ماهان شبکه ایرانیان

ترفندهای نرم استکبار

اگر بتوان در کسی این احساس را برانگیخت که احساس کند از دیگران پست تر است، می توان بر او تسلط روانی پیدا کرد

اگر بتوان در کسی این احساس را برانگیخت که احساس کند از دیگران پست تر است، می توان بر او تسلط روانی پیدا کرد. در طول تاریخ مستکبران پیوسته بدین شیوه عمل کرده و بر مردم حاکم شده اند. فرعون از جمله مستکبرانی است که از این شیوه استفاده نمود. فرعون هنگامی که با دعوت موسی روبرو شد، برای خنثی کردن اثر دعوت او دست به تحقیر موسی زد. فرعونیان به موسی نسبت جنون دادند.

رهبر انقلاب معتقدند: «استکبار یک واژه ی قرآنی است که در قرآن درباره ی امثال فرعون و گروه های بدخواه و معارض حق و حقیقت به کار رفته است. استکبار در گذشته هم بوده است، تا امروز هم وجود دارد. استخوان بندی استکبار در همه ی دوره ها یکی است؛ البته شیوه ها و خصوصیات و روش ها در هر زمانی تفاوت می کند.» از دکتر اصغرآقا مهدوی، استادیار دانشکده ی الهیات، معارف اسلامی و ارشاد دانشگاه امام صادق علیه السلام در یادداشتی به بررسی معنا و اهداف استکبار و اصول حاکم بر رفتار او در مقابله با جریان حق پرداخت. ایشان در یادداشت حاضر به تبیین حربه ها و سیاست های جریان استکبار علیه جریان حق در منظر قرآن کریم می پردازد:

روش ها و تاکتیک های کاربرد قدرت نرم از ناحیه مستکبران

مستکبران در قرآن کریم در جریان پیشبرد اهداف استکباری از سیاست هایی در مقام ترفند برای اغفال هرچه بیشتر طرفداران جبهه ی استکباری و همچنین سست کردن بنیان های اعتقادی جبهه ی مستضعفین مدد می جویند:

الف. سیاست های تبلیغاتی

«وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِک»[1] که بعضی از مفسرین آن را به هرگونه تبلیغات گمراه کننده که در آن از وسایل صوتی و بصری استفاده می شود، جهت انحراف از راه حق تفسیر نموده اند.[2] تفسیر المیزان «استفزز» را به معنای «هل دادن به آرامی و به سرعت» می داند که در مقام کنایه، عاملان آن را -شیطان و پیروانش- همچون چوپان و رمه قلمداد کرده که عملاً با یک صدا به راه می افتند.[3]

ب. سیاست های اقتصادی

محاصره ی اقتصادی از شیوه های مؤثر و متداولی است که از زمان های قدیم برای مواجهه با دیگران کاربرد داشته است. برای سرکوب انقلاب های توحیدی، مستکبران در طول تاریخ از این روش کمک جسته اند. محاصره ی حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم و یارانشان در شعب ابی طالب و محاصره ی امام حسین علیه السلام و همرزمانشان در عدم دستیابی به آب، نمونه های تاریخی در این مورد هستند. قرآن درباره ی منافقان عهد حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: «آن ها کسانی هستند که به یکدیگر می گویند: به کسانی که نزد پیامبر خدایند انفاق مکنید تا پراکنده شوند. حال آن که گنجینه های آسمان ها و زمین از آن خداست ولی منافقان درنمی یابند.»[4]

ج. سیاست های سیاسی، فرهنگی و روانی

بر اساس آیه ی 64 ازسوره ی مبارکه ی اسراء استفاده از وعده های مغرورکننده و انواع فریب ها و نیرنگ ها، یکی دیگر از برنامه های شیطان است، آن ها روانشناسان ماهری را برای اغفال و فریب مردم ساده دل و حتی هوشیار تربیت کرده اند.[5] در این راستا، شیطان و به تبع آن مستکبران از حربه های مختلفی مدد می جوید:

یک. تهدید

وقتی فرد یا جماعتی از نظر روحی شکست خورد و در مقابل دشمن احساس ضعف نمود، تسلط بر او کار دشواری نخواهد بود، لذا در رقابت ها و مبارزات علیه یکدیگر، ابتدا سعی بر این است که طرف مقابل را با تهدیدها از میدان بیرون کنند و با ترس افکندن روحیه ی او را تضعیف نمایند و بعد در صورت مقاومت، مراحل بعدی عملیات را شروع نمایند. فرعون مستکبر، وقتی با ایمان ساحران روبرو می شود، دست به تهدید ایشان می زند: «]فرعون] گفت آیا پیش از آن که به شما اجازه دهم، به او ایمان آوردید؟ قطعاً او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است پس بی شک دست های شما و پاهایتان را یکی از راست و یکی از چپ قطع می کنم و شما را بر تنه های درخت خرما به دار می آویزم تا خوب بدانید عذاب کدام یک از ما سخت تر و پایدارتر است.»[6]

دو. تحقیر

اگر بتوان در کسی این احساس را برانگیخت که احساس کند از دیگران پست تر است، می توان بر او تسلط روانی پیدا کرد. در طول تاریخ مستکبران پیوسته بدین شیوه عمل کرده و بر مردم حاکم شده اند. فرعون از جمله مستکبرانی است که از این شیوه برای حاکم شدن بر اراده ی مردم استفاده نمود: «پس قوم خود را سبک مغز یافت [و آن ها را فریفت] و اطاعتش کردند چراکه آن ها مردمی منحرف بودند.»[7] فرعون هنگامی که با دعوت موسی علیه السلام روبرو می شود، برای خنثی کردن اثر دعوت او بر اطرافیانش دست به تحقیر موسی علیه السلام می زند. فرعونیان به موسی نسبت جنون دادند[8] .[9]

سه. تهمت زدن

از آن جایی که انسان ها فطرتاً کمال خواه و به دنبال حقایق هستند، در صورتی که چهره ی حق نمایان شود و آمادگی نفسانی وجود داشته باشد، حقیقت را درک نموده و آن را می پذیرند. مستکبران هر طایفه ای که پیامبران به سوی ایشان فرستاده می شدند، رسولان خدا را متهم به اموری می کردند تا دعوت راستین ایشان را دروغین نشان دهند و بدین وسیله مردم را علیه ایشان برانگیزانند. فرعون هنگامی که با دعوت موسی علیه السلام روبرو می شود، برای خنثی کردن اثر دعوت او بر اطرافیانش، در صدد توجیه معجزات موسی برآمد و به اطرافیان خود گفت: «واقعاً این ساحری بسیار داناست.»6 فرعون فکر می کرد چون در آن زمان سحر رایج بود، این اتهام بهتر از هر چیز دیگر مؤثر واقع خواهد شد.[10]

چهار. تطمیع

خداوند برای ادامه ی حیات انسان، خواسته هایی از قبیل میل به خانه و همسر و فرزند در او قرار داده است. تا زمانی که این امیال در خدمت انسان و تکامل معنوی او باشند، مفید و ضروری هستند؛ اما کسانی که از مدار حق خارج می شوند، این خواسته های طبیعی در ایشان طغیان می کند و دیگر حد و مرزی نمی شناسد. حال انسان هایی که به دنبال استخدام افراد در جهت اهداف خود هستند، چنین افراد حریصی را با وعده های دنیوی به سوی خویش می کشند. تطمیع به عنوان یکی از ابزار جذب افراد و گروه ها در انحطاط و سقوط از مسیر الهی، در طول تاریخ، در سطوح فردی و بین المللی کاربرد داشته است. هنگامی که قرار بر این شد تا موسی علیه السلام با ساحران تحت حاکمیت فرعون رقابتی داشته باشد، فرعون به ساحران وعده داد در صورتی که بر موسی علیه السلام غالب شوید «حتماً از [زمره ی] مقربان خواهید شد.»[11]

پنج. تحریک احساسات

فرعون برای این که مردم را در مقابل موسی قرار دهد، دعوت او را توطئه ای برای اخراج مردم از سرزمینشان به حساب می آورد و می گوید: «ای موسی آمده ای تا با سحر خود ما را از سرزمینمان بیرون کنی؟»[12] این تهمت، تهمتی سیاسی است تا بدان وسیله افکار عمومی را علیه او بشوراند و او را دشمن ملت معرفی کند، دشمنی که می خواهد با نقشه هایش آنان را از وطن، آب و خاکشان بیرون کند.[13] قوم ثمود، قوم نوح، عاد و شعیب نیز استدلال های مشابهی در این رابطه داشتند.[14]

شش. جوسازی و انحراف افکار عمومی

در صورتی که جو سالم بر جامعه حاکم باشد، وجدان های پاک و فطرت های سالم انسان ها به دنبال حق خواهند رفت. لذا سعی شیاطین بر این است که حق را با باطل درهم آمیزند و باطل را به عنوان حق به مردم تحمیل نمایند. مفسرِ تفسیر نمونه در شرح آیه ی 17 سوره رعد (خداوند حق و باطل را [این چنین ] مثل می زند. .. )[15] می نویسد:

هنگامی که سیلاب وارد دشت می گردد و جوش و خروش آب فرو می نشیند، اجسامی که با آب مخلوط شده بودند تدریجاً در سطح زمین ته نشین شده و کف ها از میان می روند و آب زلال، چهره ی اصلی خود را مجدداً آشکار می سازد. به همین ترتیب باطل به سراغ بازار آشفته می رود، تا از آن ها بهره گیرد، اما هنگامی که آرامش پیدا شد و هر کسی به جای خویش نشست و معیارها و ضابطه ها در جامعه آشکار گشت، باطل جایی برای خود نمی بیند و به سرعت کنار می رود.[16]

یکی از نیرنگ های سیاست بازان این است که هرگاه حادثه ی مهمی بر خلاف میل آن ها واقع شود برای منحرف ساختن افکار عمومی از آن، فوراً دست به کار ِ آفریدن صحنه ی تازه ای می شوند که افکار توده ها را به خود جلب و از آن حادثه ی نامطلوب منحرف و منصرف کنند. فرعون پس از شنیدن ایمان آوردن ساحران به موسی، در جهت منحرف کردن افکارعمومی به بزرگان قومش چنین گفت: «ای بزرگان قوم من جز خویشتن برای شما خدایی نمی شناسم پس ای هامان برایم بر گل آتش بیفروز و برجی [بلند] برای من بساز شاید به [حال] خدای موسی اطلاع یابم و من جداً او را از دروغگویان می پندارم.»[17] .[18]

هفت. شایعه پراکنی

شایعه در اشکال مختلف آن، سلاح خطرناکی در خدمت جنگ روانی است و برای تخریب روحیه ی انسان ها، تضعیف و فلج ساختن اندیشه ی آن ها به کار می آید. قرآن کریم به بسیاری از شایعاتی که از سوی ضعیف النفس ها، منافقان و یهودیان ساخته و پرداخته شده، اشاره کرده است. اوج این شایعات مربوط به جنگ ها، لحظات حساس و سرنوشت ساز است. شایعات پخش شده در احد، حدیبیه، تبوک و. .. مصادیق بارزی از چنین شایعاتی است. همچنین وقتی عیسی علیه السلام از مریم سلام الله علیها متولد شد، یهودیان شایعاتی منتشر کردند که نزاهت و پاکی خاندان نبوت را جریحه دار می ساخت. قرآن در آیاتی بدان اشاره نموده است[19] .[20]

هشت. سازشکاری

یکی از اصول مبارزه ی مستکبران با نهضت های الهی، سیاست گام به گام بوده است. همان طور که پیشتر بیان شد، شیاطین جن و انس برای نفوذ در یک فرد متعالی یا یک نظام الهی به تدریج و با احتیاط و طبق برنامه عمل می کنند. اگر اقداماتی که در لحظات اولیه برای به سازش کشیدن یک نهضت انقلابی صورت می گیرد با عکس العمل شدید رهبران انقلاب واقع نشود، دشمنان را در مقابله با آن حرکت دینی حریص تر و امیدوارتر می کند. قرآن تمایل مستکبران را در به سازش کشیدن رهبران دینی، این گونه بیان می دارد: «دوست دارند که نرمی کنی تا نرمی نمایند.»[21] مراد این است که دوست دارند کمی تو از دینت مایه بگذاری، کمی هم آنان از دین خودشان مایه بگذارند، و هر یک درباره ی دین دیگری مسامحه روا بدارد.[22]

ولی قرآن بارها به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم هشدار داده که هرگز کمترین انعطافی در برابر این پیشنهادهای انحرافی از خود نشان ندهد و با اهل باطل مداهنه نکند، چنان که در آیه ی 49 سوره ی مائده به این مهم اشاره شده است: «و میان آن ها به موجب آن چه خدا نازل کرده داوری کن و از هواهایشان پیروی مکن و از آن ها برحذر باش مبادا تو را در بخشی از آن چه خدا بر تو نازل کرده به فتنه دراندازند. ...»[23]

پی نوشت ها:



[1] آیه ی 64، سوره ی مبارکه ی اسراء

[2]  مکارم شیرازی، 1374: ج 12ص 185

[3] طباطبایی،1374:ج 13ص200

[4] آیه ی 7، سوره ی منافقون

[5] مکارم شیرازی،1374: ج 12 ص 187

[6] آیه ی 71، سوره ی مبارکه ی طه

[7] آیه ی 54، سوره ی مبارکه ی زخرف

[8] آیه ی 27، سوره ی مبارکه ی شعراء

[9] قرائتی، 1383:ج 8 ص310

[10]  قرائتی، 1383:ج 8 ص310

[11] آیات 41 و 42، سوره ی مبارکه ی شعراء

[12] آیه ی 57، سوره ی مبارکه ی طه

[13] طباطبایی، 1374:ج 14، ص240

[14] آیه ی 9 و 10، سوره ی مبارکه ی ابراهیم

[15] آیه ی 17، سوره ی مبارکه ی رعد

[16] مکارم شیرازی،1374: ج10ص 169

[17] آیه ی 38، سوره ی مبارکه ی قصص

[18] طباطبایی، 1374:ج 16، ص52

[19] آیات 27 و 28، سوره ی مبارکه ی مریم

[20] مکارم شیرازی، 1374:ج14ص408

[21] آیه ی 9، سوره ی مبارکه ی قلم

[22] طباطبایی، 1374:ج 19، ص621

[23] آیه ی 49، سوره ی مبارکه ی مائده

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان