حرمت ربا از نظر ادیان آسمانی

در همه ادیان آسمانی ربا حرام شمرده شده است؛ یعنی حرمت ربا اختصاص به اسلام ندارد. آیین یهود و مسیح پیروان خود را از رباخواری برحذر داشته اند مثلا، در تورات آمده است:   اگر برادر فقیر و تهیدستت به نزد تو آمد او را مانند غریب و مهمان پذیرایی و یاری نما تا با تو زندگی نماید از او ربا و سود مگیر و از خدای خود بترس تا برادرت با تو زندگی نماید

در همه ادیان آسمانی ربا حرام شمرده شده است؛ یعنی حرمت ربا اختصاص به اسلام ندارد. آیین یهود و مسیح پیروان خود را از رباخواری برحذر داشته اند مثلا، در تورات آمده است:
 
اگر برادر فقیر و تهیدستت به نزد تو آمد او را مانند غریب و مهمان پذیرایی و یاری نما تا با تو زندگی نماید از او ربا و سود مگیر و از خدای خود بترس تا برادرت با تو زندگی نماید. نقد خود را به ربا به او مده و خوراک را به سود به او مده، اگر نقدی به فقیران از قوم من که همسایه تو باشند قرض دادی مثل رباخوار با او رفتار مکن و هیچ سودی بر او مگذار. (17)
 
در جای دیگر می خوانیم:
 
اگر مالی را به یکی از بندگانم قرض دادی مانند رباخواران با او برخورد نکن و از او سود مگیر. (18)
 
قرآن نیز حرمت ربا در آیین یهود را تایید می کند؛ به همین جهت آنها را به عذاب و کیفر الهی بیم می دهد و از نعمات حلال خداوند محروم می سازد. یعنی آنها با وجود حرمت و ممنوعیت ربا در دین یهود معاملات ربوی انجام می دادند؛ (19) بنابراین مستحق مجازات پروردگار بوده اند.
 
در حال حاضر، یهودیان دریافت ربا از همکیشان خود را ناروا و از دیگران روا می دانند. دلیل آنها این سخن تورات است: «به بیگانه می توانی به سود و ربا قرض دهی اما برادرت را به سود قرض مده». (20)
 
در آیین مسیحیت ربا به طور مطلق حرام است، همان طور که در کتاب عهد جدید دریافت سود و ربای قرضی به دور از فضیلت و ارزشهای انسانی شمرده شده است؛ در اینجا قرض دادن کاری است ستوده و نیک خواهانه و دارای پاداش معنوی ولی دریافت سود حتی از دشمنان ناپسند و حرام می باشد. بر همین اساس، تا پایان قرن سیزدهم که کلیسا در اروپا حکومت می راند، ربا کاملا ممنوع و حرام بود. از نظر کلیسا انکار حرمت ربا به معنی ارتداد و خروج از دین شمرده می شد. چنین افرادی بعد از مرگ صلاحیت تکفین را نداشتند. (21)
 
بنابراین، ربا از نظر ادیان الهی عملی ناپسند و حرام می باشد. با دقت در عبارات تورات و انجیل و قرآن (به دنبال این بحث خواهد آمد)، می توان دریافت که قرض دهندگان از نظر اجتماعی - اقتصادی موقعیت بسیار خوبی را در جامعه داشتند و بعکس قرض گیرندگان شامل طبقات فقیر و بینوای جامعه می شوند؛ روح عدالت خواهی و ظلم ستیزی که شاخص و معیار تشخیص ادیان آسمانی می باشد، در رابطه با مساله ربا مشهود و پیداست. حمایت از رباخواران به معنی پشتیبانی از طبقات اشراف و ثروتمند و استثمارگر می باشد. به همین دلیل، ادیان الهی هماهنگ و همسو با آن به مبارزه برخاسته اند و از متقاضیان قرض که معمولا افراد فقیر و تهیدست بودند، حمایت می کردند.
 
از آیه زیر می توان این نکته را فهمید که ادیان الهی مؤید یکدیگرند:
 
نزل علیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه و انزل التورات و الانجیل من قبل هدی للناس و انزل الفرقان... . (22)
 
«آن خدایی که قرآن را به سوی تو به راستی فرستاد که دلیل راستی کتب آسمانی پیش از او باشد و پیش از قرآن کتاب تورات و انجیل را فرستاد، برای هدایت مردم و کتاب کامل جداکننده میان حق و باطل را فرستاد... .»

پی نوشت:
17) سفر خروج، باب 22 و 37، چاپ لندن، ص 195 و 199.
18) سفر خروج، فصل 23، آیه 20؛ به نقل از: میثم موسایی، همان، ص 5.
19) نساء (4): 160، 161.
20) سفر خروج، فصل 23، آیه 20.
21) میثم موسایی، همان، صص 5 - 6.
22) آل عمران (3): 2، 3.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر