ماهان شبکه ایرانیان

بدبختی یا خوشبختی؟ چه کسی می داند؟

ما می توانیم تمام عمر خود را صرف برچسب زدن به رویدادها کنیم: این خوب است، آن بد است، این اتفاق یک خوشبختی است، آن اتفاق یک بدبختی است و

بدبختی یا خوشبختی؟ چه کسی می داند؟

ما می توانیم تمام عمر خود را صرف برچسب زدن به رویدادها کنیم: این خوب است، آن بد است، این اتفاق یک خوشبختی است، آن اتفاق یک بدبختی است و... علت این که به هر حادثه ای بر چسب فاجعه و مصیبت می زنیم آن است که تنها جزئی از کل واقعیت را می بینیم.
تا زمانی که به بد بودن اوضاع و احوال ایمان داشته باشیم، هیچ تغییری در اوضاع و احوال به وجود نخواهد آمد. تا زمانی که با داد و فریاد و جنگ و دعوا به استقبال روزهای زندگی مان می رویم، هیچ پیشرفتی را در زندگی نخواهیم دید. اما درست در همان لحظه ای که نوع نگاه خود را به زندگی تغییر می دهیم همه چیز دستخوش تغییر می شود. وقتی اوضاع بر وفق مراد ما نیست، به این نکته توجه داشته باشیم که خود حوادث و اتفاقات ممکن است اهمیت زیادی نداشته باشند بلکه نحوه ی نگرش و برخورد ما با حوادث است که فوق العاده اهمیت دارد.
اگر در پی آرامش بیش تر هستید به رویدادهای زندگی برچسب خوب یا بد نزنید. نتیجه ی برچسب بد زدن به رویدادها و حوادث زندگی این است که زندگی ما از شادی و نشاط تهی می گردد و کم تر احساس خوشبختی خواهیم کرد.
این یک داستان قدیمی چینی است:
مرد کشاورزی اسب پیری داشت که با آن زمین هایش را شخم می زد. یک روز اسبش داخل چاله ای سُر خورد و فرو رفت، همسایه های کشاورز این خبر بد را به او رساندند و گفتند: « عجب شانس بدی آوردی!» کشاورز در جواب گفت: «بدبختی یا خوشبختی؟ چه کسی می داند؟»
بعد از مدتی اسب کشاورز توسط گله ی اسبی که از آن جا می گذشتند از چاله بیرون آورده می شود و اسب همواره آن گله به خانه بر می گردد. در این هنگام همسایه ها این خوش شانسی را به کشاورز تبریک می گویند و او باز همان جواب را می دهد.
مدت ها بعد، پسر کشاورز که سعی داشت یک اسب وحشی را رام کند به زمین افتاد و پایش شکست، به تصور همه این خیلی بدشانسی و بدبختی بود. اما عکس العمل کشاورز همان جواب بود: « بدبختی یا خوشبختی؟ چه کسی می داند؟
بعد از گذشت چند هفته، ارتش در دهکده اعلام کرد که جوانان روستا باید برای جنگ اعزام بشوند و ثبت نام کنند ولی آن ها هنگامی که پسر کشاورز را با پای شکسته دیدند، او را معاف کردند. همسایه ها برای تبریک بار دیگر به خانه ی پیرمرد رفتند: «عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد!» ولی باز جواب کشاورز پیر این بود: « بدبختی یا خوشبختی؟ چه کسی می داند؟»
در زندگی هیچ بدبختی ای وجود ندارد، تنها چون ما از تشخیص حقیقت امور عاجز هستیم، برخی رخدادهای زندگی را بدبختی تفسیر می کنیم.
منبع مقاله :
امیری، شاهرخ؛ (1387) خوشبختی- بدبختی انتخاب با توست! تهران: نشر قطره، چاپ اول.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان