بیانات رهبر معظم انقلاب در حرم رضوی در آغاز سال ۹۱

الحمدللّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی ءاله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیّةاللّه فی الأرضین

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الحمدللّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی ءاله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیّةاللّه فی الأرضین.
 
خداوند متعال را از اعماق دل سپاسگزارم که به ما فرصت و توفیق داد تا یک بار دیگر و یک سال دیگر در جوار بارگاه آسمانی حضرت اباالحسن علیّ بن موسی الرّضا (سلام اللّه علیه) با شما مردم عزیز، جوانان عزیز، چه مردم عزیز مشهد و مجاوران، چه زائران محترم، برادران و خواهران دیدار کنیم و روز آغازین سال را متبرک شویم به نشستن در زیر سایه ی حریم این بزرگوار و مرقد مبارک ایشان.
 
عید نوروز و حلول سال جدید را تبریک عرض می کنم و امیدوارم این سالی که در آن وارد شدیم، برای همه ی ملت ایران سال شادی، گشایش، دلخوشی، نشاط و فعالیت و توفیق در راه کسب معارف حقه و تقوای الهی بوده باشد.
 
در این دیدار، چند مطلب را با شما برادران و خواهران در میان می گذارم. مطلب اول، نگاه کوتاهی است به آنچه که در سال گذشته بر ما و ملت ما و کشور ما و در رابطه ی با ما در جهان و در منطقه گذشت. علت اینکه به مسائل سال 90 و عمدتاً به موفقیت های ملت ایران در این سال می پردازم، رجزخوانی های دشمنان و بدخواهان ما در مقابل ملت عزیز ماست. سران استکبار، تکیه دهندگان بر مسندهای زر و زور و همچنین خرده ریزهای اینها در منطقه ی خود ما، با همه ی توان - توان مالی شان، توان تبلیغاتی شان، توان سیاسی شان - سعی می کنند ملت ایران را مرعوب کنند، ملت ایران را مأیوس کنند. هر کسی تبلیغات سیاسی بدخواهان ملت ایران را دنبال کرده باشد، این را درمی یابد که تلاش های عملی، تلاش های اقتصادی، تلاش های سیاسی، تهدیدهای امنیتی و نظامی، همه برای این است که این موجود فعال، زنده، پرنشاط و پرهمتِ توانا، یعنی ملت ایران را که در وسط میدان با شجاعتِ تمام ایستاده است و در حال حرکت به جلو است، از پیشروی باز بدارند، او را ناامید کنند، او را از حضور در این عرصه بترسانند. در حقیقت در مقابل شعار «ما می توانیم» که امام بزرگوار این شعار را به ما تعلیم داد، انقلاب به ما جرأت داد که بگوییم «می توانیم»، می خواهند به ملت ایران بقبولانند که شما نمی توانید؛ با همه ی توان در پی این هستند که این هدف را دنبال کنند. سال 90 اوج فعالیت های آنها بود. و من می خواهم بر روی این نکته تکیه کنم که علی رغم آنها، به کوری چشم آنها، ملت ایران در سال 90 با حرکات خود، با پیشرفت خود، با تصمیم گیری های خود، به همه ی دنیا، از جمله به دشمنان، باز هم به طور مکرر فهماند که «ما می توانیم».
 
اگر بر روی نقاط مثبت و نقاط قوّت تکیه می کنم، برای این است که ثابت شود ملت ایران این توانایی ها را به کار برد و علی رغم میل بدخواهان که می خواستند ثابت کنند ملت ایران نمی تواند، ملت ایران ثابت کرد که می تواند. از نقاط ضعف بی اطلاع نیستیم، نقاط ضعف هم داریم؛ اما در جمع بندی نهایی، نقاط قوّت بسیار بیشتر از نقاط ضعف است.
 
سال 90 را «سال جهاد اقتصادی» اعلام کردیم؛ لذا من از مسائل اقتصادی آغاز می کنم. تحرک اقتصادی مسئولین کشور با همراهی مثال زدنی و تحسین برانگیز مردم در طول سال 90 قابل ذکر است. از جمله ی آنچه که می توان در این زمینه مطرح کرد، همین مسئله ی هدفمندی یارانه هاست. همه ی کارشناسان اقتصادی، چه در دولت های قبلی، چه در دولت کنونی متفق القولند که هدفمندی یارانه ها برای کشور یک نیاز و یک ضرورت است؛ همه این را اعتراف کرده اند. با وجود اینکه این معنا مورد اتفاق همه بوده است، اما این اقدام لازم به خاطر دشواری هایش، به خاطر پیچیدگی هایش، بر زمین مانده بود. دولت و مجلس در سال 90، در شرایط تحریم، در شرایطی که دشواری و پیچیدگی این کار بیشتر از همیشه است، همت کردند، اقدام کردند و مراحل مهمی از این کار را پیش بردند. کار تمام نشده است؛ اما آنچه که تاکنون مسئولان کشور - چه در دولت، چه در مجلس شورای اسلامی - اقدام کرده اند و پشتیبانی و همدلی و همراهی ملت، آنها را قرین موفقیت کرده، بسیار مهم و قابل توجه است.
 
