مسعود اقبالی در گفتگو با خبرنگار مهر در خصوص حذف تیم ملی امید کشورمان از مسابقات مقدماتی زیر 23 سال آسیا اظهار داشت: ریشه همه شکستهای تیم های ملی ما در سوء مدیریت است. اگر دیروز تیم ملی جوانان و امروز تیم ملی امید ما با یک نسخه مشابه ناکام می شود، مشخص میشود که این مشکل تیم و بازیکن و مربی نیست. بلکه مشکل از مدیریت کلان بر فوتبال ایران است. کمیته فنی باید برای انتخاب گزینه اصلح برای هدایت تیم ملی اقتدار داشته باشد نه این که بر اساس یکسری ملاحظات مربی انتخاب شود.
وی افزود: سالیان سال است که مدرس رسمی فوتبال هستم و به جز ایران در بسیاری از کشورهای دیگر هم مربی تربیت کردهام. پس عجیب نیست اگر بگویم بسیاری از مربیان ایران در یکی از مقاطع سر کلاس های من نشستهاند. امیر حسین پیروانی هم یکی از شاگردان من بود و برای همین از شکست او ناراحتم. یک معلم همیشه از موفقیت شاگردانش خرسند و از ناکامی آنها ناراحت میشود. شاید پذیرفتن مسئولیت تیم ملی امید اشتباهی بود که پیروانی با یک تصمیم احساسی آن را گرفت، اما اشتباه بزرگتر را آنهایی کردند که این بار بزرگ را پس از ناکامی وی با تیم ملی جوانان بر عهده او گذاشتند.
مدرس رسمی فیفا بیان داشت: این حکم نیست که اگر اسم تیم ملی جوانان یا امید است، حتما باید یک مربی جوان برای آن تیم گمارد. بلکه باید یک مربی که تخصص در کار کردن با جوانان دارد را روی نیمکت آن تیم نشاند و یا اگر ملاحظهای هست که باید یک مربی جوان و کم تجربه را به کار گرفت، لااقل در نقش مدیر فنی یا مشاور از یک مربی با تجربه استفاده شود که جلوی این ضرر و زیانها گرفته شود.
اقبالی گفت: متاسفانه انگار در فوتبال ایران یکسری افراد خاص حکومت میکنند که فقط از یک جا به جای دیگر منتقل میشوند و این در حالی است که هیچ کارنامه موفقی هم از خود به جای نمیگذارند. از یک سو فدراسیون هم یا پول ندارد یا نمیخواهد برای تیمهای پایه پول خرج کند و به سراغ گزینههای ارزان قیمت میرود که خب نتیجه هم همین میشود که نزدیک به نیم قرن است فوتبال ما رنگ المپیک را به خود ندیده است. فوتبال ما بله قربان گو و مدیر فرمایشی نمیخواهد. بلکه باید افرادی در آن صاحب قدرت باشند که اولا هم تخصص لازم و کافی را داشته باشند و هم قدرت تصمیم گیری داشته باشند و بتوانند تصمیمات خود را اجرایی کنند. ولی انگار این قبیل افراد در فوتبال ما جایی ندارند و از فوتبال ترد میشوند. برای این منظور میتوانم اسدی را مثال بزنم. دبیر کلی که همه پارامترهای لازم را داشت اما کی روش توانست او را از فدراسیون اخراج کند.
وی در ادامه افزود: اسم کیروش آمد. من هرگز منکر زحمات او در ایران و خدماتش به فوتبال ایران نمیشوم. اما در این فوتبال ما یک مربی ملی داریم مثل کیروش که آنقدر قدرت دارد که دبیر کل عوض میکند و الی آخر، یک مربی ملی هم داریم مثل پیروانی که حتی قدرت ندارد بازیکنان مورد نظرش را برای یک تورنمنت رسمی به تیم ملی اضافه کند و فدراسیون هم به جای آن که به موقع از این تیم و مربیاش حمایت کند، بسان نوش داروی بعد از مرگ سهراب، بعد از حذف از مسابقات میخواهد بازیکنان را محروم کند. من دوازده سال پیش مربی تیم ملی سوریه بودم و آن زمان میدیدم که در سوریه با بازیکنان متمرد اینچنین برخورد میکردند.
اقبالی در خاتمه گفت: ما عادت داریم بعد از ناکامی تیمهای مالی علل آن را واکاوی کنیم، صحبت کنیم و بحثهای کارشناسی کنیم و بعد از مدتی آن شکست به دست فراموشی سپرده میشود و آب هم از آب تکان نمیخورد و فوتبال ما با همان فرمان جلو می رود. الان هم همینطور است. چهار نفر مثل ما صحبت میکنند و بعد از چند روز همه چیز فراموش میشود. اگر در این سالهای اخیر صحبتهای کارشناسان تاثیر گذار بود که الان شرایط ما خیلی بهتر شده بود. از این به بعد هم همین است.