قداست را جایگزین معرفت نمودن

...ما بر اساس کتاب و سنت، اصولی داریم که عقل نمی تواند بیرون از آنها، فعالیت کند؛ و لکن همان اصول را هم به کمک عقل خود می فهمیم. ما آنچه از جانب شارع صادر شده است، همه را مقدس و حجت می دانیم. در این حرفی نیست؛ ولی توجه داشته باشید که امر مقدس را هم باید فهمید. سخن من این است که قداست، نباید جای معرفت را بگیرد. اگر به صرف این که فهمیدیم یک چیزی مقدس است، بگوییم نباید فهم و عقل خود را به کار اندازیم، این بزرگ ترین مانع بر سر راه تولید علم است. تاریخ، این درس بزرگ را به ما داده است که امور مقدس، در حال کم و زیاد شدن هستند. نمونه بارز و کوچک آن، همین مسئله شطرنج است، یا ماجرای دخالت در سیاست. شما ببینید این گونه مسائل، چه سرنوشتی در میان ما داشتند. اگر ما بخواهیم فقط روی مسئله قداست تکیه کنیم، قادر به نظریه پردازی نیستیم.
یعنی، قداست یکی از موانع تولید علم است؟
به هر حال وقتی شما مقدس بودن را مانع نظریه پردازی درباره همان امر مقدس، دانستید، نمی توانید علم جدید تولید کنید و به امور مقدس دیگر برسید. در تفسیر، شما وقتی می توانید فهم بهتر و جدیدتری از آیه، ارائه دهید که فهم پیشینیان را مطلق نکنید و به خود جرات بدهید که آن فهم را زیر سؤال ببرید. قداست و حرمت، یک امر عاطفی و قلبی است. عقل، کار خودش را می کند و چندان گوش به فرمان دل نیست. در زمان امام خمینی (ره) عدم دخالت در سیاست، مقدس بود، ولی امام (ره) فرمود آنچه مقدس ترین است، حاکمیت اسلام و قانون خدا بر مردم است.
[230]
ولی توجه دارید که عقل فقیه هم، ساخته و پرداخته امور دیگری است.
درست است. از ژن گرفته تا محیط، بر عقل فقیه و گرایش های او مؤثرند. اینها در عقلانیت فقیه تاثیر دارند. شهید مطهری هم می گفتند که فقیه شهری فتوای شهری می دهد و فقیه روستایی، فتوای روستایی. برای همین، بنده و شما معتقدیم که نباید جلو نظریه پردازی را گرفت و فتوای یکی را چنان بر مسند قداست بنشانیم که کسی جرات نکند حرف دیگری بزند. آنچه باید بر مسند قدرت و قداست بنشیند، سخن برهانی است! قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان