در گفتگو با استاد ارجمند حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمد طباطبایی یزدی فرزند مرحوم آیت الله محقق طباطبایی(ره) پیرامون کتاب «فضائل امیر المومنین» که با همت ایشان به زیور طبع آراسته گردید رسیده ایم و آنچه می خوانید ماحصل این گفتگو می باشد:
در ابتدا معرفی اجمالی از شخصیت مرحوم علامه محقق سیدعبدالعزیز طباطبایی یزدی داشته باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم. مرحوم «سیدعبدالعزیز طباطبایییزدی»(ره) از نوادگان مرحوم آیتلله العظمی «سیدمحمدکاظم یزدی» صاحب "عروة الوثقی" و از جهت مادری و پدری به صاحب عروه متصل بودند.
ایشان در نجف اشرف به دنیا آمده و در محیط علمی این شهر مقدس پرورش یافتند، از محضر عالمان بزرگی همچون مرحوم آیت الله العظمی خوئی(ره) و آیت الله العظمی سید عبدالهادی شیرازی(ره) بهره بردند.
ایشان از کدام یک از شخصیت های بزرگ علمی نجف بیشتر متأثر بودند؟
دو شخصیت علمی نجف بر شخصیت محقق طباطبایی تأثیرگذار بودند، یکی شیخ آقابزرگ تهرانی صاحب "الذریعه" ـ که هر چه زمان می گذرد اهمیت و جایگاه این شخصیت بزرگ بیشتر برای دیگران مشخص می شود، چنان که در زمان حیات اهمیت کارشان برای برخی به روشنی مشخص نبود و گمان می کردند ایشان بین کتاب ها نشسته است و مطالبی می نویسد. بعدها کتاب الذریعه ایشان مرجع قریب به اتفاق همه پژوهش های اسلامی شد ـ و دیگری هم مرحوم آقا شیخ عبدالحسین امینی صاحب کتاب گرانسنگ "الغدیر" است.
مرحوم والد 25 سال با این دو شخصیت بزرگ محشور بوده اند. منزل شیخ آقابزرگ دقیقاً مقابل منزل شخصی ایشان بود و محقق طباطبائی همچنان که در کتابخانه علامه امینی مشغول به شناسایی نسخ خطی بودند، نسخه ها را به محضر شیخ آقابزرگ طهرانی می بردند و در محضر ایشان شاگردی می کردند.
حتی به گونه ای بود که محقق طباطبائی در پژوهش های حدیثی و نسخه شناسی ها، رابط بین این دو شخصیت بزرگ بودند. همچنین طی سفرهایی که به ایران، سوریه و ترکیه داشتند؛ برای علامه امینی و شیخ آقابزرگ طهرانی منابع خطی از کتابخانه های مختلف عکسبرداری یا استنساخ می کردند و برای الغدیر و الذریعه به اساتید خود می رساندند.
این دو دانشمند ربانی، بر شخصیت مرحوم والد خیلی تأثیر گذاشتند. بعد فوت شیخ آقابزرگ در سال 1389 و علامه امینی در سال 1390 ـ یعنی در فاصله حدود شش ماه ـ سعی مرحوم والد بر این شد که راه این دو استاد را با همان سبک و سیاق ادامه دهد و لذا بیشترِ آثار بر جای مانده از مرحوم محقق طباطبایی تکمله و حاشیه ای بر آثار علامه امینی و شیخ آقابزرگ تهرانی، یا در همان موضوعات کاری آنها و در راستای اهداف علمی آنان است.
دو کتاب اصلی آقابزرگ، "الذریعه الی تصانیف الشیعه" کتاب شناسی علمای شیعه و دیگری "طبقات اعلام الشیعه" شرح حال طبقه به طبقه و قرن به قرن علمای شیعه است. بخش عمده کار محقق طباطبائی ادامه حیات علمی آقابزرگ طهرانی در این دو پروژه بود.
چنانچه مستحضر هستید، کتاب الذریعه به صورت یکجا به چاپ نرسید و مجلد به مجلد چاپ شده است. تعدادی از مجلدات آن در نجف اشرف چاپ شد و تعدادی دیگر را مرحوم شیخ آقابزرگ به تهران فرستادند که پسر ایشان دکتر علی نقی منزوی و مجلدات بعد را فرزند دیگرشان احمد منزوی در تهران به طبع و نشر رساندند.
همین موضوع سبب شد که چاپ با مشکلاتی همراه شود و تغییر و تصرفاتی در آن حاصل شد که شیخ آقابزرگ از این موضوع ناراحت بودند و مرحوم محقق طباطبایی به لحاظ مشکلاتی که روی الذریعه پیش آمد؛ کارهایی روی الذریعه انجام دادند.
ابتدا مستدرک الذریعه را گردآوری کردند، 11 هزار فیش تحقیقاتی ایشان محصول این کار است. متأسفانه در اواخر عمرشان بیماری قلبی و تنگی نفس مانع شد که ایشان با خیال راحت بتوانند کار را ادامه دهند.
کار دیگر ایشان که خیلی مهم است به نام "أضواء علی الذریعه" که این را به دلیل احترامی که برای الذریعه دارند این طور نام گذاری کرده اند. یعنی نمی خواستند بگویند که الذریعه خطا دارد بلکه می خواهیم روشن تر شود.
الآن در هر کتابخانه دنیا که بروید برای مطالعات اسلامی شما را به قفسه کتب شیعه که راهنمایی می کنند آنجا کتاب الذریعه را معرف طایفه شیعه می بینید. این کتاب همه میراث علمی، دینی، فرهنگی و ادبی شیعه را با استناد به نسخ خطی و آثار چاپ شده معرفی کرده و به عبارتی شناسنامه میراث ما است.
همچنین الذریعه مأخذ و منبع کتابها و مقالات و تمامی پژوهش هایی است که به نوعی با میراث علمی شیعیان مربوط باشد. متأسفانه چاپ این اثر در زمان و شرایطی بود که اشتباهات زیادی داشت، با این حال هر زمان که می خواهند الذریعه را چاپ کنند یا چاپ قدیمی را افست می کنند و یا از روی همان چاپ، با همان اغلاط حروف چینی می کنند.
مرحوم محقق طباطبایی هم بر اساس احساس وظیفه و احترامی که به شیخ آقابزرگ داشت، الذریعه را خط به خط از اول مطالعه و روی آن کار کردند و همه اغلاط را اعم از اغلاط علمی و مطبعی تصحیح نمودند.
همچنین اطلاعات بسیار زیادی را درباره همان مدخل ها که در الذریعه آمده است در حاشیه و در فیش های جداگانه ای افزودند که مجموع این تعلیقات عنوان «اضواء علی الذریعه» را گرفت.
نوع تصحیحات مرحوم محقق طباطبایی بر این کتاب شامل چه مواردی بود؟
مثلاً کتابی که متعلق به نویسنده ای سنی مذهب است و در الذریعه جزو نویسندگان شیعه شمرده شده است، چرا که «الذریعه» کتاب شناسی شیعه است نه اهل سنت؛ و گاه تاریخ تولد یا وفات شخصیتی اشتباه نقل شده بود یا اینکه بر اساس پژوهش های جدیدتر به نتایج دیگری حاصل میشد، این موارد را مرحوم محقق طباطبایی اصلاح کردند.
همچنین با سفرهای علمی بسیار زیادی که محقق طباطبائی داشتند؛ نسخه های خطی بی شماری در کتابخانه های دنیا ـ از کتابخانه های بزرگ گرفته تا مجموعه های شخصی کوچک ـ دیدند، درنتیجه نسخه هایی شناسایی شد که مرحوم آقابزرگ طهرانی ندیده بودند و اینها نیز در همین کار بر الذریعه افزوده شده است.
مرحوم علامه شیخ آقابزرگ طهرانی در شرایطی الذریعه را آغاز کرد که هیچ فهرست نسخ خطی در دست نداشت و اولین فهارس نسخ خطی ایران یعنی مجلدات اول آستان قدس رضوی و مجلس شواری ملی در تهران، بعد از آن منتشر شدند.
انتشار فهارس نسخ خطی در سالهای بعد، برای ادامه حیات الذریعه بسیار مهم بود و محقق طباطبائی با تلاش برای شناسایی نسخ خطی تقریباً همه فهارس نسخ خطی را چه از کشورهای اسلامی و چه از کشورهای دیگر منتشر شده بود؛ در حد کمال توان خود دنبال کرده و خط به خط مطالعه نمودند تا کتابشناسی شیعه را تکمیل کنند.
در حاشیه فهرست هایی که اکنون در کتابخانه محقق طباطبائی وجود دارد، می توان دید که ایشان از سویی دنبال میراث علمی عالمان، ادیبان، محدثان و دانشمندان شیعه بودند و از سویی فضائل اهل بیت پیامبر علیهم السلام را در میراث اهل سنت پیگیری می کردند. گویی این فهارس از زیر چشم شیخ آقابزرگ طهرانی و علامه امینی گذشته است تا الغدیری و الذریعه ای تألیف شود.
بیش ترین دغدغه مرحوم محقق چه بود؟
می توان گفت هسته مرکزی تمام تلاش ایشان شخصیت امیرالمؤمنین(ع) بود. اگر کار کتاب شناسی و نسخه شناسی انجام می داد؛ اگر در کتابخانه حرم مطهر رضوی و در شهرها و کشورهای دیگر نظیر ترکیه، سوریه، عراق، یمن، انگلستان و آمریکا به کتابخانه ها می رفتند؛ همه جا به دنبال این بودند که کتابی درباره فضایل امیرالمؤمنین(ع) بیابد.
کتاب های روایی اهل سنت که اشاره ای به فضائل امیرالمؤمنین(ع) داشت را در یادداشت میکردند. از تعبیرات ایشان در دفاع از فضائل امیرالمؤمنین(ع) و رد معاندان، کاملا ملموس است که ایشان واقعاً عاشقانه کار کرده است.
اخیراً کتابی با عنوان فضائل امیرالمومنین با تصحیح و تحقیق مرحوم محقق منتشر شد که کتاب سال حوزه نیز نام گرفت. لطفاً راجع به این کتاب توضیحی بفرمایید.
احمد بن حنبل کتابی با نام "فضائل الصحابه" پیرامون فضائلی که از لسان پیامبر اسلام(ص) درباره صحابه نقل شده ـ و در آن درباره فضائل امیرالمؤمنین(ع) نیز نوشته شده ـ را کتابت کرده است. از خلیفه اول شروع کرده تا عبدالله بن عباس، حتی فضائل حضرت زهرا(س) نیز در آن وجود دارد.
وی هنگامیکه این کتاب را تدوین می کند، فضائل امیرالمؤمنین علی(ع) جزء مهم کتاب می شود، چراکه هم به لحاظ تعداد که 369 روایت بوده و هم به لحاظ سندیت و قاطعیت چشمگیر است.
«احمد بن حنبل» امام حنابله؛ سال 241 از دنیا رفت و روایاتش را پسرش «عبدالله بن احمد» و شخص دیگری به نام «قَطیعی» جمع آوری کرده اند. وقتی تعداد روایات مربوط به فضائل امیرالمؤمنین علی(ع) جلب توجه کرد، از همان سده های نخست از کتاب "فضائل الصحابه" جدا شد و تحت عنوان "فضائل علی" در بین عالمان و محدثان استنساخ و تکثیر گشت و عنوان مستقلی گرفت.
نسخه های خطی "فضائل علی" هم از همان قرون کهن به صورت مستقل در آمد و در زمره آثار احمد بن حنبل کتابی جداگانه شد.
محدثین عبارت زیبایی به نقل از احمد بن حنبل بیان کردهاند که ما در ابتدای کتاب آورده ایم: «ما جاء لأحدٍ من أصحاب رسول الله من الفضائل ما جاء لعلی بن أبی طالب رضی الله عنه». خود احمد بن حنبل است که می گوید: آنقدر که احادیثی پیرامون فضیلت و شأن علی بن ابی طالب(ع) آمده، نسبت به هیچ کدام از صحابه پیامبر اکرم(ص) نیامده است.
هم حاکم نیشابوری که "مستدرک بر صحیحین" را نوشته و هم ذهبی که عنادش با شیعه و امامیه روشن است؛ بر این مطالب خدشه نکرده اند اما برخی سنی ها که نمی خواهند این واقعیت ها را بپذیرند این مطالب را تضعیف کرده اند. مثلا در کشور عربستان سعودی همین کتاب را به صورت مستقل چاپ کرده اند اما در پاورقی ها، یکی یکی روایات و راویانش را با روشی غیرعالمانه و مغرضانه تضعیف کرده اند(!).
مرحوم محقق طباطبایی چه اقداماتی بر این کتاب انجام داده اند؟
اهمیت این کتاب این است که مرحوم محقق طباطبایی تک تک احادیث آن را در پاورقی بررسی کرده اند. اهل سنت معاند در تضعیف حدیث گفته اند که این راویش فقط عبدالله بوده که از پدرش نقل کرده، اما اگر عبدالله از یکی دیگر از مشایخ غیر از احمد بن حنبل نقل کند این سندش قوی نیست. مرحوم محقق طباطبایی نیز این احادیث را از طرق دیگر تقویت کرده اند.
تقویت این احادیث به این معنی نیست که تمام این احادیثی که احمد بن حنبل روایت کرده صحیح باشد. تعدادی روایات را مرحوم محقق طباطبایی تضعیف کرده اند. معنای نقد هم همین است. وقتی شما روی مطلبی پژوهش می کنید این طور نیست که همه را بگویید خوب است یا بد است. باید جایی که اشکال دارد را بیان کنید.
غربی ها معمولا پژهش های جهان شرق را تأیید نمی کنند و آن را روشمند نمی دانند و طبق معیارهایی که خودشان دارند تحقیقات ما را ضعیف می دانند. اما خانم «زابینه اشمیتکه» از محققان بسیار فعال آلمانی و مسئول مطالعات معتزلی و شیعه در آلمان، وقتی این کتاب چاپ شد، خبر آن را در فضای مجازی عنوان کرد و تیتر زد: یک «تحقیق نمونه» در جهان اسلام.
در تصحیح این کتاب، از چه نسخه هایی استفاده شده است؟
در تصحیح این کتاب از پنج نسخه استفاده شده است که در مقدمه کتاب معرفی کرده ایم. یک نسخه مربوط به قرن ششم و در یکی از کتابخانه های ترکیه بود، نسخه کهن دیگری از کتابخانه آیة الله العظمی مرعشی نجفی، نسخه ای یمنی که در تملک مرحوم علامه سید محمدعلی روضاتی قرار داشت و دو نسخه دیگر نیز نسخ کهنی از کتابخانه های صنعاء یمن بود.
مشکلات پیش روی تحقیق پیرامون این کتاب چه بود؟
اولاً راجع به تحقیق خود کتاب باید گفت مرحوم محقق طباطبایی در بسیاری از بخشها به نسخه های خطی ارجاع داده اند. الآن کتاب ها راحت در کتابخانه ها پیدا می شود ولی در آن زمان که ایشان روی این کتاب کار می کردند، کتاب ها در دسترس نبود و نسخ خطی را مطالعه و ارجاع می دادند.
ارجاع مطلب به نسخه خطی مشکل است، برخی از این کتب خطی روایی که ایشان آدرس داده اند هنوز هم چاپ نشده است و این ها حاصل تحقیقات مرحوم والد است. تحمل مشقتی که بزرگوارانی مثل علامه امینی، شیخ آقابزرگ طهرانی و مرحوم والد در آن زمان متحمل شده اند، بسیار ستودنی است. امروزه کارها آسان شده و به عنوان مثال تصویر برخی نسخه ها را روی اینترنت می توان بدست آورد، وسایل ارتباطی گسترش پیدا کرده است و می توان از طریق ایمیل با کتابخانه ها و محققان ارتباط گرفت.
امروزه سفر کردن راحت شده است. ایشان آن روزگار با اتوبوسهای چوبی که در نجف مرسوم بود مسافرت های طولانی می کردند. برای دیدن نسخه ای با همین اتوبوسها مسافتی طولانی تا حلب و دمشق می رفتند و بر می گشتند. شرایط آن نسل ها بسیار با شرایط نسل ما متفاوت بوده است و در عین حال با همه این مشکلات، کارشان بسیار پر خیر و برکت بوده و حجم پژوهش و استحکام آن با کارهای ما فاصله بسیار زیادی دارد.
علامه امینی به ایشان فرموده بودند که شنیده ام یک نسخه اصلی ابن عساکر در کتابخانه ظاهریه دمشق وجود دارد و مرحوم پدر به آنجا رفتند و بعد از دسترسی به آن نسخه، سه ماه آنجا ماندند و مطالبی را که در شأن و فضائل امیرالمؤمنین بود را به خط خودشان از آن نسخه ها استنساخ کردند و این کارها را بعدها در قم به آسانی در دسترس محققان و مؤسسه های پژوهشی گذاشتند.
نسخه های عکسی ارزشمندی که ایشان در این سفرها تهیه کرده اند، همگی مبنای تصحیح و تحقیق بسیاری از کتابهایی شد که بعدها از سوی محققان انتشار یافت. ایشان برای در اختیار گذاشتن این کارها به محققان دیگر منتی نداشت، چون خودش دنبال بهانه ای بود تا این مطالب منتشر شود و تمام جهان، فضائل امیرالمؤمنین را بخوانند و بدانند. دنبال این بود که به هر طریقی پشتوانه عظیم و محکم تشیع، نشان داده شود.
تصحیح کتاب فضائلی احمد بن حنبل نوشته بود، چه مقدار زمان برد؟
این کار مربوط به سال 1356 شمسی و یکسال قبل از مهاجرتشان به ایران است. در همان زمان نشر این کتاب تا مرحله حروف چینی هم پیش رفت، اما همینطور ماند و چاپ نشد. دست نوشته های ایشان باقی ماند. هدف مرحوم والد از دست نوشتهها این بود که مقدمه جامعی برای این کتاب بنویسند.
برای بخش های مقدمه عنوان هم زدند ولی برخی عناوین همینطور ناقص ماند. این کتاب مقدمه ای به نام «الفضیلة والفضائل» دارد که هر کس بعد از چاپ کتاب این مطلب را خواند به هیجان آمد. ایشان تحت این عنوان، چنین بحث می کند که اساساً فضیلت به چه معناست؟ فضیلت انسان به چیست؟ و بعد ادامه می دهند که تمام این فضائل در امیرالمؤمنین بود و علی علیه السلام مورد ستایش تمام ملت های دنیا هستند.
در ادامه این مطلب آمده که حتی با وجود اینکه حضرت رسول(ص) شخص اول جهان اسلام است ولی آثاری که در مورد امیرالمؤمنین علی(ع) نوشته می شود بیشتر است ـ که قبول این مطلب شاید برای عده ای سخت باشد ـ سپس در این مقدمه شرح می دهند که با این همه فضائل که یک شخص در اوج است، چه بلایی بر سر جهان اسلام آمد که نتوانستند فضائل امیرالمؤمنین(ع) را بگویند؛ تا بعد از 200 سال که احمد بن حنبل بیاید و این فضائل را بازگو کند. احمد بن حنبل روایتی دارد که شخصی بسیار به امیرالمؤمنین نزدیک بود ولی از ترس بنی امیه حتی نمی توانسته حدیثی را که بسیار معروف بوده روایت کند(!).
بازتاب این کتاب در دیگر کشور ها چگونه بوده است؟
برای برخی محققان آلمان، فرانسه، انگلستان و دیگر کشورها این کتاب را فرستادیم که خیلی برایشان اعجاب آور بود. اول اینکه اغلاط چاپی کتاب بسیار کم است و همیشه کتب دارای اغلاط چاپی هستند. حتی از تایلند که کشوری بودایی است با ما تماس گرفتند و 50 نسخه درخواست کردند. من با خودم گفتم خدایا چه کسانی در تایلند این کتاب را می خوانند؟! و این همه در حالی است که ما کاری در جهت معرفی این کتاب به طور کامل انجام نداده ایم. این کتاب در زمستان سال 1391 در تهران جایزه کتاب فصل را گرفت و امسال هم به عنوان کتاب سال حوزه نیز برگزیده شد.
ظاهرا حضرت عالی در معرفی این کتاب مقاله ای نیز نوشته اید؟
بزرگداشتی با عنوان "حامیان نسخ خطی" برای مرحوم محقق طباطبایی از سوی کتابخانه ملی در آبان ماه 92 در تهران برگزار شد. در ویژه نامه آن بزرگداشت، چند صفحه راجع به فضائل نوشتم که به چاپ رسید.
چرا کتابخانه و آثار مرحوم سید عبد العزیز طباطبایی اینگونه محل توجه خواص و اهل تحقیق است؟
مرحوم والد به لحاظ وضعیت شغلی (محقق و کتاب شناس) که داشتند؛ چنانچه کتابی را مفید برای مکتب اهلبیت(ع) تشخیص می دادند، آن را تهیه می کردند و به همین جهت کتابخانهای غنی به لحاظ کتب برگزیده داشتند.
به خاطر دارم هرگاه ایشان کتاب جدیدی ـ مثل کتاب "المنهل الصافی" ـ می آوردند؛ صبح آن روز حضرات آیات حاج آقا موسی شبیریزنجانی، حاجآقا رضا استادی و آقا شیخ جعفر سبحانی که همگی از اعلام حوزه هستند؛ به منزل ما سر می زدند که کتاب را تورق کنند. کتابخانه شخصی ایشان محل آمد و رفت بسیاری از بزرگان و محققان حوزه و دانشگاه بود.
همچنین ایشان این کتاب ها را در ضمن مطالعه تصحیح می کردند. مثلاً کتاب کشکول شیخ بهایی یک کتاب معمولی است، همه جا هم در دسترس است ولی مرحوم والد این کتاب را تصحیح کرده و قسمتهایی تعلیقه زده است.
اهمیت این کتابخانه صرفاً به این نیست که کتب منحصر به فردی داشته باشد، اهمیت کتابخانه به این است که ایشان کتب را حاشیه زده اند، خط به خط خوانده اند و مطالبی بر آنها افزوده اند. مثلاً کتب منابع اهل سنت را یک بار کامل خوانده اند و مطالب را تحقیق کرده اند. ایشان کتبی مانند معجم کبیر طبرانی؛ مصنف ابی شیبه، مصنف عبدالرزاق و دیگر کتب را کامل خوانده اند و یا حتی کتب تراجم مانند تهذیب الکمال که 27 جلد قطور است را کامل خوانده اند و با مداد هر مورد را تعلیقه زده اند.
نظر به اهمیت این کتاب ها، آیت الله العظمی سیستانی بعد از فوت مرحوم والد دستور دادند که کتابخانه ایشان به کتابخانه عمومی تبدیل شود تا مورد استفاده همگان قرار گیرد.
مرحوم محقق طباطبایی سال 74 از دنیا رفتنتد و یک سال بعد این کتابخانه دایر شد. مدیریت این کتابخانه با جناب آقای سید علی طباطبایی اخوی بنده است که باهم همکاری می کنیم تا آثار مرحوم والد احیا شود.
همچنین حدوداً دو سالی است که بنیادی با نام "محقق طباطبایی" را ثبت و راه انازی کرده ایم که متکفل آثار ایشان باشد. در اولین گام، کتاب فضائل امیرالمؤمنین(ع) را تبرکاً انتخاب کردیم تا به عنوان اولین سلسله این مجموعه باشد و بقیه را در شماره های بعدی به صورت سلسله آثار به چاپ برسانیم.
در پایان، تحفه ای از منابر مرحوم والد به ما هدیه بفرمایید.
ایشان به نقل از علامه امینی می فرمودند: «ما صاحب داریم»، این بدین معناست که نباید به مشکلات فکر کنیم بلکه میبایت تمام ذهن را به سوی هدفمان متمرکز نماییم و با نیت خالص پیش برویم. هر شخص تا نهایت توان خود که از دستش بر می آید باید برای مذهب انجام دهد و به هیچ بهانه ای نباید کوتاهی کنیم. همین!
گفتگوی مفیدی بود، از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید، کمال سپاس را دارم.
انشاءالله تحت لوای امیرمومنان(ع) موید باشید.