ماهان شبکه ایرانیان

نگاهی به : منابع اخلاق

مقصودازاین عنوان ، نوشته ها و کتابهای خاصی است ، که عرفای اسلامی نوشته اند.این گونه کتابه، تربیت نفس را مقدمه کشف و تجرد و رسیدن به کمال شهودی می دانند، و ازاین دیدگاه ، به مطالعه[ جان] می پردازند، و بااین تلقی ،این آثار،از کتب اخلاقی - فلسفی ممتاز می گردند

قسمت دوم

3. کتابهای اخلاقی - عرفانی :

مقصودازاین عنوان ، نوشته ها و کتابهای خاصی است ، که عرفای اسلامی نوشته اند.این گونه کتابه، تربیت نفس را مقدمه کشف و تجرد و رسیدن به کمال شهودی می دانند، و ازاین دیدگاه ، به مطالعه[ جان] می پردازند، و بااین تلقی ،این آثار،از کتب اخلاقی - فلسفی ممتاز می گردند. زیرا کتابهای اخلاقی - فلسفی ، تربیت نفس را بسان مقدمه ، برای تامل و تعقل و رسیدن به کمال عقلی ، می شمرند.

آنچه دراین مقاله ذیل عنوان[ کتابهای اخلاقی - عرفانی] خواهد آمد، در پی نقد و تحلیل مجموعه های در برگیرنده[ عرفان نظری] نیست . عرفان نظری که تفسیر هستی (خد،انسان و جهان ) را به عهده دارد، و نیز[ تصوف] - که معنائی اجتماعی داشته و بر قشر خاص ، با تشکیلاتی ویژه که تافته جدا بافته ، دراسلام و جامعه اسلامی بوجود آمده و رشد کرده انداطلاق می شود 1 - دارای آثار ویژه ای هستند که بحث و بررسی پیرامون آنه، مجالی دیگر می طلبد. آنچه دراین مقاله ، با نگاهی گذر، معرفی خواهد شدََ آثاری است که به جنبه عملی عرفان - که رابطه انسان با خود، جهان و خدا را بیان می کند - پرداخته است با تکیه به اندیشه ها و گفتار سالکان و تبیین منشها و کردار بزرگان و عالمان متعبدی که در میان مردم و بدون تشخص ویژه ای ، عمیقااهل سیر و سلوک عرفانی بوده اند. این بخش از عرفان را که سیر و سلوکش می نامند، تفاوتی بااخلاق اسلامی ندارند. سالکان این طریق ، برای رسیدن به کمال و قرب الهی ، تصفیه و تهذیب نفس را براساس سلوک الی الله ، با طی منازلی مرتب و مشخص ، پیشه خود سازند و بااشراف و مراقبت ، به قله های رفیع انسانی صعود می کند. باری ، طی این منازل ، کار عقل نیست ، بلکه کار دل و مجاهده درونی است . پیشینه تاریخی این روش ، به تعالیمی بر می گردد که در قرآن ، روایت به ویژه گفتار علی[ ع] ،احادیث قدسی ، جوامع روائی و سرتاسر دعاهای انشاء شده ازائمه[ ع] (که در بالاترین سطح ، مسائل عرفانی را مطرح کرده اند) موجوداست حضرت امام خمینی در سخنرانی بسیار مهم خود در تاریخ 1366/01/26 (روز پانزدهم شعبان ) درباره متون دعائی فرموده اند:

[ ادعیه ایکه دراین ماه مبارک و معظم شعبان وارد شده است و پس از آن در ماه مبارک رمضان وارد شده است بخوانیم و در آن تدبر کنیم ، مفسرانی که اهل این معانی هستندادعیه ائمه را تفسیر کنند، مناجات شعبانیه از مناجات هائی است که کم نظیراست . مثل دعای ابوحمزه که از حضرت سجاد وارد شده است ، آنهم کم نظیراست . دعای کمیل در ماه شعبان وارد شده است و یکی ازادعیه ای است که در شب پانزدهم شعبان خوانده می شود مشتمل به اسراری است که دست مااز آن کوتاه است ،ازائمه هدی ادعیه ای وارد شده است که مضامین آنها را باید تامل کرد و آنهائیکه اهل نظر هستنداهل معرفت هستند، آنها را به مردم شرح کنند وارائه بدهند، گر چه هیچکس نمی تواند آنچیزیکه به حسب واقع هست شرح کند]. 6

باری از آن روی که ، دعا زمزمه دل است ، واسطه عبد با مولی است بگفته برخی از بزرگان محتوی آن با کلمات و خطبی که مخاطب آنها مردم است فرق بسیار دارد. در میان شاگردان واصحاب ائمه[ ع] تیزنگران ژرفنگری بودند که برتر و والاترازارتباطهای معمولی باامامان[ ع] ارتباط داشتند مخاطب این بیانات قرار می گرفتند واز چشمه زلال معرفت آنان می نوشیدند، که به آنان[ اصحاب سر]اطلاق می شد.

سخن از چگونگی این تعالیم ، چهره ها و شخصیتهای عظیم این جریان ، تاکید و تنبه امامان[ ع] واصحاب آن بزرگواران و[ عالمان بالله] برای حرکت دراین مسیر، فرصتی دیگر می طلبد.اینک بااین مقدمه کوتاه ، به شناسائی برخی از آثاری می پردازیم که عالمان ، بااین نگرش ، بوجود آورده اند:

 

1- اوصاف الاشراف: خواجه نصرالدین طوسی 2 .

 

این کتاب ، با حجمی کوچک ، جانمایه مطالب اخلاقی و سیر و سلوک ر، در خود جای داده است . و تمامی منازل و مراتب سلوک را در بر گرفته است . خواجه ، درباره این اثرش چنین می نویسد:

[محرراین رساله و مقرراین مقاله را بعداز تحریر کتابی که موسوم است به اخلاق ناصری - و مشتمل است بر بیان اخلاق کریمه و سیاسات مرضیه بر طریق حکم،اندیشه بود که مختصری در بیان سیراولیاء و روش اهل بینش بر قاعده سالکان طریقت و طالبان حقیقت ، مبنی قواعد عقلی و سمعی و مبتنی از دقائق نظری و عملی که به منزلت لب آن صناعت و خلاصه آن فن باشد مرتب گردانم] 3 .