هدف های عمده ی این قانون، چند مطلب بسیار اساسی است که من اشاره می کنم. آحاد مردم عزیز ما اینها را شنیده اند، لیکن باید تأمل و تعمق کنند. این کار، کار بزرگی است؛ کار مهمی است. یکی از هدف های این قانون عبارت است از توزیع عادلانه ی یارانه هایی که نظام و دولت به مردم می دهد. من قبلاً در یک صحبتی شرح دادم که یارانه ها همیشه به صورت نامتعادل و غیر عادلانه در بین قشرهای مختلف مردم تقسیم می شده است؛ طبیعت کار یارانه ی عمومی همین است. با هدفمندی یارانه ها، در واقع یک تعادلی، یک اجرای عدالتی در تقسیم و توزیع یارانه ها وجود پیدا کرده است. و من خبرهای موثقی از سراسر کشور دارم که حاکی از آن است که این کار در بهبود زندگی طبقات ضعیف نقش مؤثر داشته است. این یکی از هدف هاست، که مهم ترین هدف و مقصد از این قانون هم همین است.
 
یک هدف دیگر، اصلاح ساختار تولید و اصلاح ساختار اقتصاد کشور است. چرخه ی تولید در کشور، چرخه ی معیوبی بوده است. آنچه را که ما در مجموعه ی تولیدی کشور به دست می آوردیم، با مصرف بیشتر، هزینه ی بیشتر و دستاورد و بازدهِ کمتر بوده است. طبق تشخیص کارشناسان اقتصادی - که همه بر آن اتفاق نظر دارند - هدفمندی یارانه ها می تواند این را اصلاح کند؛ حالت پرمصرف و کم بازده را از تولید کشور بستاند و مصرف و بازده را در تولید متعادل کند.
 
یک هدف دیگر، مدیریت مصرف حامل های انرژی است. ما چون یک کشور نفت خیز بودیم، از اول عادت کردیم بنزین را، گاز را، گازوئیل را، نفت سفید را بدون ملاحظه مصرف کنیم. مصرف ما از مصرف بسیاری از کشورها - شاید به یک معنا از همه ی کشورها - بیشتر و بی رویّه تر بوده است. این هدفمندی یارانه ها، کشور را به صرفه جویی در مصرف حامل های انرژی می کشاند. آمارهایی که منتشر شده است و آمارهای مورد قبول است، به ما نشان می دهد که تا همین امروز اگر قانون هدفمندی یارانه ها اجرا نمی شد، مصرف بنزین در کشور تقریباً دو برابر مصرفی بود که امروز انجام می گیرد. وقتی که تولید داخلی بنزین به قدر مصرف نیست، ما مجبوریم چه کار کنیم؟ باید بنزین را وارد کنیم؛ یعنی دست ملت ایران زیر کارد بدخواهان و دشمنان باشد. با این کار، صرفه جویی شد. امروز مصرف بنزین در کشور، تقریباً به قدر تولید داخلی است؛ احتیاج به واردات بنزین نداریم؛ این برای کشور یک امتیاز بزرگ است. این کار در سال 90 انجام شد؛ در همان وقتی که دشمنان ما، ما را تحریم کردند؛ برای اینکه ملت را به زانو دربیاورند؛ اما جوانان ملت همت کردند، با این کارها توانستند نقشه و توطئه ی دشمن را خنثی کنند.
 
یک عرصه ی مهم اقتصادی دیگر که در سال 90 با همت این ملت انجام گرفته است، عرصه ی علم و فناوری است. علم و فناوری یکی از پایه های اقتدار اقتصادی یک ملت است. یک ملت با داشتن دانش پیشرفته، فناوری پیشرفته، هم به ثروت می رسد، هم به استغنای سیاسی می رسد، هم آبرومند می شود، هم دستش قوی می شود. به خاطر کلیدی بودن مسئله ی پیشرفت علم و فناوری، من نسبت به این مسئله حساسم. از راه های مختلف، کانال های مختلف، گزارش های متفاوتی را تقریباً به طور مستمر دریافت می کنم و می توانم به شما قاطعانه عرض کنم که سطح پیشرفت های کشور بسیار بیشتر از آن چیزی است که تاکنون به اطلاع مردم رسیده است.
 
بر اساس گزارش مراکز علمی معتبر دنیا - این گزارش مربوط به مراکز علمی خود ما نیست - سریع ترین رشد علمی جهان، امروز در ایران دارد انجام می گیرد. در سال 90 که تقریباً برابر بود با سال 2011 میلادی، گزارش مراکز علمی معتبر این است که در سال 2011 - که سه ماه پیش این سال تمام شد - ملت ایران نسبت به سال قبل، یعنی سال 2010 میلادی، رشد علمی و پیشرفت علمی اش بیست درصد افزایش داشته است. معنای اینها چیست؟ در شرایطی که دشمنان ملت ایران بر روی سقوط ملت ایران شرطبندی می کردند و می گفتند ما تحریم های فلج کننده را برای ملت ایران در نظر گرفتیم، ملت ایران اینجوری عمل کرده است.
 
گزارش می دهند - این هم باز گزارش مراکز علمی معتبر دنیاست - که در منطقه، ایران در رتبه ی اول سطح علمی، و در کل جهان در رتبه ی هفدهم است. این گزارش کسانی است که اگر بتوانند گزارش خلاف علیه ما بدهند، امتناع نمی کنند؛ این را اینجور اعتراف می کنند. سال 90 ما در زیست فناوری پیشرفت کردیم، در نانوفناوری پیشرفت کردیم، در هوافضا پیشرفت کردیم - که ماهواره ی نوید پرتاب شد - در صنعت هسته ای پیشرفت کردیم، که غنی سازی بیست درصد محصول سال 90 است. این غنی سازی بیست درصد، همان چیزی است که در سال 89 آمریکایی ها و دیگران برای تولید آن شرط گذاشتند. ما می باید برای مرکز اتمیِ آزمایشگاهی تهران که مال رادیوداروهاست، اورانیوم غنی شده ی بیست درصد تهیه می کردیم؛ چون سوخت بیست درصدمان تمام شده بود. آنها برای این کار شرط گذاشتند و گفتند باید اورانیومی را که تولید کرده اید، خارج بفرستید؛ اما ما قبول نکردیم. آمریکایی ها دولت برزیل و دولت ترکیه را واسطه کردند که با ما صحبت کنند، میانه را بگیرند؛ چیزی مورد توافق به وجود بیاید. ما قبول کردیم. مسئولین ترکیه، مسئولین برزیل به اینجا آمدند و با رئیس جمهور ما نشستند بحث کردند، صحبت کردند و یک نوشته ای را امضاء کردند. بعد که این توافقنامه امضاء شد، آمریکایی ها زدند زیر قولشان! آنها نمی خواستند این قرارداد امضاء بشود؛ می خواستند امتیاز زیادی بگیرند، زورگویی کنند، باج بگیرند. به خاطر بدقولی ای که آمریکایی ها کردند، دولت برزیل و دولت ترکیه پیش ما شرمنده شدند. ماجرای این بیست درصد این است.
 
با وجود این همه مشکلات، این همه مانع تراشی ها، جوانان ما گفتند خودمان درست می کنیم. در سال 90 اورانیوم غنی شده ی بیست درصد را اینها برای سایت هسته ای تهران تولید کردند و آن را به دنیا اعلام کردند؛ دشمنان ما ماندند متحیر! با اینکه می دانند مرکز هسته ای تهران مخصوص رادیوداروهاست - یعنی برای نیاز بیمارستان ها و آزمایشگاه های ما در سرتاسر کشور است و هزاران بیمار به این رادیوداروها احتیاج دارند - درعین حال نمی دادند، نمی فروختند، شرط می گذاشتند، باجگیری می کردند. جوانان ما خودشان آن را تهیه کردند. کار پیچیده ای هم بود، کار سختی هم بود، اما از عهده برآمدند و انواع و اقسام رادیوداروها الان در همین مرکز تهران با سوخت داخلی تولید می شود. این مال سال 90 است.
 
در سال 90، در همین صنعت هسته ای، تولید صفحه ی سوخت را در کشور انجام دادند؛ که اگر من بخواهم آن را هم شرح بدهم، طولانی می شود. اجمالاً، آن وقتی که صحبت تبادل اورانیوم تولید داخل بود، می گفتند اورانیوم سه و نیم درصد را به روسیه بدهید، روسیه 20 درصد کند؛ او بدهد به فرانسه، فرانسه صفحه ی سوخت درست کند، بدهد به شما؛ یعنی هفت خان رستم! دانشمندان ما، جوانان ما گفتند ما خودمان این صفحه ی سوخت را درست می کنیم؛ همت کردند، درست کردند، گزارش دادند، نشان دادند. این مال سال 90 است.
 
افزایش شش برابری داروهای نوترکیب، افزایش صادرات کالا و خدمات دانش بنیان؛ اینها همه مربوط به سال 90 است. اینها بخشی از دستاوردهای «سال جهاد اقتصادی» است. اینها پیشرفت علمی است، پیشرفت فناوری است، نشان دهنده ی اقتدار علمی کشور است، اما دارای تأثیر مستقیم اقتصادی برای کشور است. جهاد اقتصادی یعنی این.
 
من در پایان سال 90 - در همین هفته ی گذشته - بازدیدی داشتم از پژوهشگاه صنعت نفت. انسان در آنجا چیزهایی را مشاهده می کند که نظائر آن را در بعضی از بازدیدهای دیگر، در پژوهشگاه های گوناگون علمی کشور می بیند و به این نتیجه می رسد که اینها استثناء نیست؛ قاعده است. این پدیده های مهم که یک روزی ملت ما در خواب هم این پیشرفت ها را نمیدید، تحقق پیدا کرده و به شکل قاعده درآمده است.
 
من چند تا از این خصوصیات و پدیده هایی را که در آنجا مشاهده کردم، به شما عرض می کنم. در درجه ی اول، روحیه و فکر جهادیِ حاکم بر مجموعه بود. آن مجموعه ی دانشمندان با روحیه ی جهادی کار می کردند؛ مثل اینکه دارند جهاد می کنند، مثل اینکه در جبهه ی جهاد فی سبیل اللّه اند. فرق می کند اینکه کسی برای پول، برای مقام، برای شهرت یا فقط برای خود علم کار کند؛ یا نه، به عنوان جهاد فی سبیل اللّه کار کند، در راه خدا تلاش کند. این روحیه، حاکم بر این مجموعه و مجموعه های علمی ماست؛ این خیلی ارزش دارد.
 
خصوصیت دوم این بود که من دیدم این دانشمندان ما این تحریم هایی را که بر ملت ما تحمیل کرده اند، فرصت می دانند. در خلال این بازدید مفصلِ طولانی ای که داشتیم، چند نفر به من گفتند الحمدللَّه که ما را تحریم کردند! ما به خودمان آمدیم، به خودمان پرداختیم، از درون جوشیدیم. این روحیه ی احساس فرصت بودن تحریم دشمنان، خیلی باارزش است. لذا ساخت داخلی را جدی گرفتند، به جوان ها میدان دادند، به ابتکارات و خلاقیت ها میدان دادند و همین طور مرتب کار دارد پیش می رود؛ مثل چشمه ی جوشانی دارد کار می جوشد.
 
خصوصیت سومی که من در اینها دیدم، اعتماد به نفس بالاست. بعضی از بخش های صنعت نفت هست که صرفاً در انحصار سه چهار تا کشور در دنیاست؛ اجازه نمی دهند کس دیگری در حریم این صنایع و فناوری ها وارد شود. کشور ما هم در طول این سال های طولانی، در زمینه ی اینگونه کارهای پیچیده و مهم، همیشه از آنها خواسته، از آنها گرفته، به آنها پول پرداخته. من دیدم اینها همت گماشته اند و می گویند ما می توانیم، خودمان می کنیم، خودمان می سازیم. این اعتماد به نفس برای یک ملت، برای دانشمندان یک ملت، برای جوانان یک ملت، خیلی باارزش است.
 
خصوصیت دیگر، جوانگرایی است. کار دست جوان هاست، سررشته ی امور دست جوان هاست. جوان مرکز نوآوری است، مرکز خلاقیت و ابتکار است.
 
خصوصیت دیگر، ارتباط صنعت با دانشگاه است؛ که این از آرزوهای دیرینه ی بنده است. همیشه به مسئولان گوناگونِ بخش های مرتبط دولت های گذشته سفارش می کردم که سعی کنید بین صنعت و دانشگاه ارتباط برقرار کنید. خوشبختانه در اینجا دیدم که این ارتباط برقرار شده است. البته این باید عمومیت پیدا کند و همه ی صنایع ما با دانشگاه ها مرتبط شوند، به دانشگاه ها متصل شوند؛ هم دانش ما رشد می کند، هم صنعت ما رشد می کند. این خصوصیات را من در آنجا دیدم، اما اینها مخصوص این مرکز علمی و فناوری نفت نیست؛ این را در بازدیدهای دیگر هم مشاهده کردم. این نشان دهنده ی این است که در کشور قاعده بر این جاری است؛ حرکت، چنین حرکتی است.
 
این، بخش اقتصادی در سال 90 بود؛ سالی که از اول تا آخر آن، عربده ی دشمنان و بدخواهان ملت ایران بلند بود؛ گاهی تهدید کردند، گاهی فشار سیاسی آوردند، گاهی تحریم کردند. عوامل دولت آمریکا امروز در سراسر دنیا دارند تلاش می کنند برای اینکه بتوانند تحریم ها را عملی کنند، به خیال اینکه به ملت ایران ضربه بزنند و بین ملت ایران و نظام اسلامی جدایی ایجاد کنند.
 
در سال 90 دستاوردهای بزرگ دیگری هم بوده است؛ از جمله دیپلماسی فعال سال 90 در مسائل منطقه. برگزاری اجلاس بیداری اسلامی، اجلاس فلسطین، اجلاس خلع سلاح، اجلاس جهان بدون تروریسم، اجلاس جوانان بیداری اسلامی، فعالیت هایی بود که در تهران انجام گرفت؛ نظام جمهوری اسلامی شد مرکز توجه دنیای اسلام که امروز بیدار شده است.
 
در زمینه ی خدمات اقتصادی، ده ها هزار خانه و مسکن ساخته شد و در اختیار مردم قرار گرفت. این آمارها، آمارهای بزرگی است؛ آمارهای مهمی است. مسکن روستایی ساخته شد، جاده ها ساخته شد، بزرگراه ها و آزادراه ها ساخته شد. اینها طلیعه ی دهه ی پیشرفت و عدالت است. ما گفتیم این دهه، «دهه ی پیشرفت و عدالت» خواهد بود؛ این طلیعه اش است. ما سه سال از این دهه را گذراندیم. در مقابل با این دشمنان، در مقابل با این بدخواهان عنود و خبیث، این ملت فعال و پرنشاط توانسته است این پیشرفت ها را به وجود بیاورد.
 
یک قلم بزرگ از حرکت های تحسین برانگیز ملت ایران در سال 90، همین انتخابات دوازدهم اسفند بود. البته همین جا بگویم انتخابات هنوز تمام نشده است؛ در مرحله ی دوم انتخابات هم مردم ما بایستی ان شاءاللّه همین شکوه و زیبایی را نشان بدهند. این انتخابات خیلی اهمیت داشت. من به شما عرض کنم، قبلاً هم گفتم؛ حدود شش ماه اینها همه ی تلاش خودشان را گذاشتند تا مردم را نسبت به انتخابات دلسرد کنند. گاهی گفتند در انتخابات تقلب می شود؛ گاهی گفتند مردم اگر به انتخابات نیایند، دشمنیِ دشمن کم می شود؛ انواع و اقسام تبلیغات را کردند برای جدا کردن مردم از مراکز رأی و صندوق های رأی. گاهی با ترور دانشمندان ما - که در ظرف کمتر از شش ماه، سه ترور را انجام دادند - قصد داشتند مردم را بترسانند، مردم را دلسرد و ناامید کنند. در یک چنین فضایی، این انتخابات انجام گرفت؛ اما با یک چنین مشارکتی! این مشارکتِ بالاتر از 64 درصد، خیلی رقم مهمی است. من به شما عرض بکنم؛ از متوسط انتخابات های مجالس دنیا، این رقم بالاتر است. در آمریکا متوسط رقم مشارکت در انتخابات کنگره، 35 درصد است. در ده سال گذشته مشارکت مردم آمریکا در انتخابات کنگره شان و مجلس ملی و مجلس سناشان به 40 درصد نرسیده. خب، این را مقایسه کنید با ملت ایران - این نشاط را، این حضور را، این اظهار وجود را - آنگاه اهمیت مطلب معلوم می شود. اینها می خواستند با این فشارها، با این جوّ روانی، با این تهدیدها، با این ترورها، روز دوازده اسفند را روز سرخوردگی ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی قرار بدهند؛ اما به عکس خواسته ی آنها، به کوری چشم آنها، این روز شد روز سربلندی نظام اسلامی و ملت ایران. این انتخابات مثل یک رسانه ی صادق و پرقدرت عمل کرد. خبرهای ایران را تحریف می کنند، حوادث دروغین را از داخل ایران مخابره می کنند، خبرهای راست را مکتوم نگه می دارند، اما این انتخابات را نمی توانند انکار کنند؛ واقع شده است، جلوی چشم همه است. این انتخابات به مثابه ی یک رسانه ی بزرگ و قدرتمند توانست ملت ایران و نظام اسلامی را به دنیا نشان بدهد.
 
خب، این رویدادهای سال 90 بود؛ سالی که اینقدر دشمنان سرمایه گذاری کردند تا در این سال به ملت ایران و نظام اسلامی ضربه وارد کنند. اینها بخشی از دستاوردهای سال 90 است.  چرا این دشمنی ها را می کنند؟ من این نکته را عرض بکنم؛ بهانه ی دشمنی در اوقات مختلف متفاوت است. از وقتی مسئله ی هسته ای مطرح شده است، بهانه ی دشمنی ها مسئله ی هسته ای است. البته می دانند و اعتراف هم می کنند که ایران دنبال سلاح هسته ای نیست. واقع قضیه هم همین است. ما به دلائل خودمان، به هیچ وجه دنبال سلاح هسته ای نیستیم؛ نه تولید کردیم و نه تولید خواهیم کرد؛ این را می دانند، اما یک بهانه است. یک روز این مسئله بهانه است، یک روز حقوق بشر بهانه است، یک روز فلان مسئله ی داخلی بهانه است؛ اما همه ی اینها بهانه است. مسئله ی اصلی چیست؟ مسئله ی اصلی، حراست مقتدرانه ی نظام اسلامی از ثروت عظیم نفت و گاز در این کشور است. امروز و فردا - مثل دیروز - اقتدار اقتصادی و سیاسی و به تبع آن، اقتدار علمی و نظامی، متوقف است به انرژی، به نفت. تا ده ها سال دیگر، دنیا محتاج نفت و گاز است؛ این یک مطلبِ مسلّم است. استکبار و قدرت های استکباری می دانند که رگ حیاتشان به نفت و گاز وابسته است. آن روز که نتوانند این نفت ارزان را به دست بیاورند، آن روز که مجبور باشند برای تهیه ی نفت و گاز امتیاز بدهند و از زورگویی دست بردارند، آن روز برای آنها مصیبت بار است.
 
از طرف دیگر، کشورهای غربی از لحاظ منابع نفتی دچار مشکل شده اند و روزبه روز مشکل آنها بیشتر خواهد شد. منابع نفتی کشورهای اروپایی و به طور کلی کشورهای غربی، بعضی چهار سال دیگر تمام خواهد شد، بعضی شش سال دیگر تمام خواهد شد، بعضی نُه سال دیگر تمام خواهد شد؛ لذا مجبورند از منابعِ غیر خودشان استفاده کنند. کشور آمریکا که امروز حدود سی و چند میلیارد بشکه نفت ذخیره دارد، طبق محاسباتی که کارشناسان کشورمان کرده اند - که آمارشان متکی به آمار خود آمریکایی هاست - نفتش تا سال 2021، یعنی تا نُه سال دیگر تمام خواهد شد. نفت دنیا که امروز بیش از پنجاه درصدش از خلیج فارس خارج می شود، آن روز متکی خواهد شد به سه منبع عمده ی نفتی در منطقه ی ما و در خلیج فارس؛ که البته یکی از آن سه منبع، ایران است، که من حالا عرض خواهم کرد. در بین همه ی کشورهای دنیا - این دیگر مربوط به خلیج فارس نیست - آن کشوری که موجودی نفت و گازش بر روی هم از همه بیشتر است، کشور جمهوری اسلامی ایران است. بعضی از کشورها گازشان بیشتر از ماست، بعضی نفتشان بیشتر از ماست. ما در منابع گاز، کشور دوم در دنیا هستیم - اول روسیه است، بعد ما - در منابع نفت، ما کشور چهارم هستیم؛ سه تا کشور قبل از ما منابع نفت دارند که بیشتر از ما هستند؛ لیکن اگر نفت و گاز را بر روی هم حساب کنیم، جمهوری اسلامی، کشور عزیز شما، منابعش - بر طبق آنچه که تا امروز اکتشاف شده است - از همه ی کشورهای دنیا بیشتر است؛ این خیلی چیز جذابی است برای مصرف کنندگان نفت در دنیا، برای دستگاه های استکبار که رگ حیاتشان به حامل های انرژی، به نفت و گاز وابسته است. بنابراین ایران کشوری با یک چنین ثروتی است. آنها تا چهار سال دیگر، تا ده سال دیگر، تا پانزده سال دیگر نفتشان تمام می شود؛ اما جمهوری اسلامی - بر طبق منابعی که تا امروز اکتشاف شده است - تا هشتاد سال دیگر نفت و گاز دارد؛ این خیلی جذاب است. کشوری در اوج قله ی دارایی نفت و گاز؛ خب، قدرت های استکباری چه می خواهند؟ می خواهند این کشور در اختیار دولتی باشد، در اختیار نظامی باشد که مثل موم در دست آنها باشد؛ مثل بعضی از کشورهای منطقه. این کشورها نفت دارند، زیاد هم دارند، اما مثل موم در دست آمریکایی هایند: اینقدر تولید کنید، چَشم؛ اینقدر قیمت بگذارید، چَشم؛ به اینجا بفروشید، به اینجا نفروشید، چَشم. اگر در کشور ثروتمند ایران که قله ی ثروت نفت و گاز متعلق به اوست، نظامی بر سر کار باشد که غیرتمندانه از این ثروت ملی حراست کند، اجازه ی چپاول ندهد، اجازه ی تطاول ندهد، تسلیم سیاست های دشمنان نباشد، خب، با این نظام دشمنی خواهند کرد. بنابراین دشمنی با ایران اسلامی به این خاطر است.
 
آنهایی که خیال می کنند اگر ما در قضیه ی انرژی هسته ای عقب نشینی کردیم، دشمنی آمریکا تمام می شود، از این حقیقت غافلند. مشکل آنها مسئله ی هسته ای نیست. کشورهایی هستند که سلاح هسته ای دارند، در منطقه ی ما هم هستند، آنها ککشان هم نمیگزد! مسئله، مسئله ی سلاح هسته ای یا صنعت هسته ای نیست، مسئله ی حقوق بشر نیست؛ مسئله ی جمهوری اسلامی است که مثل شیر در مقابل اینها ایستاده است. اگر جمهوری اسلامی هم در مقابل اینها مثل بعضی از رژیم های منطقه، حاضر بود به ملت خودش خیانت کند، در مقابل اینها تسلیم بشود، با او کاری نداشتند. مسئله ی اینها زیاده خواهی های استکباری است؛ این علت دشمنی با ملت ایران است.
 
البته آمریکایی ها اشتباه می کنند. اینکه فکر کنند با ستیزه گری، با دشمنی، با تهدید می توانند جمهوری اسلامی را به عقب نشینی وادار کنند، یا بتوانند جمهوری اسلامی را از میان بردارند، یک خطای بزرگ و فاحشی است؛ چوب این خطا را هم می خورند. آنها می توانند با ملت ایران محترمانه رفتار کنند، می توانند به حق خودشان قانع باشند، می توانند فاجعه ای را که در انتظارشان هست، ببینند و بشناسند. کشورهای غربی نمیگذارند مردمشان از فاجعه ی آینده ی نفت مطلع شوند. آنها نمی خواهند ملت هاشان بفهمند که در قضیه ی نفت و حامل های انرژی چه چیزی در انتظار آنهاست؛ این را نمی خواهند به ملت هاشان بگویند. اینها خیال می کنند با ستیزه گری با ملت ایران می شود کار را پیش برد، اما نمی توانند.
 
این را هم من به شما عرض بکنم برادران و خواهران عزیز! ملت عزیز ایران! آمریکا با همه ی قدرت نمایی هایش، با همه ی هیاهوها و جنجال هایش، امروز در موضع ضعف و موضع متزلزلی است. من نمی خواهم به خبرهای پشت پرده یا به چیزهای ظاهری تمسک کنم؛ حساب من، یک حساب دو دو تا چهارتاست. ببینید، رئیس جمهور کنونی آمریکا با شعار «تغییر» سر کار آمد. تغییر یعنی چه؟ یعنی وضعیتی داریم که بسیار بد است، من می خواهم آن وضعیت را تغییر بدهم. او با این شعار آمد توی میدان، مردم هم به خاطر شعار تغییر، به او رأی دادند؛ والّا مردمِ نژادپرست حاضر نبودند به یک فردی که از نژاد سیاه است، رأی بدهند؛ اما رأی دادند، به امید تغییر. خب، اینکه شعار «تغییر» اینقدر در مردم اثر می گذارد، نشان دهنده ی وضع بد فعلی است. یعنی وضعی که در هنگام نامزد ریاست جمهوری شدن این آقا بر آمریکا حاکم بوده است، به اعتراف مردم آمریکا، وضع بدی بوده است و او قول داد که تغییر پیدا بشود. پس بدی مسلّم شد. ما نمی خواهیم این را بگوییم؛ خود مردم آمریکا اعتراف کردند که وضعشان بد است. خب، حالا این آقا آمد سر کار؛ آیا تغییر ایجاد کرد؟ توانست تغییر بدهد؟ توانست آن وضع بد را عوض کند؟ امروز آمریکا پانزده هزار میلیارد دلار گرفتاری و بدهکاری دارد. این بدهکاری ها از تولید ناخالص ملی شان یا بیشتر است یا برابر تولید ناخالص ملی این کشور است؛ این برای یک کشور، بدبختی و گرفتاری است. آن هم که وضع سیاسی شان است: مجبور شدند بدون دستاورد از عراق بیرون بیایند. در افغانستان روزبه روز وضعشان بدتر می شود. در پاکستان که یکی از کشورهای همراه با آنها بود، روزبه روز بدنام تر می شوند. در کشورهای اسلامی، در مصر، در شمال آفریقا، در تونس، آمریکایی ها از آن هیمنه کاملاً ساقط شده اند. علاوه ی بر همه ی اینها، جنبش تسخیر وال استریت در خود شهرهای آمریکا به راه افتاده است. این وضعیت، وضعیت خوبی است؟ این حسابِ دو دو تا چهارتاست؛ این حسابِ پیچیده ای نیست. تغییر را مردم آمریکا قبول کردند؛ یعنی وضعیت کنونی بد است؛ آن وضعیت بد هم تا حالا تغییر پیدا نکرده است. بنابراین آمریکا گرفتار است.
 
ممکن است آمریکا خطرهایی برای کشورهای دیگر ایجاد کند؛ ممکن است دیوانگی کنند. البته من همین جا بگویم؛ ما سلاح اتمی نداریم، سلاح اتمی هم نخواهیم ساخت، اما در مقابل تهاجم دشمنان - چه آمریکا و چه رژیم صهیونیستی - برای دفاع از خودمان، در همان سطحی که دشمن حمله کند، به آنها حمله خواهیم کرد.
 
قرآن کریم به ما نوید داده است: «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا یجدون ولیّا و لا نصیرا. سنّة اللّه الّتی قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا».(1) هیچ جا در قرآن نیامده است که اگر شما شروع به جنگ کردید، حمله کردید، حتماً پیروز خواهید شد؛ ممکن است پیروز بشوید، ممکن است شکست بخورید - همچنان که در جنگ های صدر اسلام، آنجایی که مسلمانان حمله کردند، گاهی شکست خوردند، گاهی هم پیروز شدند - اما وعده داده است که اگر دشمن ابتدا به حمله کرد، آن دشمن قطعاً شکست خواهد خورد. نباید بگویید این مخصوص صدر اسلام است؛ نه، «سنّة اللّه الّتی قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا»؛ این قانونِ الهی است. ملت ایران عازم است، بانشاط است، در فکر تهاجم و تجاوز نیست؛ اما به هستی خود، به ثروت خود، به هویت خود، به اسلام خود، به جمهوری اسلامیِ خود با تمام وجود دلبسته و علاقه مند است.
 
شعار امسال را قرار دادیم «تولید ملی»؛ دنباله اش توضیح داده شده: «حمایت از کار و سرمایه ی ایرانی». یعنی شما وقتی کالای داخلی را مصرف می کنید، به کارگر ایرانی دارید کمک می کنید، اشتغال ایجاد می کنید، به سرمایه ی ایرانی هم دارید کمک می کنید، رشد و نمو ایجاد می کنید. این فرهنگ غلطی است - که متأسفانه در بخش هایی از ما حاکم است - که مصنوعات خارجی را مصرف کنیم؛ این به ضرر دنیای ماست، به ضرر پیشرفت ماست، به ضرر آینده ی ماست. همه مسئولیت دارند؛ دولت هم مسئولیت دارد، باید از تولید ملی حمایت کند، تولید ملی را تقویت کند.
 
خوشبختانه «صندوق توسعه ی اقتصادی» در سیاستها تصویب شد؛ مجلس شورای اسلامی آن را قانون کرد. امروز یک ذخیره ی باارزشی در اختیار مسئولان هست؛ می توانند این را در اختیار تولید ملی بگذارند. باید کار را تسهیل کنند؛ مجلس هم باید همکاری کند، دولت هم بایستی همت کند؛ بتوانند به تولید ملی رونق بدهند. مردم هم - چه آن که دارای سرمایه است، چه آن که دارای قدرت کار است - بایستی با ایجاد اتقان، همکاری کنند. محصول داخلی را باید مرغوب، باکیفیت و بادوام تولید کنیم. تا آنجایی که بتوانیم، باید قیمت تمام شده را ارزان تمام کنیم. این کار، همکاری همه را می طلبد. بخش های گوناگون دولتی باید در این زمینه همکاری کنند - چه بخش های پولی و مالی، چه بخش های دیگر اقتصادی - مجلس هم باید همکاری کند، تا بتوانند این قضیه را در کشور ما تحقق ببخشند.
 
عمده، مردمند. شما باید کالای ایرانی بخواهید. این افتخار نیست؛ این تفاخر غلطی است که ما مارک های خارجی را در پوشاکمان، در وسائل منزلمان، در مبلمانمان، در امور روزمره مان، در خوراکی هامان ترجیح بدهیم به مارک های داخلی؛ در حالی که تولید داخلی در خیلی از موارد بسیار بهتر است. من شنیدم پوشاک داخلی را که در بعضی از شهرستان ها تولید می شود، می برند مارک خارجی می زنند، برمی گردانند! اگر همین جا بفروشند، ممکن است خریدار ایرانی رغبت نکند؛ اما چون مارک فرانسوی دارد، خریدار ایرانی همان لباس را، همان کت و شلوار را، همان دوخت را انتخاب می کند؛ این غلط است. تولید داخلی مهم است. ببینید کارگر ایرانی چه تولید کرده است، سرمایه دار ایرانی چه سرمایه گذاری کرده است. در زمینه ی مصرف، عمده ی کار دست مردم است؛ که این بخشی از اصلاح الگوی مصرف است که من دو سال قبل اینجا به ملت ایران عرض کردم، و بخشی از جهاد اقتصادی است که سال گذشته عرض کردم. تولید ملی مهم است؛ این را باید هدف قرار بدهند.
 
من یک توصیه هم در زمینه ی سیاسی بکنم. عزیزان من! برادران! خواهران! در سرتاسر کشور، امروز ما احتیاج داریم به اتحاد و یکپارچگی. بهانه های اختلاف زیاد است. گاهی در یک قضیه ای سلیقه ی یک نفر، دو نفر با هم یکسان نیست؛ این نباید بهانه ی اختلاف بشود. گاهی در کسی یک گرایشی هست، در دیگری نیست؛ این نباید مایه ی اختلاف بشود. آراء، نظرات، همه محترمند. اختلاف در درون، منازعه ی در درون، موجب فشل می شود. قرآن به ما تعلیم می دهد: «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم».(2) اگر منازعه کنیم، سر مسائل گوناگون - مسائل سیاسی، مسائل اقتصادی، مسائل شخصیتی - دست به یقه شویم، دشمن ما جری می شود. یک مقدار از جرأتی که دشمن در سال های گذشته پیدا کرد، به خاطر اختلافات بود. امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) به ما درس می دهد؛ می فرماید: «لیس من طلب الحقّ فاخطأه کمن طلب الباطل فأصابه». مخالفین دو جورند. یک مخالفی است که دنبال حق است، او هم دنبال جمهوری اسلامی است، او هم دنبال انقلاب است، او هم دنبال دین و خداست، منتها راه را اشتباه کرده؛ با این نباید دشمنی کرد؛ این فرق دارد با کسی که در جهت غیر نظام اسلامی، با هدف معاندانه ی علیه نظام اسلامی حرکت می کند. دل ها را به هم نرم کنید، برخوردها را نسبت به یکدیگر مهربانانه تر کنید.
 
این رسانه های الکترونیکی و اینترنتی متأسفانه موجب شده است که افراد بی محابا علیه یکدیگر حرف بزنند، بد بگویند. باید از طرف مسئولین کشور برای این هم یک جوری تدبیر بشود. ولی عمده این است که خود ما مردم، خودمان را مقید کنیم به اخلاق اسلامی؛ خودمان را مقید کنیم به قانون. حالا این حرف من بهانه ای نشود برای اینکه یک عده ای بروند جوان های انقلابی را به عنوان جوان های تند، مورد ملامت و شماتت قرار بدهند؛ نه، من همه ی جوان های غیور کشور را، جوان های مؤمنِ انقلابی کشور را فرزندان خودم می دانم و پشت سر آنها قرار می گیرم؛ من از جوانان انقلابی و مؤمن و غیور حمایت می کنم؛ منتها همه را توصیه می کنم به این که در رفتار خود، با اخلاق اسلامی رفتار کنند؛ قانون را مراعات کنند. همه باید قانون را مراعات کنند. تجسم انقلاب در قانون جمهوری اسلامی است. مسئولان کشور هم همین جور. هم دولت حریم مجلس را حفظ کند، هم مجلس حریم دولت و رئیس جمهور را حفظ کند؛ با هم باشند، در کنار هم باشند. این معنایش این نیست که همه یک جور فکر کنند؛ معنایش این است که اگر دو جور فکر می کنند، دست به گریبان نشوند. هر گونه مخالفت ما با یکدیگر، هر گونه دعوا و نزاع ما با یکدیگر، دشمنان را امیدوار می کند، خوشحال می کند.
 
امیدوارم سال 1391 که امروز شروع شد، جزو سال های پرنشاط و پر کار و همراه با موفقیت و خوشبختی برای ملت ایران باشد.
 
پروردگارا! به محمد و آل محمد، جوانان عزیز ما، ملت عزیز ما را در صراط مستقیم ثابت قدم بدار. پروردگارا! دشمنان این ملت را منکوب و مقهور بفرما. پروردگارا! این ملت عزیز و مجاهد و مقاوم را به آرزوهای بزرگش برسان. قلب مقدس ولی عصر را از ما راضی و خشنود کن؛ ما را مشمول دعای آن بزرگوار قرار بده.
 
   والسّلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته
 
پی نوشت:
1) فتح: 22 و 23
2) انفال: 46

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر