نام گذاری های سالانهٔ رهبری در عرصهٔ ملی به مثابه یک فناوری اجتماعی کارآمد و ابزار هدایت و راهبری، نعمتی است که ایرانیان در سال های اخیر، برای دستیابی به وحدت گفتمانی و توحّد آرمانی در سپهر عمومی جامعه از آن برخوردار بوده اند. البته استفاده از این فناوری اجتماعی نیز مانند هر فناوری دیگری نیاز به شناخت و ممارست دارد.
شاید نخستین نکته در بهره مندی از این نام گذاری ها این باشد که شعار و نام هر سال -در مقام تمثیل- مانند فایل هایی فشرده -اصطلاحاً زیپ شده- است که مختصر و کوتاه و حداکثر در چند کلمه، حاوی مطالب متعددی از این قرار است: برآیند ملی تحلیل های آسیب شناسانه از شرایط کشور، مطالعات آینده شناسانه از جریان ها و وضعیت های داخلی و خارجی، توجه به وضعیت داخلی کشور و تبعات و نتایج به دست آمده از برنامه ها و سیاست های قبلی، عنایت به موقعیت بین المللی و جهانی نظام و عصاره ای از برنامهٔ عمل آتی آحاد مردم و مسئولان.
به دلیل همین ایجاز، نام گذاری سال های اخیر باید در مقام فهم و عمل و به نحوی مطلوب و توسط افرادی مطمئن و آشنا به کلام و اندیشهٔ رهبری، با روش شناسی متقن، برای همهٔ سطوح و اصناف مردم، نخبگان، تصمیم سازان، سیاست گذاران و مسئولان، بسط داده شود؛ مسأله ای که چه بسا در مورد نام های سال های گذشته فارغ از اشکال و ایراد نبوده و لذا میزان بهره مندی ما از آن ها و نیز شکرگزاری از نعمت چنین رهبری داهی و واعی را کاسته است.
رمزگشایی از حماسه
امسال را سال «حماسه ی سیاسی و حماسه ی اقتصادی» خوانده اند. به دلایل فوق الذکر و به منظور فراهم آوردن زمینه و فضایی که بتوان از این عنوان در سطوح مختلف تصمیم سازی و سیاست گذاری و حتی عامهٔ مردم بهره برد، ابتدا باید بکوشیم که یک چهارچوب مفهومی از مقولهٔ «حماسه» را ارائه دهیم. سپس برخی دلالت های عملی و راهبردی نام امسال را برای حماسی شدن اذهان و رفتارهای ایرانیان -اعم از نخبگان و عموم مردم- استخراج کنیم. به نظر می رسد که این چهارچوب مفهومی کلیدی است که می تواند در رمزگشایی خواسته ها و مطالبات رهبر انقلاب اسلامی کمک کند.
«حماسه» در لغت به معنی دلاوری، دلیری، صلابت، سختی و نوعی غلیان هیجانی است که در قوای شهویه و غضبیهٔ انسان شکل می گیرد و تداعی گر شجاعت ها و قهرمانی های مطبوع یک فرد، قوم یا ملت است.
شکی نیست که فطرت کمال جو و تعالی طلب انسان نمی توانسته بدون حماسه باشد. در طول تاریخ و نزد هیچ قومی این چنین نبوده که در حیات جمعی خود فارغ از حماسه بوده باشند. لذا می بینیم که برساخت های مختلف انسانی یا ابعاد وجودی و ساحت های انسانی -اعم از شخصیت و رفتار و سبک های زندگی در طول تاریخ و حیات بشر- گاهی به صفت «حماسی» متّصف شده اند؛ هرچند که حماسه اصطلاحاً و به ویژه در لفظ غربی آن «Epic» اکثراً در ظرف وصفیِ منظوم و آهنگین ریخته شده و عمدتاً در اشعار و حکایات حماسی تجلی یافته است. هر ملتی فهرستی از انواع حماسه های معروف و اشعار ماندگار تاریخی خود را دارد.
نباید فراموش کنیم که مظروف ظرف واژگانی حماسه نیز -همانند اغلب واژگانِ دارای ظرفیت و گنجایشی که بتوانند عناصر و مؤلفه های فرهنگی و بینشی را در خود بگنجانند- برگرفته از مبادی فرهنگی پُرمغز و عمیق اسلامی، سیره و رفتار مؤسسان و مفسّران واقعی اندیشه و روح اسلامی و تاریخ مسلمانان و وقایعی که به ویژه بر شیعیان رفته، مظروف و محتوایی دیگر و متفاوت از نمونه های باستانی ایرانی یا رومی است. به طوری که در منظومهٔ معرفتی اسلامی، واژهٔ حماسه بار مفهومی و معنی اصطلاحی و منحصر به فردی یافته که امروزه حتی کلید رمزگشایی بسیاری از رویکردها، شخصیت ها، وقایع و سبک های اجتماعی و سیاسی اسلامی-شیعی محسوب می شود. تا جایی که مثلاً استاد شهید مرتضی مطهری واقعهٔ کربلا را جز به نام «حماسه ی حسینی» نمی نامد: «از نظر من کلید شخصیت حسین علیه السلام حماسه است، شور است، عظمت است، صلابت است، شدت است، ایستادگی است، حق پرستی است.» لذا به نظر می رسد که برآیند میراث اسلامی و مجاهدت ها و قهرمانی های بزرگ تاریخ اسلام، ما را به چهارچوب مفهومی زیر از واژهٔ حماسه رهنمون می سازد:
حماسه یعنی...
به تعبیر استاد شهید مطهری: «سخن حماسی یعنی سخنی که در آن بویی از غیرت و شجاعت و مردانگی باشد. بویی از ایستادگی و مقاومت باشد. [...] شعر یا نثر حماسی آن است که در روح انسانی جَولان و هیجانی در جهت سلحشوری و مقاومت و ایستادگی و دفاع از عقیده ایجاد کند.» به همین سیاق «یک شخصیت حماسی آن کسی است که در روحش این موج وجود دارد. یک روحیه ی متموّجی از عظمت، غیرت، حمیّت، شجاعت، حس دفاع از حقوق و حس عدالت خواهی دارد».
از عبارات فوق می توان دریافت که «سبک زندگی حماسی»، «انسان حماسی»، «ملت حماسی» و «روحیه و رفتارهای حماسی» که در پی خلق واقعه ای حماسی باشند، برنامه ها و الگوهای اقتصادی و سیاسی حماسی و هر آن چه که از رفتارها و ساحت های انسانی تصور کنیم، همه و همه با شبکهٔ مفهومی فوق، رنگ و بوی حماسی می گیرند، به نحوی که فقدان هریک از مؤلفه های مزبور، حماسه را خالی از محتوای فرهنگی اسلام و تاریخیِ مسلمانان خواهد ساخت و آن را به پوسته ای تهی از روح و کارکردهای لازم تبدیل خواهد کرد؛ هرچند که کارکردهای اولیه و قشریِ حماسه همچون هیجان و شور را داشته باشد.
حماسهٔ واقعی ریشه در فطرت انسانی دارد و لذا از عقلانیت و شعور دور نیست. حماسه در فرهنگ اسلامی، در غلیان بی هدف و بدون جهت هیجانات و جولان سطحی روح خلاصه نمی شود، بلکه با حق طلبی و حقیقت جویی، عدالت خواهی، مردانگی و مانند آن، جهتی انسانی، الهی و عقلانی می یابد. حماسه هرچند از دل می جوشد، اما با عقل هدایت و با ایمان پشتیبانی می شود.
انسان حماسی عزیز است؛ ذلیل نمی شود و منظلم نیست. حماسه همان مجاهدت همراه با عزت است؛ همچنان که «عنصر دوم [حرکت حضرت ابی عبداللَّه علیه السلام] حماسه است. یعنی این مجاهدتی که باید انجام بگیرد، باید با عزت اسلامی انجام بگیرد، چون «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ». مسلمان در راهِ همین حرکت و این مجاهدت هم باید از عزت خود و اسلام حفاظت کند. در اوج مظلومیت، چهره را که نگاه می کنی، یک چهرهٔ حماسی و عزتمند است. اگر به مبارزات سیاسی و نظامی تاریخ معاصر خودمان نگاه کنید، حتی آن هایی که تفنگ گرفته اند و به جنگ رویاروی جسمی اقدام کرده اند، می بینید که گاهی خودشان را ذلیل کرده اند! در منطق عاشورا اما این مسأله وجود ندارد. حتی آن جا که حسین بن علی علیه السلام یک شب را مهلت می گیرد، عزتمندانه مهلت می گیرد. آن جایی هم که می گوید «هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنی» -استنصار می کند- از موضع عزت و اقتدار است. آن جایی که در بین راه مدینه تا کوفه با آدم های گوناگون برخورد می کند و با آن ها حرف می زند و از بعضی از آن ها یاری می گیرد، از موضع ضعف و ناتوانی نیست. این هم یک عنصر برجسته ی دیگر است. این عنصر در همه ی مجاهداتی که رهروان عاشورایی در برنامه ی خود می گنجانند، باید دیده شود. همه ی اقدام های مجاهدت آمیز -چه سیاسی، چه تبلیغی، چه آن جایی که جای فداکاری جانی است- باید از موضع عزت باشد».
الگوهایی برای سبک زندگی
انسان با حماسه است که آسیب ها و ضعف های گذشتهٔ خود را درمی یابد، خود را به قله ها و قوت قهرمانان خود وصل می کند و لذا همت ها و حمیت هایش مضاعف می شود. با دلاوری و سلحشوری است که ذلّت و انظلام نمی پذیرد، حقیر و زبون نمی شود، در برابر هجمه ها می ایستد و پشت موانع متوقف نمی ماند. حماسه نیرو و سوخت حرکت و پویایی انسان و منبع عظیم شخصیت و هویت او است. آدمی بدون حماسه شخصیت ندارد، اصالت نمی یابد و به زبونی در باتلاق شرایط پیرامونی درمی ماند.
حماسه هایی که بشر برای خود برگزیده، الگوهایی هستند برای یک سبک زندگی که انسان در برابر آن قرار گرفته و جمیع زوایای زندگی درونی و بیرونی خود را بر اساس آن می آراید. اوج حماسه برای ایرانیان مسلمان در کربلا تصویر شده است. «حادثه ی کربلا تراژدی نیست، بلکه حماسه است، افتخار و نورانیت است، تجلی حقیقت و انسانیت است، تجلی حق پرستی است. [...] عاشورا نمایشگاهی است از عظمت و عُلوّ بشریت، از رفعت بشریت. نمایشگاه معالی و مکارم انسانیت است. سراسر حماسه است. عظمت و شجاعت و حق خواهی و حق پرستی در آن موج می زند.» لذاست که ایرانی مسلمان در طول تاریخ، در همین چهارچوب، حماسه های دیگر خود را -اعم از منثور و منظوم یا حماسه های اجتماعی و سیاسی- در بستری از حق طلبی و حقیقت جویی و کمک به مظلوم و از بین بردن ظلم و تاریکی شناخته است.
انقلاب اسلامی ایران نیز از این مهم بیگانه و دور نبوده است؛ چه در تأسیس و چه در تداوم. آن چه نظام و مردم ایران را در کوران حوادث به ویژه در نیم قرن اخیر مصون ساخته و بر دشمن خود پیروز کرده، حماسه هایی بوده که داشته و آفریده است؛ حماسه هایی که در ادامهٔ مسیر شتابدار خود و مواجهه با هجمه های خصم آلود دشمن نیز به آن ها نیازمند است. به ویژه در عرصه هایی چون جهاد علمی، جهاد و مقاومت اقتصادی، جهاد فرهنگی و جهاد سیاسی که چه بسا جوشش روح و شور انقلابی در آن ها به آسانی جهاد نظامی نباشد. عنصر حماسه اگر برای دفاع مقدس لازم بود، برای دیگر جبهه های پیکار انقلاب اسلامی با دشمنان و شیاطین مستکبر و طاغوتی اش ضروری تر است.
معماری نوین اقتصاد کشور
نقشهٔ معماری نوین اقتصادی که رهبر معظم انقلاب در دههٔ گذشته برای ایران عزیز ترسیم نموده است، مجموعهٔ وسیعی از مؤلفه ها و واژگان تخصصی و راهبردی اقتصادی را در بر می گیرد. طرح مسألهٔ حماسهٔ اقتصادی از این جهت راهبردی و مهم است که به جمیع شعارها، پیام ها، راهبردها و سیاست های کلی اقتصادی قبلی ابلاغی از سوی رهبری، روح انقلابی و اسلامی دمید و ضامن حرکت، پویایی و شتاب آن ها شد. «حماسه ی اقتصادی» شعاری در عرض شعارهای دیگر اقتصادی کشور نیست. دقت در چهارچوب مفهومی حماسه نشان می دهد که جمیع شعارهای اقتصادی سال های گذشته در طول مفهوم حماسه قابل تعریف اند. حماسهٔ اقتصادی مقوله ای جدا از اقتصاد مستحکم و مقاومتی، مجاهدت اقتصادی و همت مضاعف، کار و تلاش خستگی ناپذیر، نوآوری و شکوفایی و اصلاح الگوهای مصرف و تولید و...نیست. تحقق حماسهٔ اقتصادی در گرو تحقق جمیع راه کارها و سیاست های خرد و کلانی است که در معماری نوین اقتصادی در سال های گذشته از سوی نخبگان کشور به دست رهبر انقلاب اسلامی ریل گذاری شده است. اما طرح این شعار به جمیع پروژه ها و پروسه های پیشینی که ایران اسلامی در پیش گرفته، چند نکته را نیز می افزاید:
مشق حماسه
الف) ایرانیان، با انقلابی که کردند، با دفاع مقدسی که پشت سر گذاردند، با ایستادگی که مقابل انواع هجمه های فرهنگی، امنیتی و اقتصادی داشته اند، ثابت کرده اند که شور و شعور حماسی لازم را در عرصه های مختلف داشته و دارند. اما برای دستیابی به قلهٔ رفیع موفقیت و تبدیل شدن به الگو و سرآمد ملت های آزادهٔ جهان، به روحیهٔ حماسی بیشتری به ویژه در عرصهٔ حیات اقتصادی نیاز دارند. کودک ایرانی، نوجوان ایرانی، جوان و زن و مرد ایرانی، باید حماسی درس بخوانند، حماسی زندگی کنند، حماسی تولید کنند و بیش از پیش روح خود را به حماسه های تاریخی، ملی و اسلامی گذشته و معاصر خود گره بزند. نگاهی به کالبد محتوایی و فضای حاکم بر نهادهایی همچون آموزش و پرورش، رسانهٔ ملی، سایر رسانه های مکتوب، تصویری و صوتی، فرهنگ عامه، حوزه ها و دانشگاه ها و...نشان می دهد که ما متناسب با سیر تکاملی انقلاب و افزایش مسأله ها و دشمنی های دشمنانش، روح حماسه را بر کالبد جمیع هویت های فردی، قومی، سازمانی، منطقه ای و ملی خود ندمیده ایم.
به راستی امروزه در ایران تا چه اندازه می توان سخنرانی حماسی شنید؟ چند کتاب داستان یا شعر حماسی را می توانیم برای کودکانمان متناسب با نیازهای قرن پانزدهمی خود و در مسیر پیشرفت کشورمان تهیه کنیم؟ چقدر سرود و فیلم حماسی از رسانهٔ ملی می شنویم و می بینیم؟ شخصیت دختر و پسر نوجوان و جوان ایرانی، دانشجو، زن خانه دار، مرد کارگر و کارمند ایرانی برای حیات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود کجا باید از حماسه پُر شود؟ آیا اهالی هنر و ادب و رسانه و منبر و کلاس، تمرین و مشقی برای حماسه سرایی و حماسه سازی دارند؟
رصد فضای حماسی کشور
ب) ایرانی مسلمان، ظرفیت های بالقوهٔ منابع حماسی و تاریخی، ملی و دینی خود را هنوز به قدر کفایت استحصال نکرده است؛ نه حماسه های زندگی معصومین علیهم السلام -به ویژه حماسهٔ کربلا- و نه حماسهٔ هشت سال دفاع مقدس و نه حماسهٔ سازندگی و مدیریت و جامعه سازی این سه دههٔ حماسی را. انقلابی که نه تنها توانست کشور را علی رغم همهٔ هجمه ها و دشمنی هایی که حتی درصدی از آن می توانست ریشهٔ ملتی را بخشکاند، سرپا نگهداشته است، بلکه رشد و پیشرفت در جمیع شئونات علمی، فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی را به ثبت رسانیده است. این مهم جز با حماسه هایی که در کارگاه ها، کارخانه ها، بیمارستان ها، ادارات، مدارس، خانه ها و بازارهای ایران اسلامی که به دست تک تک ایرانیان غیور در طی این سی سال رقم خورده، نبوده است.
حماسه هنوز به اندازهٔ کافی معرفی نشده و بازآفرینی هنری و ادبی و علمی دربارهٔ آن پدید نیامده است. ظرفیت های حماسی که در تک تک افراد تاریخ اسلام و معاصر ما وجود دارد، هنوز در زندگی ما ایرانیان کاملاً احیا و متبلور نشده است. متأسفانه اغلب حماسه های ناب و اصیل ایران، برای جوانان امروز ایران ناشناخته مانده و بدون پند و درس برای امروز، به گوشهٔ غفلت افتاده اند.
پروژه ها، مسأله ها و گردنه هایی که ایران اسلامی در تداوم موفقیت هایش با آن ها مواجه است، حماسه آفرینی می طلبد. لازم است قرارگاهی -همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی- نسبت به مسألهٔ دمیدن روح حماسه و خلق فرهنگ حماسه آفرینی، اقدامی راهبردی و حاکمیتی داشته باشد. رصد فضای حماسی کشور، ترسیم وضع موجود در قبال عناصر و مؤلفه های حماسی مطلوب ایرانی-اسلامی و تدوین سیاست ها و تنظیم مقررات حمایتی و تشویقی از بازآفرینی و احیای این مؤلفه ها و فراخوان عظیم همهٔ اهالی هنر و رسانه و نخبگان برای خلق و آفرینش آثار حماسی، از اقدامات لازم نهادهای فرهنگی کشور است.
حماسه و سبک زندگی
ج) حماسه برای ایران اسلامی، دل مشغولی روح و قلقلک هیجان و خلسهٔ شیرین در کنار امواج خواب آور آرزوها نیست. کارکرد حماسه برای ایرانیان مسلمان در دههٔ چهارم پیشرفتش، غیر از کارکرد حماسهٔ «ایلیاد و اودیسه» یا اسطوره خوانی پای کرسی گرم در شب های دراز زمستانی است. ما نیاز داریم که حماسه ها را در عرصه های مختلف زندگی -سیاسی، اقتصادی، فرهنگی- برای اصناف و طبقات مختلف مردمی به نحوی ملموس و کاربردی نسبت به زندگی روزانهٔ آن ها تعریف کنیم. حماسهٔ اقتصادی یا اجتماعی یک زن خانه دار، حماسهٔ اقتصادی یا علمی یک نوجوان دانش آموز، حماسهٔ یک خانواده، یک سازمان یا یک شهر، باید طوری تعریف شده باشد که تصویری ملموس و کاربردی از سبک زندگی شخص را در اختیارش قرار دهد. حماسه حرکتی جهش گونه است که همهٔ عرصه های به ظاهر غیر حماسی و روزمره را درمی نوردد. همان طور که رهبر انقلاب گفتند: «این می شود حماسه. آحاد مردم -چه در مصرفشان، چه در تولیدشان؛ بخش های مولد یک جور، بخش های مصرف کننده یک جور، بخش های خدمات یک جور- بدانند که برای پیشرفت کشور حرکتِ جهش گونه لازم است، خلق حماسه لازم است. آن وقت کشور پیش خواهد رفت، استقرار پیدا خواهد شد.»[1]
زندگی حماسی باید با شاخص هایی دقیق در زندگی ما ساری و جاری باشد. ایرانی امروز اگر با عدد و رقم آمار پیشرفت های اقتصادی اش را می شنید و خود را در مقایسه با تاریخی که بر ملل دیگر گذشته می دید، غرور و عزتی بیش از آن چه امروز داشت، به وی دست می داد و این گونه است که سیاه نمایی های داخلی و خارجی بی اثر می ماند.
همهٔ ملت های موفق و راقیه، چنین زمینه ای را ولو در چهارچوب های بومی خود داشته اند. به دانش آموزان کره ای دههٔ شصت آموخته بودند که همکلاسی هایشان را که شکلات خارجی یا نوشت افزار خارجی داشتند، خائن به میهن و پیشرفت کشورشان ببیند، زیرا کشورشان ارز خارجی محدود خود را فقط باید برای واردات فناوری های پیشرفته به کشورشان مصرف می کرد! امروزه اما فرزندان ایران زمین وقتی تمامی نوشت افزارشان خارجی است، آیا غیرت مندانه اعتراض می کنند؟! زنان خانه دار ایرانی آیا خرید کالای ایرانی ولو کم کیفیت و گران تر را مجاهدت می بینند یا اصلا حاضر به این مجاهدت هستند؟!...
ابزاری کارآمد
د) امروز ما نیازمند کارکردهایی هستیم که یا جز به حماسه نصیبمان نمی شود، یا این که حماسه ابزاری کارآمد در برخوداری از آن هاست. حماسه با چهارچوب مفهومی اسلامی -که از کتاب حماسهٔ حسینی شهید مطهری در نیم قرن پیش استخراج کردیم- باعث می شود که جهت و سمت و سوی فعالیت ها به سوی حق طلبی و نورانیت و عدالت خواهی و ایستادگی و مقاومت بماند. یادآوری مجد و عظمتی که داشته ایم و در سیر تاریخی آفرینش انسان خواهیم داشت، روح امید را در جان تک تک ما می دمد، شدت و صلابت، حمیت، همت، دلاوری و دلیری را برای فرزندان ایران اسلامی تضمین می کند و به این ها معنی می بخشد. این گونه است که اقتصادی مقاومتی در چهارچوب این انقلاب، معنایی جز مقاومت در اقتصادهای دیگر می یابد.
انسان حماسی امیدوار است؛ امیدی واقع بینانه و واقع گرایانه. «حماسه آفرینی این است: فضای بدبینی به وجود نیاید. فضای سوء ظن به وجود نیاید. فضای امید، فضای خوش بینی، فضای نگاه به چشم اندازها به وجود آید. چشم اندازهایی که قطعی است، یقینی است، حقیقی است، تلقینی نیست.»[2]
انسان حماسی در مقابل فشارها سر خم نمی کند، ذلت نمی پذیرد، با اتکال به خدا و همهٔ نیروهای الهی، خود را در صحنهٔ کارزار و زندگی تنها نمی بیند و به نتیجه بخشی تلاش های خالصانهٔ خود اطمینان دارد. اکسیر حماسه را اگر به وجود هر انسانی بزنند، چنان علوّ و تعالی به روح وی می دمد که دیگر به مراتب و منازل نازل اکتفا نمی کند و دست به ناحق و باطل نمی آلاید؛ «مَن هانَت عَلَیهِ نَفسُهُ فَلا تَأمَن شَرّهُ» و «ما زنا غیور قط» و...حماسه نیروی لایزال و مداوم حرکت به سوی بزرگی ها و بزرگواری هاست. حماسه -به معنی رایج جهانی آن- ممکن است گونه های نادر یا حتی مدافعان ویت کنگی و عملیات کنندگان انتحاری ژاپنی را نیز شامل شود، اما حماسهٔ شیعی با فلسفهٔ آفرینش و غایت الهی، با فلسفهٔ تاریخ و سیر تکاملی بشر، با انسان و کرامت وی، با دردها و آلام بشریت گذشته و نسل های آینده گره می خورد و مواردی همچون حسین علیه السلام و یاران او را می آفریند، چونان امام خمینی رضوان الله علیه و یاران او؛ از شهدای انقلاب و دفاع مقدس تا جانبازان و ایثارگران. حماسه به فرد و جامعه هویت می دهد، چراکه وی را به خیل بزرگان و بزرگواران تاریخش وصل می کند. حافظه های تاریخی را زنده نگه می دارد و پیوندی می شود با گذشته.
مهم ترین نیروی جهش
حماسه تأمین کننده و ضامن عنصر مردمی در نظام است. اقتصاد مقاومتی تنها با حماسه است که مردمی می شود و مردمی می ماند. حماسه جز با مردم و در مردم شکل نمی گیرد. «حماسه ی سیاسی و حماسه ی اقتصادی، هر دو مقوله از مقولاتی است که آحاد ملت در آن می توانند نقش ایفاء کنند، و تا آحاد ملت نقش ایفاء نکنند، حماسه به وجود نمی آید.»[3]
ملتی که اهداف بلند و والا دارد و می خواهد چشم به موفقیت ها و پیشرفت های بزرگ داشته باشد، بدون حماسه راه به جایی نمی برد. حماسه مهم ترین نیروی جهش و برداشتن گام های بزرگ به سوی مقاصد عالی و والاست. «کشور ما و ملت بزرگ ما با اهداف و آرمان هایی که دارد، به حماسه سازی در بخش های مختلف نیاز دارد. ما باید با جهش پیش برویم. برادران و خواهران عزیز! این ملت با همه ی استعدادی که دارد، در طول دوران طولانی اختناق -که بعد هم این اختناق همراه شد با دخالت بیگانگان و سلطه ی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بیگانگان- عقب ماند. از جاده ی علم عقب ماندیم. از سازندگی عقب ماندیم. از اقتصاد عقب ماندیم. دچار آفت های گوناگون فرهنگی و معرفتی شدیم. انقلاب این فرصت را در مقابل ملت ایران گذاشت که این عقب ماندگی را جبران کند، و می بینید که در طول سه دهه ی گذشته ی انقلاب، ملت ایران چه مهارتی از خود نشان داد، چه پیشرفتی کرد، چه استعدادی در وجود خود ارائه کرد به همه ی بینندگان در سرتاسر عالم.»[4]
پی نوشت:
[1] بیانات در دیدار کارگران و فعالان بخش تولید کشور (7/2/92
[2] بیانات در دیدار جمعی از مداحان 11/2/92
[3] بیانات در دیدار جمعی از فرهنگیان 18/2/92
[4] بیانات در دیدار جمعی از فرهنگیان 18/2/92