دراین کتاب ، آغاز سیر و سلوک ،ازاله عوایق ، قطع موانع ، سیر حرکت ، حالهایی که دراثنای سلوک ، دست می دهد، حالهای پس از سلوک و نهایت حرکت ، در شش باب ، آمده است . هر باب ( از پنج باب اول ) به شش فصل تقسیم شده و باب ششم ، در یک فصل قرار گرفته است . مراتب سیر و سلوک ر، به ترتیب اهمیت و به صورتی دستوری ، بیان می کند.از نخستین وظیفه که ایمان ، ثبات و نیت خالص است ، آغاز می گردد و به مسائل بلندتر سلوک ، که تسلیم و توحید، وحدت و فناست ، پایان می پذیرد. در آغاز هر فصل ، آیه ای مناسب می آورد و در بسیاری از موارد، به اخبار و روایات نیزاستشهاد می کند.این اثر خواجه ، باانشای نیکو، بیانی بلیغ و اندکی ساده تر و موجزترازاخلاق ناصری ، بهترین منابع ، برای اصطلاحات و تعبیرهای سیر و سلوک عرفانی است . جمله های موجز و کوتاه فارسی ، هماهنگی در کلمات ، پیوند میان واژه های عربی و فارسی ،از ویژگیهای این کتاب است . واز آن روی که خواجه ، شخصیتی بس بزرگ و معتبر در عالم اسلام به شمار می آید، بااطمینان به مطالب پر مغز و گرانبار آن ، می توان ازاین کتاب ، بهره برد.

2- رساله سیر و سلوک: منسوب به سید بحرالعلوم 4 .

این کتاب ، نیز براساس اخلاق عرفانی و با تاکید بر روش تمرین و تصفیه نگارش یافته است . مولف آن ، که از معراج گران قله های رفیع عرفان واز سالکان وادی نور بوده است . دستورالعملها و توصیه های گرانمایه ای به سالک راه دارد وی صرف آموختن و دانستن ر، برای سلوک کافی ندانسته و تجربه ، مجاهده ، سختکوشی و تعهد و تعبد را برای راهیان این مسیر، ضروری دانسته ، می گوید:

مسافراین منازل در وقتی به مقصد می رسد، که سیراو در عالم ، خلوص شود، نه آن که دراین منازل ، تحصیل اخلاص کند 5 ... و حقیقت سلوک و کلید آن ، تسخیر بدن و نفس است ، در تحت رایت ایمان که مبین آن ، فقه جوارح و فقه است . و بعدازاین افناء، نفس و روح ، در تحت رایت کبریائی الهی و همه عبقات و منازل ، دراین مراحل مندرج است . 6

آنچه در سراسراین کتاب ، به چشم می خورد و تاکید بر آن می گردد، طی منازل به ترتیب است ، به گونه ای که پس و پیش نگشته و هر یکی در پی دیگری ، پیموده شود. ترتیبی که مولف در سلوک ضروری می داند، حتما همان چیزی است که در نگارش کتاب پیموده است . چنانکه در نیمه نخست کتاب (بخش اول )،از عدد چهل ، معرفت اجمالی مقصد، ورود به عالم خلوص و معرفت آن و سیر منازل چهل گانه عالم خلوص ، سخن گفته است . و در نیمه دوم (بخش دوم )، به بیان اجمالی ، در طریق سلوک الی الله ، بیان تفصیلی سلوک آثار سلوک و طریق مولف در ذکر، پرداخته است.

این رساله ، با حجم کوچک ، سرشاراست از مطالب عالی و حقایق والای عرفانی . نثر آن حذاب و دلپذیراست . بهره وری فراوان از آیات ، روایات ، ضرب المثل ، شعر واستفاده صحیح و بجای ازاینه، بر جذابیت و زیبائی نثرافزوده است . بهرحال این کتاب ، یکی از بهترین متون تحقیقی ، برای پژوهنده و سالک است . چنانچه علامه طباطبائی[ ره] - که مدرس این کتاب بوده اند ازاستاد بزرگوار خود، مرحوم سیدعلی قاضی ، درارزشمندی آن نقل فرموده اند:

[ من ،رساله ای مانند رساله مرحوم سیدبحرالعلوم ، به این خوبی و متانت ، در سیر و سلوک ندیدم] . 7

آهنگ خطابی[ ای همسفر ملک سعادت و صف،ای رفیقان راه خلوص و وفا] و ...، که در سرفصلهای آن با تعابیر گوناگون دیده می شود، جذاب است و خواننده را به تاثر وا می دارد. برخی از بزرگان ،انتساب این کتاب را به مرحوم بحرالعلوم ، مشکوک دانسته و بویژه ، بخش آخر آن ر، بعید شمرده اند، لکن دلیل ایشان ، بیش ازاستبعاد، چیز دیگری نیست .

3- تذکره المتقین ، شیخ محمدبهاری همدانی 8 .

نورانی ترین محفل و کانون خودسازی که در حوزه های علمیه سراغ داریم و دراین اواخر، هر چه دانشور ربابی ، دیده و شنیده ایم از فیض آن کانون بوده اند، سلسله جلیله ای است ، که خورشید تابان آن ،[ آخوند ملاحسینقلی همدانی] است . وی که آثار وجودیش ، هم اکنون نیز پس از ساله، در گوشه و کنار حوزه های علمیه و دیاراسلامی ، پیداست ََاثر مکتوبی از خود بجای نگذاشته است ،اما در عوض ، دهها کتاب تکوینی و دانشمندالهی ، پرورش داده است . کتابی که اکنون از آن سخن می رود، نمونه ای است از آن تعالیم آسمانی ، که سینه به سینه ، با تنزل مراتب ، وجود کتبی یافته ، واکنون به دست ما رسیده است . آهن گفتار، موعظه ای و زمزمه محبت است . جمله های کوتاه و بلیغ ، با آیات ، روایات ، نثرهای عربی ، حکایت و ...، آمیخته گشته و تنوع یافته است . ظاهر کلام ، بسیار ساده و روان می نماید،اما بلندترین بار معانی ر، سبک بالانه ، به دوش کشیده است ، که برای هر جوینده ای ، گوهر متناسب با حال وی ر، عرضه می کند. خود دراین باره می نویسد:

[ اگر چه این اوراق را حقیر، دستورالعمل برای شخص عامی نوشته ام و لکن کسان دیگر هم اگر مراجعه نمایند، شاید بی فایده نباشد] 9 .

کتاب از فصول زیرین تدوین شده است :

دفتراول : در آداب ، سلوک آداب ، توبه ، مراقبه ، رفاقت ، سلوک با زن و عیال ، تربیت اولاد، زیارت و حج .

دفتر دوم : درافشای پاره ای حقایق ، جهت تنبه سالک .

و در پایان : صفات علماء حقه واصناف مغرورین .

در بخش آخراین کتاب نسخه ای که در دست ماست ، سه رساله بچاپ رسیده است که یادآوری نام آنها نیز، سودمنداست :

1- دستورالعملهائی از، آیه الله سیداحمد موسوی حائری .

2- موعظاتی از، آخوند ملاحسینقلی همدانی .

3-اندرزها و وصایایی از آقا محمد بیدآبادی .

 

4-مثنوی معنوی: مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی . 10

 

مثنوی ،اثر جاویدان و گرانسنگ مولوی از آثار بزرگ فرهنگ اسلامی است . که از زمان نگارش آن تاکنون هماره مورد توجه عالمان و محققان اسلامی بوده است . کمتر کتابی در شهرت و بلند آوازی ، به منزلت مثنوی رسیده ، و آثار بسیار معدود می توان یافت ، که همپای مثنوی ، قلم محققان واندیشه عالمان را به شرح ، تبیین و بررسی خود متوجه ساخته باشد و بالاخره کمتر متنی از متون فرهنگ اسلامی که عالمان نگاشته و پرداخته اند، همانند مثنوی ، دراندیشه متفکران و روحیات اندیشه وران ، تاثیر گذاشته وافکار آنان را به اعماق مطالب و اصول انسانی کشانده است . مثنوی ، مخزنی است گرانباراز تحقیق در مسائل کلامی ، فلسفی ،اخلاقی و رسوم و آداب فردی واجتماعی .از دانشهائی مانندادبیات فارسی و عربی ، فقه حدیث ، تفسیر قرآن ، منطق ، فلسفه ، کلام ، عرفان ، روایات تاریخی ، داستانهای مربوط به انبیاء، حکم، عرف، زهاد، مشایخ طریقت و سلاطین پیشین ، حکایتهای حکمت آمیز، قصص اساطیری ، تمثیلات اخلاقی ،ادبی ، فکاهی و ...،انباشته است .

کانونی است گرم و گیرااز ذوق و حال ، سرشاراز لطایف معنوی و رموز شعر وادب واسرار فصاحت و بلاغت . منبعی است سرشاراز بیان حقایق علمی واخلاقی ، مسائل عالی مذهبی ،اسباب تحولات روحانی ، راهنمای نزدیک ترین راه تعلیم و تربیت انسانی .اندرزها و دستورهای اخلاقی ، راهنماییهای خیرخواهانه که مایع فلاح و رستگاری است .

یگانه هدف ازاین مطالب ، نشان دادن راههای تزکیه روح ، برای رهسپار شدن به سوی خداست .این هدف ر، با مدد صدها آیه و روایت دنبال می کند. و یکی از سرچشمه های فیض و عنایتی که مولانااز آن سیراب شده و سرمایه ای که از آن ، در نگارش این کتاب کمک گرفته قرآن ، روایات والهامات ربانی است . همه جا در گرداگرد قرآن دور می زند.

شریعت را وسیله تهذیب نفس و ریاضت می داند. تسلیم ترک شریعت و تندرویهای صوفیانه نمی شود گرایش به فقر و عزلت و رهبانیت را نمی پسنددانسان کامل ر، کسی می داند که جامع صورت و معنی باشداز زندگی و زیبائیهای آن خود را محروم ندارد و یکسره خود را به زهد خشک تسلیم نکند! نوع استدلال و پرداخت مطالب ، نیز در مثنوی ، جالب و در عین حال قوی است . هم عقل را در بن بست تسلیم و تصدیق می اندازد و هم روح ر،از شور و هیجان ، لبریز می کند. با وجودابهامهایش ، ساده و با وجود تیره گیش ، درخشنده است . بی قیدی درانتخاب لفظ و تعبیر، آزادی از قید نظم و ترتیب منطقی ، بی اعتنائی به قواعد و سنت ها واستفاده دائم از تعبیرهای مربوط به زندگی عادی و روزانه است که ، دراین شیوه و نوع استدلال ، جلوه دارد . مثنوی انباشته از تمثیل ، حکایات کوچک و بزرگ است . روی هم رفته 275 حکایت را در 26 هزار بیت در خود، جای داده است مطالب بسیار بلند را به روشنی و فصاحت ، در لابلای قصه ها و داستانه، بیان داشته است . برای بیان مطالب حکمتی ، عرفانی و تفسیر بسیاری از آیات قرآنی ، واحادیث ، سراغ داستان رفته و قالب حکایت را گرفته است .

گفتمش پوشیده خوشتر سریار

خود تو در ضمن حکایت گوشدار

خوش در آن باشد که سردلبران

گفته آید در حدیث دیگران

البته ، خواننده باید دانا باشد، سرگرم قالب قصه نشود و پیمانه را به جای دانه برنگزیند:

ای برادر قصه چون پیمانه است

معنی اندروی بسان دانه است

دانه معنی بگیرد مرد عقل

ننگرد پیمانه را گر گشت نقل

لازم به یادآوری است که ، برای بهره مندی و دست درازی به سفره پر نعمت مثنوی ، آشنایی بااصطلاحات علوم اسلامی (مانند: تفسیر، حدیث ، اخلاقیات ، مسائل کلامی ، فلسفی ، حقوق و ... ضروری است . چنانکه ، آمادگی روحی و عشق به دریافت حق ، نیز حتمی است زیرا مطالب مثنوی ، بطورکلی ، سه بخش است :

عام : آن دسته از مطالب که روی سخن مولوی با عامه مردم است مانند دسته ای از نصایح واندرزهای اخلاقی و حکیمانه که از سطح فکر وادارک عمومی تجاوز نکرده وازانتقالات ، تحقیقات و تاویلات خالی است .

خاص : آن دسته از مطالب ، که مولانابا همدمان و همرازان خود، در پرده می گوید.اما روزنه هائی برای درک حقیقت آنه، پیداست . نکات دقیق و ظریف ، که از سطح فهم عموم بالاتر است .

اخص : آن دسته از مطالب که بسیار مشکل و مبهم است ، تاویل روشن و بی دغدغه از آن نمی شود داد. آشنائی و آمادگی اساسی می خواهد، تا گفتار پیچیده و بلند آن فهم گردد. بااین همه ، کاستیها وافزونیهای نابجای مثنوی را فراموش نمی کنیم ، مولوی با همه بلند پروازیهای ، ژرف نگریه، وسیع اندیشیه، گاه مبتلا به سطحی نگری ، خام اندیشی و ... می شود. آری[ ان الجواد قدیکبو وان الصارم قدینبو]استاد عالیقدر حضرت شیخ محمدتقی جعفری ، که عالمانه واستادانه ، مثنوی را شرح و تفسیر و نقد کرده اند،از جمله در مصاحبه با مجله حوزه فرموده اند[ ... آن را در عین داشتن مضامین عالی و بلند دارای اشتباهات تناقضاتی یافتم] .

در پایان این بخش ، با تاکید براین که آنچه آمد،اندکی است از بسیار، و آثار بلند و گرانقدی از عالمان ، بیداردلان و عارفان اسلامی در گنجینه های فرهنگ اسلامی وجود دارد، که تنها و تنها فهرست آن آثار، در خور رساله ایست ، با یاد برخی از آثار سالک الی الله عارف کامل آیه الله العظمی امام خمینی که انفاس قدسیه اش ، بیدارگر دلهای ملیونها انسان شده است . و رهنمودها و راهنمائیهایش ،امت اسلامی رااینگونه دیگرسان کرده است ََ به برخی از ویژه گیهای آن آثار می پردازیم ، باامید به این که در فرصتی دیگر، به معرفی دقیق و گسترده آن همت گماریم .

 

عنصراخلاق در تعالیم امام خمینی :

 

امام خمینی ،از عنفوان جوانی سالک طریق و رهرو راه اولیاءالله بوده است . تهذیب نفس و تصفیه جان را وجهه همت داشته و دراین راه با بهره مندی از مشعلهای فروزان ، معلمان اخلاق و مربیان نفس ، همچون میرزا جواد آقا ملکی تبریزی و بویژه از مرحوم آیه الله شاه آبادی و دیگران ، به قله های رفیع انسانی دست یازید. حضرت امام براستی نمونه اعلای عارفان بالله و سالکان الی الله است ، آیه الله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی در مصاحبه با مجله حوزه فرموده اند:

[آقای خمینی شخص نیک نفسی است ، جای شک نیست ، قسم می شود خورد به والله که این مرد نیک نفس آدمی است و هیچ غرضی دراو جز ترویج دین نیست ،این مرد دینی سرتاپا حاضراست ، حتی برای کشته شدن هم حاضر است] .

جلوه روشن و مصداق اعلای[ رهبان باللیل واسد بالنهار]است این رهبر بزرگ و پیشوای سترگ الاهی .

باری ،امام که دراین قرن ، در هم شکننده همینه دروغین جباران و شاهان است و بر هم زننده بساط مستکبران و عیاشان ، آنی از تربیت نفوس و تهذیب جانه، غفلت نورزیده است و بارها واعلامیه ه، رساله ها و سخنرانیه، طلاب و مردم ر، به این مهم دعوت کرده است . سخن امام ، تاثیر شگرفی دارد، چرا که جانش با آنچه می گوید: آمیخته و قبل از هر چیزاهل عمل است ، سخن از جان می گوید و لاجرم بر جان می نشیند:

سخن خیزد گرازاعماق جانی

به فریاد آورد جان جهانی

چو شرح عشق گوید بیقراری

برد آرامش از هر بردباری

سخن کز دل بر آید آتش ست آن

که می سوزد ترا تا پرده جان

چون آید نغمه دل ، دل بجوید

نشیند بر دل از دل بگوید

برو بشنو کلام پاک جانی

که سازیجان خود، زان دم ، جهانی

و چنین است سخنان آن بزرگوار،امام از دمی مسیحایی برخورداراست ، چه در سخنرانیهای اجتماعی و خطابه های سیاسی و چه در گفته ها و مواعظ اخلاقی . 11اگر با دقت و به صورتی تطبیقی ، میان آثارامام[ قدس سره] و دیگر نوشته های اخلاقی بنگریم ویژگیهای ارزشمند و منحصر به فردی در آنها می یابیم ، که کمتر در آثار دیگر، می بینیم .ازاین روی ، برخی از عناوین و سرخط آنها را می شماریم :

1.گرانباری :از درازگویی تکرارهای بی فایده و تفصیل مسائل سطحی و پیش پاافتاده ، - دراین آثار - نشانی نیست . بدانسان که بهره وری ازاین مجموعه ، نیاز به تامل و تدبر دارد و چنان نیست که با نگرشی گذر، مطلبی یافت و به حقیقتی رسید.

2. پرهیزاز کل گویی : کلی گویی در نوشته های اخلاقی ، که آهنگ ساختن جان انسانی را باارائه بایستنیها و ناشایسته گیها دارند، آفت بزرگی است . مسائل اخلاقی باید بگونه ای روشن و ریزبیان شده و جنبه های انحرافی و لغزشهای زندگی عرضه گردد، تا سالک راه به آسانی دریابد که چگونه راه روداز تنگناها و نابسامانیه، چگونه رهائی یابد. آثار امام ، دراین زمینه ،از جایگاه والائی برخورداراست . مسائل اخلاقی ، بطور روشن و ریز بیان شده و درد و درمان ، کنار هم تلفیق یافته و عرضه گشته .از سردرد و با آگاهی به چگونگیهای مسیرانسانی ، مطالب بیان شده و با نگاهی طبیبانه ، راه حل مناسب نموده شده است ..

3. نگاه داشتن حد و مرز مطالب :از ویژگیهای دیگراین آثار، حفظ حد و مرز مباحث است . چنانکه هر یک از مطالب فقهی ،اخلاقی ، عرفانی و ... را بااصطلاحات ویژه هر یک بررسی کرده و به گونه ای روان رس، در چهارچوب خاص آنها پرداخته است .

4.هماهنگی با سطح اندیشه های گوناگون :این نیز یکی از ویژگیهای گران ارج آثار عرفانی واخلاقی امام است . حضرت امام ، مطالب را در هم نمی آمیزد و سطوح مختلف حقایق ، یک کاسه عرضه نمی کند، مخاطب هر نوشته ای ، طبقه و گروهی ویژه تواند بود.[ جهاداکبر، عجب ، ریا] برای همه افراد و طبقات مختلف ، سودمنداست .از[ پرواز در ملکوت و اربعین] طبقات متوسط می توانند سود جویند و کسانی که اندکی مطالعات عرفانی دارندازاین دواثر گرانمایه بهره می برند،اما[ مصباح الهدایه] ،[ شرح دعای سحر] و[ سرالصلوه] که سرشاراز بلندترین و گرانمایه ترین مطالب عرفانی و نوسازی است ، تنها برای آشنایان راز، و راهیان پروازگر وادی قدس ، مفید تواند بود، حضرت امام ، خود در جائی به این نکته ، تنبه داده و فرموده اند:

[ایاک ایهاالصدیق الروحانی ثم ایاک والله معینک فی اولیک واخریک ان تکشف هذه الاسرار لغیراهلهااولا تضمن علی غیر محلها فان علم باطن الشریعته من النوامیس الالهیه والاسرارالربوبیه ، مطلوب ستره عن ایدی الاجانب وانظارهم لکونه بعیدالغور جلی افکارهم و دقیقها وایاک وان تنظر نظرالفهم فی هذه الاوراق الا بعد الفحص الکامل عن کلمات المتالهین من اهل الذوق و تعلم المعارف عند اهلها من المشایخ العظام والعرفاءالکرام] مصباح الهدایه ، 213 .

5. تاثیرگذاری واصلاح گری : ناگفته پیداست که آثاراخلاقی ، باید نه تنها به درمان دردها و زدایش انحرافها همت گمارد، که باید با ریشه یابی ناهنجاریه، راهیان خودسازی را روئین تن نموده ، در مقابل ضربه های نفسانی و شیطانی واکسینه کند. آثار حضرت امام ، به زیباترین و موثرترین وجه ،این ویژه گی را داراست . آثار والای اخلاقی ،افزون بر این بایداز تاثیر ژرف و دیگرسانی عظیمی ، برخوردار باشد. چرا که گاه اثری اخلاقی به ، علاج درد راه می یابد، و ریشه فساد را نیز می نمایاند،اما توان دگرگونی یک جان و به روشنی کشیدن دلی تاریک را ندارد. روشن است که گاهی ممکن است ، تاثیر نگذاشتن در فقدان قابلیت مخاطب باشد،اما توان دگرگونی یک جان و به روشنی کشیدن دلی تاریک را ندارد. روشن است که گاهی ممکن است ، تاثیر نگذاشتن در فقدان قابلیت مخاطب باشد،اما ناکار آمدی و کوتاهی موعظه اخلاقی نوشته عرفانی ، نیز دراین زمینه ، نقش بسیار مهمی دارد.ازاین روی ، نوشته اخلاقی باید بطور طبیعی خواننده را مجذوب کند،او را متاثر سازد، همگام با راهنمایی راهبری کند، نه تنها نسخه پیچد که راه بهره گرفتن و شفا اندوختن نیز بیاموزد و راستی که آثار حضرت امام ،اعلی مصداق این گونه نوشته هاست.

6. صلاحیت تقوایی : برای نفوذ واثردار بودن یک نوشته اخلاقی صلاحیت و شایستگی نویسنده آن نیز شرط اساسی است .این شایستگی به گونه ای تام و تمام ، در نویسنده این آثار پیداست . لقمان ، حکیمی است که درخت وجودش ، مثال اولیاء حق گشته و هر چه نوشته است ، تفسیری است ، بر آفتاب وجود خودش ، صفات شایسته ایست که پس از وجودانسانی ، به لباس لفظ و نگارش در آمده است . سخن دراین زمینه قلمی می خواهد، به عظمت مدارج والای امام ، تا بتواند آن همه والائیها و بالائیها و بلندیها و قله سانیها را بازگوید. باری

[یک دهان خواهم به پهنای فلک

تا بگویم وصف آن رشک راز ملک] .

7. پرهیزاز مسامحه گری و بکارگیری آهنگ خطابی : از ویژگیهای منحصر به فرد نوشته های امام ، بی پیرایگی و آهنگ خطابی است که داراست . مخاطب خود را به دوراز کنابه ، و به طور مستقیم ، در برابر خود قرار داده و روشن و رس، درد و کاستی را بیان می دارد. مطالب ، به گونه ای مطرح می شود که خواننده بی تفاوت از پیام آن نمی گذرد، و ناگزیر، به فکر چاره و عکس العمل می افتد. راه هرگونه توجیه و ناباوری ر، بروی می بند. تعبیرهائی مانند:[ هان ای عزیزاز خواب بیدار شو،از غفلت تنبه پیدا کن ، دامن همت بکمر زن وقت است ، فرصت را غنیمت بشمار و]... 12 ،[ هان ای شخص مرائی که عقاید حقه و معارف الهیه را به دست دشمن خدای تعالی که شیطان است بسپری]... 13 ، [قلب تو یکی از نوامیس الهیه است و حق تعالی غیوراست ، هان ! که نسبت به ناموس خدااین قدر پرده دری مکن واین قدر به ناموس حق تعالی دست درازی روامدار] 14

وای بر کسی که شفیع او خصمش شود، خدا می داند چه عذاب هایی و قلمهایی و بدبختیهایی دنبال این غضب الاهی و دشمن اولیای حق است 15 ...

باری ، در سراسر نوشته های امام ، بانگ بیدارباش در گوش خواننده نواخته می شود و سالک راه به اهمیت راه ، حساسیت مسیر، وسوسه های دشمن توجه می شود. آنچه تا بدینجا پیرامون ویژه گیهای آثار حضرت امام آوردیم ، نگاهی بود گذر، باارزیابی شتابزده ای از محتوای آثار، و امیدواریم در فرصتی دیگر به بررسی و معرفی گسترده این آثار گرانقدر اخلاقی و عرفانی توفیق یابیم .

با آنچه دراین بخش معرفی کردیم ،این قسمت را نیز به پایان می بریم ، و همانگونه که پیشتر یادآوری کرده ایم ،این گونه نوشته ها در فرهنگ اسلامی افزون تراز آن است که دراین مختصر به نقد و تحلیل گذاشته شود. عالمان بیدار و سنگربانان هوشیار معارف الاهی که مسئولیت تهذیب نفوس و بیدارسازی امت را بدوش داشتند،از دیرگاه دراین زمینه ها قلم زده اند. و آثار بزرگی پدید آورده اند و آنچه اینک شایسته توصیه و تاکید و تنبه است ، خواندن ،اندیشیدن و عمل کردن به این آثاراست . واینک در ختام این بخش توصیه حضرت امام را دراین زمینه می آوریم (ختامه مسک ):

[ ای عزیز، شیطان تو را وسوسه نکند و به آنچه داری قانع ننماید قدری حرکت کن واز صورت بی مغز و قشر بی لب تجاوز و ذمائم اخلاق خود را و حالات نفسانیه خویش را تحت مطالعه و مداقه قرار بده و با کلمات ائمه هدی علیهم السلام و کلمات بزرگان علماءانس بگیر که آن برکاتی است . فرضا که از عرفا کسی را به بزرگی نمی شناسی از علمای بزرگ معرفت واخلاق ، آنها را که پیش همه علما مسلمند پیروی کن مثل جناب عارف بالله و مجاهد فی سبیل الله مولانا سیدبن طاوس رضی الله عنه . و مثل مولانا عارف بالله و سالک الی الله شیخ جلیل بهائی قدس سره و شیخ ارباب معرفت مولانا محمدتقی مجلسی رضوان الله علیه و شیخ محدثین فرزند بزرگواراو مولانا مجلسی ره . کتاب شرح فقیه مولانا مجلسی اول که یکی از کتابهای نفیس جلیل القدراست و فارسی است مطالعه نما واگر نفهمیدی ازاهلش سوال کن که در آن کنزهایی است از معرفت . و همین طور کتب عزیزه شیخان جلیلان نراقیان . واز علمای معاصر کتب شیخ جلیل القدر عارف بالله حاجی میرزا جواد تبریزی قدس سره را مطالعه نما شاید انشاءالله ازاین تابی و تعسف خارج شوی و چون نویسنده خالی از همه مقامات معرفت وانسانیت عمر را به بطالت نگذرانی . که خدای نخواسته اگر بااین حال ازاین عالم منتقل شوی ، دنبال آن حسرت ها و پشیمانی هایی است جبران ناپذیر و ظلمتها و کدورتهایی است بی منتها. بارخدایا ما راازاین خواب گران برانگیز وازاین خودخواهی و خودبینی که منشاء همه مفاسداست نجات ده و به صراط مستقیم انسانیت هدایت فرماانک ولی الهدایه والتوفیق] . 16

 

4. کتابهای تلفیقی :

 

مقصوداز کتابهای تلفیقی ، نوشته هائی است که میان روشهای گوناگون روایی ، فلسفی و عرفانی ، تلفیق کرده واز ویژگیهای آنه، بهره مند شده است .این تلفیق ، گاهی میان شیوه روایی - فلسفی انجام گرفته است و گاهی ، میان روایی - عرفانی و گاهی هم میان هر سه . چنانکه در بررسی و پرداخت مسائل اخلاقی هم ، تسلیم روایات گشته و گوش به آهنگ آنه، سپرده است و هم برادراکات عقلی و شیوه فلسفی تکیه کرده است . یااضافه بر بهره مندی از نقل روایات و تعبد به آنه،از ریاضت ، تمرین ، تصفیه دل و مجاهده با نفس هم سخن گفته و آن شیوه را نیز توصیه کرده است . بدون شک ،این گونه نگارش ،ازامتیاز خاصی برخوردار بوده و نسبت به نوشته هائی که بر شمردیم ، برتری دارد. زیرا بسیاری از ویژگیهای آنها را دارا بوده و به مرحله کاملتری ، گام نهاده است .

نمونه این گونه کتابها ر، در قرن پنجم به بعد، بیشتر می بینیم که همراه با ترقی و تکامل پژوهشهای اسلامی ، نوشته های اخلاق نیز پیشرفت کرده و شیوه نوینی را جسته است . تا آن زمان ، روشهای : روایی ، فلسفی و یا عرفانی بیشتر به چشم می خوردند،اما از آن به بعد، شیوه های تلفیقی نیز طرح گردیدند و رواج یافتند و در این میان ، کتابهای ذیل نام بردنی است :

1 -احیاء علوم الدین ابوحامد محمدغزالی ، 505450 ه.ق .این کتاب ، میان نقل روایات و بکارگیری فراوان آنها در بحثهای گوناگون اخلاقی ، با دیدگاههای عرفانی و مجاهده با نفس ، تلفیق کرده است . یعنی ، هم از تعبد و تسلیم در برابر روایات و دستورگیری از آنه، بهره مند شده و هم به تصفیه روح ، ریاضت و تمرینهای نفسانی ، پرداخته است . بیش از نه قرن ،از نگارش آن سپری شده است ، و همواره تااین روزگار، دهها نوشته و کتاب را در رد یا تایید خود، باعث گشته است . آن را به چندین زبان برگردانده اند، که نخستین برگردان به فارسی ، در سال 620 ه.ق ، در دهلی ، به دست[ مویدالدفین محمد خوارزمی] انجام گرفت . وی درباره :این کتاب چنین می نویسد

[و تصنیفی که اعلام حقیقت و معالم طریقت را جامع است ، و براهین عقلی و دلایل نقلی را شامل ، واعلی مطالب عارفان واقصی مقاصد طالبان در آن مذکور، و غایات علما و نهایت اوهام حکما در آن مسطور،احیاء علوم دین است] 18 .

این کتاب که به انگیزه زنده کردن اهداف دانشهای دین و نشان دادن راه صواب اخروی به نگارش در آمده است در چهار[ ربع] و هر ربع به ده[ کتاب] تقسیم شده است . نخستین ربع آن ، در باب عبادات است که با کتاب[ علم] آغاز می شود. و سپس ربع عادات در پی می آید، و پس از آن دو ربع مهلکات و منجیات - که جنبه اخلاقی بیشتری دارند - مطرح می شود. نویسنده درباره نیمه دوم کتاب - که مقصود ما نیز دراین نوشته همین قسمت است - می نویسد:

[و در ربع[ مهلکات] ، همه خوی های نکوهیده - که قرآن کریم به ازالت آن وارداست واز آن تزکیت نفس و تطهیر دل فرموده است ، و حد و حقیقت هر خویی ، پس سبب و علت که از آن متولد شده ، پس آفات که بر آن مرتب گردد، پس علامات که آن را بدن توان شناخت ،پس طریق معالجت که بدان ،از آن خلاص توان یافت - مقرون به شواهد[ آیات و آثار] در گردانم و در ربع[ منجیات] ، جمله خوی های ستوده و خصلت های پسندیده که مقربان و صدیقان را باشد، و بنده ، بدان در حضرت باری - سبحانه و تعالی - درجه قرب یا بد و حد و حقیقت هر یک از آن و سببی که جالب آن باشد و ثمره ای که از آن حاصل آید و علامتی که بدان دانسته شود و فضیلتی که در وی بدان رغبت بود موکد به شواهد شرع و عقل ایراد کنم] . 19

این کتاب ، بخاطر عبارات کوتاه و جذاب ، تمثیل و تشبیهات رس، باب بندی و بکارگیری فراوان آیات و روایات ، تحلیلهای همه جانبه ، توجه به اصول و سرچشمه های مسائل اخلاقی و غیره ، همواره واز دیرباز با نام و آوازه فراوانی همراه بوده است .

لازم به یادآوری است که این کتاب با همه شگفتی که دارد،اما بخاطر پرداختن به افکار صوفیانه ، داستانهای شگفت انگیز و پرسش ز، مطالب مخالف با ظاهر فقه و غیره ، داشتن برخی تعصبات ، نقل روایات ضعیف ، گرایش به انزوا و زهد صوفیانه ، همواره واکنشهای گوناگون - در رد و یا دفاع - را پدید آورده است . 20 بااین همه ، روشن است که هیچ پژوهنده مسائل اخلاقی ، بی نیازازاین اثر نبوده و کساتیهای آن ،از ارج و منزلت کتاب نمی کاهد.

2-[محجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء]، ملا محسن فیض کاشانی 21

چنانکه پیشتریاد کردیم پس ازانتشار[ احیاءالعلوم] در حوزه فرهنگ اسلامی سرو صدای زیاد، در چگونگی آن بوجود آمد،این بحثها و نزاعها سالهای درازی ادامه داشت ، تنی چند بشدت با آن مخالفت کرده و گروهی نیز در بست به تایید آن می پرداختند بالاخره در قرن یازده هجری فیلسوف و محدث بزرگوار مرحوم فیض ، قدم پیش نهاد و در پیرایش و زدودن زیادیهای آن کوشید و کاستیهای آن را جبران کرد. کتاب محجه البیضاء، ثمره آن تلاش و پیرایش شده احیاءالعلوم است . مرحوم فیض ، تحقیقی فرابنیادی را پیرامون احیاء پی نهاد و با تلاش و کوشش عظیمی که بکاربست بخش عظیمی ازایرادهای وارده به کتاب را بر طرف ساخت ، و کوششهای غزالی راارج نهاده ،ابعاد مفید و سودمند آن را ضمن ستایش و تجلیل از آن محفوظ نگاهداشت و در چرائی این تلاش عظیم خود چنین نگاشت:

[کتاب احیاءالعلوم] نگارش ابوحامد محمد بن محمد غزالی طوسی - قدس الله سره - بااین که دراقالیم اسلامی شهرتی چنان آفتاب نیمروز یافته است . و دانشهای مهم و سودمندی را در رسیدن به درجات گرانبهای اخروی در بر گرفته واز بیانی نیکو و تحریری دلپذیر و چینشی ارزشمند برخورداراست . بااین همه ، وی بدانجهت که این اثر ر، به هنگام سنی بودنش نگاشته ،از رکن عظیم و والای ایمان - یعنی شناخت ائمه معصومین [ ع] - سخنی به میان نیاورده و بسیاری از مطالب خویش را بویژه در بخش عبادات ، براسناد نااستوار و بدعتهای ناروا بنیان نهاده و روایات فراوانی از راویان دروغ پرداز وافتراء آفرین ، که هیچگونه اعتمادی به نقلشان نیست ، آورده در حالیکه در همین موضوعات ، روایات صحیح همسان با عقل و دین ازاهل بیت عصمت و طهارت ، به نیکوترین بیان واستوارترین طریق آمده است .افزون براینه، حکایات شگفت انگیز و قصه های دوراز ذهن از صوفیان ، به مناسبتهای مختلف نقل کرده که نه سود شایسته ای دارد و نه عاقلان ،این گونه داستانها را می پذیرند. بدینسان ، من به پیراستن لغزشها و ناروائیهای آن همت گماشتم ، تا پایه های مطالب آن را براصولی استوار بنیان نهم وابوابی چنداز گفتار و حکمتهای امامان[ ع] و شیعیان بر آن بیفزایم . فصلهای طولانی آن را با درچینی و پیرایش افزونیهای ناهنجار کوتاه سازم ، تا میل و کشش خوانندگان افزونی یابد و جستجوگران حقایق را به ستوه نیاورد. و تا آنجا که ممکن بوده است ، در ترتیب فصول و عبارات وی تصرفی نکردم ، چرا که ترتیب کتاب در نهایت استواری و نیکوئی است .

[ باری کتابی که بدینسان برای همگان ضروری است ، باید خاص و عام از آن بهره مند شوند و بویژه دراین زمان که نادانی همه گیر شده و گمراهی گسترش یافته است].

مرحوم فیض با تلاش عظیمی که بکار بسته وافزایش و کاستیها که در این کتاب بوجود آورده ،از یکسو، به کار سترگ غزالی ارج نهاده واز سوی دیگر، خدمتی بس گران ارج به امت اسلامی کرده است.[ محجه البیضاء]... بحق دائره المعارفی است بزرگ ، سرشاراز آیات قرآن و روایات واندیشه های گوناگون عالمان ، عابدان ، سالکان و محققان اسلامی که همگان را سودمند تواند بود. و بااینهمه مرحوم فیض ، بااین اثر، مبلغ ارجگذاری به اندیشه عالمان و بزرگان است و نیزاحساس مسئولیت کردن در مقابل لغزشها و کاستیهای آثار بزرگان و بزرگواران ، و در عین احترام وارج گذاردن به تلاش گذشتگان عاقلانه و عالمانه برخورد کردن و جنجال آفرینی را به یکسو نهادن و بهره جستن و بهره رساندن ، واین درس بزرگی است به طالب علمان و جستجوگران حقایق اسلامی در حوزه ها که [ره چنین روند که این بزرگان رفتند .

3-جامع السعادات ، مولی محمدمهدی نراقی . 24 این کتاب گر چه بنیادی فلسفی دارد و بر شیوه فیلسوفان پرداخته شده است اما آکنده است از آیات و روایات و گفتار عارفانه و بدینسان تلفیقی است ازاین همه . مولف بزرگوار، خود در چگونگی مطالب آن چنین نوشته است :

[من دراین کتاب ، گزیده ای از آنچه در شریعت حقه آمده است ، گرد آوردم و زبده ای از آنچه اهل عرفان و حکمت دراین باره پرداخته اند، به آن افزودم ، به گونه ای که دیده پژوهشگران را روشن سازد و دلهای جویندگان را به سرور و نشاط آورد] 25 .

در جلد نخستین ، بیشتر به سوی نظریه حکما روی آورده و طرح حد وسط میان افراط و تفریط و پدیدآوردن تعادل بین قوای سه گانه (شهویه ، عاقله و غضبیه ) در سراسر کتاب ، مراعات گشته است .

بر شماری فضایل و رذایل اخلاقی ، قرار دادن برخی را در پرتو بعضی دیگر،اشاره به قوه برانگیزنده آنها و راه پیش گیری هر یک ، نظم شایان توجهی است که با مهارت نویسنده و برگرفته از شیوه اخلاق فلسفی ، در تمامی کتاب به چشم می خورد.ایشان در زمینه این تربیت می نویسند:

[ از روش کسانی که رذایل را یک سره پیش از فضایل مورد بحث قرار داده اند، پیروی نمی کنم . بلکه نخست فضایلی را متعلق به قوه عاقله است یاد می کنم ، سپس آنچه را که وابسته به نیروی شهوت است ، بحث خواهم کرد، و شناخت اضداد، مبادی واجناس آنها را مناسبتراست . واین مطلب از مهمترین امور برای خواستار و پژوهنده دانش اخلاقی است] . 26

مرحوم نراقی ، در روزگار درگیری واوج افکار صوفیانه واخباری گری ،اثری پدید آورد که بر شناخت درست و شایسته معارف اسلامی تکیه داشت . وی می کوشید که حقایق جاری گشته دراصطلاحات واندیشه های گوناگون را به هم نزدیک گرداند و حقیقت را روشن سازد، تاافکارانحرافی ، میدانی برای خودنمایی نیابند.خود، به گونه ای گذر، دراین زمینه ، می نویسد:

[شکی نیست که تزکیه و پیرایش جان ، بستگی به شناخت صفات تباه کننده و نجات بخشنده و سببها و راههای معالجه آنه، دارد،این شناخت حکمت حقیقی است که خداوند،اهل آن را ستوده و همه ناگزیر باید آن را دریابند.این دانش ، باعث حیات شایسته و سعادت پیوسته است . که رها کننده آن ، بر پرتگاه تباهی جای گرفته و در آتش شهوات می سوزد] 27 .

این انگیزه والا و آگاهانه ، که با صرف نیت و نفس پاک نویسنده همراه گشته ، رمز جاودانگی و تاثیر گذاری شگرف این کتاب شده است . اینها که شمردیم ، نمونه ای از کتابهای تلفیقی اخلاقی بود، و نوشته های دیگر نیز دراین مقوله قرار می گیرد، که بخاطر همانندی با کتابهای یاد شده ، به ذکر نام برخی از آنها بسنده می شود.

1.کیمیای سعادت ،ابوحامد غزالی .

2.معراج السعاده ، ملااحمد نراقی .

3.رسائل اخوان الصفا: که میان ذوق واستدلال ، علم و حال ، عقل و دل ، تلفیق نموده و رسائل خود رااز کلمات کوتاه ، داستانهای جذاب ، تعبیرهای مجازی و شاعرانه ، کنایه های ادیبانه ،انباشته کرده اند.

4.تفصیل النشاتین: راغب اصفهانی .

5. الذریعه الی مکارم الشریعه ، راغب اصفهانی .

6.آداب النفس ، سیدمحمد غیائی .

7. الطریق الی الله ، شیخ حسین بحرانی .

در پایان ، با بررسی و نگاه گذرائی که به برخی منابع اخلاق داشتیم ، چنین نتیجه می گیریم که : هر یک از منابع اخلاقی ، دارای امتیازات و نکات برجسته ای هستند،امابخاطر تنوع و تفاوت در شیوه ه، سزاواراست که محققان دانش اخلاق و دست اندرکاران آموزشهای اخلاقی ، به یک یا چند منبع بسنده نکرده و خود را قانع نسازند. بلکه با بهره مندی از تمامی منابع ، به ابتکارات و پژوهشهای تازه ، دست یازند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان