّفُوا حَتَّی إذا ضاقَتْ عَلَیهِم الأرضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَیهِم أنفُسُهُم وَ ظَنُّوا أن لامَلجأَ مِنَ اللهِ إلاّ إلیهِ ثُمَّ تابَ عَلَیهِم لِیَتُوبُوا إنَّ اللهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ]؛[44] «و آن سه نفر که [ در مدینه] بازماندند [و از شرکت در جنگ تبوک خودداری کردند و مسلمانان با آنان قطع رابطه کردند] تا آن حد که زمین با همة وسعتش بر آنها تنگ آمد و [حتی] جایی در وجود خویش برای خود نمی یافتند و دانستند که پناهگاهی از خدا جز به سوی او نیست. در آن هنگام، خدا به آنان توفیق توبه داد تا توبه کنند و خداوند توبه پذیر و مهربان است.»
از آیه فوق و شأن نزول آن به دست آمد که مردم و جامعه و رهبران جامعه باید تلاش کنند هم راه توبه را برای مجرمان بازگذارند و هم زمینه آن را فراهم کنند؛ چرا که توبه در تحوّ ل و سازندگی نقش مؤثری دارد.
2. توبه غلام وحشی، قاتل حمزه
یکی از مشکل ترین و تلخ ترین حوادث برای رسول خدا صلی الله علیه و آله شهادت فجیع عموی بزرگوارش حضرت حمزه سید الشهداء علیه السلام بود. قاتل حمزه (وحشی) پس از کشتن حمزه، پهلوی او را درید و جگرش را به عنوان هدیه برای هند، همسر ابوسفیان برد. پیامبر با دیدن منظره فجیع شهادت حمزه، سوگند یاد کرد که به تلافی این جنایت، هفتاد نفر از مشرکان را بکشد؛ ولی بعداً نه تنها چنین تلافی نکرد، بلکه همان قاتل را نیز به سوی اسلام دعوت کرد و او را وادار به توبه ساخت.
ابن عباس نقل می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله شخصی را نزد وحشی قاتل عمویش فرستاد تا او را به اسلام دعوت کند. وحشی به فرستاده پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: به او بگو: تو می گویی آن که مرتکب قتل یا شرک یا زنا شود، در روز قیامت با ذلّت گرفتار عذابی مضاعف خواهد شد و من تمام این کارها و گناهان را مرتکب شده ام، آیا باز هم راه برایم باز است؟ خداوند این آیه را نازل فرمود: [إلاّ مَن تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُلئِکَ یُبَدِّلُ اللهُ سَیِّئاتِهِم حَسَناتٍ]؛[45] «مگر آن که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد. پس خدا اعمال زشت ایشان را به اعمال نیک تبدیل می کند.»
 
وحشی با شنیدن این آیه دوباره به پیامبر صلی الله علیه و آله پیغام داد: توبه و ایمان و عمل صالح شرط های بسیار مشکلی است و من توان آن را ندارم. پس از مدّتی این آیه نازل شد: [إنَّ اللهَ لایَغفِرُ أن یُشرَکَ بِهِ وَ یَغفِرُ مادُونَ ذلِکَ لِمَن شَاءَ]؛[46] «به راستی که خداوند شرک ورزیدن را نخواهد بخشید، ولی آنچه را کمتر از آن است، برای کسی که بخواهد، خواهد بخشید.»
 
وحشی در پیام مجدد خود گفت: خداوند در این آیه وعده مغفرت را به کسانی داده است که خود بخواهد و من نمی دانم خدا می خواهد مرا ببخشد یا نه؟ پس از گذشت زمانی آیه ذیل نازل شد: [قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أسْرَفُوا عَلی أنْفُسِهِم لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ] ؛[47] «بگو ای بندگان من که بر خویش اسراف روا داشته اید! از رحمت خداوند نومید نشوید. به راستی که خداوند همه گناهان را می بخشد. همانا او آمرزنده و مهربان است.»
 
وحشی با شنیدن این آیه گفت: اکنون آری. آن گاه به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله مشرّف شد، اسلام آورد و از گذشته خود توبه کرد و در ادامه زندگی اش فداکاری هایی در راه مبارزه با دشمنان اسلام کرد.»[48]
پی نوشت:
[43]. تفسیر نمونه، ج 8، ص 114، ح 7، ص 134، ح 2.
[44]. توبه، 118.
[45]. فرقان/ 70.
[46]. نساء/ 48.
[47]. زمر/ 53.
[48] . حیاة الصحابه، کاهلوندی، بیروت، دارالفکر، 140، ج 1، ص 41.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان