
-*علی حدادی: مدتهاست بحث حذف مجازات اعدام برای قاچاقچیان مواد مخدر مورد نقد و بررسی قرارگرفته است،از این رو می توان به تحلیل و نقد نظرات موافقان و مخالفان این مهم پرداخت.
به گزارش ، روزنامه قانون نوشت: صحنه تاریخ پیوندی ناگسستنی با جرم داشته و خواهد داشت زیرا از بدو پیدایش آدمیان بر روی زمین، انسانها دست به ارتکاب جرم زدهاند. به عبارت دیگر باید گفت تا جامعه هست، جرم نیز هست. به طوری که «دورکیم، جامعه شناس بزرگ فرانسوی» در برداشتی خاص از این وضعیت معتقد است که جرم بخشی بههنجار از جامعه بوده و جزو مکمل آن است. بدین گونه او، وقوع میزان معینی از جرایم را امری عادی تلقی کرده و آن را از اسباب سلامت جامعه میپندارد و احتمالا به همین سبب است که برخی از جرمشناسان جایگاهی برای مقوله پیشگیری قائل نبوده و براین باورند که به جای آن باید سخن از کاهش نرخ جرم به میان آورد. چراکه آرمان نابودی جرم در عمل، تاکنون میسر نشده و نخواهد شد.
یکی از اهرمهای پیشگیری، ارعاب مجرمان بالقوه و بالفعل
لکن در صحت این سخن جای تردید فراوان وجود دارد زیرا اولا پیشگیری نه در سالم سازی بلکه در سالم نگه داشتن فرد و اجتماع، نقش سازندهای را ایفا میکند و ثانیا پیشگیری به مراتب آسانتر از درمان بوده و هزینههای آن نیز طبیعتا کمتر خواهد بود، ثالثا ارتکاب هر جرم، آثار و تبعات زیانباری را برای مجرم و جامعه در برداشته و لطمات زیادی را هم بر شخص مجرم و هم بر اعضای جامعه وارد میکند و مجازات هر چند به فرض بتواند مجرم را متنبه سازد و عبرت دیگران را در پی داشته باشد ، لکن به هیچ وجه نمیتواند آثار و تبعات آن را جبران کند و مجرم و جامعه را به جایگاه قبل از وقوع جرم بازگرداند. در این میان مجازات به عنوان سلاحی برای پیشگیری از جرایم به عنوان سنتیترین راهکار اجتماعی استفاده میشود. اعمال مجازات به منظور ارعاب مجرمان بالقوه و بالفعل و آموختن درس عبرت به آنان، یکی از اهرمهای پیشگیری است؛ اهرمی که از طریق نمایش اعمال ضمانت اجراهای کیفری بر مرتکبان، خواهان پیکار با انگیزههای مجرمانه است. به عبارت دیگر یکی از اهداف اصلی تمام مجازاتها بازدارندگی است؛ بدان معنا که با اجرای تمام و کمال مجازات، زمینه ساز پیشگیری از وقوع مجدد جرم توسط افراد دیگر جامعه با نشاندن بذر رعب و هراس از کیفر در دل آنان، شویم. حال آنکه به طور خاص مجازات اعدام تا چه اندازه توانسته در تحقق این هدف از کیفر موثر واقع شود، خود جای تامل بسیار دارد. از این رو برای واکاوی تاثیرات مثبت یا منفی این مدل از مجازات، نگاهی به دلایل مخالفان و موافقان کیفر اعدام اعم از قصاصی یا تعزیری میپردازیم.
اعدام، مجازاتی برگشتناپذیر
مخالفان اعتقاد دارند که اعدام مجازاتی است برگشت ناپذیر. در حقیقت با اجرای این مجازات، وضعیتی به وجود میآید که امکان بازگشت آن به حالت اولیه وجود ندارد و در این بین اگر اشتباه قضایی نیز صورت گیرد، ما جان انسان بیگناهی را گرفتهایم. همانطور که از سال 1973 تاکنون 119 نفر در 25 ایالت آمریکا بیگناه اعلام شده و از مجازات حبس ابد آزاد شدهاند. در مقابل، موافقان این مجازاتها عقیده بر این دارند که نمیتوان با احتمال اشتباه قضایی و بازگشت ناپذیر بودن این مجازات از انجام آن سر باز زد چرا که بازگشت ناپذیری، خاص اعدام نیست و در مجازاتهای سالب آزادی نیز وجود دارد به طوریکه ما نمیتوانیم مدتی را که فرد در زندان سپری کرده، به او بازگردانیم. دلیل دیگر مخالفان ایناست که معتقدند مجازات اعدام و به طور کلی کیفرهای سالب حیات، متضمن هیچ فایدهای برای جامعه نیست و هیچگونه آمار رسمی که نشاندهنده بازدارنده بودن این مجازات باشد، وجود ندارد.
اثر ارعابی اعدام
موافقان در پاسخ به اثر ارعابی اعدام اشاره میکنند و اعتقاد دارند که عدهای بودهاند که صحنه اعدام را دیده و مرعوب شدهاند. تحقیقاتی در خصوص اثر ارعابی مجازات اعدام صورت گرفته است که به سه مورد از آنها اشاره میکنیم. «اسحاق اریش» که یک اقتصاددان آمریکایی است با استفاده از جداول آماری جرم و جنایت برای اثبات تئوری عرضه و تقاضا در مورد جنایت در سال 1975 به این نتیجه رسید که در برابر هر فردی که به اعدام محکوم میشود، 8 نفر از ارتکاب جرم به دلیل ترس از مجازات مرگ منصرف میشوند. وی میگوید به دلیل 3411 اعدامی که در بین سالهای 1933 تا 1961 در آمریکا صورت گرفت، جانیان بالقوه فراوانی به وحشت افتادند به طوریکه حدود 27000 قربانی نجات یافتند. البته صحت این تحقیق زمانی زیر سوال میرود که میبینیم هم اکنون در کشوری مثل سوئیس که مجازات اعدام در آن اجرا نمیشود، کمترین آمار جرم و جنایت در دنیا وجود دارد.
در تحقیق دیگری که در آفریقای جنوبی صورت گرفت، استدلال جالبی برای تایید اثر ارعابی مجازات اعدام بیان شده است. بدین صورت که در آفریقای جنوبی در سال 1997 بیشترین آمار زنای به عنف وجود داشته که اکثر آنها نیز نسبت به اشخاص بالغ صورت میگرفته است . ناگهان در همان سال از آمار زنای به عنف کاسته شده و گرایش بیشتری نسبت به تجاوز به کودکان پیدا میشود. پس از تحقیقات بسیار ، معلوم میشود دلیل این موضوع گسترش ویروس ایدز در بین زنان بزرگسال بوده است؛ لذا مجرمان از ترس ابتلا به بیماری ایدز، بیشترکودکان را که هنوز احتمال ابتلای آنها پایین بوده، به عنوان قربانی انتخاب میکردند و این نشان دهنده آنست که جانیان خطرناک نیز ارزش زیادی برای جان خود قائلند و اگر مجازات اینگونه جرایم مرگ باشد، شاید آنها نیز از ارتکاب این جرایم خودداری کنند. مورد دیگر در تایید اثر ارعابی مجازات اعدام که موافقان به آن اعتقاد دارند؛ آنکه در سال 1953 در لندن کمیسیونی تشکیل شد تا در تاثیر مجازات اعدام در جلوگیری از وقوع جرم تحقیق کند، این کمیسیون در نهایت اینگونه گزارش داد: «ما میتوانیم موارد بیاثر بودن اعدام را تعیین کنیم ولی نمیتوانیم مواردی را که موثر بوده است شمارش کنیم». در مباحثاتی که در این کمیسیون صورت گرفت ،یکی از نمایندگان اعتراف کرد زمانی نقشه قتلی را در سر میپرورانده اما به دلیل ترس از مجازات مرگ اینکار را عملی نکرده است. در واقع ما به هیچ شکل نمیتوانیم ببینیم روزانه چه تعداد میل به قتل در نظر میآید ولی عملا به خاطر ترس از مجازات مرگ تحقق نمیپذیرد.
مجازات اعدام، قاطع حق خدادادی است
دلیل سوم مخالفان مجازات اعدام و کیفرهای سالب حیات اینست که آنها اعتقاد دارند حیات یک حق خدادادی است و این حق را ما به انسانها ندادهایم که بخواهیم قاطع آن باشیم. موافقان نیز در مقابل، این موضوع را تنها به حق حیات محدود نمیکنند و نظر بر این دارند که در مجازاتهای سالب آزادی نیز بدینگونه است، در واقع حق آزادی نیز یک حق خدادادی است ولی ما این نعمات را بنا به شرایط و دلایلی از برخی انسانها سلب میکنیم.
مجازات اعدام ،کاهش جرایم را به دنبال نداشته
به نظر میرسد با وجود مجازاتهای مرگ و به ویژه اعدامهایی که صورت گرفته، حداقل در جامعه ما از میزان جنایات بدانگونه که انتظار میرفته کاسته نشده است. در واقع شاید بتوان گفت کفه ترازو کمی به سود مخالفان اعدام سنگینی میکند؛ چراکه روند صعودی ارتکاب جرایم به ویژه قتل، حاکی از این موضوع است که اعدام آنطورکه موافقان عقیده دارند تاثیرگذار نیست. حال اینکه چه عواملی سبب شده که اینگونه مجازاتها تاثیر خود را در جامعه نگذاشته و باعث کاهش جرایم نشود، موضوعی است بسیار گسترده و داخل در مباحث جامعهشناختی، روانشناختی و جرمشناسی.
اما به طور کلی میتوان چند عامل را سبب عدم تاثیرگذاری مجازاتهای سالب حیات به شکلی که انتظار میرود در جامعه ایرانی دانست.
از بین رفتن خاصیت ارعابی مجازات اعدام
در خصوص جنبه ارعابی مجازات اعدام در ابتدا دو نکته حائز اهمیت است: الف) به عقیده بسیاری اثر ارعابی مجازات اعدام گذرا بوده و تنها مدتی پس از دیدن صحنه اعدام یا شنیدن خبر آن تاثیر داشته و با گذشت زمان در ذهن مخاطب کمرنگتر میشود. ب) بر فرض وجود طولانی مدت اثر ارعابی مجازات اعدام، این اثر تنها زمانی وجود دارد که فرد با تصمیم و نقشه قبلی بخواهد دست به ارتکاب قتل بزند و در قتلهایی که ناشی از خشم و خشونت لحظهای و تحریک آنی قاتل است چنین اثری متصور نیست چرا که فرد در آن لحظه به نتیجه عمل و عاقبت رفتار خود آگاه نبوده و این جنون یا خشم آنی است که باعث تصمیمگیری او میشود. متاسفانه باید گفت که بسیاری از قتلهایی که در کشور ما به وقوع میپیوندد نیز از این دسته است. حال اینکه چرا شاهد از بین رفتن خاصیت ارعابی این کیفر هستیم ، باید گفت زمانی که یک اعدام در ملاعام صورت میگیرد و هزاران نفر برای تماشای مرگ یک انسان در سحرگاه به محل اعدام رفته و جالب اینکه در موردی که مجرم را با چند دقیقه تاخیر به محل اجرای حکم آوردند، مردم با سوت و دست و فریاد نسبت به این موضوع اعتراض داشتند نشان دهنده چیزی جز این نیست که اعدام خاصیت ارعابی خود را از دست داده و مردم به آن به عنوان یک تفریح برای دور شدن از درگیریهای زندگی روزانه نگاه میکنند. به نظر میرسد دلیل این امر نیز چیزی جز کثرت اینگونه مجازاتها در جامعه نباشد. البته هستند اندیشمندانی که به کلی هیچ خاصیت ارعابی را برای اعدام متصور نیستند. از آن دسته «سزار بکاریا»، اندیشمند نامدار ایتالیایی است که در نفی ارعابی بودن اعدام میگوید: «تجربه همه قرون نشان داده کیفر اعدام هرگز مردمانی را که مصمم به آسیب رساندن به جامعه بودهاند، منصرف نکرده است».
عدم اطمینان از دستگیری و اجرای کامل مجازات و عدالت
در این خصوص و قبل از ارتکاب جرم، چهار حالت متصور است. اول اینکه فرد پیش از ارتکاب جرم احتمال دستگیری خود را زیاد بداند ولی از اجرای کامل مجازات اطمینان نداشته باشد که در این صورت با احتمال فراوان دست به ارتکاب جرم میزند زیرا با توجه به سنجش کیفر و دور دیدن خود از مجازات، ارزش ارتکاب بزه را بیشتر در نظر می گیرد. ثانیا فرد پیش از ارتکاب جرم از اجرای تمام و کامل مجازات مطمئن باشد ولی احتمال دستگیری خود را ضعیف دانسته که در این حالت نیز با درصد بالا احتمالا جرم را مرتکب میشود. ثالثا فرد نه احتمال دستگیری خود را بدهد و نه از اجرای مجازات اطمینان داشته باشد که در این صورت هم به طور قطع مجرم خواهد بود، حالت آخر و بهترین وضعیت زمانی است که مجرم یقین بداند که دستگیر خواهد شد و به طور کامل و با قاطعیت نیز مجازات میشود. در این صورت است که احتمال وقوع بزه به شدت کاهش یافته و فرد به سمت ارتکاب جرم سوق پیدا نمیکند. در نتیجه باید در کنار تقویت سیستم مجازات به تقویت نهاد تعقیب نیز پرداخته تا مجرم همیشه خود را در چنگال عدالت بداند و فکر گریز از آن به ذهنش خطور نکند. شایان ذکر است که مردم نیز باید از اجرای کامل مجازات و همینطور اجرای عدالت اطمینان پیدا کرده؛ بهطوریکه دو ساعت قبل از اجرای مراسم اعدام در صحنه حاضر نشوند تا اجرای عدالت را با چشمان خود ببینند. چرا که این مطلب خود نشان دهنده این موضوع است که مردم اعتقادی به اجرای عدالت ندارند که حتما باید انجام آن را با چشمان خود نظارهگر باشند. از سوی دیگر نیز به نظر میرسد چنانچه جامعه از اجرای کامل مجازات اطمینان داشته باشد، تقاضا برای کیفرهای شدیدتر کاهش پیدا میکند. برای مثال اگر مردم از اینکه فردی که محکوم به حبس ابد است ،به طور قطع تا آخر عمر در زندان میماند و آزاد نمیشود اطمینان داشته باشند، شاید از این همه درخواست برای مجازات اعدام کاسته شود.
مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی
رابطه بین محرومیت و فقر فرهنگی و اقتصادی با پرخاشگری موضوعی است که امروزه بر همگان آشکار شده، دانشگاه هاروارد نیز سالها پیش در تایید این فرضیه تحقیقی را انجام داد و به این نتیجه رسید که هر چه تعداد محرومان در یک جامعه بیشتر باشد، میزان خشونت و ارتکاب جرم نیز بیشتر است. چرایی این رابطه را باید در کاهش آستانه تحمل افراد جستوجو کرد. به طوریکه با وجود مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی محرومیت به وجود آمده و به تبع این محرومیت آستانه تحمل افراد بسیار پایین میآید. بدین گونه است که با مشاهده پروندههای دادگاههای کیفری میبینیم گاهی بر سر جای پارک خودرو قتلی صورت گرفته است.
رواج خشونت و فرهنگ انتقامجویی در جامعه
بالا بودن تقاضای اعدام در جامعه ما خود نوعی مساله اجتماعی است، چرا که نخستین واکنش ما به یک جرم یا قتل، انتقامجویی است. متاسفانه این واکنش در جامعه امروز ما به عنوان یک تکلیف یا حیثیت خانوادگی برای خانواده مقتول به حساب میآید. برای مثال در قضاوت ذهنی مردم ما این مورد پذیرفته شده است که واژه «ناموس» معنایی را به ذهن متبادر میکند که بهخاطرش جان یک انسان قابلیت فدا شدن را دارد. این موضوع مورد تاکید قانونگذار ایرانی نیز قرار گرفته چرا که مطابق ماده 630 قانون تعزیرات مصوب 1375جواز چنین قتلی صادر شده است. در نهایت باید گفت چطور انتظار کاهش نرخ جرایم و خشونت در جامعه را داریم زمانی که قانونگذار ما که باید مروج عدل و انصاف و مروت و محبت در جامعه باشد، خود به جواز قتل حکم نموده است. همچنین چطور باید انتظار کاهش خشونت را داشته باشیم زمانی که اعدام در ملاعام خود باعث ترویج خشونت میشود. به قول بکاریا «اعدام چیزی را جز درس خونخوارگی و خشونت نمیآموزد». در واقع با هر اعدامی که انجام میشود، قبح خونریزی از بین رفته و این تصور غلط را دست کم برای بخشی از شهروندان ایجاد میکند که گویی برای احقاق حق یا دفاع از حق خود باید به خشونت متوسل شوند.
شکسته شدن تابوی خشونت با اعدام در ملاعام
در نهایت به نظر میرسد اعدام قاچاقچیان و بهویژه در ملاعام، خود موجب افزایش جرایم خشونت بارتر در جامعه و به نوعی شکسته شدن تابوی خشونت در اجتماع میشود. اینکه برای آرام کردن افکار عمومی که از یک حادثه تلخ دچار پریشانی و اضطراب شده است، جانی را در ملاعام و در محل وقوع جرم قصاص نموده، دلیلی بر نمایش اقتدار حاکمیت نیست؛ بلکه اتفاقا به تدریج موجب از بین رفتن ابهت مجازاتهای سالب حیات و نقش بازدارنده آنها میشود.
*مدرس دانشگاه و دانشجوی دکتری حقوق کیفری