امام صادق (ع) در عصر و زمانی واقع شدند که علاوه بر حوادث سیاسی، یک سلسله حوادث اجتماعی و پیچیدگیها و ابهامهای فکری و روحی پیدا شده بود، فلذا لازم بود که این امام بزرگوار جهاد خود را در این جبهه آغاز کند. ایشان در مسیری حرکت نمودند که باعث گسترش علم و کاهش ابهامات و خصوصا ابهامات وارده در دین شدند، از این رو عملکرد ایشان و پدر بزرگوارشان باعث ترویج هر چه بیشتر سبک زندگی اسلامی شد.
قرآن، کتاب عبرت آموز
تاثیر آموزه های قرآن در زندگی و روایات اهلبیت عصمت و طهارت بسیار مشهود است؛ در زندگانی و کلام امام صادق (ع) نیز می توانیم تاثیر این کتاب انسان ساز را ببینیم، امام صادق(ع) در مورد قرآن و شیوه ی استفاده از آن می فرمایند: علیکم بالقرآن! فما و جدتم آیه نجا بها من کان قبلکم فاعملوا به، و ما وجدتموه هلک من کان قبلکم فاجتنبوه. [i]
برشما باد قرآن! هر آیه ای را که یافتید که گذشتگان، با عمل به محتوای آن آیه نجات یافتند، شماهم به آن عمل کنید و هر آیه را دیدید که بیانگر هلاکت پیشینیان است، شماهم از آن (عامل هلاکت) بپرهیزید.
این روایت تنها اشاره به عبرت آموزی از گذشتگان ندارد و به شنونده می قبولاند که با تفکر در مورد مسائل مختلف می تواند مسیر حق و حقیقت را بیابد. یافتن این مسیر امری فطری است. متاسفانه در جامعه ی امروز عبرت گرفتن از مسائلی که برای دیگران اتفاق می افتد بسیار کم شده و این خود باعث معضلات بعدی برای فرد و جامعه می گردد.
همچنین در جایی دیگر می فرمایند: من قرئی القرآن و هو شاب مؤمن، اختلط القرآن بلحمه و دمه، وجعله الله مع السفره الکرام البرره و کان القرآن حجیزا عنه یوم القیامه.[2] هرجوان مومنی که قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خون او در میآمیزد و خداوند او را با فرشتگان بزرگوار همراه می سازد و قرآن روز قیامت نگهدارنده او (از دوزخ) خواهدبود.
از این روایت نیز استفاده می شود که این کتاب انسان ساز را باید از دوران جوانی و نوجوانی سر لوحه ی زندگی قرار دهیم و باید ها و نباید های آنرا به درستی در دستور کار زندگی خود قرار دهیم؛ قرآن برای انسان و زندگی آن به تعبیر بسیاری از کارشناسان به مانند کاتالوگ برای دستگاه ها می باشد و طبیعی است که هر چه این کاتالوگ را بهتر انجام بدهیم زندگی بهتر و راحتتری را درک می کنیم. کسی که قرآن با گوشت و خون او در آمیزد در جامعه رفتاری قرآنی انجام می دهد و این یعنی سوق پیدا کردن به سمت کامل انسانی و رسیدن به جامعه ی آرمانی.
پدر و مادر روشنی زندگی انسان
ارتباط با والدین از نکات بسیار زیبا و تحسین برانگیز در سیره ی اهلبیت بوده است و همواره برای خانواده های شیعیان سرمشق و الگو بوده است؛ یکی از نکاتی که امروزه در مبحث جامعه شناسی نیز مطرح است ارتباط با والدین است و یکی از فاکتورهای نمایانگر موفقیت زندگی اجتماعی فرد به حساب می آید، امام در مورد این رابطه می فرمایند:لا تملا عینیک من النظر الیهما الا برحمة و رقة، و لا ترفع صوتک فوق اصواتهما، و لا یدیک فوق ایدیهما و لا تتقدم قدامهما.[3] چشمهایت را جز از روی دلسوزی و مهربانی به پدر و مادر خیره مکن و صدایت را بلندتر از صدای آنها نکن دستهایت را بالای دستهای آنها مبر، و جلوتر از آنان راه مرو.
تمام مواردی که در این روایت آمده از نکاتی است که به شدت برای یک رابطه ی صمیمانه بین فرزندان و والدین نیاز است. امام در سخنی دیگر عدم رضایت والدین نسبت به فرزندان تقبیح کرده و می فرمایند: الذنوب التی تظلم الهواء عقوق الوالدین.[4] از گناهانی که هوا را تیره و تار می کند عاق والدین شدن است.
فلذا هر شیعه ی امام والا مقام باید این نکته را در زندگی خود به شدت پیگیری کند که باید برای پدر و مادر خود فردی خدوم باشد، با مهربانی با آنان نگاه کند، با تندی و بلندی با آنان سخن مگوید و از هرگونه بی احترامی نسبت به آنان بپرهیزد.
آثار دنیوی و اخروی صله رحم
یکی از نکاتی که اهلبیت نبوت بسیار بدان تاکید داشته اند ارتباط با اقوام و مبحث صله رحم است، ایجاد محبت و کار گشایی از اقوام از نکات ثبت این ارتباطات است، مرحوم شیخ طوسی در کتاب خود حکایت نموده است:
روزی منصور دوانقی امام صادق (ع) را به دربار خود احضار کرد، هنگامی که حضرت وارد شد، کنار منصور - که برایش محلّی در نظر گرفته شده بود - نشست. پس از آن، منصور دستور داد تا فرزندش مهدی را بیاورند؛ و چون آمدن مهدی مقداری به تاخیر افتاد، منصور با تهدید گفت: چرا مهدی نیامد؟ اطرافیان در پاسخ گفتند: همین الان خواهد آمد.
هنگامی که مهدی وارد مجلس شد، خود را آراسته و خوشبو کرده بود؛ منصور خطاب به امام صادق (ع) کرد و اظهار داشت:
یاابن رسول اللّه! حدیثی را پیرامون دیدار و رسیدگی به خویشان برایم گفته اید، دوست دارم آن حدیث را تکرار فرمائید تا فرزندم نیز بشنود.
حضرت صادق (ع) فرمود: امیرالمؤ منین علی (ع) از رسول خدا (ص) فرمود: چنانچه مردی با یکی از خویشان خود صله رحم نماید و از عمرش سه سال بیشتر باقی نباشد، خداوند متعال آن را به مدّت سی سال طولانی می نماید؛ و اگر قطع صله رحم نمود و سی سال از عمرش باقی بود، خداوند آن را سه سال می گرداند.
منصور گفت: این حدیث خوب بود؛ ولی قصد من آن نبود.
حضرت فرمود: بلی، پدرم از امیرالمؤ منین علی (ع) و او از رسول خدا (ص) روایت نمود: صله رحم سبب عمران و آبادی خانه و زندگی است؛ و نیز موجب افزایش عمر خواهد بود، گرچه از خوبان نباشد.
منصور گفت: این خوب بود، ولی منظورم حدیث دیگری است.
امام جعفر صادق (ع) فرمود: پدرم باقرالعلوم از پدرش زین العابدین و او از پدرش سیدالشّهداء، از امیرالمؤ منین علی (ع) و او از رسول خدا (ص) حدیثی را نقل کرده است، که فرمود: صله رحم بازخواست شب اوّل قبر و محاسبات قیامت را آسان می گرداند؛ و دل مرده را با از بین بردن کینه ها و حسادت ها و ناراحتی ها زنده و شاداب می نماید.
در این هنگام منصور گفت: آری، منظورم همین حدیث بود.[5]
ارتباطات در یک جامعه ی اسلامی
جامعه براساس ارتباط بین افراد ساخته می شود و هرچه این ارتباط به گونه ای صحیح تر بر قرار شود، پیشرفت و توسعه ی بیشتری را با خود به همراه دارد، امام در مورد ارتباط مومنان با یگدیگر در جامعه می فرمایند: المؤمنون فی تبارهم و تراحمهم و تعاطفهم کمثل الجسد، إذا اشتکی تداعی له سائره بالسهر و الحمی[6] مؤمنان در نیکی و شفقت و مهربانی به یکدیگر مانند یک پیکرند که اگر به عضوی از آن آسیبی برسد تمام اعضاء در تب و بیخوابی گرفتار آیند.
و در جایی دیگر نیز به گونه ای دیگر این ارتباط را مطرح می کنند: إنما المؤمنون إخوة بنو أب و أم و إذا ضرب علی رجل منهم عرق سهر له الاخرون.[7] مؤمنان، با یکدیگر برادرند، و همگی فرزندان یک پدر و مادر و چون رگ یکی از آنان زده شود «مصیبتی بر او وارد شود» دیگران در غم او خوابشان نبرد.
حال اگر جامعه ای را با افرادی که اینگونه نسبت به یکدیگر تعامل دارند فرض کنیم، متوجه می شویم که جامعه ای آرمانی پدید می آید.
کمک به ایتام و شیوه ی امام
کمک به نیازمندان از دیگر مواردی است که بارها در داستان هایی از زندگی ائمه به کرارت شنیده ایم. حضرت امام صادق (ع) از این قضیه مستثنی نیستند؛ مُعلّی بن خُنیس - که یکی از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام و از راویان حدیث است - حکایت می گوید:
در شبی تاریک و بارانی امام صادق (ع) از منزل خارج شد و به سوی محلّه بنی ساعده روانه گشت، من نیز به دنبال آن حضرت حرکت کردم.
در بین راه، چیزی از دست آن حضرت روی زمین افتاد، فرمود: خداوندا! آنرا به ما باز گردان.
من جلو رفتم و سلام کردم، حضرت پس از جواب سلام، فرمودند: مُعلّی هستی؟
عرض کردم: بلی، فدایت شوم.
فرمود: در همین دور و بر دقّت کن و دستی روی زمین بکش، اگر چیزی پیدا کردی، آن را بردار و به من بده.
مُعلّی می گوید: مقداری تفحّص کردم و روی زمین را جستجو نمودم تا آن که زنبیلی را یافتم که داخل آن نان بود، آن را برداشتم و تحویل امام صادق (ع) دادم و عرض کردم: ای مولای من! اجازه بفرمائید من آن را حمل کنم و همراه شما بیاورم؟
حضرت فرمود: خیر، من خودم برای این امر سزاوارترم؛ ولیکن اگر مایل باشی می توانی با من همراهی کنی.
مُعلّی نیز همراه امام صادق (ع) حرکت کرد تا آن که به محلّه بنی ساعده رسیدند، افرادی که در آنجا بودند همگی در خواب به سر می بردند.
حضرت به هر یک از آن افراد که می رسید، یک قرص نان از درون زنبیل برداشته و کنار او می گذاشت؛ و به همین منوال تا آخرین نفر به هر کدام یک قرص نان داد؛ و سپس با هم برگشتیم.
در بین راه، به حضرت عرض کردم: یاابن رسول اللّه! آن ها که متوجّه نشدند و شما را نشناختند؟!
فرمود: خیر، اگر می خواستم متوجّه شوند، باید نمک هم برایشان می آوردم؛ و سپس افزود: خداوند امور همه چیزها را از جهت محاسبه، در اختیار ملائکه قرار داده است مگر صدقه را، که مستقیما خودش آن را تحویل می گیرد و مورد محاسبه و پاداش قرار می دهد.
سپس امام فرمود: پدرم امام محمّد باقر (ع) هرگاه صدقه ای به فقیر می داد، آن را در دست فقیر می گذاشت و دست خود را می بوسید؛ چون صدقه قبل از آن که به دست سائل و فقیر برسد، مورد توجّه خداوند قرار خواهد گرفت.[8]
از این رو جامعه ی شیعی باید به سویی برود که کمک به ایتام یکی از ضروریات افراد جامعه به شمار بیاید و در راه حذف فقر از جامعه بشدت بکوشند.
زندگی صادق آل محمد دارای نکات فراوان و شاخصی است؛ ما نیز بعنوان افرادی که ادعا می کنیم مذهب شیعه ی جعفری را برای خود انتخاب نموده ایم باید از موقعیت ها استفاده کنیم و در مورد خصوصیات و سیره ی زندگی ایشان بیشتر بدانیم و با یادگیری سبک زندگی ایشان بتوانیم موفقیت دنیوی و اخروی را برای خود و جامعه ی خود رقم بزنیم.
پی نوشت ها:
[3] الکافی، جلد 2، ص 165.
[4] بحار الانوار، ج 74، ص 74.
[5] امالی شیخ طوسی: ص 316.
[6] بحار الانوار، جلد 71، ص 234.
[7] بحار الانوار، ج 74، ص 79.
[8] بحارالا نوار: ج 93، ص 6 125.